کد خبر: ۱۶۲۵۰۳
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۲ - ۰۲ بهمن ۱۴۰۲
تولیت حرم شاه‌چراغ (ع):

فراموش‌کردن خدا سقوط انسانیت را همراه دارد

تولیت حرم شاه‌چراغ (ع) گفت: کسی که در زندگی، خدا را کنار گذارد به جایی می‌رسد که از مقام انسانیت سقوط می‌کند و در هستی گم می‌شود.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه تحلیلی خبری«شیرازه»، حجت‌الاسلام‌والمسلمین ابراهیم کلانتری تولیت حرم شاه‌چراغ (ع) در دومین جلسه از سلسله جلسات «حیات طیبه» با حضور خدام افتخاری خواهر حرم شاه‌چراغ (ع) ضمن تبریک ایام خجسته ماه رجب و آرزوی توفیق جهت بهره‌مندی از رزق معرفتی و معنوی این ماه گفت: میرزا محمدتقی شیرازی (زاده ۱۲۲۱ شمسی در شیراز - درگذشته ۶ شهریور ۱۲۹۹ شمسی در کربلا) از رهبران بزرگ مبارزه با انگلستان است.
ایشان غیر از میرزای بزرگ شیرازیِ صاحب فتوای تحریم تنباکو است. 

میرزا محمدتقی شیرازی کسی است که در عراق حکم جهاد علیه انگلستان را صادر کرد. آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم در سال ۱۳۰۰ است. شخصیت سوم به نام شیخ فضل‌الله نوری، شخصی است که در نهضت مشروطه به شهادت رسید.

 شیخ عبدالکریم حائری از بزرگان تاریخ معاصر است و خدمت کم‌نظیری به جهان اسلام ارائه کرده است. وی مؤسس حوزه علمیه قم در سال ۱۳۰۰ است که امروز سکان‌دار مکتب تشیع و اهل‌بیت عصمت (ع) در کل دنیاست. این همان حوزه‌ای است که حضرت امام (ره) در آنجا پرورش یافت و رهبر بزرگ‌ترین انقلاب مردمیِ جهان شد که توانست ستون فقرات استکبار جهانی را به لرزه درآورد و هنوز هم این انقلاب ادامه دارد و ان‌شاءالله به قیام و انقلاب امام عصر (عج) متصل می‌شود.


وی ادامه داد: شیخ عبدالکریم حائری نقل کرده است که روزی با شیخ فضل‌الله نوری در سامرا، در محضر میرزای شیرازی نشسته بودیم، بحث فقهی مطرح بود، به ناگاه یک روحانی به‌ظاهر ژولیده، با لباس مندرس وارد شد و میرزای شیرازی با این روحانی، بسیار با احترام برخورد کرد و او را بالای مجلس نشاند. ما که جوان‌تر بودیم زیاد اعتنایی نکردیم و از این احترام میرزای شیرازی به آن روحانیِ با این وضع نابسامان ظاهری، متعجب شدیم. بحث‌های مختلفی مطرح شد. 

روحانی ژولیده به میرزای شیرازی گفت این آقا (اشاره به من) که هستند؟ میرزای شیرازی گفت ایشان شیخ عبدالکریم حائری از طلبه‌های خوب ما هستند.

آن روحانی رو به من کرد و گفت: نکند تو همان شیخ عبدالکریمی هستی که قرار است در آینده عَلَم حوزه علمیه قم را بالا ببرد؟! ما آن زمان متوجه نبودیم و در دل می‌خندیدیم.

 به شیخ فضل‌الله رو کرد و از میرزای شیرازی پرسید ایشان چه کسی است؟ میرزای شیرازی گفت: ایشان شیخ فضل‌الله نوری، از طلبه‌های خوب است. آن روحانی به شیخ فضل‌الله نیز رو کرد و گفت: نکند تو همان شیخ فضل‌اللهی هستی که در تهران اعدامش می‌کنند؟! 

