به مناسبت سالروز شهادت حضرت آیتالله بهشتی و هفته قوه قضاییه؛
بازخوانی شخصیت تأثیرگذار شهید بهشتی و یاران ایشان برای نسل جوان ضروری است
امروز بازخوانی شخصیت تأثیرگذار شهید بهشتی و دیگر شهدای انقلاب برای نسل جوان از ضروریات جامعه بوده است تا نسل جوان با الگوگیری از چنین شخصیتهایی بتواند مسیر آنان که همان مسیر اسلام و انقلاب اسلامی است، دنبال کنند.
به گزارش سرویس اجتماعی شیرازه، هفتم تیر سال 1360 یادآور شهادت انسانهای بزرگی است که بیگناه کشته شدند و در رأس این شهدای عزیز، مجتهدی کمنظیر، دوراندیش، بصیر، نظریهپرداز، شجاع، باتدبیر، انقلابی، دلسوز، مومن و دارای روحیهای جهادی شهید مظلوم حضرت آیتالله بهشتی که به تنهایی یک ملت بود هدف کینه دشمن قرار گرفت و منافقین کوردل با هدف از بین بردن استوانههای انقلاب اسلامی و حاکم کردن نفاق، ذلت و بردگی استکبار بر کشور ایران عملیاتهای متعدی در دهه 60 انجام داد.
امروز بازخوانی شخصیت تأثیرگذار شهید بهشتی و دیگر شهدای انقلاب برای نسل جوان از ضروریات جامعه بوده است تا نسل جوان با الگوگیری از چنین شخصیتهایی بتواند مسیر آنان که همان مسیر اسلام و انقلاب اسلامی است، دنبال کنند.
در خصوص شخصیت والا و ارزشمند این شهید بلند مرتبه، حضرت امام خمینی فرمودند: «من او را ( شهید بهشتی) یک فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدین، علاقهمند به اسلام و دلسوز جامعه میدانم»، همچنین مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در مورد شهید بهشتی میفرمایند: «شهید بهشتی فردی اعجابانگیز بود و تواناییهای وافری داشت، من تا به حال فردی مثل آقای بهشتی در گذشته و حال ندیدهام گوهری گرانقدر چون وجود شهید بهشتی در راه اسلام خرج شده و هرگز گم و تلف نشده است.
درهمین راستا و به منظور آشنایی نسل جوان با شخصیت شهید بهشتی و گرامیداشت هفته قوه قضاییه پایگاه تحلیلی خبری شیرازه به مناسبت سالروز شهادت وی که در روز هفتم تیر ماه 1360 بر اثر بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی به همراه ۷۲ تن دیگر از نیروهای مخلص انقلاب به شهادت رسیدند، در این متن به بازخوانی بخشی از زندگی شهیدآیت الله بهشتی پرداخته است.
بخشی اززندگی نامه شهید بهشتی از تولد تا شهادت
سید محمد حسینی بهشتی (زادهٔ ۲ آبان ۱۳۰۷ در اصفهان— درگذشتهٔ ۷ تیر۱۳۶۰ در تهران) سیاستمدار و فقیه ایرانی و دومین رئیس دیوان عالی کشور پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، نخستین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و نایب رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی بود،گاهی از وی به عنوان نظریهپرداز ولایت فقیه نام برده میشد.
وی از جمله افراد نزدیک به روحالله خمینی و از هواداران تشکیل حکومت اسلامی در ایران بوده و نقش بسیار مهمی در استقرار جمهوری اسلامی در ایران داشته است.
پدرش، سید فضلالله، مردی روحانی و از مدرسین حوزه علمیه اصفهان بود و گاهی برای برپایی نماز جماعت به روستاهای پیرامون میرفت.
آموزش در کودکی و نوجوانی
تحصیلات حوزوی و دانشگاهی
در سال ۱۳۲۱ وارد مدرسهٔ صدر شد و پس از آموختن زبان و ادبیات عربی، منطق، کلام و سطوح فقه و اصول، در سال ۱۳۲۵ راهی قم شد و به مدرسهٔ حجتیه رفت. در قم خارج فقه و اصول را نزد سید محمد محقق داماد و روحالله خمینی فراگرفت و در درس سید حسین طباطبایی بروجردی، سید محمد تقی خوانساری و سید محمد حجت کوه کمری نیز حاضر میشد.
