کتابهایی که بهائیان با آنها اسلام را نشانه گرفتند
کتب اصلی بهاییت
در میان کتابهایی که در چهار دورهی شکلگیری بهاییت تدوین شده است، کتاب «ایقان» و «اقدس» نوشتهی «حسینعلی نوری» از اهمیت بیشتری برخوردارند که در ادامـه به اجمال، این دو کتاب مهم بهاییان معرفی خواهد شد. حسینعلی نوری اعلام نمود، کتاب اقدس تا 1000 سال پس از نزول معتبر است و کل بشریت باید به آن عمل نمایند. در کتاب «ایقان» نیز سعی نموده ظهور و مقامهای دروغین باب را اثبات نماید.
کتاب ایقان
کتاب «ایقان» در دورانی که حسینعلی نوری در بغداد به سر میبرده و هنوز مسلک بهاییت را مطرح نکرده بود، تدوین شده است. استاد «محیط طباطبایی» مینویسد: «کتاب «ایقان» تکمیل شدهی رسالهی «خالویه» است. رسالهی «خالویه» را میرزا حسینعلی نوری در سال 1277 (هـ.ق) در اثبات حقانیت علیمحمد باب برای دایی یا خالوی مسلمان علیمحمد باب یعنی سیدمحمد تاجر شیرازی نوشت که بعداً تکمیل و به کتاب «ایقان» مشهور شد.»[1] در واقع این کتاب قبل از ادعای پیامبری بهاء برای تبلیغ و تثبیت بابیگری نوشته شده است.
در «ایقان» با سوءاستفاده از آیات قرآن و روایات ائمه و ادعیه، ظهور باب توجیه و تشریح شده است. به طور کلی این کتاب با حکایت انبیا و توضیح بعثت آنان آغاز گردیده و سعی نموده باب را نیز در ردیف سایر انبیا قرار دهد و برای حقانیت باب به گفتههای «شیخ احمد احسایی» و «سیدکاظم رشتی» سران شیخیه و تعدادی از آیات قرآن و دعای ندبه و حتی احادیث مجعول و بابی شدن افراد روحانینما استناد نماید، ولی با تمامی این شیطنت و تفسیر به رأی و سفسطه، موضوع را روشن نکرده که چرا باب بر خلاف سایر انبیا عبودیت را کنار گذاشته و ادعای ربوبیت و الوهیت کرده است.
در حالی که تمامی انبیا خود را عبد ذلیل خدا میدانستند و در نهایت هم حسینعلی نوری در صفحهی 178، کتاب «ایقان» علیمحمد باب را با لقب «رب اعلی» مورد ستایش قرار میدهد، در حالی که طاغوتهایی مثل فرعون ندای «انا ربکم الاعلی» سر دادهاند و هیچ پیامبری خود را «رب اعلی» ندانسته است. او در صفحهی 111 این کتاب، منکر معاد شده و ظهور باب را «قیامت اکبر» معرفی نموده است.
بهاء در صفحهی 50 کتاب «ایقان» از «شیخ احمد احسایی» و «سیدکاظم رشتی» سران فرقهی منحرف شیخیه به عنوان«نورین نیرین» نام برده و آنان را مبشر آمدن باب میداند. در صفحههای 67 و 69 به کمک یهود و نصاری شتافته و سعی دارد، اثبات نماید که تورات و انجیل تحریف نشدهاند. (برخلاف آیات آشکار موجود در قرآن مبنی بر تحریف کتب یهود و نصارا، به مقابله با اسلام پرداخته است.)
