یادداشت/ حسین شریعتمداری
ناظر امروز قاضی فرداست
آقایان اعضای کابینه دکتر روحانی و برخی از روحانیونی که به حمایت تمام عیار از ایشان برخاسته بودید، چرا در مقابل اظهارات هنجارشکنانه و تهمتهای ناروایی که ایشان به اسلام و انقلاب زده است، سکوت کرده و بیتفاوت نشستهاید؟ سکوت شما در مقابل اهانت آشکار به انقلاب و نظام و حضرت امام(ره) با هیچ توجیهی قابل پذیرش نیست.
به گزارش شیرازه، حسین شریعتمداری، طی یاددداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
سخن اگرچه درباره آقای روحانی است ولی مخاطب این نوشته اعضای کابینه و روحانیونی هستند که تمام قد به حمایت از ایشان برخاستهاند. بدیهی است که حمایت آنان تا آنجا که به رقابتهای انتخاباتی و دفاع از یک سلیقه سیاسی در مقابل سلیقه سیاسی دیگر مربوط میشود، نه فقط قابل ملامت نیست بلکه روالی طبیعی و پذیرفته شده نیز تلقی میشود، اما پرسش این است که آیا آن بخش از نظرات اعلام شده آقای روحانی را که در نفی برخی از مبانی نظام و انقلاب بوده است را هم تأیید میکنند؟! مثلاً و فقط بهعنوان یک نمونه- از میان چند نمونه- آیا شما آقایان نیز مانند آقای روحانی معتقدید که جمهوری اسلامی ایران در طول حیات 38 ساله خود به زندانی کردن و اعدام افراد بیگناه مشغول بوده است؟! ممکن است بفرمائید منظور ایشان اعدام و زندانی کردن مجرمان بوده است! که در این صورت برداشت وارونهای ارائه دادهاید، چرا که آقای روحانی از اعدام و زندانی کردن افراد طی 38سال گذشته با عنوان یک اقدام زشت و پلشت و جنایتآمیز یاد کرده است وگرنه اعدام فلان قاتل یا تروریست بمبگذار و آدمکش و یا زندانی کردن فلان سارق و متجاوز به جان و مال و ناموس دیگران که جای اعتراض ندارد آیا غیر از این است؟
آقای روحانی بیآنکه بخواهد، اسلام، انقلاب، حضرت امام راحل(ره) و تمامی مسئولان نظام را به جنایت متهم کرده است! و این در حالی است که خود ایشان طی 38 سال گذشته یکی از مسئولان بلندپایه امنیتی کشور بوده است. بنابراین اگر در ادعای خود صادق باشد، بدیهی است که خود ایشان از اتهام جنایت مبرا نیست و تعجبآور است که با وجود این ادعا چگونه میتواند حضور خود در جایگاه ریاست جمهوری کشور را توجیه کرده و توضیح بدهد؟!
و اما؛ اکنون از اعضای کابینه و برخی روحانیون که تمام قد به حمایت از ایشان برخاستهاند جای این سؤال است که اگر در این ادعا و برخی ادعاهای هنجارشکنانه دیگر آقای روحانی باایشان همراه و همسو نیستید، چرا مهر سکوت بر لب زدهاید؟ و زبان و قلم به اعتراض نمیچرخانید؟! لطفاً این سکوت غیرقابل توجیه را به تقابل سلیقههای سیاسی - که در رقابتهای انتخاباتی متداول است - نسبت ندهید، زیرا به خوبی میدانید که سخن از مبانی و اصول اسلام و انقلاب در میان است و نه، این یا آن سلیقه سیاسی!
شما آقایان شاهد بودید که اظهارات مورد اشاره آقای روحانی درحمله به مبانی اسلام و انقلاب و ارائه تصویری وارونه و دشمنپسند از نظام اسلامی و حیات طیبه و 38 ساله آن همانگونه که انتظار میرفت بلافاصله با استقبال گسترده دشمنان تابلودار انقلاب، گروههای تروریستی، رژیم صهیونیستی، آلسعود کودککش و... روبرو شد، چرا که آقای روحانی آنچه را که آنان طی 38 سال گذشته با بهرهگیری از رسانههای دروغپرداز و عوامل دستنشانده داخلی خود در پی القاء آن بودند، بر زبان آورده بود. ماجرا به اندازهای زشت و پلشت بود که حتی شبکه بیبیسی وابسته به دولت انگلیس نیز آن را دور از انتظار و تعجبآور ارزیابی میکند.