بخشی از کفایه را نزد مرتضی حائری یزدی و بخش دیگر آن را به همراه مکاسب نزد محقق داماد خواند. درس منظومه منطق و کلام که در اصفهان نیمهکاره مانده بود به دلیل کم بودن استاد فلسفه در قم ادامه نیافت و بیشتر به فقه و اصول میپرداخت. در کنار تحصیلش در قم، همانند اصفهان، تدریس نیز میکرد و درآمد زندگیاش را از این راه برآورده میکرد.
در سال ۱۳۲۷ دیپلم ادبی را با شرکت در آزمون متفرقه گرفت و به دانشکدهٔ علوم معقول و منقول (دانشکدهٔ الهیات و علوم اسلامی کنونی) دانشگاه تهران وارد شد. گواهی کارشناسی رشتهٔ معقول (فلسفه و حکمت اسلامی) را در سال ۱۳۳۰ از دانشگاه تهران دریافت کرد. عنوان پایاننامهٔ او «بساطت یا ترکب جسم» بود که آن را با هدایت محمود شهابی خراسانی با درجهٔ عالی به پایان رساند.
در سال ۱۳۳۵ دورهٔ دکترای خود را در رشتهٔ فلسفه آغاز کرد. اما با توجه به سفر به آلمان نتوانست به موقع دوره را به پایان برساند و سرانجام در سال ۱۳۵۳ از پایاننامه دکترای خود با نام «مسائل ما بعد الطبیعه در قرآن» دفاع کرد.
در سال ۱۳۳۹ بههمراه علی مشکینی، عبدالرحیم ربانی شیرازی و سید محمدرضا گلپایگانی و آموزگاران دیگر برآمدند تا به حوزهٔ علمیهٔ قم سازماندهی بیشتری بدهند. این تلاش به تهیهٔ طرح و برنامهای هفده ساله برای فراگیری علوم اسلامی انجامید. این طرح پایهٔ برپایی مدرسههایی چون مدرسه حقانی شد.
آغاز مبارزات سیاسی
پس از سخنرانی او در جشن روز مبعث در دانشگاه تهران، هستهای پژوهشی برای پژوهش پیرامون حکومت اسلامی تشکیل شد. به دستور ساواک، از قم به تهران فرستاده شد[و در آنجا با هموندان هیئتهای موتلفه اسلامی ارتباط برقرار کرد.
با پیشنهاد شورای مرکزی مؤتلفه، روحالله خمینی برای این گروه شورای روحانیت و فقاهت تعیین کرد که محمد بهشتی به همراه مرتضی مطهری، محی الدین انواری و مهدی مولایی تشکیل دهندهٔ آن بودند. در سال ۱۳۴۳ در اثر فشار ساواک از آموزش و پرورش منتظر خدمت شد.
در اسفند ۱۳۴۳ به آلمان رفت و در شکلگیری مرکز اسلامی هامبورگ و اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا (گروه فارسیزبانان) ایفای نقش کرد، در این مدت به سفر حج رفت و نیز سفرهایی به ترکیه، سوریه، لبنان و عراق برای آشنایی با تلاشهای اسلامی و دیدار با موسی صدر و روحالله خمینی انجام داد و در ۱۳۴۹ سفری به ایران داشت که در آن سفر از سوی ساواک ممنوعالخروج شد و اقامت ۵ سالهٔ او در آلمان پایان یافت.
پس از انقلاب ۱۳۵۷
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ او دبیر شورای انقلاب بود. به دلیل باور نیرومند به کار حزبی در ۲۹ اسفند ۱۳۵۷ حزب جمهوری اسلامی را به همراه سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید علی خامنهای و محمد جواد باهنر بنیان کرد که به زودی به مخالفان سرسخت رئیسجمهور ابوالحسن بنی صدر تبدیل شد. بهشتی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی شرکت کرد و برای تدوین قانون اساسی انتخاب شد.
در ۴ اسفند ۱۳۵۸ به دستور روحالله خمینی، ریاست دیوان عالی کشور یعنی بلندپایهترین مقام قضایی در آن زمان را بر عهده گرفت و تا زمان ترور شدنش در این سمت بود.
ترور
جزئیات بمبگذاری به این شکل است که یک بمب بر ستون اصلی ساختمان حزب و یک بمب دقیقاً زیر تریبون بهشتی قرار داده شده که بعد از انفجار سقف پایین میآید و چندین نفر کشته و زخمی میشوند. بر اساس گفته خبرگزاری تسنیم یکی از جملاتی که چندین نفر به عنوان آخرین جمله بهشتی ذکر کردهاند، قریب به این مضمون است که بهشتی پس از چند لحظه مکث میگوید: «بچهها بوی بهشت میآید، شما هم میفهمید بوی بهشت را؟ آیا این عطر دلنشین نیست.
نظرات بینندگان