توسط عضو مجلس خبرگان رهبری در استان فارس انجام شد:
پاسخ به اظهارات شهابالدین حائری«قسمت سوم»
آیتالله علیاکبر کلانتری عضو مجلس خبرگان رهبری در استان فارس در پی اظهارات شهابالدین حائری پاسخی را به وی داد.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه تحلیلی خبری«شیرازه»، آیتالله علیاکبر کلانتری عضو مجلس خبرگان رهبری در استان فارس در پی اظهارات شهابالدین حائری پاسخی را به وی داد.
متن جوابیه به اظهارات آقای شهابالدین حائری به شرح ذیل است:
(قسمت سوم)
به شعار «مرگ بر آمریکا» نیز خرده میگیرید و آن را غیرشرعی و غیرعقلی میدانید! عزیز من! این شعار را کسی به مردم یاد نداده و از سوی کسی تحمیل نشده. بلکه خودجوش و تبلور احساسات مردمی است که ستمها و جنایات پایانناپذیر آمریکا را طی نزدیک به یک قرن، با گوشت و پوست حس کردهاند. روند معمول در میان عقلای عالم هم این است که در صورت مواجهه با دشمنی غدّار، زورگو و زباننفهم، با هر وسیلهای که شده هرچند دادوفریاد و نفرین از خود دفاع میکنند. قرآن هم که میفرماید: لا یحبّ الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم. بلکه خدای متعال خود در مواردی، شعار «مرگ» سر میدهد، مثلاً میگوید: قُتل الخراصون (مرده باد کسانی که بر اساس وهم و گمان دروغ میگویند) یا در حق یهودیانی که بهدروغ عزیز را فرزند خدا میخواندند میفرماید: قاتلهم الله (خدا آنان را بکشد)؛ بنابراین نباید در شرعی بودن این شعار و نیز در عقلی و عقلایی بودن آن تردید رواداشت.
البته بسیار روشن است که علت خصومت آمریکا با ما، سردادن این شعار نبوده و نیست. دشمنی این کشور، بسیار ریشهدار و به همان عللی است که عرض شد. اینکه فکر کنیم با ترک شعار مرگ بر آمریکا، آن کشور با ما خوب میشود و به سر عقل میآید بسیار سادهاندیشانه است.
مگر روی کار آمدن دولت محمد مرسی در مصر را فراموش کردهاید که علیرغم رابطۀ دوستانۀ وی با آمریکا و اسرائیل، او را تحمل نکردند و در مدتی کوتاه سرنگونش کردند و مهرۀ خود ژنرال سیسی را سرکار آوردند؟ و مگر فراموش کردهاید در زمان دولت بهاصطلاح اصلاحات که این همه به آمریکا و غرب لبخند زدند و نرمش نشان دادند، بااینوجود ایران را بهعنوان محور شرارت اعلام کردند!!
کیست که نداند زورگویی و جهانخواری آمریکا، خصلت ذاتی این کشور است و جز با نوکرانی مانند سیسی و بن سلمان و آل خلیفه کنار نمیآید؟ اقدام آمریکا به بیش از ۶۰ کودتا در جهان و کشتار یک میلیون و دویست هزار عراقی تنها تا سال ۲۰۰۷ یعنی ۴ سال پس از اشغال این کشور، گواه روشنی است بر این واقعیت. آیا نباید از این حقایق دردآور عبرت گرفت؟!
به توسعۀ روابط با چین و روسیه میتازید و تعامل با کشورهای اسلامی و آفریقایی را رد میکنید و در مقابل، خواهان گسترش روابط با اروپا میشوید و نظام را به غربستیزی متهم میکنید! از حضرتعالی میپرسم: مگر سوغات تمدن غرب در چند قرن اخیر برای ممالک شرق، جز استعمار و استثمار بوده است؟ مگر نتیجۀ ورود این کشورها در دیگر ممالک بهخصوص کشورهای اسلامی، چیزی جز وابستگیهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و چیزی جز اختلافات مرزی و گسترش فقر و بدبختی بوده است؟ بفرمایید: چه نفعی از این کشورها، عاید ممالک اسلامی شده است؟ این ممالک زورگو، به کدام وعدۀ خود درستوحسابی وفا کردهاند؟ از کدام جنایت در حق کشورهای ضعیف دریغ ورزیدهاند؟ در کتاب «جنایات غرب» تحلیف آقای مهدی سعیدی، به بخشهایی از این جنایات پرداخته شده.
بااینهمه، هیچگاه جمهوری اسلامی ایران، در پی قطع رابطه با این کشورها نبوده و نیست. بلکه همواره به گسترش روابط با آنها بهشرط احترام متقابل تأکید نموده است.
در این میان، روسیه و چین، وضعیتی کاملاً متفاوت دارند. ممکن است برخی از سیاستهای این دو کشور مورد قبول ما نباشد و طبیعی است که آنها هم در پی منافع خود باشند و حتی گاه ممکن است منافعشان ایجاب کند کشور دیگری را بر ما ترجیح دهند. همۀ اینها در عالم سیاست متصور است.
ولی بههرحال این دو کشور حداقل در حال حاضر خوی استعماری و استکباری ندارند و میتوان با تحفظ بر اصل استقلال و تأمین منافع ملی و با رعایت همۀ جوانب، به توسعۀ روابط با آنها اقدام نمود.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان