مردم رسانهای ها را چگونه میبینند؟
روایت تلخ و شیرین مردم شیراز از اصحاب رسانه و رسانه ها
معمولا وقتی بدون دوربین و ضبط صوت در قالب یک شخصیت حقیقی با مردم وارد بحث بشوی صریح و بی پرده حرفهای دلشان را رو میکنند وصادقانهترین گزارشها بر صفحه سفید کاغذ نقش میبندد.
شیرازه، هفته پاسداشت مقام خبرنگار هم با فراز و نشیبهای همیشگیاش گذشت اما نمایشگاه عکس و جشن مردمی روز خبرنگار یکی از برنامههای منحصر به فرد امسال بود و خاطرات جالبی در ذهن اهالی رسانه به جا گذاشت. این برنامه که به همت انجمن صنفی خبرنگاران و عکاسان خبری وگرفتن تعامل از دستگاههای مرتبط برپا شده بود، فرصتی بود تا خبرنگاران فراتر از اتاق مدیران ادارات و نشستهای خبری و خارج از تعریف و تمجیدهای مناسبتی مسئولین والبته کم لطفیهای رایج قبل و بعد از هفته خبرنگار که زبان کاریکاتور بهتر از قلم گویای آن است، کارشان را از زاویه دید مردم محک بزنند.
معمولا وقتی بدون دوربین و ضبط صوت در قالب یک شخصیت حقیقی با مردم وارد بحث بشوی صریح و بی پرده حرفهای دلشان را رو میکنند وصادقانهترین گزارشها بر صفحه سفید کاغذ نقش میبندد که میتواند حامل راهکار و پیشنهادات و انتقادات خوبی در زمینههای مختلف باشد اما با مشخص شدن هویت خبرنگاری، متقاعد کردن مردم برای مباحثه سختتر میشود، حتی افرادی که ممکن است برای دوربین و میکروفن ذوق داشته باشند اول نقاب ظاهری و گفتاری خود را آماده میکنند بعد اجازه ضبط میدهند و ممکن است در بعضی موارد بنا به خواست افراد جلوی دوربین یا پشت آن از حقیقت فاصله بگیریم.
معمولا وقتی بدون دوربین و ضبط صوت در قالب یک شخصیت حقیقی با مردم وارد بحث بشوی صریح و بی پرده حرفهای دلشان را رو میکنند وصادقانهترین گزارشها بر صفحه سفید کاغذ نقش میبندد که میتواند حامل راهکار و پیشنهادات و انتقادات خوبی در زمینههای مختلف باشد اما با مشخص شدن هویت خبرنگاری، متقاعد کردن مردم برای مباحثه سختتر میشود، حتی افرادی که ممکن است برای دوربین و میکروفن ذوق داشته باشند اول نقاب ظاهری و گفتاری خود را آماده میکنند بعد اجازه ضبط میدهند و ممکن است در بعضی موارد بنا به خواست افراد جلوی دوربین یا پشت آن از حقیقت فاصله بگیریم.
اما نمایشگاه سه روزه ای که در گذر باغ عفیف آباد بر پا شده و منتهی به جشن مردمی روز خبرنگار شد، فرصت جالبی ایجاد کرده بود که با هویت خبرنگاری از بازدیدکنندگان درباره ارتباط مردم با رسانهها پرس و جو کنیم و جایگاه خبرنگار و رسانه را از نگاه مردم ببینیم. یک شب قبل از اختتامیه به نمایشگاه رفتم و با مردمی که بدون هیاهوی اختتامیه از نمایشگاه بازدید میکردند، هم صحبت شدم. جوابهای تلخ و شیرین مردم در پاسخ به این سوالها پیامهای زیادی برای اهالی رسانه دارد، البته اگر گیرندههایمان را تقویت کنیم.
چقدر خوشحالم که یک خبرنگار را از نزدیک میبینم
بعضی از مردم متواضعانه ذوق میکردند که یک خبرنگار و عکاس خبری را میتوانند از نزدیک ببینند، لذت لحظه ای که بعد از پرسیدن سوالم یک خانم نوجوان با ذوق وصف نشدنی گفت: «شما خبرنگاری؟ چقدر خوشحالم که یک خبرنگار را از نزدیک میبینم» مکتوب شدنی نیست. اما همین یک سوال باعث شد تا نیم ساعت درباره رسالت خبری و انگیزه ورود به دنیای خبرنگاری و مزایا و معایب آن وهمچنین راههای ارتباطی با خبرنگاران و بحث شهروندخبرنگاری صحبت کنیم. راستی چرا کسی باید فکر کند نمیتواند ما را از نزدیک ببیند؟ کجاهستیم که اینقدر از مردم دور شدیم! مگر نه اینکه رسالت رسانه انتقال پیام به مردم و گرفتن خبر از مردم است.
