یادی از سردار بیسر در کتابخانه مسجد المهدی(عج) شیراز
دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور با حضور در مسجد المهدی(عج) شیراز و آرامگاه شهید شیرعلی سلطانی با خانواده او دیدار و گفتگو کرد.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری«شیرازه»،مهدی رمضانی دبیرکل نهادکتابخانههای عمومی کشور در پایان سفر استانی خود به فارس، با خانواده شهید شیرعلی سلطانی دیدار و گفتگو کرد.
انتهای پیام/
رمضانی در این دیدار گفت: تلاش بر این بوده تا در دوران مسئولیتمان در نهاد کتابخانههای عمومی کشور برای ادای احترام به مقام شهیدان به دیدار با خانواده شهدا اهتمام بیشتری داشته باشیم چراکه محتاج دعای خانواده شهدا برای ادامه مسیرمان در راستای آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی هستیم.
وی افزود: فهم شرایط انقلاب اسلامی، امام(ره) و شهداء برای جوانان نسل امروز قدری سخت است؛ بخشی از آن هم به کمکاری ما مسئولان در معرفی این قهرمانان برمیگردد، در حالی که انقلاب و این نظام به حرمت خون شهیدان پابرجاست.
دبیرکل نهاد تصریح کرد: امام خمینی(ره) برای انقلاب و وقوع آن تلاش و کار بزرگی انجام داد، اما کار رهبر انقلاب در در حفظ و زنده نگهداشتن انقلاب در بیش از سه دهه گذشته کار بزرگتری بوده است.
وی تأکید کرد: شهدای این مرز و بوم ظرفیت و ذخائر انقلاب اسلامی هستند و بیشک ما هر چه داریم از برکت خون شهدا است.
در ادامه این نشست همسر شیرعلی سلطانی به بیان خاطراتی از این شهید بزرگوار پرداخت و گفت: هم شاعر بود و هم مداح اهل بیت(ع). علاقه خیلی زیادی هم به کتاب و کتابخوانی داشت و کتابخانه این مسجد را هم خودش احداث کرد.
وی ادامه داد: همسرم به اقامه نماز خیلی علاقه داشت و ما در محلهمان مسجدی نداشتیم. برای همین عبا روی دوشش میانداخت و در حیاط منزلمان نماز جماعت برپا میکرد. بعد از مدتی تصمیم گرفت تا خودش مسجدی برای محلهمان بسازد. اول یک خانه کوچک خرید و در آن حسینیهای بنا کرد. بعد یک زمین دیگر هم برای احداث مسجد خرید. در آن زمان صاحب زمین یک شرط برای همسرم گذاشته بود و اینکه دوشنبهها برود و برای او مداحی کند و او با جان و دل پذیرفت.
همسر شهید افزود: در راه ساخت مسجد خیلی مرارت کشید. با این حال پا پس نکشید و این مسجد را با هزینه خودش ساخت. همیشه میگفت کار که برای رضای خدا باشد، خدا هم همواره خیر و برکت در کار را زیاد میکند و این نکتهای بود که من بارها در زندگی به آن رسیدم. ۲ سال ساخت مسجد طول کشید و وقتی تمام شد نام آن را گذاشت «المهدی(ع)».
علینژادیان فرد شیرازی تصریح کرد: شب و روزش امام حسین(ع) و فاطمه زهرا(س) بود. او از مدتها قبل برای شهادت آماده بود، قبر خودش را در کتابخانه مسجد با دست خودش آماده کرده بود و شبها در آن قبر مینشست و با خدایش رازونیاز میکرد. در عشقش به امام حسین(ع) همین بس که برای قبر خودش جای سر نگذاشته بود؛ یعنی قبرش کوچکتر از قد و قامتش بود. مدام میگفت من باید مثل اربابم امام حسین(ع) سر در بدن نداشته باشم. روزی هم که آوردندش سر در بدن نداشت. قبر به قدری اندازهاش بود که اگر کمی از گردنش در پیکرش باقی بود آن جا نمیشد.
وی افزود: ما ۱۴ سال با هم زندگی کردیم، شیرینترین لبخندش را در هنگام خداحافظی و وداع زد. هیچ کاری برای خودش نکرد؛ هر چه کرد برای خدا بود و اهل بیت(ع).
