کد خبر: ۱۴۸۲۷۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۳ - ۱۵ تير ۱۴۰۰
قربانیان بی چون و چرای بی تدبیری:

کودکان کار در حسرت رویای شیرین کودکی/شناسایی بیش از ۷۰۰ کودک کار در فارس از سال گذشته تا کنون

مبحث کودکان کار موضوع نسبتا پیچیده ای است و عوامل گوناگونی در آن از جمله ساختار خانواده، فقر، اعتیاد والدین، تغییرات و تحولات اقتصادی به صورت کاملا ناگهانی همچون جنگ و مهاجرت اجباری می تواند در این پدیده اجتماعی اثرگذار باشد.
به گزارش سرویس اجتماعی شیرازه، پرداختن به برخی مباحث و موضوعات آنقدر تکراری است که خواندن آنها شاید ازحوصله مخاطب خارج باشد،اما به همان اندازه، دیدن،شنیدن و انتشارشان مهم و ضروری است و قطعا ضرورتی به اهمیت نجات جان یک انسان و سرنوشت یک جامعه دارد. سرنوشتی که اگر ازابتدا درست پایه گذاری نشود می تواند تبعات و خطرات و آسیب های بسیاری را در آینده به همراه داشته باشد.

کودکان کار در حسرت رویای شیرین کودکی/شناسایی بیش از 700 کودک کار در فارس از سال گذشته تا کنون
یکی از این مباحث توجه به کودکانی است که به اجبار کودکان کار نام گرفته اند وقربانیان بی چون و چرای فقر مالی و فقر فرهنگی هستند.

چرا که به گفته مدیر کل بهزیستی فارس درآمد کودکان در خیابان بدون زحمت، هنگفت و خارج از رویه است به همین خاطر خانواده ها حمایت معقول بهزیستی را قبول نمی کنند و هنوز این فرهنگ دربین جامعه نهادینه نشده که کمک به کودکان کار کمک به گسترش تکدی گری و بدون زحمت کسب درآمد کردن است.

مبحث کودکان کار موضوع نسبتا پیچیده ای است و عوامل گوناگونی در آن از جمله ساختار خانواده، فقر، اعتیاد والدین، تغییرات و تحولات اقتصادی به صورت کاملا ناگهانی همچون جنگ و مهاجرت اجباری می تواند در این پدیده اجتماعی اثرگذار باشد.

این کودکان چشم هایشان راز تلخی خیره کننده ای دارد، مدت هاست کوله بار غم را بغل کرده و در حسرت بازی های کودکانه، کارهای سنگین و مردانه انجام می دهند.

انگار رویای شیرین کودکی را باید همیشه در ذهن خود بپرورند مگر آنها چه می خواستند از زندگی که اینگونه باید در پیاده رو و خیابان های شهر بست نشین شوند تا شاید رهگذری از روی ترحم به آنان لبخندی تلخ بزند و از او کالایی بخرد؟

کودکان همان‌هایی هستند که بودنشان طعم شیرین زندگی است و نبودنشان تکرار روزهای کسالت بار، همان موجود معصومی که با آمدنش زندگی والدین را شادتر می‌کند، اما آیا آمدن و بودن همه این کودکان شادی و خوشی را به همراه خواهد داشت و یا برای همه آنها کسی با اشتیاق منتظر ورود شان است تا وجودشان را لبریز از مهربانی و دستانشان را سرشار از لذت های کودکانه کند؟

برای مراسم تدفین یکی از بستگان به یکی از شهرستان های مجاور رفته بودیم، مراسم که تمام شد چند متر آن طرف تر کودکی رادیدم که به همراه پیرمردی مشغول کندن قبر برای میت دیگری است. هنوزآنقدر قامتش رشد نکرده بود که در قبر که ایستاده بود تمام صورتش مشخص باشد وفقط پیشانی و دو چشمش نمایان بود.

ازپشت چهره خاک آلوده و موهای ژولیده اش چهره زیبا و چشم های معصومش داد میزد که به اجبار مشغول این کار است.

چند قدم جلو رفتم و نگاهی به داخل قبر انداختم، کارش تمام شده بود و منتظر پیرمرد بود تا دستش را بگیرد و از قبر خارجش کند، به او کمک کردیم تا بیرون بیاید، لیوان آبی به دستش دادم و خواستم که زیر سایه یکی از درختان قبرستان بنشینیمو کمی صحبت کنیم.

نگاه مضطربی به پیرمرد انداخت و با چشمان گود افتاده اش از او اجازه گرفت، پیرمرد هم به نشانه تایید سری تکان داد به امید اینکه شاید می‌خواهم به او انعامی بدهم.

لیوان آب را یک جرعه سرکشیدو گفت: با من کاری دارید خانم؟ از فرصت استفاده کردم  وبلافاصله گفتم چند ساله ای؟ نگاه متعجبی به من انداخت و گفت،ده سال.

بیشتر از قبل ناراحت و به هم ریخته شدم. آخر چطور می‌شود پسرکی ده ساله را به کار چنین سختی مجبور کنند؟مگر او کس و کاری ندارد؟

 سوالات ذهنم را پشت سر هم از او پرسیدم و او نیز آهی کشید وجواب داد: من و پدرم از وقتی کرونا آمده  به این شهر آمده ایم برای کار، او در یک ساختمان مشغول کارگری است و من برای افرادی که سالم هستند و فوت کرده اند قبر می کنم چون دیگران می ترسند به قبرها نزدیک شوند.هر چند قبرهای کرونایی ها چند صد متر آن طرف تر است.