بیبیسی ابتدا این سخن آقای روحانی را نقل میکند که؛ «اردیبهشت 96 هم یک بار دیگر مردم ایران اعلام میکنند آنهایی را که در طول 38سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، قبول ندارند» و سپس با تعجبی آمیخته به ذوقزدگی میگوید؛
«کمتر کسی باور میکرد که گوینده این جمله حسن روحانی باشد. او که خود در طول چهار دهه گذشته همواره پستهای بالای امنیتی داشته، نه تنها رقیب، که بخشی از سیاستهای قضایی نظام جمهوری اسلامی را در سخنرانیاش در همدان هدف قرار داده بود... همان موقع بود که به نظر آمد حسن روحانی شمشیر مبارزه انتخاباتی را از رو بسته است»!
ممکن است بگوئید اظهارنظر دشمنان نمیتواند ملاک باشد که البته سخن بهجائی است ولی نه در این مورد خاص، چرا که آنها در استقبال از اظهارات آقای روحانی تأکید میکنند که ایشان همان سخنی را بر زبان آورده که ما -یعنی دشمنان اسلام و انقلاب- سالهاست بر آن تأکید میورزیم! به بیان دیگر، آقای روحانی سخن و نظر دشمنان را تکرار کرده است، نه آن که آقای روحانی مطلب متفاوتی گفته و مورد استقبال دشمنان قرار گرفته باشد! و یا رسانههای دشمن اظهارات ایشان را تحریف کرده و به گونهای دیگر مطرح کرده باشند. آقای روحانی با اظهارات نسنجیده خود، عمر 38 ساله نظام را به ظلم و جنایت متهم کرده است. این اظهارات برای دشمنان این مرز و بوم یک دستاورد بزرگ! و بادآورده به حساب میآید و جای دهها میلیارد دلار که همه ساله برای مقابله با ایران اسلامی و ارائه چهرهای وارونه از آن هزینه میکنند را پر میکند!
و البته ماجرا، فراتر از این است و بخش تأسفآور دیگر اظهارات آقای روحانی، پیام خاصی است که -خواسته یا ناخواسته- به بیرون مخابره میشود، توضیح آن که ادعای مورد اشاره آقای روحانی- و برخی دیگر از سخنان هنجارشکنانه ایشان- برای دشمنان بیرونی و گوش خوابانیده، میتواند خدای نخواسته این پیام را نیز در خود داشته باشد که جناب روحانی اعتقاد چندانی به انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن ندارد و - با عرض پوزش - به آسانی قابل معامله است!
تعجب نکنید، در آغاز مذاکرات هستهای نیز دشمن از برخی مواضع و عملکرد ایشان برداشت مشابهی داشت تا آنجا که وبسایت رادیو فرانسه در اکتبر 2013 - مهر ماه 1392 - نوشت «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش منافع ملی کشورش میداند. برپایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد»!
برداشت رادیو فرانسه در حالی بود که هنوز آقای روحانی با این صراحت عمر 38 ساله انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن را اینگونه زیر سؤال نبرده بود!
ولی اظهارات اخیر ایشان برای دشمنان این تلقی را در پی دارد که با دولتی بیاعتقاد به انقلاب اسلامی روبرو هستند و به طور طبیعی، دولتی با این خصوصیات را آماده باج دادن و فروش منافع ملی مردمش تلقی میکنند.
البته بدیهی است که اگر وحشت دشمن از مردم پاکباخته و رزمندگان اسلام و آمادگی نظامی مثال زدنی کشورمان نبود، به یقین لحظهای در دستدرازی به ایران اسلامی تردید نمیکرد، ولی دشمنان به خوبی میدانند که در آن صورت طرف مقابل آنان، آقای روحانی، دولت وی و مشاوران ایشان نیستند بلکه با مردمی روبرو خواهند بود که آمریکا و متحدانش بارها سیلی خوردن از آنان را تجربه کردهاند. مردمی که اکثریت قاطع رأیدهندگان به آقای روحانی نیز در شمار آنها هستند.
