نویسنده و مستند ساز شیرازی در گفتگو با شیرازه:
مدیران فرهنگی لازم است وارد دیپلماسی فرهنگی شوند/ فرهنگ و هنر باید مانند آجر واحدهای جامعه را به هم متصل کند
بیژن کیا گفت: مدیران فرهنگی لازم است وارد دیپلماسی فرهنگی شوند یعنی با تکیه بر ارزشهای انقلاب با ملتهای جهان گفتمان فرهنگی داشته باشند.
شیرازه؛ بیژن کیا هنرمندی است که خود را محدود به مرزها نکرده و رسالت خویش را رساندن پیام انقلاب اسلامی به همه مردمان این کره خاکی میداند. کیا که از حادثه عظیم انقلاب اسلامی و وقایع ملی و بین المللی در تاریخ معاصرمان روایت میکند در عرصههای مختلفی از هنر چون نویسندگی، هنرآفرینیهای دارد و با آثار ادبی خود افتخارات فراوانی برای دیار شعر و ادب به ارمغان آورده است. دو اثر اخیر او یعنی "آدمخوار" و "وینسس و گرگ خندان" که روایتی مستند و داستانی از حادثه تلخ حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرانی است و به کشته شدن 291 مسافر بیگناه اشاره دارد، به عنوان آثار برگزیده سال معرفی شده است.
در این باره گفتگویی با وی داشته ایم که شرح آن را در ذیل میخوانید:
در مورد دو اثر اخیرتان و انگیزه خلق این آثار بفرمایید.
کیا: متاسفانه حافظه تاریخی ایرانیها ضعیف است. انگیزه نوشتن این دو اثر اخیر از کلاس داستان نویسی شروع شد. وقتی با هنرجویا صحبت می کردیم به موضوع ناو وینسس اشاره شد و تعجب اور بود که نسل جوان ما از یک تراژ عظیم انسانی که در دوره معاصر اتفاق افتاده است، اطلاعات بسیار کمی دارند. در این حادثه تعداد زیادی از مسافران هواپیما از بین رفتن و قربانی شده اند اما نسل امروز سابقه ذهنی از این حادثه ندارند بنابراین مخاطب اصلی بنده نسل جوان بوده و این دو اثر با هدف تلنگر به جامعه نوشته شده است. در شروع کار سعی کردم با قالب مستند به این موضوع بپردازم و به همین دلیل اثری به نام «آدمخوار» تولید شد که چاپ این اثر به دلیل بوروکراسی اداری چند سال طول کشید. در این زمان این اثر مستند را بازنویسی کرده و اثر دیگری در قالب رمان به نام «وینسس و گرگ خندان» تولید شد. در واقع «آدمخوار» یک اثر مستند داستانی است چون مستندات فروانی در این کتاب وجود دارد، «وینسس و گرگ خندان» یک رمان با فضای شبه پلیسی است که تناسبی با کار تاریخی ندارد.
هنر انقلاب اسلامی به چه میزان در فرهنگ سازی جهانی موفق عمل کرده است؟
مسئله مورد انتظار و نیاز ما مدیریت فرهنگی است و مدیران فرهنگی لازم است وارد دیپلماسی فرهنگی شوند یعنی با تکیه بر ارزشهای انقلاب با ملتهای جهان گفتمان فرهنگی داشته باشند و در این زمینه سیاست گذاری فرهنگی بسیار کارآمد است. ما تا به حال همیشه در موضع دفاع قرار داشتیم اما لازم است کنش فرهنگی داشته باشیم. در واقع یک مدیر فرهنگی مانند فرمانده نظامی است و هنرمندان گرچه نقش اصلی دارند اما بیشتر پیاده نظام هستند. با جریان سازی فرهنگی می توان با جهان مفاهمه داشت.
ملزومات جریان سازی فرهنگی چیست؟
کار هنری یک کار تیمی است، کار فردی نیست و الان زمان آن است که ما با جهان وارد یک گفتگو شویم. شایسته است ادبیات ما که سابقه تاریخی دارد در سطح جهان انتشار و انعکاس جهانی داشته باشد. البته ما در ابتدای این مسیر قرار داریم و متاسفانه با چرخه معیوبی روبرو هستیم و ادبیات انقلاب اسلامی از سه جبهه لطمه میخورد؛
1) تولید؛ که هنرمند و نویسنده وارد نمیشود و البته به خوبی مورد حمایت قرار نمیگیرد.
2) عرضه و نشر؛ آثار تولید شده به خوبی انتشار پیدا نمیکند. آثار هنری و ادبی و ما ترجمه نشده و برای همین تاثیرگذاری مورد انتظار را نداشته است. در جهان پر از فضاهای مجازی و مزاجی اگر آثار ادبی ما ترجمه میشد میتوانست ارزشهای انسانی انقلاب اسلامی را به جهانیان معرفی کند.
3) عرصه تئوری پردازی و نظریه پردازی؛ ما نظریه نداریم چون وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد هیچ تئوری و نظریهای در رابطه با هنر انقلاب اسلامی وجود نداشت.
چرخه تولید تا توزیع تعریف نشده و برنامه ای برای این که آثار تولید شده در سبد خانواده های ایرانی قرار بگیرد وجود ندارد و بعد از 40 سال همه به شکل جزیرهای کار میکنند.