او هم اندکی خندید و جلسه تمام شد. وقتی خواست برود، میرزای شیرازی رفت و کفش‌های آن روحانی را جفت کرد و او را بدرقه نمود. ما نشسته بودیم و از این همه احترام میرزا به آن روحانی متعجب بودیم. میرزای شیرازی وقتی برگشت ما را توبیخ نمود که چرا بی‌توجهی کردید و احترام نگذاشتید؟ پرسیدیم ایشان چه کسی بود؟ گفت ایشان ملا فتحعلی سلطان‌آبادی از عارفان بزرگ الهی است. تازه متوجه شدیم این شخصی که ظاهرش نشان نمی‌داد، دارای چه جایگاهی است.


تولیت حرم مطهر گفت: ملا فتحعلی سلطان‌آبادی (۱۲۴۰-۱۳۱۸ ق) از علما و عرفای بزرگ شیعه در قرن ۱۴ قمری بود. این عالم ربانی و صاحب کرامات با اینکه مربی اخلاق و استاد معرفت بود، اهتمام بسیار به خدمت به مردم و مسائل اجتماعی داشت. وی کسی بود که به‌عنوان‌مثال پنجاه تا ۷۰ سال قبل از تأسیس حوزه علمیه قم توسط شیخ عبدالکریم حائری، او را شناخت و اتفاق آینده را بیان کرد و یا پنجاه سالِ بعدِ شیخ فضل‌الله نوری را فهمید که وی را به جرم مخالفت با مشروطه اعدام می‌کنند. این در حقیقت چشم بصیرت انسان است.

وی در ادامه به تعبیری از مقام معظم رهبری (دام‌ظله العالی) در خصوص بصیرت داشتن انسان انقلابی اشاره کرد و گفت: معظم لَه می‌فرمایند: «در خودتان بصیرت ایجاد کنید. قدرت تحلیل در خودتان ایجاد کنید؛ قدرتی که بتوانید از واقعیت‌های جامعه یک جمع‌بندی ذهنی برای خودتان به وجود آورید و چیزی را بشناسید. این قدرت تحلیل خیلی مهمّ است. هر ضربه‌ای که در طول تاریخ ما مسلمانان خوردیم، از ضعف قدرت تحلیل بود.» (۱۳/۱۱/۱۳۷۷) «ملاک انقلابی بودن، تقوا، شجاعت، بصیرت، صراحت است.» (۶/۳/۱۳۹۵) البته این چشم بصیرت مدنظر حضرت آقا نیست.

 اما چیزی شبیه به این بصیرت مدنظر است. یعنی انسان وقتی اطراف خود را نگاه می‌کند، در عالم سیاست متوجه باشد چه اتفاقی در حال وقوع است و متوجه باشد که خودش جزء کدام لشکر است؟ لشکر امام حسین (ع) یا لشکر یزید! متوجه باشد و دشمن را بشناسد.

این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: باتوجه‌به قرارگرفتن در ماه رجب که ماه ذکر و شهر الله است، یکی از سفارش‌هایی که علی‌الدوام در آیات قرآن و روایات است، داشتن چشم بصیرت و دیدن واقعیت‌های جهان برای انسان است. «وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» (سوره انعام، آیه ۷۵)، «و این چنین، ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم؛ (تا به آن استدلال کند)، و اهل یقین گردد».

 خداوند به‌صراحت بیان می‌کند جلوه پنهان آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم. تک‌تک ما انسان‌ها یک حقیقت مُلکی و یک حقیقت ملکوتی داریم. با چشم ظاهری که همین امور و اشیای ظاهری را می‌بینیم. اما اگر چشم بصیرت باز شد، اصل مسئله و خودِ واقعی انسان را هم می‌بینیم. اگر چشم بصیرت باز شد، مانند مرحوم سلطان‌آبادی - عارف بزرگ - با دیدن چهره ظاهری، حقیقت ظاهری را می‌بینیم.


وی ادامه داد: روزی پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) پس از نماز صبح میان اصحاب صُفّه رفتند. اصحاب صفّه همان مهاجرانی بودند که از مکه به مدینه هجرت کرده بودند که نه آشنا و خویشاوندی، و نه جایگاه و امکاناتی داشتند و کنار مسجد پیامبر (ص) بر روی سکو زندگی می‌کردند. پیامبر (ص) به احوالپرسی آنان مشغول شد.

