هادی فردوسی در گفتگو با شیرازه؛
اداره ارشاد استان جای باندبازی شده است/ هنر متعهد و باارزش در حال گسترش است/ به بهانه امربهمعروف جنگ لفظی راه نیاندازیم!
این شاعر انقلابی معتقد است: راه مقابله با کسانی که میخواهند دینزدایی را در شعر خود بیاورند جدالهای لفظی به بهانه امربهمعروف و نهی از منکر نیست. حقیقت همیشه نمایان است بنابراین با ارائه یک اثر هنری قوی میتوان بسیاری را به ارزشهای دینی علاقهمند کرد.
به گزارش شیرازه، در دیدار اخیر شاعران با رهبر انقلاب، جوانی که اهل یکی از روستاهای سروستان است جلو میآید و بعد از این که چندتایی از کتابهایش را به مقام معظم رهبری میدهد، میگوید: من ده سال پیش خدمتتان شعر خواندم؛ پدرم گفت سلامم را به آقا برسانید و این مطلب را برای شما نوشتند. البته پدرم سواد ندارد و من این یادداشت را به درخواست او نوشتم. مقام معظم رهبری هم نگاهی به یادداشت میکند و با لبخندی مهربانانه میگوید: امشب باید کاری کنیم که پدرت بشنود. به این ترتیب این شاعر نامآشنای استان فارسی که هادی فردوسی نام دارد در انتهای جلسه با سفارش مقام معظم رهبری شعری خواند و واژگان ادیبانه خود را در قالب اشعاری بیان کرد که تحسین معظم له و دیگر شاعران را به همراه داشت.
فردوسی در سال 1365 به دنیا آمده و هماکنون ساکن شیراز است. هادی فردوسی گرچه سرودن شعر را از دوران دبیرستان آغاز کرده بود اما برای اولین بار در سال 1386 اولین مجموعه رباعیهای خود با عنوان "آنان همه از تبار باران بودند" را روانه بازار نشر کرد که علاوه بر استقبال گسترده مردم از این اثر؛ جوایز بسیاری از جمله جایزه بهترین کتاب سال دفاع مقدس را نیز دریافت کرد. گفتنی است اویک سال پیش از آن نیز یعنی در سال 1385 برای اولین بار افتخار شعرخوانی درمحضر رهبر انقلاب را از آن خود کرده بود.
کارنامه هنری این شاعر جوان آنقدر پربار است که در این جا مجالی برای پرداختن به آن نیست اما لازم به ذکر است که وی تا کنون مفتخر به کسب مقامهایی در بیش از 150 جشنواره شعر استانی و کشوری و 4 جشنواره بینالمللی بوده است. خبرنگار شیرازه با این شاعر گفتوگویی در مورد هنر متعهد و انقلابی و موضوعاتی مرتبط با آن داشته است که مشروح آن را در ادامه خواهید خواند:
بسیاری از هنردوستان و کارشناسان امر اشعاری مانند سرودههای شما را در مفهوم هنر متعهد میدانند که در سالهای اولیه انقلاب اسلامی بسیار رایج بود. برای خوانندگان این گفتوگو توضیح دهید که تعریف، تحلیل و درک شما از هنر متعهد چیست؟
هنر متعهد ریشه در معنویات و اخلاق و مبانی زیباییشناسی اسلامی دارد که با آرمانهای انقلاب اسلامی تجلی یافته است. هنر متعهد همانگونه که از نامش مشخص است برآمده از تعهد و احساس مسئولیت یک هنرمند در قبال یک ارزش است. به عنوان مثال وقتی یک شاعر در مورد فرهنگ ایثار و شهادت شعری میسراید و یا یک نقاش، یک موسیقیدان یک خوشنویس در راستای آرمانهای ارزشی انقلاب اسلامی یک اثر هنری را خلق میکنند در حقیقت خود را در دایره هنرمندان متعهد جای دادهاند.
به نظر من هنر متعهد یکی از باارزشترین هنرهایی بوده است که در طول تاریخ بشری پدید آمده است. هنر متعهد صدالبته نشانه دیگری دارد که آن جاودانی بودن آن است. این ماندگار بودن از آن جهت است که هنر متعهد همواره با اصول و بنیانهای ناب بشری و ارزشهای متعالی سروکار دارد و چون این ارزشها همواره در ناخودآگاه جمعی همه انسانها ثابت هستند هنری نیز که از این سرچشمه اندیشههای متعالی و جهانشمول میجوشد نیز ماندگار خواهد بود.