به نظر شما چرا تا به حال چرخه تولید تا توزیع فرهنگی به درستی تعریف نشده است؟
بدلیل نگاه سیاسی به فرهنگ، یک دوگانگی شکل گرفته و فرهنگ سیاست زده شده و هنر هم تبدیل به یک رسانه شده و کارکر رسانه ای پیدا کرده است. در حالی که فرهنگ و هنر باید مانند آجرهایی واحدهای جامعه را به هم متصل کند. باید اجازه بدهند فرهنگ آن جریان زلال خود را ادامه دهد و جوشش خود را داشته باشد.
در این باره گفتگویی با وی داشته ایم که شرح آن را در ذیل میخوانید:
در مورد دو اثر اخیرتان و انگیزه خلق این آثار بفرمایید.
کیا: متاسفانه حافظه تاریخی ایرانیها ضعیف است. انگیزه نوشتن این دو اثر اخیر از کلاس داستان نویسی شروع شد. وقتی با هنرجویا صحبت می کردیم به موضوع ناو وینسس اشاره شد و تعجب اور بود که نسل جوان ما از یک تراژ عظیم انسانی که در دوره معاصر اتفاق افتاده است، اطلاعات بسیار کمی دارند. در این حادثه تعداد زیادی از مسافران هواپیما از بین رفتن و قربانی شده اند اما نسل امروز سابقه ذهنی از این حادثه ندارند بنابراین مخاطب اصلی بنده نسل جوان بوده و این دو اثر با هدف تلنگر به جامعه نوشته شده است. در شروع کار سعی کردم با قالب مستند به این موضوع بپردازم و به همین دلیل اثری به نام «آدمخوار» تولید شد که چاپ این اثر به دلیل بوروکراسی اداری چند سال طول کشید. در این زمان این اثر مستند را بازنویسی کرده و اثر دیگری در قالب رمان به نام «وینسس و گرگ خندان» تولید شد. در واقع «آدمخوار» یک اثر مستند داستانی است چون مستندات فروانی در این کتاب وجود دارد، «وینسس و گرگ خندان» یک رمان با فضای شبه پلیسی است که تناسبی با کار تاریخی ندارد.
هنر انقلاب اسلامی به چه میزان در فرهنگ سازی جهانی موفق عمل کرده است؟
مسئله مورد انتظار و نیاز ما مدیریت فرهنگی است و مدیران فرهنگی لازم است وارد دیپلماسی فرهنگی شوند یعنی با تکیه بر ارزشهای انقلاب با ملتهای جهان گفتمان فرهنگی داشته باشند و در این زمینه سیاست گذاری فرهنگی بسیار کارآمد است. ما تا به حال همیشه در موضع دفاع قرار داشتیم اما لازم است کنش فرهنگی داشته باشیم. در واقع یک مدیر فرهنگی مانند فرمانده نظامی است و هنرمندان گرچه نقش اصلی دارند اما بیشتر پیاده نظام هستند. با جریان سازی فرهنگی می توان با جهان مفاهمه داشت.
ملزومات جریان سازی فرهنگی چیست؟
کار هنری یک کار تیمی است، کار فردی نیست و الان زمان آن است که ما با جهان وارد یک گفتگو شویم. شایسته است ادبیات ما که سابقه تاریخی دارد در سطح جهان انتشار و انعکاس جهانی داشته باشد. البته ما در ابتدای این مسیر قرار داریم و متاسفانه با چرخه معیوبی روبرو هستیم و ادبیات انقلاب اسلامی از سه جبهه لطمه میخورد؛
1) تولید؛ که هنرمند و نویسنده وارد نمیشود و البته به خوبی مورد حمایت قرار نمیگیرد.
2) عرضه و نشر؛ آثار تولید شده به خوبی انتشار پیدا نمیکند. آثار هنری و ادبی و ما ترجمه نشده و برای همین تاثیرگذاری مورد انتظار را نداشته است. در جهان پر از فضاهای مجازی و مزاجی اگر آثار ادبی ما ترجمه میشد میتوانست ارزشهای انسانی انقلاب اسلامی را به جهانیان معرفی کند.
3) عرصه تئوری پردازی و نظریه پردازی؛ ما نظریه نداریم چون وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد هیچ تئوری و نظریهای در رابطه با هنر انقلاب اسلامی وجود نداشت.
چرخه تولید تا توزیع تعریف نشده و برنامه ای برای این که آثار تولید شده در سبد خانواده های ایرانی قرار بگیرد وجود ندارد و بعد از 40 سال همه به شکل جزیرهای کار میکنند.
به نظر شما چرا تا به حال چرخه تولید تا توزیع فرهنگی به درستی تعریف نشده است؟
بدلیل نگاه سیاسی به فرهنگ، یک دوگانگی شکل گرفته و فرهنگ سیاست زده شده و هنر هم تبدیل به یک رسانه شده و کارکر رسانه ای پیدا کرده است. در حالی که فرهنگ و هنر باید مانند آجرهایی واحدهای جامعه را به هم متصل کند. باید اجازه بدهند فرهنگ آن جریان زلال خود را ادامه دهد و جوشش خود را داشته باشد.
نظرات بینندگان