شهادتم در راه اسلام بسیار ناچیز است
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری«شیرازه» به نقل از نوید شاهد، شهید بسیجی محمدعلی برزگر تیربارچی ۳۱ لشکر عاشورا بود که در سال ۱۳۴۹ در پارسآباد متولد شد و در چهار اسفندماه سال ۱۳۶۲ و در جزیره مجنون و عملیات خیبر به شهادت رسید و پیکرش بعد از ۱۴ سال مفقودالاثری پیدا و در گلزار شهدای شهر پارسآباد به خاک سپرده شد. عملیات خیبر هفت در تاریخ سه اسفند ۱۳۶۲ با رمز «یا رسولالله (ص) » در منطقه هورالهویزه شمال بصره عراق به اجرا درآمد.
این عملیات اولین عملیات راهبُردی تهاجمی نیروهای ایرانی در جنگ ایران و عراق به شمار میآید. در این زمان نیروی هوایی ایران زمینگیر بود و تنها میتوانست در حدود ۱۰۰ سرتی عملیاتی انجام دهد. این کار دست نیروهای عراقی را در استفاده از بالگرد برای نبرد با ایرانیها باز میگذاشت. با این حال ایرانیها توانستند نیروهای عراقی را از جزیره مجنون بیرون کنند که فاجعه بزرگی برای عراق محسوب میشد.
شهید برزگر تحصیلات راهنمایی خود را در مدرسه طالقانی به پایان نرسانده بود که با جثهای کوچک ولی روحی بلند و شجاعتی وصف ناپذیر به جبهه اعزام شد و همزمان با حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل، در سنگر علم و دانش و تا قبل از شهادت درس خود را تا سال سوم دبیرستان ادامه داد.
خانواده شهید محمدعلی برزگر در عین حال که زندگی بسیار سادهای داشتند، با نگهداری چند رأس گاو و گوسفند معاش خود را تأمین میکردند و در این میان مادر خانواده برای مواظبت از تنها فرزند خود، از هیچ چیز فروگذار نمیکرد. مادر محمدعلی را با چادر، روی کول خود بسته و کارهایش را انجام میداد. هنگامی که به دوران خردسالی رسیده بود، در مسجد صاحبالزمان پارسآباد قرآن میآموخت.
در آن زمان، خانواده محمدعلی از روبروی پمپ بنزین جدید به پشت پایانه، کوچه شهید برزگر فعلی، نقل مکان کردند و در آنجا ماندگار شدند. محمدعلی دو سال نخست ابتدایی را در مدرسه ابتدایی پاک پور و سالهای باقیمانده را در مدرسهای که امروزه عصمت خوانده میشود، سپری کرد.
هنگامی که وارد دوران نوجوانی شد، پدر در شرکت کشت و صنعت مغان کارگر بود و اندک درآمدی داشت؛ لذا وضع خانواده بهتر شده بود. محمدعلی، دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی طالقانی سپری کرد و دیگر فضای انقلابی کشور، هوای جنگ هم پیدا کرده بود. جنگی که محمدعلی را مجذوب خودش کرد.
محمدعلی ترک تحصیل کرد و در پایگاه مقاومت و مسجد به فعالیت پرداخت. حالا دیگر مدام در سپاه و مسجد بود و کمتر به خانه سر میزد. چند ماهی با پدرش در شرکت کشت و صنعتکار کرد و تا صبحگاه در شرکت نگهبانی میداد.
زمانی که پدر در شرکت کار میکرد، مادر دست تنها بود. محمدعلی در نگهداشتن خردسالها و برخی کارهای خانه به مادرش کمک میکرد. خوب تربیت شده بود. موهای سیاه پرپشت داشت با صورت بیضی و دماغ عقابی و لبهای سرخ. ادب و احترامش هم که در کوچه زبانزد شده بود.
نوجوانتر از آن بود که با مشکلی روبرو شده باشد. شاید بزرگترین آرزویش ادامه تحصیل بود و شاید... کسی چه میداند. آخر هنگامی که او به جبهه اعزام شد، هنوز ۱۵ سالش نشده بود.
محمدعلی در زمان جنگ در حالی که دانش آموز بود به عضویت پایگاه مقاومت مالک اشتر مسجد صاحبالزمان پارسآباد درآمد و در سه بار اعزام به جبهه به مدت ۹ ماه در عملیات والفجر چهار در منطقه مریوان شرکت کرد.
در لشکر ۳۱ عاشورا، گردان علیاکبر، گروهان سه بوده که به گفته همسنگران رسته آرپیجی زن و تیربارچی زن در سال ۱۳۶۲ در آخرین عملیات خیبر شرکت کرده و در جزیره مجنون در پنج کیلومتری جاده العماره به بصره عراق زخمی شده و مفقودالاثر میشود.
در سال ۱۳۷۴ بعد از گذشت ۱۴ سال پیکر پاکش توسط گروه تفحص کشورمان در خاک عراق پیدا و با دستهای مردم شهیدپرور پارسآباد مغان در کنار دیگر همسنگران شهیدش در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.
از خصوصیات بارز این شهید میتوان گفت در عین حال که درس خوان بود به قرآن خوانی و هنرمندی علاقه بسیاری داشت بهطوری که در قرآن خوانی و هنر نقاشی زبانزد همکلاسیهایش بود. محمدعلی فوتبالیست هم بود و در تیم فوتبال محلی به نام تیم آزادی بازی میکرد.
وصیتنامه شهید
از شهید میپرسند برای چه به جبهه میروی او در جواب میگفت: چطور یک انسان مسلمان تحمل کند که ناموس و شرف و اسلام و قرآن مملکت آن در خطر باشد و او بیتفاوت بماند مگر آن شخص مسلمان نیست یا از انسانیت بویی نبرده که اسلام،قرآن یعنی چه؟ و همیشه میگفت: شهادتش در راه اسلام، قرآن و شرف ناموس مملکت برای یک مسلمان شیعه حضرت علی ابن ابیطالب (ع) بسیار ناچیز است که ما در این راه قدم برداریم و آن را انجام میدهیم.
از همسنگران این شهید میتوان به ولی کریمی (فرماندار سابق شهرستان پارسآباد)، حمزه دسینه (کارمند سابق فرمانداری)، وکیل طهماسبی (کارمند فرمانداری)، اسماعیل حاجیزاده (کارمند بازنشسته فرمانداری)، قلعلی عالش زاده (سرهنگ پاسدار بازنشسته)، میر توحید موسوی ( پاسدار بازنشسته)، حق وردی رضایی (آزاده) و مقصود محبوبی (آزاده) اشاره کرد.
انتهای خبر/