یکی از شخصیتهای مهمی که شاید بتوان گفت شناختهشدهترین چهره هنر متعهد در میان عموم مردم بوده است، سید مرتضی آوینی است. هر چند که آثار سید شهیدان اهل قلم در دایره هنر متعهد و هنر انقلاب میگنجید اما وی در پایان دهه 60 در مجموعه نشریات سوره مقالات متعددی را در مورد هنرمندان ارزشی و متعالی دیگر کشورها حتی هنرمندان غربی منتشر میکرد. بر خلاف شهید آوینی که هنر متعهد را بسیار فراجناحی و متعلق به همه بشریت میدانست، داعیهداران هنر متعهد در این روزها آنچنان تعریف بسته و محدودی از هنر متعهد ارائه کردهاند، که گویی هنر متعهد در جامعه پس زده میشود. آیا با آنچه عرض کردم موافق هستید؟
من چندان با این گفته موافق نیستم که در این روزها دایره هنر متعهد محدود شده است. اتفاقا هنر انقلاب و هنر متعهد با شدت در حال گسترش است و فقط یکی از نشانههای آن هم نشستهای شاعران نسل جدید با مقام معظم رهبری است که به حق دال بر روحیه هنرپرور نسلهای جدید انقلاب دارد که در سطح گستردهای به ثمر نشسته است.
با این وجود اما شاید دلیل این برداشت شما را در این امر دانست که دارید هنر متعهد را در حالت کلی با سایر هنرها مقایسه میکنید. این برداشت شما برای تحلیل هنر متعهد چندان درست نیست چرا که برای ارزیابی یک اثر فرهنگی باید به کیفیت آن اثر به صورت تخصصی توجه داشت نه لزوما کمیت تولید و تبلیغات آن در رسانهها !
منظورم این است که برای مثال در زمینه شعر انقلاب گرچه تعداد سرودههای انقلابی زیاد است اما در حالت کلی نباید این انتظار را داشت که همه شاعران با یک کیفیت و در یک سطح به خلق آثار خود بپردازند. بنابراین هنر متعهد همچنان گستره وسیعی دارد که هنردوستان متفاوتی را با آرمانهای مشترکی گرد خود جمع آورده است.
اما به نظر میآید که در تقابل با هنرمندان متعهد برخی از هنرمندان به ویژه شاعران نیز هستند که تلاش برای دینزدایی و شکستن قبحهای اخلاقی در آثارشان نمایان است. به عنوان یک شاعر انقلابی نظر شما در این مورد چیست؟
به باور من شبههنر را باید با زبان هنر ناب و خالص جواب داد. راه مقابله با کسانی که میخواهند دینزدایی را در شعر خود بیاورند جنگ و جدالهای لفظی به بهانه امربهمعروف و نهی از منکر نیست. حقیقت همیشه نمایان است بنابراین با ارائه یک اثر هنری قوی متعهد و ارزشی میتوان بسیاری را به ارزشهای دینی علاقهمند کرد. با این نگرش میتوان راهی را برای بازگشت کسانی که تا پیش از این با دیانت مشکل داشتند باز کرد تا به سمت نور حقیقت راهنمایی شوند.
در حقیقت هنرمندان متعهد نه تنها میتوانند به تعالی نگرش عموم مردم کمک کنند بلکه میتوانند سبب تغییر جهت فکری و رفتاری دیگر هنرمندان به سمت ارزشهای انسانی هم باشند. به عنوان نمونه اگر بخواهیم در بحث عفاف و حجاب ارتقا داشته باشیم میتوانیم هنرمندانی را برای معرفی هنجارهای اجتماعی تربیت کنیم که با تولید یک پویانمایی یا یک فیلم زیبا و یا سرودن شعری تاثیرگذار، نقش هنر را در بهبود سبک زندگی مردم ببینیم.
آیا مهمترین نهادهای فرهنگی کشور مانند سازمان فرهنگ و ارشاد و در ذیل آن ادارهکل فرهنگ و ارشاد استان فارس آنگونه که میبایست هنر انقلاب را به اقشار مختلف جامعه معرفی کردهاند؟
واقعیت این است که مجموعه وزارت ارشاد نتوانسته است در طول این سالها آنگونه که باید، هنر ارزشی و انقلابی را حمایت کند. این نکته را هم که عرض میکنم گلایهای بود که چند سال پیش مقام معظم رهبری در جلسهای که بنده نیز در آن حضور داشتم از وزیر ارشاد داشتند. واقعیت این است که برآیند عملکردهای وزارت ارشاد در حمایت و معرفی هنر متعهد و ارزشی چندان خوب نبوده است.
