به مناسبت حضور خوانندگان ایرانی در عربستان؛
نسبت ما و مخالفان جمهوری اسلامی با اعراب
امروزه بیان مخالفت با اعراب نه به عنوان یک سیاست اصلی و راهبردی توسط مخالفان جمهوری اسلامی در پیش گرفته می شود، بلکه یک تاکتیک برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است که توسط مخالفان آن بکارگیری می شود، مضحکانه بودن این تاکتیک از آن روی می باشد که این مخالفان حاضر هستند برای مخالفت با جمهوری اسلامی حتی با کسانیکه به آنها فحش و ناسزا می گفتند نیز همدست شوند...
یکی از حواشی سیاست و تاریخ در ایران، مباحث مربوط به رابطه و تعامل ایران با اعراب می باشد، موضوع مهمی که از هزاران سال پیش با نهضتی چون شعوبیه آغاز شده و تا کنون نیز در سپهر سیاست ایران با شدت ادامه دارد. با سفر چند خواننده لس آنجلسی و همکاری مخالفان جمهوری اسلامی با عربستان، این مباحث تاریخی به شکل مضحکی در آمده و کوس رسوایی بسیاری نواخته شده که لازمست در این راستا چند نکته جهت روشنگری بیان شود.
نخست اینکه هیچ اختلاف ماهوی بین ایرانی و عرب وجود ندارد و آنچه امروزه به عنوان نژاد عرب در کشورهای خلیج فارس، یمن، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و حتی مصر شناخته می شوند، اصالتا عرب نبوده و حتی ایرانی هستند و چون زبان گفتاری آنان عربی است، ملت های عرب شناخته می شوند؛ همچون عراق که از زمان هخامنشیان جزو ایران بوده و حتی در دوره ساسانیان پایتخت کشورمان محسوب شده، پس نباید ایران و عرب را با تقسیم بندی زبانی از هم تفکیک نمود و سبب اختلاف شد و اگر قرارست کسی مدعی ایران الاصلی باشد باید عراقی بیشتر این ادعا را بکنند چون پایتخت نشین ایران باستان بودند.
موضوع مهم بعدی اینست که عمده افرادی که به ضدیت با اعراب دامن زده، در پی بیان دشمنی با اسلام هستند که بنا به دلایلی آنرا به عرب تبدیل می کنند. و به اشتباه عرب و اسلام را با یکدیگر یکی دانسته و به اشتباه بیان می دارند چون اسلام دین عربی است پس نباید در جامعه ایرانی حضور داشته باشد.
در مرتبه سوم باید بیان داشت که منافع ایران فارغ از نوع حکومت، آنچنان با منافع ملت های عربی عجین است که هیچکدام به تنهایی نمی توانند به رفاه و خوشبختی برسند، زیرا دشمن مشترکی دارند که در طول تاریخ بشر همواره در پی استیلا بر آنها بوده و هست. از اینرو مشاهده می شود که حتی محمدرضا پهلوی نیز به کشورهای عربی سفر می کرده و سیاست های خود مانند دوستونی نیکسون را با آنها هماهنگی می نموده است.
متاسفانه یا بگوییم خوشبختانه امروزه بیان مخالفت با اعراب نه به عنوان یک سیاست اصلی و راهبردی توسط مخالفان جمهوری اسلامی در پیش گرفته می شود، بلکه یک تاکتیک برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است که توسط مخالفان آن بکارگیری می شود، مضحکانه بودن این تاکتیک از آن روی می باشد که این مخالفان حاضر هستند برای مخالفت با جمهوری اسلامی حتی با کسانیکه به آنها فحش و ناسزا می گفتند نیز همدست شوند، چنانچه اکنون رضا پهلوی به عنوان حامی شعار: آریایی هستیم، عرب نمی پرستیم؛ رسما با عربستان بر علیه ایران همدست شده است.
این همدستی را باید در نتیجه منافعی دانست که این قبیل افراد در پی آن هستند، برای آنها فقط دلار و منفعت مادی مهم است، حال فرقی نمی کند در ضدیت با اعراب باشد یا در همدستی با آنان؛ آنچه در این بین مایه تاسف است، همراهی عده ای ساده لوح با شعارهای پوچ آنان همچون مطرح کردن "حب الایران یجمعنا" توسط بازیگری که چند روز بعد خود به حقوق بگیر شبکه سعودی در می آید.
