شیرازه

برچسب ها
داستان انقلاب از زبان مردم فارس:
ماموران ساواک سراسر حیاط مسجد رو گرفته بودند، با یک نگاه حیاط مسجد پر بود از آدم‌هایی که دستشون کابل و چوب و زنجیر و....بود.یکی از ماموران داد زد وای به حال کسی که کفش فوتبالی به پا یا عمامه به سر داشته باشد. من هم که کفش فوتبالی به پا داشتم. از بیرون یکی از مامورها داد زد و قسم خورد که بیاید بیرون و کاری با شما نداریم. من هم پشت سر بقیه بیرون اومدم که یک دفعه باتوم خورد تو سرم...
کد خبر: ۱۵۲۴۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۲