قانون ضامن امنیت یا امنیت ضامن قانون
خداوند آفرینش را قانونمند و نظم را برای حفظ آن نهادینه کرد. آنچه امروز در طبیعت خداوندی شاهدیم نظم و قانونمندی است که هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند.
حیات آدمی را هم قانونی استمرار میدهد که بر تن و روان حاکم است، زمین و سایر سیارات و ستارگان و همه اجرام آسمانی هم تابع نظم و نهایتاً قانونی هستند که بر آنها حاکم است.
انسان در زمین به مرور آموخته است که بخشی از آزادی و اختیارات خود را به قانونگذاران و مجریانی بدهد که توانایی ایجاد نظم و عدالت را داشته باشند. پیشرفتهای قانونی و قانونگذاری و هر آنچه امروز دموکراسی نام گرفته است حاصل اعتلای قانونمندی در زندگی انسان است.انسان غارنشینی که برای حفظ جان خود و خانواده همانند حیوانات خود دست به دفاع و انتقامجویی و یا کاری تلافیجویانه میزد پس از گذشت میلیونها سال بدین مقام و جایگاه رسیده است که نخست با هدایت پیامبران و صالحان و سپس از طریق دانش و تجربه تابع جامعه، اجتماعی و یا حاکمیتی شود که امنیت، آزادی، استقلال و رفاه و آرامش را برای او تأمین میکند و در ازای آن از وی میخواهد تابع قانون و مقررات باشد.
امام علی (ع) میفرماید حکومتهای فاجر از هرج و مرج و بیقانونی بهترند زیرا حداقل با حضور آنان راهها امن میشود و رفت و آمد مردمان با امنیت انجام میشود.
این سخن بدان معنی است که انسانها برای حفظ جان، ناموس، زادگاه و شأنیت و اموال خود میباید تابع قانون باشند و پذیرای نظم؛ متأسفانه آنچه امروز موجبات فساد، تخلفات و جرایم عدیده و تصادفات شده، همه ناشی از قانونستیزی، قانونگریزی و دور زدن قانون است.
اگر همگان به این مهم میرسیدند و فهم و درک آن را میداشتند که تن به قانون دهند حتی اگر به ضررشان باشد، جامعه بیش از این دارای نظم و امنیت میشد و خساراتی را که اینک شاهدیم واقع نمیشد.
و اما بعد.
آنچه میتواند قوانین را لازمالاجرا و مطلوب مردم کند، توجه قانونگذاران به نیازها، علایق، فرهنگ عمومی و میزان لزوم و وجوب قوانینی است که بتواند پاسخگوی تحولات روز باشد.
دین و مذهب هم تابع مصدر قوانین و احکام خمسهای هستند که فعل یا ترک فعلی را جایز دانسته و یا نفی کردهاند.
آنچه در قانونگذاری و اجرای آن مهم است در مرحله نخست آن است که مستلزم ضرر و خسارت نباشد. اگر قانونی به هر دلیل ضرری را متوجه فردی کند حتماً نفع جامعه و تصویب ان ملحوظ نظر قانونگذار بوده است. مسلماً قانونمندی و پذیرش قوانین و مقررات به هر شکل از طرف مجریان قانون بیمه کردن آن توسط دیگران است.
سعدی علیهالرحمه در این باب به صراحت نظر خود را اعلام کرده است:
«اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامان او درخت از بیخ...»
وقتی یک مسئول کلیدی در مقابل این پرسش که شما چرا از فلانی فلان مبلغ کلان را دریافت کردی؟ بگوید: پول گرفتن اشکالی ندارد و انگیزه و هدف پول دهنده را مطمح نظر قرار ندهد نباید انتظار داشت که فلان فرد جزء یا فلان مدیر میانی با اعمال و رفتاری خاص به ارباب رجوع حالی نکند که برای انجام کارش باید پول «رشوه» بدهد و اگر ندهد کارش به سامان نمیرسد.
بسیاری از اعمال و رفتار ما مخالف با روح نظم و قانون است. کافی است در سر چهارراهها باشیم و تماشا کنیم که چگونه عابرین پیاده اصرار دارند از چراغ قرمز عبور کنند و نیز رانندگان هم بعضاً اراده میکنند از چراغ سبز عابر پیاده بگذرند.
بعضی مقررات راهنمایی و رانندگی در مدارس ابتدایی اروپا با اشکال مختلف تدریس میشود. از معلم و مربی و استاد و پلیس گرفته تا کارگر و کارفرما همه و همه سعی میکنند قانون را در رفتار خود لحاظ کنند تا کودکان از همان آغاز عملاً پذیرش و عمل به قانون را به صورت عادت در آورند متأسفانه از این بابت لنگ میزنیم.
همانگونه که کار و تلاش سازمان یافته و تابع قانون و مقررات است عبادات هم برای خود نظم و قانون و ساختاری دارد که تخطی از آن نماز یا روزه را باطل میکند.
بسیاری از ما مسلمانان همه تلاشمان این است که عبادات خود را پاک و تمیز و قانونمند انجام دهیم. اما در کار و تلاش و روابط اجتماعی بعضاً غفلتهایی داریم و اهمال میکنیم.
گاهی بزرگان ما هم این اهمال را دارند چه رسد به کوچکترها.
این نقیصه شاید بدان سبب باشد که در گذشتههای دور در برابر حکام جائر مردم به قانونشکنی تشویق میشدهاند و متأسفانه این قانونشکنی در فرهنگ ما جای پایی دارد که بعضی به غلط تصور میکنند باید به هر طریق آن را حفظ کرد!!
شاید روش کار با کامپیوترها بتواند بعضی جوانان را قانونمند بار آورد شاید هم که نه برعکس گاهی آنان را به لحاظ فشارهای روحی عاصی میکند. در هر صورت آدمی پیوسته در جهل و نادانی بوده و دین و دانش او را راهبر بودهاند.
بکوشیم دین را با دانش و دانش را با دین بارور کنیم تا آن نشود که به قول سنایی:
«چو علم آموختی از حرص آنگه ترس کاندر شب
چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا»
انتهای پیام/20