قهرمان از زبان مردم:
سرداری که با رفتنش جهان به هم ریخت/مردمی که رفتن سردار قاسم سلیمانی هنوز باورشان نمیشود
در این فاصله اندک که با مردم گفتگو میکردم، با هر کسی سخن گفتم جملات «هنوز باورم نمی شود که سردار دیگر بین ما نیست» و «بعد از رفتن سردار انگار همه چیز دنیا به هم ریخته است» را زیاد می شنیدم که این نشان از محبوبیت واقعی حاجقاسم بین مردم دارد. محبوبیت و جایگاهی که انگار از جنس زمین و زمینیان نبود.
به گزارش سرویس اجتماعی شیرازه در این روزها که حال و هوای سرزمین و شهرمان انگار رنگ ماتم به خود گرفته است در روزهایی که یادآور خبر شهادت بزرگمردی از جنس افلاکیان است، پایگاه تحلیلی خبری شیرازه، بنا دارد در سلسله گفتگوها، مصاحبه با مردم، اساتید دانشگاه، دانشجویان ، نمایندگان مجلس و اقشار مختلف جامعه به تبیین جایگاه شخصیتی این بزرگ مرد بی بدیل بپردازد تا شاید گوشه اندکی از خدمات خالصانه اش را به رشته تحریر درآورد.
در این مطلب گفتگو با اهالی شهر شیراز به واکنش مردم در خصوص خبر شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی در دی ماه98 پرداخته ایم.
اجازه نداد حرفم تمام شود و سوالم به آخر برسد، بی اختیار اشک از چشمانش جاری شد طوری که پس از دیدن چند تصویر از روزهای منتهی به شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی صدای گریه اش بلند شد، پرسیدم حال و هوا و عکس العمل شما پس از شنیدن خبر شهادت سردار سلیمانی چه بود؟
این بانوی ۴۱ ساله که خود را معلم کلاس پنجم معرفی کرد، اشکهایش را پاک کرد و با صدای آهسته و شمرده که نشان از غم و تاسف بی پایان بود رو به من کرد و گفت: پس از شنیدن خبر فوت پدرم این دومین باری بود که از شنیدن خبر شهادت فرد دیگری لرزه بر اندام و دستها و صدایم افتاد بهگونهای که تعادلم را از دست دادم و توان ایستادن نداشتم حس میکردم دنیا به دور سرم می چرخد بلافاصله گوشی را برداشتم و خبرگزاری های مختلف کشوری را رصد کردم.
خانم شفیعی ادامه داد: چقدر دلم می خواست این خبر دروغ باشد و مثل همیشه شایعه ای ساخته و پرداخته شبکه های بیگانه باشد، اما انگار در کمترین زمان ممکن کل فضای مجازی پر شده بود از این خبر تلخ.
این بانوی شیرازی با بغضی که به سختی آن را فرو خورد ادامه داد: سردار سلیمانی محبوب قلبهای همگان بود پس نمیتوان به این زودیها خاطره تلخ نبودنش را فراموش کرد.
کمی آن طرفتر نزدیک پارک ایرانی واقع در خیابان ۲۰ متری امام خمینی جوانی حدوداً ۳۲ ساله ایستاده و با گوشی همراهش مشغول بود، جلو رفتم و بی مقدمه پرسیدم دی ماه و حال و هوای این روزها شما را به یاد چه موضوعی میاندازد؟
جوان که ظاهر منظم و موجهی داشت سری تکان داد و آه بلندی کشید و گفت: دی ماه فصل سرد زمستان است فصلی که دو سال پیش برای همیشه سردی و سوزناکی اش را در یاد و خاطره من ماندگار کرده است.
من که تعجب کرده بودم چطور هنوز چیزی نگفته ام منظورم را متوجه شده است، پرسیدم چه خاطره ای؟
جوان پاسخ داد: درست ساعت ۳ نیمه شب ۱۳ دی ماه دو سال پیش بود که بی خوابی به سرم زده و داشتم در فضای مجازی چرخی میزدم که ناگهان چشمم به خبری افتاد که اشاره به شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی داشت. اول باور نمی کردم بلافاصله همان لحظه با یکی از اقوام که در سپاه پاسداران تهران مشغول به کار است تماس گرفتم تا شاید خبر را تکذیب کند، اما با شنیدن صدای لرزان و هف هق گریهاش مطمئن شدم خبر درست است، دیگر چیزی نفهمیدم فقط خاطرم هست با صدای بلند یا حسین شهید گفتن من، برادر، پدر و مادرم از خواب بیدار شدند. مادرم ترسیده بود و مدام می پرسید چه شده است؟ برای کسی اتفاق افتاده؟
من بی آنکه حرفی بزنم دستم را سمت برادرم دراز کردم و گوشی را بی هیچ حرف و توضیحی به او نشان دادم تا خبر را ببیند.
بدنم سرد شده بود و انگار سوز و سرمای دی ماه چند برابر درون بدنم رخنه کرده بود.
رضا جوان ۳۲ ساله که هنوز هم به سختی پر کشیدن و رفتن سردار دلها را باور کرده بود در این روزها حال و هوای دلش ابری، سرد و مه گرفته است و دوست دارد برگردد به روزهای قبل از شهادت سردار.
در این فاصله اندک که با مردم گفتگو میکردم، با هر کسی سخن گفتم جملات «هنوز باورم نمی شود که سردار دیگر بین ما نیست» و «بعد از رفتن سردار انگار همه چیز دنیا به هم ریخته است» را زیاد می شنیدم که این نشان از محبوبیت واقعی حاجقاسم بین مردم دارد. محبوبیت و جایگاهی که انگار از جنس زمین و زمینیان نبود.
انگار از ابتدا قرار بود که خداوند او را یکی از عزیزترین بندگانش قرار دهد و به قول پیرمرد پارک نشین که میگفت خدا اگر بخواهد کسی را عزیز سازد او را از چوپانی به عزیز مصر تبدیل می کند، سردار دلها نیز باید به مرحله ای می رسید که برای همگان الگویی بی بدیل باشد.
آری پیرمرد درست می گفت، حاج قاسم که در دوران کودکی و نوجوانی چوپان گوسفندان بوده است حالا نه تنها عزیز مصر، بلکه عزیز جهانی شده که مردمانش خدمت خالصانه را خوب میفهمند و درک کردهاند فرماندهی که میتوانست در بالاترین جایگاه مدیریتی باشد، گام به گام مدافعان حرم از سرزمین هایی دفاع کرد که مردمانش مظلوم و بی دفاع بودند.
حاج قاسم از ابتدا شهید بود و شهید زندگی کرد و در نهایت به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت رسید اما با رفتنش نه تنها سرزمین پهناور ایران بلکه چندین کشور دیگر را در ماتم نبودنش بهت زده و غمگین کرده است و این روزها یادآور خاطره تلخی است از نامردی و خباثت عدهای که نتوانستند مردی، مردانگی، عزت، شرف، غیرت، از خودگذشتگی و روح بلند سردار سلیمانی را تحمل کنند و عاقبت او را در صبحگاه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ به شهادت رساندند.
انتهای پیام/س
نظرات بینندگان