حلقهای مفقوده به نام آرای مردم
ایالات متحده آمریکا در سال 2012 میلادی بار دیگر شاهد رقابت سرسختانه دو حزب جمهوریخواه و دموکرات برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری این کشور خواهد بود . رقابتی که حلقه مفقوده آن را می باید در تبیین جایگاه و اهمیت رای و نظر مردم در دموکراسی منحصر به فرد آمریکاییها جستجو کرد. چراکه شرکت در انتخابات، عام ترین، سهل ترین و کم هزینه ترین نوع مشارکت سیاسی و یکی از معیارهای مناسب برای کشف میزان مشارکت سیاسی مردم ولو به شکل کمی آن است و تا حدودی انگیزه ها و عوامل تشدیدکننده مشارکت، همچنین موانع مشارکت مردم را در عرصه فعالیت هایسیاسی نشان می دهد.
انتخابات هرچند اولین سطح مشارکت سیاسی است، اما از آنجا که فراگیرترین سطح آن است، مهمترین آن نیز هست و یکی از ملاک ها و معیارهای مهم برای ارزیابی سلامت نظامهای سیاسی به حساب می آید بر اساس تعاریف موجود از توسعه یافتگی سیاسی ، میزان مشارکت سیاسی یکی از شاخصه های مهم ارزیابی محسوب می شود. به عبارت دیگر مشارکت سیاسی، فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در شرکت مستقیم و غیرمستقیم در سیاستگذاری عمومی و انتخاب کارگزاران است.
این مسئله سبب شده تا در ادبیات سیاسی امروز جهان، نظامات سیاسی مختلف را نسبت به سطوح و دایره مشارکت به نظام های سیاسی استبداد، تا دموکراتیک تقسیم می کنند. بر اساس این تعاریف مشارکت دارای ابعاد و لایه های مختلفی از جمله :
1- حق رأی و شرکت در انتخابات
2- حق فعالیت های سیاسی و عضویت در احزاب و گروه های سیاسی
3- حق کاندیداتوری در انتخابات
4- دخالت در تصمیم گیری های کلان و تغییرات ساختاری می باشد.
اما تجربه انتخابات های ریاست جمهوری آمریکا نشان داده که تصمیم سازان این کشور توجه چندانی به این موضوع ندارند. مسئله ای که سبب شده تا نظام سیاسی آمریکا به دفعات مکرر از سوی صاحب نظران و کارشناسان مسائل سیاسی مورد انتقاد قرار بگیرد . هرچند بیشتر انتقادات از سیستم انتخاباتی آمریکا پس از انتخابات سال 2000 و دررقابت بین جرج بوش و الگور نمایان شد اما بحث در این خصوص دارای ابعاد به مراتب عمیق تری است که وقوع حوادث سال 2000 میلادی تنها مجال و فرصت مناسبی جهت طرح آن را فراهم آورد.
یکی از اساسیترین انتقادات در این خصوص به قانون اساسی فدرال باز میگردد که مطابق با آن هر ایالت بر حسب جمعیت خود از تعداد ‹‹انتخاب کنندگان›› یا همان کارتهای انتخاباتی برخوردار است. نتیجه مستقیم این امر، توجه بیشترکاندیداها به ایالت های بزرگ و غفلت از مناطق کم جمعیت خواهد بود.
کالیفرنیا، نیویورک و تگزاس هر یک به ترتیب با 54، 33 و32 کارت انتخاباتی در راس ایالتهای آمریکا قرار دارند درحالیکه برخی ایالتهای کوچک نظیر مونتانا با 3 کارت انتخاباتی هرگز مورد توجه جدی قرار نمیگیرند. به همین علت، تبلیغ و فعالیت ضعیف کاندیداها در ایالتهای کوچک، در بلند مدت سبب بروز نوعی رکود و عدم درک و مشارکت سیاسی در این مناطق خواهد شد. وجود چنین تبعیضاتی در کنار عدم توجه به ایالتهای کوچک و محروم آمریکا از سوی فاتحان رقابتهای انتخاباتی ، موجبات نارضایتی و مهاجرت های اجباری ساکنان آنها را فراهم کند .
به عقیده کارشناسان مسائل حقوقی واقعیات جامعه آمریکا گواه وجود نوعی آپارتاید جغرافیایی در این کشور است . این مسئله در مغایرت آشکار با قوانین و قواعد حقوقی از جمله کنوانسیون های بین المللی قرار دارد .
از سوی دیگر در برخی ایالتها تناسب دقیقی میان تعداد جمعیت و درصدکارتهای انتخاباتی وجود ندارد. به عنوان مثال درحالی که ایالت کالیفرنیا یازده درصد جمعیت آمریکا را در خود جای داده است 20 درصد آرای کالج انتخاباتی را در اختیار دارد.
واضح است که این عدم تناسب در ایالت های دیگر باید به صورت تبعیضآمیزی جبران شود. نتیجه نهایی این حالت تمرکز شدید سرمایه گذاریهای کاندیداها در یازده ایالت بزرگ متمرکز خواهدشد. چرا که مجموع تعداد کارتهای انتخاباتی این یازده ایالت بیش از کل تعداد سی و نه ایالت دیگر است.
این موضوع سبب شده تا اکثریت بعضا شکننده بتواند اقلیت مخالف خود را از حق مشارکت و تاثیر گذاری بر سرنوشت کشور خود محروم کند.مسئله ای که نا همخوانی شدیدی با ارزشهای دموکراسی و حتی حقوق شهروندی دارد .از این رو به نظر می رسد مکانیسم انتخابات در آمریکا بر اساس غلبه حزبی و مادی بر اراده و نظر جمعی عامه مردم استوار شده است. به این معنا که دولتمردان آمریکایی نه بر اساس رای برابر و منصفانه مردم این کشور، که بر اساس کارتهای الکترالی که با صرف هزینه های سرسام آور ،آن هم در رقابتی نا برابر که دو حزب جمهوریخواه و دموکرات با سایر احزاب و نهادهای مستقل به راه می اندازند انتخاب می شوند .و در این میان آنچه که مهم نیست میزان رای و اقبال مردم از کاندیداها است .مسئله ای که ظهور جریان سومی را در این کشور مسدود کرده و عرصه را برای حضور مستقل ها تنگ کرده است .
سجاد سلامت
منبع : روزنامه رسالت 25/11/1390