در صفحهی 126با طرح روایاتی مجعول از کتب شیخیه، موضوع «خاتمیت» را مورد خدشه قرار میدهد و در صفحهی 138 با توجیه هجویات باب او را هم باب، هم امام زمان، هم پیامبر و هم خدا میداند. بهاء در صفحهی 163، علوم تجربی، حسی و عقلی را به سخره گرفته و درک و فهم کلمات الهیه را بیارتباط با علم میداند. همچنین در صفحهی 122 ادعا میکند، «اگر مس در معدن 70 سال از غلبهی یبوست محفوظ بماند، طلا میشود» و ادامه میدهد که «مس همان طلا است که در اثر غلبهی یبوست مریض شده و به مقام طلا نرسیده است.»
او در آخر کتاب «ایقان» به رنجهایی که طی دو سال در کوههای سلیمانیهی عراق کشیده، اشاره میکند و در نهایت سعی دارد با اشاره به بخشی از دعای ندبه و احادیث ائمهی معصومین(علیهمالسلام)، ظهور باب را تبیین و تبلیغ نماید. کتاب «ایقان» در200 صفحه، زمانی که هنوز دستهای منحوس بهاء رعشه نداشت به قلم خودش نوشته شده است. البته بعید نیست ادیبان مزدور روسیه و انگلیس هم در ویرایش، تدوین و انتشار آن کمک کرده باشند، ولی به جرأت میتوان ادعا کرد در 30 سال آخر عمر که وی مسموم شده و دستانش رعشه داشته، مطالب برای او نوشته شده باشد.
کتاب اقدس
کتاب اقدس مهمترین کتاب بهاییت یعنی کتاب آسمانی آنان است. این کتاب در سال 1873 میلادی یعنی 19 سال قبل از مرگ بهاء در شهر «عکا»، توسط جریان شوم فراماسونری به حسینعلی نوری القا و توسط مزدوران اطراف او تدوین شد.
استاد «محیط طباطبایی» طی یک مقالهی تحقیقی مفصل و دقیق ثابت نمود که مطالب «اقدس» همچون سایر تألیفات عادی بشری توسط اطرافیان «میرزاحسینعلی نوری» و «عباس افندی» در زمان چاپ و تکثیر بارها دستکاری و تصحیح شده است. وی میگوید:
«من در جوانی نسخهای از اقدس را در بغداد با چاپ سربی یافتم و پس از تطبیق با نسخههای دیگر متوجه شدم بین این نسخه و نسخ دیگر اختلاف فاحشی وجود دارد. پس از مدتی به نسخهای ممتاز دست یافتم که – در حیات «بهاء» به اجازهی او توسط پسر دیگر بهاء «محمدعلی افندی» (غصن اکبر) و «میرزا آقا جان کاشی» چاپ شده –شامل مکاتبات بهاء بود. این متن به تاریخ 1294 یعنی 14 سال قبل از مرگ بهاء تاریخ خورده بود. با مطابقت این متن با اقدسهای چاپ جدید، دریافتم که بیش از 200 مورد اختلاف وجود دارد و گاه چند سطر متوالی کم یا زیاد شده است از جمله «حکم حرمت استعمال افیون» که در نسخههای قدیمی نبود و به نسخ جدید اضافه شده بود. در چاپهای جدید غلطهای متن تصحیح شده بود.»
استاد محیط میافزاید: «متوجه شدم اقدسی که محمدعلی افندی رییس ناقضین منتشر نموده با اقدسی که عباس افندی رییس ثابتین و شوقی افندی منتشر کردهاند، تفاوت اساسی دارد.»
او میافزاید: بهاییان در سال 1390 (هـ .ق) تصمیم گرفتند اقدس جدیدی منتشر کنند که به عللی آن را مسکوت گذاشتند.» [2]
در حالی که اکنون بزرگان بهاییان عمدتاً آمریکایی و انگلیسی هستند و جمع زیادی در آمریکا، هند، استرالیا، کانادا و آفریقا، غیر عرب هستند، سران بیتالعدل حاضر نشدهاند ترجمهی فارسی یا انگلیسی اقدس را منتشر کنند، اگر هم ترجمه شده، خاورشناسان و بعضی محققین غیر بهایی ترجمه کردهاند، چون بعضی از جملات «اقدس» عربی غلط و نامفهوم است و اگر ترجمه شود آبروی نداشتهی بهاییان خواهد رفت. چرا چاپ و ترجمهی مجدد اقدسی که حدود 7 هزار کلمه بیشتر نیست، انجام نشده و در اختیار بهاییان قرار نمیگیرد.