یکی از بازدیدکنندگان تجربه شیرینی از آشنایی با یک رسانهای در پیگیری یک کار اداری در شهرداری داشت که با اطلاعاتش و مصاحبه با مسئولین امرتوانسته بود مشکل مردمی که آن روز در صف معطل مانده بودند، حل کند و از این بابت خیلی خوشحال بود.
بعضی در جواب اینکه چند روزنامه و خبرگزاری و سایت که بیشتر اخبارشان را دنبال میکنید نام ببرید، درمیماندند و نمی توانستند حتی دویاسه رسانه نام ببرند. وقتی با این وضعیت مواجه میشدم برایم جای سوال بود که پس این همه رسانه متعدد محلی برای چه مخاطبی کار میکنند وقتی خیلی از مخاطبین کوچکترین شناختی حتی از اسم رسانه ونحوه ارتباط با آن رسانه ندارند و نیازی هم به آن احساس نمیکنند.
بعضی از جوانان تا با اعضای انجمن صنفی روبرو میشدند از دورههای آموزشی سوال میکردند که بتوانند با دنیای رسانهها بیشتر آشنا شوند.
بعضی از بازدیدکنندگان از بستگان و خانواده ویا آشنایان خبرنگاران وعکاسان خبری بودند و با افتخار از این نسبت فامیلی یا دوستانه از هیجانات این حرفه و نقش راهگشای آنها در حل برخی مشکلات مردمی والبته مشکلات زندگی خانوادگی با کسی که شغلش نظم خاصی ندارد و امنیت شغلی اش در حد صفر است، میگفتند.
اما بعضی هم دید بدبینانه تری داشتند. برخی حتی حاضر به چند کلمه صحبت و پاسخ به چند سوال ساده نبودند و کلا از جماعت رسانه ای دل بریده بودند وراهشان را کج میکردند که به نمایشگاه نرسند. بعضی هم دل پری داشتند و با جملات تلخی این قشر را نواختند. اما خواندن این تلخیها هم خالی از لطف نیست.
بعضی از مردم متواضعانه ذوق میکردند که یک خبرنگار و عکاس خبری را میتوانند از نزدیک ببینند، لذت لحظه ای که بعد از پرسیدن سوالم یک خانم نوجوان با ذوق وصف نشدنی گفت: «شما خبرنگاری؟ چقدر خوشحالم که یک خبرنگار را از نزدیک میبینم» مکتوب شدنی نیست. اما همین یک سوال باعث شد تا نیم ساعت درباره رسالت خبری و انگیزه ورود به دنیای خبرنگاری و مزایا و معایب آن وهمچنین راههای ارتباطی با خبرنگاران و بحث شهروندخبرنگاری صحبت کنیم. راستی چرا کسی باید فکر کند نمیتواند ما را از نزدیک ببیند؟ کجاهستیم که اینقدر از مردم دور شدیم! مگر نه اینکه رسالت رسانه انتقال پیام به مردم و گرفتن خبر از مردم است.
یکی از بازدیدکنندگان تجربه شیرینی از آشنایی با یک رسانهای در پیگیری یک کار اداری در شهرداری داشت که با اطلاعاتش و مصاحبه با مسئولین امرتوانسته بود مشکل مردمی که آن روز در صف معطل مانده بودند، حل کند و از این بابت خیلی خوشحال بود.
بعضی در جواب اینکه چند روزنامه و خبرگزاری و سایت که بیشتر اخبارشان را دنبال میکنید نام ببرید، درمیماندند و نمی توانستند حتی دویاسه رسانه نام ببرند. وقتی با این وضعیت مواجه میشدم برایم جای سوال بود که پس این همه رسانه متعدد محلی برای چه مخاطبی کار میکنند وقتی خیلی از مخاطبین کوچکترین شناختی حتی از اسم رسانه ونحوه ارتباط با آن رسانه ندارند و نیازی هم به آن احساس نمیکنند.
بعضی از جوانان تا با اعضای انجمن صنفی روبرو میشدند از دورههای آموزشی سوال میکردند که بتوانند با دنیای رسانهها بیشتر آشنا شوند.