پرسیدم یعنی کسی دیگری نیست به جای تو کار کند؟ لبخند تلخی زد و گفت: مگر کسی هم به جای کسی دیگر کار می‌کند؟گفتم منظورم اعضای خانواده تان بود.

احمدرضا مجددا بی اختیار آهی کشید و ادامه داد،در خانه، من وپدرم به همراه چهار خواهر و مادرم زندگی می‌کنیم  و همه جزیکی ازخواهرهایم ازمن کوچکترهستند و من مجبورم به خاطر کمک خرج زندگی باشم به پدرم کمک کنم و به همین دلیل نتوانستم دیگرسر کلاسهای آنلاین مدرسه حاضر شوم .

احمدرضا نه گوشی و یاتبلت برای درس خواندن داشت نه فرصتی برای سر کلاس های آنلاین رفتن.اما به شدت باهوش بود وبه درس علاقه داشت. آدرس و یا شماره تلفنی از او خواستم تا از طریق خیرین کمکش کنیم.

ازقبرستان که بیرون آمدم به این فکر میکردم که احمد رضا تنها یکی از صدها کودکی است که هر روز در خیابان‌ها، کوره های آجرپزی،قبرستان ها و حتی کارگاه های تولیدی این شهر و کشور مشغول به کار هستند.

کودکان کار در حسرت رویای شیرین کودکی/شناسایی بیش از 700 کودک کار در فارس از سال گذشته تا کنون
 کودکانی که هر روز و در هر مکانی آنهارا می‌بینیم و بی‌تفاوت از کنارشان عبور می‌کنیم اما باز هم برایم سوال است که اینها به کدامین گناه باید بهترین روزهای زندگی و دوران خوش کودکی را در چنین مکان هایی با کارکردن های سخت بگذرانند آن هم برای به دست آوردن مبلغی گاه ناچیز که با تحقیر و فریاد رهگذران و صاحبان کارنصیبشان می‌شود.

چقدر سخت است دیدن دست های کوچکی که هنوز بزرگ نشده طعم فقر و سختی را چشیده و نان آور خانواده شده‌اند و تحت تاثیر فشارهای اقتصادی، جدایی والدین ،اعتیاد پدر و این روزها به خاطر وضعیت بدمعیشتی به اجبار به کار کردن های دشوار روی آورده ‌اند.

این قصه پر غصه یکی از هزاران کودکی است که به دلایل مختلف مجبور به تامین معیشت زندگی خود و اطرافیانشان هستند کودکانی که ما آنها را با نام کودکان کار می شناسیم و حتی عده‌ای بدون توجه به صدماتی که به آنان وارد می شود این قشر را سبب نازیبایی چهره شهر و معضل اجتماعی می دانند.

 ای کاش مسئولان امر با نگاه تیزبینانه تری به دلایل حضور کودکان کار در خیابان‌ها و گوشه و کنار این سرزمین بنگرند،عواملی همچون فقر، بیکاری والدین، اعتیاد و در نهایت طلاق و جدایی که تنها راه باقی مانده برای خانواده ای است که با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم می کند.

 کودکان کار و خیابانی از بسیاری از حقوق اولیه انسانی همچون سلامت تحصیل و رفاه نسبی محروم هستند و گاه سلامت جسمی و روانی آنان به شدت در معرض انواع آسیب های جسمی و حتی جنسی قرار می گیرد به همین دلیل به عنوان یک معضل اجتماعی تهدید جدی برای آینده و رشد و پیشرفت اقتصادی کشور به شمار می روند معضلی که در ایجاد آن هیچگونه نقشی ندارند و برای برطرف شدن آن دلسوزی خانواده همت مسئولان و سیاست‌گذاری‌های صحیح را نیاز دارد.


اگرچه سید محمد صادق کشفی نژاد مدیر کل بهزیستی فارس پیش از این در گفتگو با خبرنگار شیرازه از ساماندهی ۵۶۷ کودک کار و خیابانی در سال گذشته و شناسایی 149 کودک کار در سه ماهه نخست سال جاری  خبر داده بود، اما  این سوال همچنان مطرح است که آیا تنها شناسایی تعداد اندکی از این کودکان می تواند راه کار قابل قبولی برای مبارزه با این پدیده خطرناک و کاهش آسیب های اجتماعی ناشی از آن باشد؟

آیا وقت آن نرسیده که مسئولان ارشد استانی و کشوری دست در دست هم دهند تا معضلات را به جای جزیره ای کار کردن به صورت مدیریت یکپارچه و اثر گذار حل کنند؟

کودکان کار در حسرت رویای شیرین کودکی/شناسایی بیش از 700 کودک کار در فارس از سال گذشته تا کنون
حرف آخر اینکه:
در پژوهش‌های کارشناسان، بحث تداوم کار کودکان در ایران به طور کلی در فقر، عدم وجود کار مناسب برای بالغین، عدم وجود حمایت اجتماعی از سوی دولت، شکست نظام نظارت بر تحصیل کودکان و حداقل سن قانونی برای استخدام، مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک و شکل‌گیری سکونت‌گاه‌های غیررسمی، هم‌چنین ورود اتباع خارجی به‌ویژه به‌شکل غیرمجاز ریشه دارد و هر کدام این دلایل باعث می‌شود که کودکان راهی جز اشتغال نداشته باشند و طبیعتا کار کودکان بخصوص در خیابانها، محرومیت آن‌ها از تحصیل، سوءتغذیه، بیماری‌های جسمی و البته امروز خطر ابتلا به کرونا را به دنبال دارد.

 انتهای پیام/س


برچسب ها: کودک کار ، فارس ، شیرازه
نظرات بینندگان