این برخورد سران بهاییت در «بیتالعدل» برای هر محقق تیزهوشی ایجاد بدگمانی میکند و این را میرساند که فرقهی ضالهی بهاییت از دست کتب بیمحتوای میرزا خسته شدهاند و نمیدانند با کتابی که بندهای متعددی در نفی توحید، معاد و عدل دارد و چندین بند برضد حریّت، آزادی و عفت در خود جای داده و بشریت را به مصرفگرایی و تجملپرستی دعوت میکند، چهکار کنند.
در مجموع کتاب «اقدس» ملغمهای است از متون شیخیه، حروفیه، نقطویه، دراویش خاکسار که با تحریفات مسیحیت، یهود، زرتشت و دستآوردهای جدید مکاتب سکولار غربی و سفارشات جریان شوم فراماسونری ترکیب گشته و مانند غذایی نامطبوع و بدبو جلو اغنامالله[3] بهایی ریختهاند و این متن هیچ سنخیتی با متون درجه چندم ادیان ابراهیمی ندارد و اغنامالله بهایی متحیرند با گندی که میرزا زده است، چه کنند.
در کتاب «اقدس» که «شوقی افندی» آن را «ام الکتاب» بهاییت میداند، سؤال از کتاب «بیان» تحریم و نگهداری آن گناه شمرده شده است. در این کتاب دستورهای ضدعقلی، ضدعلمی و متناقض نظیر محو همهی کتب، مگر کتاب «بیان» و منسوخ اعلام شدن کتاب «بیان» مطرح شده است و خیلی محترمانه دورهی رسالت باب و عمل به بیان، مختومه اعلام شده است. در کتاب «اقدس» ازدواج با محارم، لواط، ربا، انواع موسیقی، تجملپرستی و مصرفگرایی گاهی با صراحت و گاهی به صورت تلویحی مجاز اعلام شده که در زیر به گوشههایی از آن اشاره میشود:
- صفحهی 12، حکم حرمت نماز جماعت؛
- صفحهی 21، تعلق اموال بدون وارث به بیت العدل؛
- صفحهی 47، تعلق دیه و کفارهیزنا به بیت العدل؛
- صفحهی 56، دستور سوزاندن انسانی که خانهای را آتش زده است؛
- صفحهی 57، مباح دانستن استفادهی جنسی از خدمتگزاران خانه؛
- صفحهی 75، منسوخ اعلام شدن حکم کتاب بیان و محو کتب؛
- صفحهی 78، اشاره به تقدس کوه صهیون و تأیید عقاید نژاد پرستانهی یهود؛
- صفحهی 86، پیام برای رؤسای جمهور آمریکا و خود را خدای باقی خواندن؛
- صفحهی 98، نسنجیدن کتاب «اقدس» با قواعد دستوری، چرا که خود کتاب اقدس معیار دستور زبان است؛
- صفحهی 104، حکم حرمت ازدواج با زن پدر و جواز ضمنی برای ازدواج با سایر محارم؛
- صفحهی 116، در مذمت آزادی، حریّت و حیوانی اعلام کردن آزادی؛
- صفحهی 118،حرمت سؤال در مورد کتاب بیان و نگهداری آن، در حالیکه بهاء قبلاً بیان را ام الکتاب نامیده بود؛
- صفحهی 119، دفن اموات در تابوت سنگی و بلوری؛
- صفحهی 140، کفریات و ادعای خدایی و خلقت همهی عالم توسط بهاء؛
- صفحهی 144، تعویض کل اثاث البیت هر 19 سال؛
- صفحهی 146، حرمت نشستن بر منبر و سخنرانی از روی منبر؛
- صفحهی 150،حرمت حمل سلاح و حلال اعلام شدن لباس حریر برای مردان؛
- صفحهی، برتر دانستن کتاب اقدس از همهی کتب عالم.