بعضی از بازدیدکنندگان از بستگان و خانواده ویا آشنایان خبرنگاران وعکاسان خبری بودند و با افتخار از این نسبت فامیلی یا دوستانه از هیجانات این حرفه و نقش راهگشای آنها در حل برخی مشکلات مردمی والبته مشکلات زندگی خانوادگی با کسی که شغلش نظم خاصی ندارد و امنیت شغلی اش در حد صفر است، میگفتند.
اما بعضی هم دید بدبینانه تری داشتند. برخی حتی حاضر به چند کلمه صحبت و پاسخ به چند سوال ساده نبودند و کلا از جماعت رسانه ای دل بریده بودند وراهشان را کج میکردند که به نمایشگاه نرسند. بعضی هم دل پری داشتند و با جملات تلخی این قشر را نواختند. اما خواندن این تلخیها هم خالی از لطف نیست.
بیشتر اهالی رسانه پای صندوقهای رای یا صندوقهای نیکوکاری یا نهایتا چند راهپیمایی سراغ مردم را میگیرند
منتقدین رسانه ای حتما ظرفیت چند نقد مردمی را در خود میبینند. یکی از حاضرین در پاسخ به اینکه تا کنون با رسانهای ارتباط داشتید و تجربه مصاحبه داشتید، گفت: بیشتر اهالی رسانه پای صندوقهای رای در انتخابات یا صندوقهای نیکوکاری یا نهایتا چند راهپیمایی سراغ مردم را میگیرند که در این مناسبات علاقهای به ارتباط با رسانه ندارم. در مواردی که ما علاقمندیم با رسانه ارتباط بگیریم خیلی گوش شنوایی سراغ ندارم.
این مرد میانسال در پاسخ به اینکه در چه مواردی انتظار دارید رسانه سراغ شما بیاید، توضیح داد: وقتی ورزشکار محله مان که البته فوتبالیست نیست و با تلاش خود و خانواده اش با مدال قهرمانی از رقابت جهانی برمیگردد، وقتی خیلی از بچهها به خاطر شهریه اجباری مدارس تحت فشار قرار میگیرند و حتی بعضی قید ادامه تحصیل را میزنند، وقتی قاری مسجدمان با درخش در مسابقات کشوری به محله برمیگردد وقتی راه مردم به خاطر بی تدبیری در برف و باران بسته می شود یا برق مردم ساعتها در گرمای جانسوز قطع میشود، وقتی کارگری به خاطر ندادن معوقات و تعدیل نیرو سکته میکند، وقتی خبرمیرسد جوان همسایه خودکشی کرده و... در خیلی موارد جای رسانهها بین مردم خالیست.
خبر بیات یا ناقص که خواندن ندارد
خانم جوانی با شنیدن این سوال خندید و گفت: حیف عمر آدمیست که به خواندن دروغهای خوش رنگ و لعاب خبری بگذرد. این روزها منابع صادقانهتر در شبکههای مجازی زیاد است محدودیت های خبرگزاریهای رسمی هم در انتشار اصل قضایا ندارند. خبر بیات یا ناقص که خواندن ندارد.
آخرت خود را فدای دنیای دیگران نکنید
مادربزرگی که با نوه ها برای گردش به گذر آمده بودند با خوش رویی از سوالاتم استقبال کرد و گفت: از اینترنت که سردرنمیآورم، اما با روزنامهها ارتباط خوبی دارم. خریدن روزانه که گران است وبه صرفه نیست اما اسفند که میشود روزنامهها و مجلات تاریخ گذشته را کیلویی میخرم برای تمیزکاری وکابینتهای آشپزخانه استفاده میکنم.
مادر روزنامهای که آلبوم آن پُر از این مدیر و آن مسئول است یا کارخانه و اجناس لوکس یا کلاس کنکور تبلیغ میکند و در صورت ضررمخاطب جمله معروف«ما مسئولیتی نداریم فقط تبلیغ کردیم» را می شنوی چه دردی از ما دوا میکند؟ جملات تلخ اما صراحت لهجه شیرینی داشت. از تنقلات نوهها بهم تعارف کرد و گفت: مادرانه بگویم حواستان باشد آخرت خود را فدای دنیای دیگران نکنید. دنیا ارزش ندارد خوب و بدش میگذرد. خیلیها رسانه را نردبان موفقیتشان میکنند اما آخرش شما میمانید و کارنامه عملتان.نسبت به استفاده ای که از شما میکنند چیزی هم دستتان را نمیگیرد.