آقایان اعضای کابینه دکتر روحانی و برخی از روحانیونی که به حمایت تمام عیار از ایشان برخاسته بودید، چرا در مقابل اظهارات هنجارشکنانه و تهمتهای ناروایی که ایشان به اسلام و انقلاب- و نه رقیب انتخاباتی خود- زده است، سکوت کرده و بیتفاوت نشستهاید؟ سکوت شما در مقابل اهانت آشکار به انقلاب و نظام و حضرت امام(ره) با هیچ توجیهی قابل پذیرش نیست.
نگارنده با خبر است که برخی از شما در این خصوص، به آقای روحانی هشدار داده و خواستار عذرخواهی ایشان شدهاید.
اگر آقای روحانی که آشکارا - و انشاءالله بیآن که بخواهد - به انقلاب تهمت زده است، حاضر به عذرخواهی علنی نباشد، چرا شما آقایان با صراحت اعلام نمیکنید که این بخش از اظهارات و سایر بخشهای هنجارشکنانه ایشان را قبول ندارید. مگر حفظ نظام اوجب واجبات نیست؟ بنابراین، لازم است از آقای روحانی بخواهید که هر چه زودتر اشتباه بزرگ خود را با پوزش از ملت جبران کند و در غیر اینصورت شما آقایان موضع خود را به صراحت مطرح کنید.
عیبی ندارد که دولت ایشان را بهترین و برترین دولتها بدانید، این سلیقه سیاسی شماست و - البته که سلیقه سیاسی شما قابل احترام است- ولی هنگامی که پای اسلام و انقلاب در میان است، سلیقههای سیاسی نباید مانع دفاع از اصول و مبانی باشد.
یکی از دستاندرکاران فتنه 88 گفته بود، من هم میخواستم اهانت به حریم مقدس عاشورا را محکوم کنم ولی ترسیدم که دیگران سوءاستفاده کنند! دقت کنید! ایشان حفظ شخصیت خویش را بر دفاع از حریم حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ترجیح میدهد... و این لغزش فاجعهآمیز است.
لطفاً این نوشته را بیرون از محدوده رقابتهای سیاسی ارزیابی کنید. اگر سلیقه سیاسی نگارنده را نمیپسندید و حتی اگر آن را دشمن میدارید، با انقلاب و نظام و امام(ره) که سر ستیز ندارید؟
به مصداق «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» در درستی سخنی که گفته شده اندیشه کنید و چنانچه آن را به حق یافتید، بپذیرید و مهم نیست که این سخن حق را چه کسی گفته است.
و کوتاه سخن آن که؛ ناظر امروز، قاضی فرداست.
سخن اگرچه درباره آقای روحانی است ولی مخاطب این نوشته اعضای کابینه و روحانیونی هستند که تمام قد به حمایت از ایشان برخاستهاند. بدیهی است که حمایت آنان تا آنجا که به رقابتهای انتخاباتی و دفاع از یک سلیقه سیاسی در مقابل سلیقه سیاسی دیگر مربوط میشود، نه فقط قابل ملامت نیست بلکه روالی طبیعی و پذیرفته شده نیز تلقی میشود، اما پرسش این است که آیا آن بخش از نظرات اعلام شده آقای روحانی را که در نفی برخی از مبانی نظام و انقلاب بوده است را هم تأیید میکنند؟! مثلاً و فقط بهعنوان یک نمونه- از میان چند نمونه- آیا شما آقایان نیز مانند آقای روحانی معتقدید که جمهوری اسلامی ایران در طول حیات 38 ساله خود به زندانی کردن و اعدام افراد بیگناه مشغول بوده است؟! ممکن است بفرمائید منظور ایشان اعدام و زندانی کردن مجرمان بوده است! که در این صورت برداشت وارونهای ارائه دادهاید، چرا که آقای روحانی از اعدام و زندانی کردن افراد طی 38سال گذشته با عنوان یک اقدام زشت و پلشت و جنایتآمیز یاد کرده است وگرنه اعدام فلان قاتل یا تروریست بمبگذار و آدمکش و یا زندانی کردن فلان سارق و متجاوز به جان و مال و ناموس دیگران که جای اعتراض ندارد آیا غیر از این است؟
آقای روحانی بیآنکه بخواهد، اسلام، انقلاب، حضرت امام راحل(ره) و تمامی مسئولان نظام را به جنایت متهم کرده است! و این در حالی است که خود ایشان طی 38 سال گذشته یکی از مسئولان بلندپایه امنیتی کشور بوده است. بنابراین اگر در ادعای خود صادق باشد، بدیهی است که خود ایشان از اتهام جنایت مبرا نیست و تعجبآور است که با وجود این ادعا چگونه میتواند حضور خود در جایگاه ریاست جمهوری کشور را توجیه کرده و توضیح بدهد؟!