به طور کلی کتب بهاییان با سرقت از متون اصیل اسلامی و تغییر شکل جملهها و گنجاندن مطالب درخواستی از طرف یهود و تشکیلات فراماسونری در میان آن، به وجود آمده است و هدفی جز انهدام اصول اسلام و حذف احکام مترقی آن برای توسعهی سلطهی استعمارگران ندارد. کتب یاد شده توسط یک تیم از ادبا و علمای مزدور زیر نظر جریان شوم فراماسونری در راستای تخریب عقاید حقهی اسلام و ترویج عقاید ماسونی تدوین شده و به حسینعلی بهاء نسبت داده شده است و چنین تبلیغ کردهاند که بهاء «امی» بوده و این مطالب از طرف خدا بر بهاء نازل شده است که این هم بهگونهای ایجاد تشابه بین وی و پیامبر مکرم اسلام(صلیالله علیهوآله) میباشد.
در کتب یاد شده دژ و حصن توحید، فرهنگ جهاد و شهادت، معاد باوری، ظلم ستیزی و فرهنگ انتظار عدل و عدالت مورد حمله واقع شده و فرهنگ لاییک، مصرفگرایی، تملق و تمجید از ظلمه و حکام جور و فساد و بیغیرتی ترویج شده است. فرقهی ضالهی بهاییت هیچگاه مدافع مظلوم و تودهی مردم نبوده و همواره در کتب خود به مداحی و دعاگویی سلاطین و سرمایهداران یهودی پرداخته است.
به عنوان مثال «عبد البهاء» در کتاب «خاطرات حبیب»، جلد1، صفحهی 53 برای پیروزی انگلستان و یهودیان در فلسطین دعا میکند و ضمن عادلانه معرفی کردن سلطهی انگلستان، سیطرهی یهود در فلسطین را پیشبینی میکند زیرا خودش در اجرای اشغال فلسطین بهعنوان مزدور دارای نقش بوده است.
«عباس افندی» در صفحهی 446 «خاطرات حبیب» ادامه میدهد، اینجا فلسطین و اراضی مقدسه است عن قریب یهود به این اراضی بازگشت خواهد نمود و سلطنت داوودی و حشمت سلیمانی را برپا خواهد نمود.
او در صفحههای 20 و 53 همین کتاب آورده است: «دعا و مناجات انبیای الهی مستجاب شده و وعدههای الهی تماماً محقق خواهد شد و اسارت و در به دری قوم یهود مبدل به عزت ظاهری خواهد شد. اسراییل عنقریب جلیل گردد و این پریشانی به جمع مبدل شود و قوم یهود از راههای دور با نهایت سرور به ارض مقدس وارد خواهند شد و سپس دعا میکند ای خدا وعدهی خویش آشکار کن و سلالهی حضرت خلیل را بزرگ فرما.» زیرا به نظر او، صهیونیستهای قایل و فاسد، سلالهی حضرت ابراهیم(علیهالسلام) هستند.(*)
پینوشتها:
1). ماهنامهی گوهر، سال چهارم، شمارهی مسلسل 46، ص 824
2). همان
3). کلمهی اغنام الله یعنی گوسفندان خدا در متن کتاب اقدس موجود است. بهاء در صفحهی 50 – بند 53 با به کار بردن لفظ اغنام الله از رجال عدل یعنی اعضای بیتالعدل میخواهد مانند شبانی اغنام الله (بهاییان) را از خطر گرگها حفظ کنند.
سیدحبیب الله تدینی؛ کارشناسی ارشد فرق و ادیان الهی
منبع : برهان