رسانهها و مسئولین فقط نان قرض هم میدهند
چند جوان که برای پیاده روی به گذر آمده بودند و عکسهای ورزشی چشم شان را گرفته بود، در پاسخ به سوالم گفتند: رسانهها و مسئولین فقط نان قرض هم میدهند مردم کجای این معادلات هستند؟ اگر خبرنگاری عکاسی رسانه ای هم خلاف قاعده عمل کند که حسابش با حضرت فیل است. جیره اش قطع میشود، کارش از دست می دهد و باید قید خودش و دوربین و ضبط صوتش را بزند. شما که باید این عواقب را بهتر بدانید.
تلاشها در اکثر رسانهها به منفعت شخصی و نهایتا حزبی و گروهی محدود میشود
مردی که با خانواده برای بازدید آمده بود هم با نگاه عاقل اندر سفیهی گفت: گذشت آن زمان که با چند تا اعلامیه جان مان کف دست میگرفتیم و تغییر و تحول در جامعه ایجاد میکردیم. الان رسانهها خیلی به جایگاه خودشان واقف نیستند و کسی خیلی برای تغییر و تحول برای همه جامعه به آب و آتش نمیزند، بیشتر تلاشها در اکثر رسانهها به منفعت شخصی و نهایتا حزبی و گروهی محدود میشود. جمع نمیبندم که حق کسانی که هنوزهم پاک و جسورانه تلاش میکنند ضایع شود اما بروز این معدودکارها در جامعه کم شده است.
گرفتار زندگی هستیم و فرصت دنبال کردن رسانه ها را نداریم
خانواده جوانی که کودکشان جلب رنگ و نوروصدای نمایشگاه شده بود به همین خاطر اتفاقی به این سمت آمده بودند، در پاسخ به سوالاتم با خجالت گفتند: اصلا اهل خبر و رسانه نیستند واین ربطی به نوع عملکرد رسانه ندارد، خودشان گرفتار زندگی هستند و فرصتی برای این کار نگذاشتند.
خانواده جوانی که کودکشان جلب رنگ و نوروصدای نمایشگاه شده بود به همین خاطر اتفاقی به این سمت آمده بودند، در پاسخ به سوالاتم با خجالت گفتند: اصلا اهل خبر و رسانه نیستند واین ربطی به نوع عملکرد رسانه ندارد، خودشان گرفتار زندگی هستند و فرصتی برای این کار نگذاشتند.
بدون اجازه از مردم عکس گرفتن اعتماد آن ها را کم می کند
دو دانشجوی عکاسی که خیلی حرفه ای نمایشگاه را واکاوی کرده بودند از مصاحبه استقبال کردند و گفتند ما حرفه و رشته دانشگاهی مان عکاسی است درست است که در عکاسی خبری سرعت خیلی مهم است و شرایط کاری خاصی وجود دارد اما از لحاظ حرفه ای خیلی جاداشت که کارها قویتر باشد. البته چند عکس حرفهای عالی هم در نمایشگاه بود. یک نکته مهم که به اخلاق حرفه ای ما برمیگردد بحث بدون اطلاع عکس گرفتن از مردم است. این کار سلب اعتماد میکند الان در بازار اکثر کسبه اجازه عکاسی به ما و همکلاسان مان نمیدهند خیلی سخت همکاری میکنند. هیچ کدام از ما دوست نداریم وقتی خوابیم و دهان مان باز است کسی از ما عکس بگیرد چه برسد که عکس را رسانه ای کنند و در نمایشگاه هم به نمایش بگذارند این کار درستی نیست. در عکس خبری انتظار نداریم مردم سوژه شوند بلکه مطالبات مردم و ظرفیتها و مشکلات قرار است سوژه محوری باشند وگرهی از کار مردم بازکنند.
از نمایشگاه دور میشدم و با خودم فکر میکردم همه این دیدگاهها وخیلی دیدگاههای ناگفته دیگر حاصل عملکرد ماست. اگر کسی رسانهها را نمیشناسد و از شمردن چند روزنامه و خبرگزاری و سایت عاجز است، اگر کسی تا اسم خبرنگار میشنود یا دوربین میبیند فرار میکند، اگر کسی ذوق میکند، اگر کسی پرخاش میکند و گلایه دارد و بی اعتماد است و ترجیح میدهد بیشتر با بیگانگان درددل کند، همه این برخوردها ریشه در رفتار همه ما دارد و اصلاح آن هم در اولین قدم به عهده خودمان است.