و اما؛ اکنون از اعضای کابینه و برخی روحانیون که تمام قد به حمایت از ایشان برخاستهاند جای این سؤال است که اگر در این ادعا و برخی ادعاهای هنجارشکنانه دیگر آقای روحانی باایشان همراه و همسو نیستید، چرا مهر سکوت بر لب زدهاید؟ و زبان و قلم به اعتراض نمیچرخانید؟! لطفاً این سکوت غیرقابل توجیه را به تقابل سلیقههای سیاسی - که در رقابتهای انتخاباتی متداول است - نسبت ندهید، زیرا به خوبی میدانید که سخن از مبانی و اصول اسلام و انقلاب در میان است و نه، این یا آن سلیقه سیاسی!
شما آقایان شاهد بودید که اظهارات مورد اشاره آقای روحانی درحمله به مبانی اسلام و انقلاب و ارائه تصویری وارونه و دشمنپسند از نظام اسلامی و حیات طیبه و 38 ساله آن همانگونه که انتظار میرفت بلافاصله با استقبال گسترده دشمنان تابلودار انقلاب، گروههای تروریستی، رژیم صهیونیستی، آلسعود کودککش و... روبرو شد، چرا که آقای روحانی آنچه را که آنان طی 38 سال گذشته با بهرهگیری از رسانههای دروغپرداز و عوامل دستنشانده داخلی خود در پی القاء آن بودند، بر زبان آورده بود. ماجرا به اندازهای زشت و پلشت بود که حتی شبکه بیبیسی وابسته به دولت انگلیس نیز آن را دور از انتظار و تعجبآور ارزیابی میکند.
بیبیسی ابتدا این سخن آقای روحانی را نقل میکند که؛ «اردیبهشت 96 هم یک بار دیگر مردم ایران اعلام میکنند آنهایی را که در طول 38سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، قبول ندارند» و سپس با تعجبی آمیخته به ذوقزدگی میگوید؛
«کمتر کسی باور میکرد که گوینده این جمله حسن روحانی باشد. او که خود در طول چهار دهه گذشته همواره پستهای بالای امنیتی داشته، نه تنها رقیب، که بخشی از سیاستهای قضایی نظام جمهوری اسلامی را در سخنرانیاش در همدان هدف قرار داده بود... همان موقع بود که به نظر آمد حسن روحانی شمشیر مبارزه انتخاباتی را از رو بسته است»!
ممکن است بگوئید اظهارنظر دشمنان نمیتواند ملاک باشد که البته سخن بهجائی است ولی نه در این مورد خاص، چرا که آنها در استقبال از اظهارات آقای روحانی تأکید میکنند که ایشان همان سخنی را بر زبان آورده که ما -یعنی دشمنان اسلام و انقلاب- سالهاست بر آن تأکید میورزیم! به بیان دیگر، آقای روحانی سخن و نظر دشمنان را تکرار کرده است، نه آن که آقای روحانی مطلب متفاوتی گفته و مورد استقبال دشمنان قرار گرفته باشد! و یا رسانههای دشمن اظهارات ایشان را تحریف کرده و به گونهای دیگر مطرح کرده باشند. آقای روحانی با اظهارات نسنجیده خود، عمر 38 ساله نظام را به ظلم و جنایت متهم کرده است. این اظهارات برای دشمنان این مرز و بوم یک دستاورد بزرگ! و بادآورده به حساب میآید و جای دهها میلیارد دلار که همه ساله برای مقابله با ایران اسلامی و ارائه چهرهای وارونه از آن هزینه میکنند را پر میکند!
و البته ماجرا، فراتر از این است و بخش تأسفآور دیگر اظهارات آقای روحانی، پیام خاصی است که -خواسته یا ناخواسته- به بیرون مخابره میشود، توضیح آن که ادعای مورد اشاره آقای روحانی- و برخی دیگر از سخنان هنجارشکنانه ایشان- برای دشمنان بیرونی و گوش خوابانیده، میتواند خدای نخواسته این پیام را نیز در خود داشته باشد که جناب روحانی اعتقاد چندانی به انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن ندارد و - با عرض پوزش - به آسانی قابل معامله است!
