کد خبر: ۱۶۶۲۲۶
تاریخ انتشار: ۱۹:۳۲ - ۱۵ دی ۱۴۰۳

چرا چادر ۲ هزار سال دوام آورده است

چادر به عنوان یک پوشش ایرانی، حامل یک تجربه تاریخی خاص برای ما است؛ همان‌طور که بی‌توجهی به این تجربه تاریخی و دامن‌زدن به تنوع فرم پوشش، می‌تواند نامسئولانه باشد، حفظ اعتبار چادر، نمی‌تواند صرفاً با یادآوری این تجربه رخ دهد و نیازمند یک عزم جدی چندبعدی است.

چرا چادر دو هزار سال دوام آورده است؟

به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، به نقل از خانه بهار مهدی کلهر مشاور سابق محمود احمدی‌نژاد مطلبی بیان کرده است که می‌تواند دست‌مایه تحلیل‌ها و رفتارهای متفاوتی شود. 

او به استناد پژوهش‌های تاریخی و همچنین تصریح امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، به این واقعیت اشاره کرده است که پوشش چادر، با این کیفیت و ابعاد، یک پوشش ایرانی باستانی است و اساساً کارکردی در جوامع اسلامی حتی در صدر اسلام و مدینه حضرت رسول (ص) نداشته است. اینکه غرض مهدی کلهر از بیان این واقعیت چه بوده است، بر ما پوشیده است؛ اما این گزاره درباره پوشش چادر، از چند حیث قابل بررسی است.

 از جنبه تاریخی اینکه چنین فرمی در طول تاریخ فرهنگ ایران وجود داشته است، کمتر مناقشه‌پذیر است؛ با این حال مناقشاتی درباره اینکه این پوشش بلند و تا به این حد محفوظ، کارکرد عمومی داشته است یا خیر، محل مناقشه کارشناسان است. 

مشخصاً یکی از موارد محل مناقشه، انحصار طبقاتی این فرم پوشش در میان ایرانی‌ها بوده است. یعنی ادعا می‌شود که چادر در فرهنگ باستانی منحصر در زنان دربار بوده است. در همین رابطه و به فاصله ۱۳ سال پیش، در سال ۱۳۹۰ یکی از کارشناسان مذهبی، حجت‌الاسلام ریاضت، در واکنش به صحبت‌های وقت مهدی کلهر درباره حجاب، صراحتاً علیه اشرافی بودن این پوشش، شواهد و دلایلی آورده است.

 اما علی‌رغم همه این مناقشات، گزارش‌های تاریخی درباره تمایز بردگان از افراد آزاد در دوران خلیفه دوم، نشان می‌دهد حجاب صرف‌نظر از فرم چادر و غیر آن، خود نحوی نمایانگر شرافت بوده است و از همین حیث است که در طبقه‌بندی انسان‌ها به آزاد و برده، حکم شده بود که بردگان نیازی به رعایت حجاب نداشتند، چون تصور می‌شد که تنها و تنها کسی که محترم است، باید پوشیده بماند. از این حیث، ممکن است پوشش چادر چه در طبقات اشرافی و چه در میان عموم مردم آزاد ایرانی، بتواند تلاش حداکثری برای حفظ شرافت قلمداد شود.

 ضمناً این گزاره که فرم چادر، منحصراً در ایران بوده است و اعراب و دیگر ممالک اسلامی از این فرم استفاده نمی‌کرده و بعضاً حتی امروز هم استفاده نمی‌کنند، توضیحی درباره این نمی‌دهد که فرم پوشش آن‌ها آزادانه‌تر و غیرکامل‌تر از چادر بوده است. چرا که گزارش‌های تاریخی درباره پوشش زنان برتر اهل‌بیت (ع) چه در صدر آن‌ها حضرت فاطمه (س) و چه دیگر زنان شرافتمند، گزارشی نه‌چندان واضح از فرم پوشش است که البته تصریح به کمال پوشش دارد؛ بنابراین عدم وجود فرم پوشش چادر، لزوماً به معنای کاهش سطح پوشش حجاب در دیگر جوامع اسلامی نیست؛ بلکه ممکن است ما درک و تجربه‌ای از فرم‌های کامل دیگر حجاب نداشته باشیم.

 از حیث اجتماعی، شنیده‌شدن و فراگیرشدن این گزاره که چادر، اسلامی نیست؛ بلکه ایرانی است، می‌تواند به گسترش ترک پوشش چادر و روی آوردن به پوشش‌های نوظهور در میان نسل‌های جدید محجبه‌ها کمک کند. با این حال، این اتفاق می‌تواند مثبت نباشد. چرا که خلاف آن نگرش ایرانی درباره شرافت حجاب است که توانسته فرم پوشش چادر را بیش از ۲ هزار سال در ایران تثبیت کند.

 همچنین از حیث مذهبی، دامن زدن به این گفتار که پوشش چادر، تنها پوشش شرعی مورد تأیید نیست، راه رفتن روی لبه تیغ است. چرا که ایرانی‌ها با اشکال دیگر پوشش محفوظ شرعی تماس طولانی نداشته‌اند و درست بر اساس همین گزاره تاریخی، تنها چادر را به عنوان یک پوشش محفوظ می‌شناسند؛ بنابراین درباره پوشش‌های جایگزین یک تجربه زیسته طولانی مدت وجود ندارد که تضمین کند آیا واقعاً زن از حیث محرک‌های زیبایی‌شناسانه و جنسی، در این پوشش‌ها محفوظ می‌ماند یا خیر؟

 با این اوصاف، در جامعه امروز که پوشش کامل، بسیار گران و شرایط مکانی شغل بانوان محجبه نیز مناسب‌سازی نشده است، این یک انتظار دشوار است که گرایش به ترک پوشش چادر تضعیف شود. شاید مسئله تحکیم پوشش چادر نیازمند فعالیت‌های چندجانبه اقتصادی، فکری و فرهنگی باشد تا بتواند اعتبار دوهزارساله خود را بازیابی و حفظ کند.

انتهای خبر/

برچسب ها: چادر ، حجاب ، تمدن اسلامی
نظرات بینندگان