نتیجه این دیدگاههای مردمی که با مسئولین انجمن درمیان گذاشتم خبر دادند که به زودی در هفته دولت باز هم جشن مردمی با حضور خبرنگاران برگزار خواهیم کرد و این فرصت مغتنم تکرار خواهد شد.
یکی از بهترین بخشهای شب اختتامیه معرفی برخی رسانهها از طریق خبرنگاران به مردم حاضر در مراسم بود و چقدر خوب است که دربرنامه بعدی حامیان برنامه قوی تر حمایت کنند و با حداقل امکانات مثل چند کامپیوتر و مودم در همان نمایشگاه امکان باز کردن صفحه چند خبرگزاری و سایت خبری و نسخه الکترونیکی برخی روزنامهها داشته باشیم و بتوانیم بسترهایی برای آشنایی بیشتر مردم با انواع رسانهها و راههای ارتباطی با آنها ایجاد کنیم.
یا اینکه در کنار نمایشگاه عکس، نمایشگاهی از گزارشهای مردمی که در رسانهها منعکس شده به پا کنیم به این امید که مردم خودشان و مطالباتشان را در رسانههای مختلف ببینند و این مهم زمینه آشتی و جلب اعتماد از دست رفته شان را فراهم کند.
هچنین میتوان دیواری برای ثبت سوژه توسط مردم طراحی ودر محل نمایشگاه تعبیه کنیم که سوژههای پیشنهادی مردم در این دیوار نمادین ثبت شود و در نمایشگاههای بعدی یا روشهای متنوع دیگر پیگیری این سوژهها را به اطلاع مردم برسانیم.
از نمایشگاه دور میشدم و با خودم فکر میکردم همه این دیدگاهها وخیلی دیدگاههای ناگفته دیگر حاصل عملکرد ماست. اگر کسی رسانهها را نمیشناسد و از شمردن چند روزنامه و خبرگزاری و سایت عاجز است، اگر کسی تا اسم خبرنگار میشنود یا دوربین میبیند فرار میکند، اگر کسی ذوق میکند، اگر کسی پرخاش میکند و گلایه دارد و بی اعتماد است و ترجیح میدهد بیشتر با بیگانگان درددل کند، همه این برخوردها ریشه در رفتار همه ما دارد و اصلاح آن هم در اولین قدم به عهده خودمان است.
نتیجه این دیدگاههای مردمی که با مسئولین انجمن درمیان گذاشتم خبر دادند که به زودی در هفته دولت باز هم جشن مردمی با حضور خبرنگاران برگزار خواهیم کرد و این فرصت مغتنم تکرار خواهد شد.
یکی از بهترین بخشهای شب اختتامیه معرفی برخی رسانهها از طریق خبرنگاران به مردم حاضر در مراسم بود و چقدر خوب است که دربرنامه بعدی حامیان برنامه قوی تر حمایت کنند و با حداقل امکانات مثل چند کامپیوتر و مودم در همان نمایشگاه امکان باز کردن صفحه چند خبرگزاری و سایت خبری و نسخه الکترونیکی برخی روزنامهها داشته باشیم و بتوانیم بسترهایی برای آشنایی بیشتر مردم با انواع رسانهها و راههای ارتباطی با آنها ایجاد کنیم.
یا اینکه در کنار نمایشگاه عکس، نمایشگاهی از گزارشهای مردمی که در رسانهها منعکس شده به پا کنیم به این امید که مردم خودشان و مطالباتشان را در رسانههای مختلف ببینند و این مهم زمینه آشتی و جلب اعتماد از دست رفته شان را فراهم کند.
هچنین میتوان دیواری برای ثبت سوژه توسط مردم طراحی ودر محل نمایشگاه تعبیه کنیم که سوژههای پیشنهادی مردم در این دیوار نمادین ثبت شود و در نمایشگاههای بعدی یا روشهای متنوع دیگر پیگیری این سوژهها را به اطلاع مردم برسانیم.
کاش این جشنهای مردمی بدون سخنران باعث شود ما رسانه ای ها لذت مردم نگاری را تجربه کنیم نه اینکه تنها به گزارش تصویری اکتفا کنیم وحتی زحمت چند خط خبر هم برای انعکاس چنین برنامه متفاوتی به خود ندهیم.
*نجمه اشرفی
*نجمه اشرفی
نظرات بینندگان