تعجب نکنید، در آغاز مذاکرات هستهای نیز دشمن از برخی مواضع و عملکرد ایشان برداشت مشابهی داشت تا آنجا که وبسایت رادیو فرانسه در اکتبر 2013 - مهر ماه 1392 - نوشت «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش منافع ملی کشورش میداند. برپایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد»!
برداشت رادیو فرانسه در حالی بود که هنوز آقای روحانی با این صراحت عمر 38 ساله انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن را اینگونه زیر سؤال نبرده بود!
ولی اظهارات اخیر ایشان برای دشمنان این تلقی را در پی دارد که با دولتی بیاعتقاد به انقلاب اسلامی روبرو هستند و به طور طبیعی، دولتی با این خصوصیات را آماده باج دادن و فروش منافع ملی مردمش تلقی میکنند.
البته بدیهی است که اگر وحشت دشمن از مردم پاکباخته و رزمندگان اسلام و آمادگی نظامی مثال زدنی کشورمان نبود، به یقین لحظهای در دستدرازی به ایران اسلامی تردید نمیکرد، ولی دشمنان به خوبی میدانند که در آن صورت طرف مقابل آنان، آقای روحانی، دولت وی و مشاوران ایشان نیستند بلکه با مردمی روبرو خواهند بود که آمریکا و متحدانش بارها سیلی خوردن از آنان را تجربه کردهاند. مردمی که اکثریت قاطع رأیدهندگان به آقای روحانی نیز در شمار آنها هستند.
آقایان اعضای کابینه دکتر روحانی و برخی از روحانیونی که به حمایت تمام عیار از ایشان برخاسته بودید، چرا در مقابل اظهارات هنجارشکنانه و تهمتهای ناروایی که ایشان به اسلام و انقلاب- و نه رقیب انتخاباتی خود- زده است، سکوت کرده و بیتفاوت نشستهاید؟ سکوت شما در مقابل اهانت آشکار به انقلاب و نظام و حضرت امام(ره) با هیچ توجیهی قابل پذیرش نیست.
نگارنده با خبر است که برخی از شما در این خصوص، به آقای روحانی هشدار داده و خواستار عذرخواهی ایشان شدهاید.
اگر آقای روحانی که آشکارا - و انشاءالله بیآن که بخواهد - به انقلاب تهمت زده است، حاضر به عذرخواهی علنی نباشد، چرا شما آقایان با صراحت اعلام نمیکنید که این بخش از اظهارات و سایر بخشهای هنجارشکنانه ایشان را قبول ندارید. مگر حفظ نظام اوجب واجبات نیست؟ بنابراین، لازم است از آقای روحانی بخواهید که هر چه زودتر اشتباه بزرگ خود را با پوزش از ملت جبران کند و در غیر اینصورت شما آقایان موضع خود را به صراحت مطرح کنید.
عیبی ندارد که دولت ایشان را بهترین و برترین دولتها بدانید، این سلیقه سیاسی شماست و - البته که سلیقه سیاسی شما قابل احترام است- ولی هنگامی که پای اسلام و انقلاب در میان است، سلیقههای سیاسی نباید مانع دفاع از اصول و مبانی باشد.
یکی از دستاندرکاران فتنه 88 گفته بود، من هم میخواستم اهانت به حریم مقدس عاشورا را محکوم کنم ولی ترسیدم که دیگران سوءاستفاده کنند! دقت کنید! ایشان حفظ شخصیت خویش را بر دفاع از حریم حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ترجیح میدهد... و این لغزش فاجعهآمیز است.
لطفاً این نوشته را بیرون از محدوده رقابتهای سیاسی ارزیابی کنید. اگر سلیقه سیاسی نگارنده را نمیپسندید و حتی اگر آن را دشمن میدارید، با انقلاب و نظام و امام(ره) که سر ستیز ندارید؟
به مصداق «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» در درستی سخنی که گفته شده اندیشه کنید و چنانچه آن را به حق یافتید، بپذیرید و مهم نیست که این سخن حق را چه کسی گفته است.
و کوتاه سخن آن که؛ ناظر امروز، قاضی فرداست.
نظرات بینندگان