 چشم پیامبر (ص) به جوانی به نام زید افتاد که از چهره‌اش نور می‌بارید. پیامبر از او پرسید چه کردی؟ گفت شب‌زنده‌داری کردم و روزه بوده‌ام. «گفت تشنه بوده‌ام من روزها شب نخفتستم ز عشق و سوزها» (دفتر اول مثنوی معنوی) هم روز، و هم شب مشغول بندگی خدا هستم و ذکر خدا را می‌گویم. پیامبر (ص) فرمود: اگر چنین است می‌توانی نشانه‌ای بدهی؟ 

پاسخ داد: می‌توانم تمام واقعیت‌های هستی را بیان کنم. «گفت خلقان چون ببینند آسمان من ببینم عرش را با عرشیان» (همان) مردم آسمان را می‌بینند، اما من عرش خدا و فرشتگان او را می‌بینم. «هین بگویم یا فروبندم نفس * لب گزیدش مصطفی یعنی که بس» (همان) گفت یا رسول‌الله آیا به شما بگویم کدام‌یک از این افراد بهشتی و کدام جهنمی هستند؟! می‌توانم بگویم در کدام طبقه بهشت یا دَرَک جهنم هستند. فرمود نه نیاز نیست. انسان از یاد خدا و بندگی خدا می‌تواند به این جایگاه برسد.

تولیت حرم مطهر در ادامه به روایتی از امام باقر (ع) اشاره کرد و گفت: از این امام همام نقل شده است؛ «مَکْتُوبٌ فِی اَلتَّوْرَاةِ اَلَّتِی لَمْ تُغَیَّرْ أَنَّ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ سَأَلَ رَبَّهُ فَقَالَ یَا رَبِّ أَ قَرِیبٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُنَاجِیَکَ أَمْ بَعِیدٌ فَأُنَادِیَکَ فَأَوْحَی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا مُوسَی أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی فَقَالَ مُوسَی فَمَنْ فِی سِتْرِکَ یَوْمَ لاَ سِتْرَ إِلاَّ سِتْرُکَ فَقَالَ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَنِی فَأَذْکُرُهُمْ وَ یَتَحَابُّونَ فِیَّ فَأُحِبُّهُمْ فَأُولَئِکَ اَلَّذِینَ إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أُصِیبَ أَهْلَ اَلْأَرْضِ بِسُوءٍ ذَکَرْتُهُمْ فَدَفَعْتُ عَنْهُمْ بِهِمْ.» (الکافی، ج۲،

 ص۴۹۶)، «در توراتی که تحریف نیافته وارد شده است که موسی (ع) از پروردگارش سؤال کرد: پروردگارا تو نزدیک هستی که با تو نجوا کنم؟ یا دوری تا با صدای بلند با تو صحبت کنم؟ پاسخ آمد: من همنشین کسی هستم که به یاد من باشد. موسی (ع) سؤال کرد خدایا روزی می‌آید که همه پوشش‌ها برداشته می‌شود، در آن روز چه کسی در پناه تو است؟ پاسخ آمد: کسانی که ذکر مرا می‌کنند و به یاد من هستند و من به یاد آن‌ها هستم. گروهی از انسان‌ها به عشق من، یکدیگر را دوست دارند و محبت دارند و من نیز آن‌ها را دوست دارم.

 آن‌ها کسانی هستند که اگر قرار باشد حادثه بدی در دنیا رخ دهد و اتفاق سوئی بیفتد، از آن حادثه جلوگیری می‌کنم.» یعنی دور بودن و نزدیک بودن به خدا به خودمان بستگی دارد. در یک جلسه ممکن است عده‌ای به خدا نزدیک باشند و برخی دیگر فرسنگ‌ها باخدا فاصله داشته باشند. برخی با همه وجود در حال ذکر خدا هستند - نه ذکر لسانی بلکه توجه عمیق به خداوند - برخی ذهن و فکر و وجودشان در جای دیگر است. در دنیا گروهی از افراد بر محور شیطان، گناه، غیبت و ظلم به یکدیگر عشق می‌ورزند و گروهی هم بر محور الله با یکدیگر دوستی دارند. نمونه‌های هر دو گروه در دنیای امروز قابل‌مشاهده هستند. گروه‌هایی که دائماً به یاد خدا هستند و دوستی‌های آن‌ها بر محور الله تعریف شده است، مانع از اتفاقات سوئی می‌شوند که قرار بوده رخ دهد.

تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام خطاب به خدام آستان مقدس گفت: اولین هدف برای ما به‌عنوان خادمین حرم، این است که ما باید در ابتدا زائر باشیم و پس از آن، خادم باشیم. زائر یعنی کسی که از راه دور آمده و قصد زیارت شخصیت بزرگی را دارد. یعنی آن‌قدر به آن شخص عشق می‌ورزد که سختی‌ها را متحمل می‌شود، وقت و هزینه صرف می‌کند تا به اینجا برسد؛ و وقتی به اینجا می‌رسد، هم زائر خوشحال است و هم شخصی که زیارت می‌شود. زائر اهل‌بیت (ع) بودن، یعنی زائر خدا بودن. بدین معنی که آمده‌ام تا به خدا برسم. چون اهل‌بیت منهای خداوند دارای ارزش نیستند، بلکه چون بندگان خالص خدا هستند، ما قصد زیارت آن‌ها را می‌کنیم. با این زیارات، قصد قرب به خدا را داریم. چون این‌ها وسیله و حلقه اتصال ما باخدا هستند. اینجاست که خداوند می‌فرماید: «أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی» وقتی که تو ذاکر من شدی، من با تو فاصله‌ای ندارم و کنارت نشسته‌ام.

وی با بیان اینکه ماه رجب مقدمه ورود به ماه شعبان و ماه شعبان، مقدمه ورود به ماه مبارک رمضان است، گفت: این مقدمه‌چینی برای آمادگی ما در ماه ضیافت الله است که مهمان خدا می‌شویم، درهای بهشت به رویمان گشوده شده و درهای جهنم بسته می‌شود.

 در آن ماه برای همه دعا می‌کنیم: «اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ» طراحی به این صورت است که از ماه رجب به‌آرامی ذکر و یاد خدا شروع می‌شود، به ماه شعبان و ماه رسول‌الله می‌رویم و پس از آن وارد شهرالله می‌شویم. هر سال یک‌بار مشمول این توفیقات می‌شویم که بایستی هر سال یک گام جلوتر برویم و پله‌های سعادت را طی کنیم. در آیه ۱۹ سوره مبارکه حشر آمده است: «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ»، «و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به "خود فراموشی" گرفتار کرد.» نسیان، به معنی فراموشی خدا و در برابر ذکر الله است. گاهی در زندگی انسان، یک مسیر انحرافی شروع می‌شود که باعث می‌شود روزبه‌روز فاصله او از خداوند بیشتر گردد. 

از یک زاویه کوچک شروع می‌شود و تا جایی پیش می‌رود که در زمان مرگ چیزی برای او باقی نمی‌ماند و از انسانیت نیز اثری نیست. کسی که در زندگی، خدا را کنار گذارد به جایی می‌رسد که از مقام انسانیت سقوط می‌کند و در هستی گم می‌شود.

تولیت حرم مطهر ضمن تأکید بر فضیلت و افتخار خادم اهل‌بیت (ع) بودن گفت: خادمی اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام، توفیق بزرگ و فرصتی است که خداوند به ما عطا کرده و لحظه‌لحظه آن مهم است. اهمیت آن به‌قدری است که انسان‌های مؤمن، در قیامت احساس غَبن و ضرر می‌کنند که چرا از این همه فرصت استفاده نکرده‌اند. 

مانند فردی که در شب تار، در بیابان، در حال حرکت است و در زیر پای خود شن‌های ریزی احساس می‌کند، کمی از آن‌ها را برمی‌دارد، هنگام روز آن را می‌نگرد و متوجه می‌شود که اینها ذرات طلا بوده است، افسوس می‌خورد که ای‌کاش بیش از این با خود حمل کرده بود. در قیامت که پرده‌ها کنار رود، متوجه می‌شود که چه بسیار فرصت‌هایی خدا به او عطا کرده بود و امکان پیشرفت داشت، افسوس می‌خورد که ای‌کاش این فرصت‌ها را از دست نداده بود. انسان کافر هم می‌بیند که توشه کمی دارد، لذا او نیز احساس غَبن و ضرر می‌کند.

انتهای خبر/

منبع: ایکنا
نظرات بینندگان