در ادامه این نشست دختر شهید سلطانی ضمن تشکر و قدردانی از حضور دبیر کل نهاد کتابخانه های عمومی کشور گفت: با دستان خودش کتابهای کتابخانه مسجد المهدی(ع) را خرید و آثاری امروز در کتابخانه موجود است که برخی از آنها در بازار نایاب هستند. ساخت مسجد هنوز کامل نشده بود و ایشان را گونی به دست دیدم. سؤال کردم گفت: اینها کتاب است برای کتابخانه مسجد. اولین کتابی هم که به دست من داد داستان انبیاء(ع) بود.
وی ادامه داد: جلساتی که برای اهالی محل و علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی بود در این مسجد برگزار میشد و مخاطبان خوبی هم داشت. خودش دوست داشت در همین کتابخانه دفن شود و این را در وصیتنامهاش هم نوشته بود.
در ادامه دختر شهید سلطانی در این دیدار ، گفت: شهید سلطانی در حوزه کتاب و کتابخوانی برای استان، محلات، مساجد شهر شیراز و سایر شهرستان ها اقدامی جهادی کرد و برای اهالی محل و کسانی که به این حوزه علاقه مند بود جلساتی در مساجد برگزار میکرد.
او همچنین با اشاره به علاقه پدرش به کتاب و کتابخوانی اضافه کرد: شهید سلطانی هم نویسنده بود هم شاعر و هم مداح. ایشان دو کتاب از خود به یادگار گذاشته؛ «حق و باطل» و «شهید شمع تاریخ» که چند نوبت چاپ شده است. حتی وصیت کردهاند که درآمد حاصل از چاپ دو کتاب را در مسجد برای امور فرهنگی و ترویج کتابخوانی هزینه کنیم.
همچنین در این نشست ساجده تقیزاده نویسنده کتاب «خانوم ماه؛ روایتی از زن بدون هیچ پسوندی ...»، که زندگی و خاطرات همسر شهید شیرعلی سلطانی است، به بیان خاطراتی از نگارش کتاب پرداخت و گفت: این کتاب برخلاف اکثر کتابهایی که با شهادت شهید تمام میشود، با شهادت شهید ادامه مییابد. واقعاً همسر ایشان با چالشهای زیادی مواجه بودند از جمله اینکه همسرشان وصیت کرده بودند بعد از شهادت به هیچ عنوان از امتیاز اسم و عنوان شهید استفاده نکنند. او با ۵ فرزند زندگی را گذرانده و این فرزندان را بزرگ کرده است که میتواند الگویی برای زنان امروز جامعه، خصوصاً زنان سرپرست خانوار باشد.
وی ادامه داد: یکی از خاطراتی که خیلی تأثیرگذار است و در مصاحبهها با خانم علینژاد شنیدم این بود که شهید سلطانی بعد از تولد هر فرزند هدیهای به همسرش میداد. فرزند آخر حدود ۴۰ روز پس از شهادت پدر به دنیا آمد. خانم علینژاد تعریف می کند که کنج غروب در حیاط نشسته بود و با خودش گلایه میکرد که چرا همسرش هدیهای برای تولد فرزند به او نداده است. همان زمان فردی در خانه را میزند. وقتی جلوی در میرود مرد طلافروشی به او میگوید مدتی قبل شیرعلی برای همسرش سفارش گردنبندی را داده است و دیگر نیامده است و کادوی فرزند آخر را به او میرساند. در واقع طلافروش پرسانپرسان منزل شیرعلی را پیدا کرده و طلا را به همسرش رسانده است.
تقیزاده افزود: از خاطرات خوبم برای این کتاب این است که چند هفته بعد از چاپ کتاب خانمی از آذربایجان شرقی پیام داد که من ۲ سال با همسرم مشکل داشتم و قصد جدایی داشتیم که با خواندن این کتاب تصمیم گرفتم در تصمیم تجدیدنظر کنم. معجزه کتابها این است که زندگی یک زن در شیراز میتواند زندگی یک زن دیگر در آذربایجان را نجات دهد. معجزه ای که همسران شهدا میکنند. قطعاً در ترویج این فرهنگ باید بیشتر تلاش کنیم.
نظرات بینندگان