ادارهکل فرهنگ و ارشاد فارس چطور؟
هر چند که در طول چند سال اخیر ادارهکل ارشاد فارس تحولات مثبتی را از سر گذرانده است اما رگههایی از باندبازیهای مخربی که سالها در میان متولیان اداره فرهنگ و ارشاد فارس به عنوان سویه تصمیمگیریشان وجود داشته است کماکان زنده است.
منظورتان از باندبازی چیست؟
منظورم نوع خاصی از سلیقهای کار کردن مسئولان ارشاد است. به عنوان مثال برخی از کسانی که بر سر کار میآمدند هیچ منشور کاری مشخصی برای حمایت از هنرمندان متعهد نداشتند در حالی که همانها از به اصطلاح هنرمندان روشنفکر حمایت تام و تمامی میکردند! چرا که همه آنها طرفدار یک سلیقه بودند و احتمالا هستند.
البته نباید از حق گذشت که متولیان فرهنگی دیگری را نیز در استان داریم که علاوه بر داشتن روحیهی انقلابی و تاثیرگذاری و دلسوزی در حوزه فرهنگ و هنر، نگرشی کاملا همسو با ارزشهای فرهنگی انقلاب اسلامی دارند. یکی از این متولیان محمد کرمالهی، رئیس حوزه هنری فارس است که به راستی تاثیر مثبتی در همافزایی تصمیمگیریهای فرهنگی در راستای تحقق اهداف انقلاب داشته است.
پس برآیند عملکرد حوزه هنری در این زمینه را مثبت ارزیابی میکنید. درست است؟
بله. قطعا همینطور است. حوزه هنری انقلاب همان گونه که از نامش مشخص تاثیر بسزایی در معرفی هنرمندان جوان انقلابی و حمایت از آنها داشته است. به عنوان نمونه حوزه هنری انقلاب در استان فارس جلسات و انجمنهای متعدد ادبی را تا کنون برگزار کرده است که نقش مهمی در تعالی فکری هنردوستان داشته است.
علاوه بر ریاست این مرکز که به آن اشاره شد، آقایان هاشم کرونی که مدیریت مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری فارس را بر عهده دارد و دکتر عبدالرضا قیصری که جلسات شعر پایداری را برگزار میکند زحمات زیادی را در حوزه ادبیات فاخر کشیدهاند که لازم میدانم از همه آنها در این جا تشکر کنم.
به عنوان کسی که این شانس و توانایی را داشتهاید که در خدمت رهبری اشعارتان را بخوانید تجربه خود را از حضور در جلسات ایشان با شاعران چگونه ارزیابی میکنید؟
حقیقتا تمام شعرخوانیها یک طرف و شعرخوانی در حضور خورشید انقلاب، رهبر فرزانه جمهوری اسلامی ایران هم یک طرف. احساس من از بودن در جلسهای که حضرت آقا در آن حضور داشتند را به سختی میتوانم بیان کنم چرا که احساسی که در آن زمان داشتم در قالب کلمات نمیگنجد. اما دوست دارم این را بیان کنم که حضور هر شاعری در محضر مقام معظم رهبری یک فرصت استثنایی است چرا که ایشان با نگاه کارشناسانه و مهربانانه خود آنچنان خوانش باارزشی از یک اثر ادبی ارائه میکنند که هم نقد و هم تشویق را در خود جای میدهد و مسیری تعالیبخش را برای خلق ادبی یک هنرمند فرآهم میآورد. همه اینها به این دلیل است که امام خامنهای بر فراز قله رفیعی از ادب و هنر ایستاده است که کیاست، هوشمندی و معنویت نهفته در منویات وی از همین سرچشمه ظهور میکند.
به عنوان سخن آخر ناگفتهای دارید که دوست داشته باشید آن را با مخاطبان وبگاه خبری-تحلیلی شیرازه در میان بگذارید؟
انتقادی دارم از مسئولان فرهنگی استان فارس که چرا در شهر شیراز که به عنوان شهر سومین حرم اهل بیت شناخته میشود، جایگاه هنر و هنرمند در این سطح است؟! شیراز، شهر ادب و فرهنگ بوده است که آوازه آن در جهان شناخته شده است و ظرفیتهای فکری و فرهنگی در استان نباید با بیتدبیری برخی از مسئولان نادیده گرفته شود.
البته خوشبختانه و به لطف دو مدیر توانا که به راستی پرچمدار فرهنگ و ادب در استان هستند بسیاری از خلاهای محتوایی در بحث ارائه هنر متعهد به عنوان یک کالای فرهنگی به جامعه را برطرف ساخته اند. این دو مدیر رئیس حوزه هنری استان و رئیس صدا و سیمای مرکز فارس هستند که لازم میدانم در این جا از هر دو این عزیزان تشکر کنم.
نظرات بینندگان