چوپاناني كه مدعي شدند
در زمان مظفرالدين شاه پرچمي توسط شيخك هاي عربي در ابوموسي نصب شد كه مظفر الدين شاه دستور قطعي صادر كرد و گمركي هاي ايران نيز آن پرچم را از جزيره ابوموسي برداشتند كه البته اين موضوع يك استخوان لاي زخمي بود كه انگلستان در دوراني كه ما نيروي دريايي نداشتيم و مشكلات زيادي هم داشتيم و كشور زير سيطره انگلستان و روسيه بود، اين استخوان لاي زخم را ايجاد كرد.
پاسگاه ژاندارمري ابوموسي در سال 1329 به دستور رزم آرا تاسيس شد. انگلستان در زماني كه جنگ جهاني دوم شروع شد و نيروي درياي ايران موقتاً از بين رفت، يك مقدار در آنجا قدرت گرفت و اجازه داد كه اين شيوخ «رأس الخيمه» و «ابوظبي» و «دبي» به ابوموسي رفت و آمد كنند كه در آن زمان چون دولتي در امارات وجود نداشت، دولت ايران نيز چندان مخالفتي با آنها نداشت.
در كتابي كه آقاي دكتر اقتداري تهيه كرده و مطالب اين كتاب در زمان
مظفر الدين شاه توسط «سديدالسطنه كبابي» كه سياست مدار بوده و از مورخين بندر عباس بوده، آماده شده است، نوشته شده كه بسياري از شيوخي كه به جزيره ابوموسي آمدند، يك اعتراف نامه نوشتند و اعلام كردند كه «ما براي علف چر و گوسفند چراني مي آييم و رعيت دولت ايران هستيم و مهمان دولت ايران هستيم و بسيار از دولت ايران تشكر مي كنيم كه اجازه داده ما در اينجا بمانيم و گوسفندان خود را چرا دهيم»، لذا نمي شود كه هر كس كه مي آيد گوسفند خود را چرا دهد، بعد تقاضاي مالكيت كند!
کیهان