اعدام عاملان تجاوز به زنان خانهدار
به گزارش شیرازه، دو پسر جوان که در جریان سرقت از خانهها به برخی از زنان خانهدار تجاوز کرده بودند در شیراز به دار مجازات آویخته شدند.
رسیدگی به این پرونده از خرداد سال 96 و زمانی آغاز شد که زنی جوان در تماس با پلیس از وورد جوانی چاقو به دست به خانهاش خبر داد. وقتی ماموران به محل حادثه رفتند این زن گفت: شوهر من نانوا است و شبها دیر به خانه میآید. من و پسر 5 سالهام ساعت 11 شب شام خوردیم و بعد چون دستشویی خانه ما در حیاط است او را به حیاط بردم. همان موقع صدای مشکوکی شنیدم اما فکر کردم گربه است وقتی همراه پسرم به داخل خانه برگشتم جوانی چاقو به دست را دیدم. از ترس خواستم فریاد بکشم که او مرا تهدید کرد و گفت اگر بخواهم داد و فریاد راه بیندازم بلایی سرم میآورد. آن پسر از من خواست پول و طلاهای موجود در خانه را به او بدهم. از ترس جانم هر کاری گفت انجام دادم. در حالیکه فکر میکردم او با انجام سرقت از خانه خواهد رفت فهمیدم نیت شومی دارد و میخواهد مرا مورد آزار قرار بدهد. سعی کردم مقاومت کنم. در همین هنگام از جلوی در صدای موتور آمد و پسرم با خوشحالی گفت بابا اومد. پسر جوان با شنیدن این جمله بدون اینکه به نیت خود برسد از خانه فرار کرد. بعد از آن سریع به شوهرم و بعد به پلیس تلفن زدم.
وقتی کارآگاهان اظهارات این زن را بررسی کردند متوجه شدند چند فقره سرقت دیگر نیز در همان محله رخ داده است و در بعضی پروندهها زنان توسط سارقان مورد تعرض نیز قرار گرفتهاند.
زن جوان که چهره شاکی را به خوبی دیده بود به پلیس کمک کرد تا تصویر فرضی متهم ترسیم شود. بعد از کارآگاهان با تحقیقاتی که انجام دادند به جوانی به نام کاوه مظنون شدند که برادرش نیز از مجرمان سابقهدار بود و اتفاقا مدتی را به اتهام تجاوز در زندان به سر میبرد.
ماموران سراغ کاوه رفتند اما فهمیدند او با اطلاع از حضور پلیس فراری شده است. در ادامه برادر کاوه تحت بازجویی قرار گرفت. او گفت: من در جریان کارهای برادر کوچکم قرار ندارم و خودم هم از وقتی از زندان آزاد شدهام کار خلافی انجام ندادهام اما میدانم مدتی است برادرم وقتش را با یکی از دوستانش سپری میکند.
فرار کاوه چندان طول نکشید و او به دام افتاد. متهم در بازجوییها به جرمش اعتراف کرد و گفت قبل از این سرقتهای شیطانی را شروع کند به جرم دیگری زندانی شده بود.
این متهم توضیح داد: در یک دعوا فردی را زخمی کردم و به پرداخت دیه محکوم شدم اما چون پول نداشتم به زندان افتادم و مدتی طول کشید تا آزاد شوم بعد از آزادی تصمیم گرفتم کاری کنم که پول خوبی به جیب بزنم برای همین نقشه سرقت را کشیدم و از یکی از دوستانم به اسم حبیب کمک خواستم. ما در چند مورد برای دزدی تلاش کردیم اما موفق نشدیم تااینکه حبیب محلهای را معرفی کرد و برای سرقت به آنجا رفتیم.
کارآگاهان در گام بعدی حبیب را دستگیر کردند. این جوان وقتی فهمید دستش رو شده است به جرایم سیاه خود اعتراف کرد و گفت: من محله ای کارگرنشین را میشناختم و به این دلیل به کاوه پیشنهاد دادم برای دزی به انجا برویم چون میدانستم مردان خانه معمولا تا دیروقت سر کار هستند. ما بعد از شناسایی خانهها و اطمینان از اینکه زنان تنها هستند از راه پشت بام یا دیوار وارد خانهها میشدیم البته کاوه معمولا نگهبان بود و فقط در چند سرقت حضور داشت. ما بعد از سرقتها وسوسه شدیم و به چند زن تنها تعرض کردیم.
متهمان بعد از محاکمه به مرگ محکوم شدند که این حکم به تایید دیوان عالی کشور نیز رسید و بالاخره دو روز پیش اجرا شد.