مراکز قدرتمند هسته ای پنهانی و فعال در شیراز!
سوم: به گزارش شیرازه، وقتی از دروازه کازرون به سمت محله قدیمی و سنتی فخرآباد می روی جاهایی را می بینی که در نگاه اول شاید تصور وجود قدرت بلامنازع جمهوری اسلامی در این اماکن غیرممکن باشد. کوچه های باریک و قدیمی با خانه های بالای 50 سال ساخت.
تا دقت و زیرکی نداشته باشی متوجه ماجرا نمی شوی. توانایی چشمگیری که ایران و نظام اسلامی در طول سال های بعد از انقلاب توانسته به آن دست پیدا کند در همین جغرافیای محدود یافت می شود. اگرچه دشمنان ایران با استفاده از ظرفیت آژانس انرژی اتمی و اعزام چندین باره بازرسان NPT و اعمال فشارها و تحریم های بین المللی می کوشند این قدرت را شناسایی و برای آن راه حل پیدا کنند، اما به اذعان کارشناسان جهانی در این امر موفقیتی کسب نکرده اند.
اگرچه این موضوع برمی گردد به نوع نگاه دشمنان ایران و ضعف در نفهمیدن ماهیت اصلی قدرت بالقوه جمهوری اسلامی. به عنوان مثال اگر ایران موافقت خود را با حضور سرزده بازرسان بین المللی NPT هم اعلام و درهای مراکز استراتژیک هسته ای خود را به روی آنان باز کند، این بازرسان بازهم قدرت تشخیص و تحلیل وسعت فعالیت های صورت گرفته توسط ایران را در گستره جغرافیای وسیع این کشور نخواهند داشت.
نمونه های مورد اشاره در این نوشتار، تنها دو مدل از مراکز قدرتمند و استراتژیک پنهان در گوشه و کنار کشور و استان فارس است که علاوه بر عدم اطلاع مسئولین عالی رتبه و دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا و اسرائیل، مورد غفلت و بی مهری بعضی از مسئولین نظامی، سیاسی و فرهنگی ایران هم واقع شده است!؟
دوم: خانه ی قدیمی محله فخرآباد شیراز و پیرمرد و پیرزنی که انگار نه انگار پسر دسته گلشان را در جوانی از دست داده اند. آن ها که بارها کم لطفی و بی مهری آدم های مختلف را به جان خریده اند، با روحیه و با نشاط زایدالوصفی از انقلاب و نظام و رهبر انقلاب اسلامی حرف می زنند. "زن" که از پدر شهید سرحالتر است اصرار دارد به جای رهبر انقلاب بگوید: امام خامنه ای!
این پدر و مادر شهید وقتی از "حمیدرضا" که سر پُر بادی داشته و قبل از انقلاب از دیوار ساواک بالا رفته و اسناد محرمانه را شبانه از آنجا خارج کرده و در حال فرار گلوله ای به پایش خورده است، صحبت می کنند به جای این که خسته شوند انرژی می گیرند و حرارت کلامشان دل شنونده را گرم می کند. بی تعارف و بدون تکلف بمب انرژی هستند و معدن اورانیوم! باور نمی کنید بروید ببینید: فخرآباد/کوچه اول/پلاک 125
500 دستگاه – خیابان بنی هاشم، مهمان "سید" که می شوی اولین چیزی که دستگیرت می شود این است: این آدم سر نترسی دارد. معتقد است شهید شدن عُرضه می خواهد و غیر از "سید مجتبی" که در عملیات رمضان شهید شد، خودش و بقیه پسرهایش که در جبهه بودند و شهید نشدند این مهم را نداشته اند!
می گوید: خدا تا قبل از انقلاب خمینی، همه احکامش را پیاده کرده بود. مانده بود جهاد، که بنی بشر باید بعد از 1400 سال دوباره امتحان پس می داد و سپاه خمینی الحق خوب امتحان پس داد.
وقتی از پدر شهید می پرسم : اگر جنگ شود حاضری دوباره بچه ها را روانه میدان کنی؟ بی درنگ و با قاطعیت می گوید: پرسیدن دارد؟ و پسرش که جانباز جنگ است و تا آن موقع ساکت بوده، وسط کلام ما می آید و حرف آخر را می زند: اسرائیل براده های بنی قریظه و بنی نضیر هم نیست! آهن ربا را دیده ای چطور به سرعت براده های آهن را جمع می کند، اسرائیل این طور است. لحظه شماری می کنم "آقا" حکم جهاد با اسرائیل را صادر کند!
اول: آقای شیطان بزرگ(!)، اگر بلدی بشماری و حسابش از دستت در نرفته بعد از فُردو در قم، نطنز در اصفهان، اراک، بوشهر، شاهرخ آباد در کرمان و ... حالا فخرآباد و 500 دستگاه شیراز را هم به آن اضافه کن!
و سخن آخر این که مسئولین محترم توجه کنند: خانه شهدا و خانواده های شهدا ارزششان بیشتر از سایت های هسته ای نباشد کمتر نیست. همین!
تیتر خوبی زدید
مطلبی هم که گذاشتید واقعا عالی بود.خدا خیرتون بده...