اما در نظام فکری جمهوری اسلامی ایران و عرب هر دو یکی بوده و اسلام مهمترین تشابه بین آنهاست، آنها هیچگاه دشمن دائمی و تاریخ هم نبوده هر چند هستند کسانی که حتی با زبان مشترک دشمن ایرانی هستند و دوستانی نیز وجود دارند در بین اعراب. ما هیچگاه با اعراب ضدیت نداشته و اعتقاد داریم که هرگونه افراط در ادعای دشمنی با اعراب چیزی جز سوق پیدا کردن در آغوش دشمنان خونی ایران نمی باشد، حال فرق نمی کند، مریم رجوی و رضا پهلوی باشی یا مهناز افشار و ابی و شادمهر عقیلی. فقط مزاقب باش فریب نخوری!!!
نخست اینکه هیچ اختلاف ماهوی بین ایرانی و عرب وجود ندارد و آنچه امروزه به عنوان نژاد عرب در کشورهای خلیج فارس، یمن، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و حتی مصر شناخته می شوند، اصالتا عرب نبوده و حتی ایرانی هستند و چون زبان گفتاری آنان عربی است، ملت های عرب شناخته می شوند؛ همچون عراق که از زمان هخامنشیان جزو ایران بوده و حتی در دوره ساسانیان پایتخت کشورمان محسوب شده، پس نباید ایران و عرب را با تقسیم بندی زبانی از هم تفکیک نمود و سبب اختلاف شد و اگر قرارست کسی مدعی ایران الاصلی باشد باید عراقی بیشتر این ادعا را بکنند چون پایتخت نشین ایران باستان بودند.
موضوع مهم بعدی اینست که عمده افرادی که به ضدیت با اعراب دامن زده، در پی بیان دشمنی با اسلام هستند که بنا به دلایلی آنرا به عرب تبدیل می کنند. و به اشتباه عرب و اسلام را با یکدیگر یکی دانسته و به اشتباه بیان می دارند چون اسلام دین عربی است پس نباید در جامعه ایرانی حضور داشته باشد.
در مرتبه سوم باید بیان داشت که منافع ایران فارغ از نوع حکومت، آنچنان با منافع ملت های عربی عجین است که هیچکدام به تنهایی نمی توانند به رفاه و خوشبختی برسند، زیرا دشمن مشترکی دارند که در طول تاریخ بشر همواره در پی استیلا بر آنها بوده و هست. از اینرو مشاهده می شود که حتی محمدرضا پهلوی نیز به کشورهای عربی سفر می کرده و سیاست های خود مانند دوستونی نیکسون را با آنها هماهنگی می نموده است.
متاسفانه یا بگوییم خوشبختانه امروزه بیان مخالفت با اعراب نه به عنوان یک سیاست اصلی و راهبردی توسط مخالفان جمهوری اسلامی در پیش گرفته می شود، بلکه یک تاکتیک برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است که توسط مخالفان آن بکارگیری می شود، مضحکانه بودن این تاکتیک از آن روی می باشد که این مخالفان حاضر هستند برای مخالفت با جمهوری اسلامی حتی با کسانیکه به آنها فحش و ناسزا می گفتند نیز همدست شوند، چنانچه اکنون رضا پهلوی به عنوان حامی شعار: آریایی هستیم، عرب نمی پرستیم؛ رسما با عربستان بر علیه ایران همدست شده است.
این همدستی را باید در نتیجه منافعی دانست که این قبیل افراد در پی آن هستند، برای آنها فقط دلار و منفعت مادی مهم است، حال فرقی نمی کند در ضدیت با اعراب باشد یا در همدستی با آنان؛ آنچه در این بین مایه تاسف است، همراهی عده ای ساده لوح با شعارهای پوچ آنان همچون مطرح کردن "حب الایران یجمعنا" توسط بازیگری که چند روز بعد خود به حقوق بگیر شبکه سعودی در می آید.
اما در نظام فکری جمهوری اسلامی ایران و عرب هر دو یکی بوده و اسلام مهمترین تشابه بین آنهاست، آنها هیچگاه دشمن دائمی و تاریخ هم نبوده هر چند هستند کسانی که حتی با زبان مشترک دشمن ایرانی هستند و دوستانی نیز وجود دارند در بین اعراب. ما هیچگاه با اعراب ضدیت نداشته و اعتقاد داریم که هرگونه افراط در ادعای دشمنی با اعراب چیزی جز سوق پیدا کردن در آغوش دشمنان خونی ایران نمی باشد، حال فرق نمی کند، مریم رجوی و رضا پهلوی باشی یا مهناز افشار و ابی و شادمهر عقیلی. فقط مزاقب باش فریب نخوری!!!
دکتر سید محسن هاشمی
نظرات بینندگان