اردوگاه احمدي نژاد كجاست؟
تأمل
كنيد: «گفتمان احمدي نژاد نشان مي دهد كه پيوندهاي سياسي جريان اصولگرا با
جريان احمدي نژاد چندان جدي نبوده است و بنده جريان احمدي نژاد را به هيچ
وجه در اردوگاه اصولگرايان نمي دانم. طي سال هاي اخير مرزبندي گفتماني
جريان احمدي نژاد و اصولگرايان به حدي شفاف شده كه اين جدايي را اثبات مي
كند.»سخنان مذكور را نه مخالفان و نه منتقدان احمدي نژاد، بلكه يكي از
حاميان سرسخت وي و از طرفداران پر و پاقرص مشايي به زبان آورده است. آقاي
داوري، رئيس مركز مطالعات وزارت كشور با بيان مطلب پيش گفته و ديگراني از
اطرافيان نزديك احمدي نژاد در روزنامه «ايران» و سايت ها و وبلاگ هاي
وابسته به اين جريان، تلاش دارند تا اين نكته را اثبات كنند كه آقاي احمدي
نژاد از اول داراي گفتماني متفاوت از گفتمان اصولگرايان بوده است.
حال اين پرسش مطرح است كه احمدي نژاد داراي چه نوع گفتماني است و اين
گفتمان با گفتمان انقلاب اسلامي چه نسبتي دارد؟ براي پاسخ به اين پرسش،
بايد با مروري بر گفتمان اصولگرايي، نسبت اين گفتمان را با گفتمان انقلاب
اسلامي مشخص كرد. بررسي ها نشان مي دهد كه گفتمان اصولگرايي،گرچه يك گفتمان
با قدمت تاريخي است، لكن با اين اصطلاح در ادبيات سياسي انقلاب اسلامي،
تاريخچه آن به دوران شكل گيري جبهه اصلاح طلبي در ايران برمي گردد.با
پيروزي انقلاب اسلامي جريان هاي فكري سياسي فعال در ايران شامل؛ جريان
اسلامي، جريان ملي، جريان ليبرال، جريان چپ ماركسيستي و جريان التقاطي، هر
كدام در تكاپوي تأثيرگذاري بر فرايندهاي سياسي و ساخت دولت پس از انقلاب
بودند. ماهيت ديني و اسلامي انقلاب از يك طرف و گرايش عمومي مردم انقلابي
به اسلام و رهبري ديني انقلاب سبب شد با استقرار نظام اسلامي در ايران، به
مرور زمان جريان هاي غيراسلامي منزوي شده و از صحنه سياست حذف شوند. با حذف
تفكر ملي گرايي و ليبراليسم از صحنه و حاكميت كامل تفكر اسلامي و نيروهاي
حزب اللهي و خط امامي به ويژه پس از فرار بني صدر از كشور، اختلاف سليقه ها
در ميان اين نيروها، دو جناح موسوم به چپ و راست را در جريان اسلامي پديد
آورد. طي چندين سال و در چند انتخابات، رقابت بين دو جناح چپ و راست بود و
حضرت امام(ره) نسبت به هر دو جناح به ديده اعتماد و احترام نگريسته و آنان
را معتقدان به اسلام كه در اصول و مباني مشترك ولي در امور غيراصولي داراي
سلايق مختلف هستند، معرفي كردند.
مجموعه اي از مسائل و تحولات سياسي از قبيل: پايان يافتن جنگ، عزل
منتظري از قائم مقام رهبري، رحلت جانسوز حضرت امام خميني(ره) و شروع دوران
ولايت رهبر معظم انقلاب اسلامي به تشخيص خبرگان رهبري، تحولات سياسي،
اقتصادي و فرهنگي در دولت سازندگي، زمينه هاي تحول فكري در جناح چپ و همگرا
شدن آنان با ملي گراها و ليبرال ها را فراهم ساخت. پديده دوم خرداد سال
1376و مسائل پس از آن، ناشي از اين تحول و همگرايي بود. با شكل گيري جبهه
دوم خرداد و طرح شعارهايي چون جامعه مدني، توسعه سياسي و اصلاحات، نيروهاي
اصيل انقلاب و متعهد به آرمان هاي والاي حضرت امام خميني(ره)، از اين بابت
نگران شدند كه ملاحظه كردند تحت عنوان و پوشش اصلاحات، دوم خردادي ها به
دنبال ساختارشكني هستند. با گذشت زمان و آشكار شدن نشانه ها و علائم
ساختارشكني در حوزه هاي گوناگون، روزبه روز برنگراني هاي نيروهاي وفادار به
گفتمان انقلاب اسلامي افزوده شد و اين نيروها با سلايق مختلف، جبهه
منتقدان دوم خرداد را شكل داده و از آنجا كه اصلاح طلبان، اصول انقلاب و
اصول نظام اسلامي را ناديده انگاشته و از آن قصد عبور داشتند، جبهه
اصولگرايي در مقابل انديشه و جبهه اصلاح طلبي شكل گرفت در جبهه اصولگرايان،
اصولگرا به كساني گفته مي شود كه اصول و مباني انقلاب اسلامي بر اساس مكتب
سياسي امام و رهبري را قبول دارند و حاضرند در چارچوب اين مكتب فعاليت
سياسي كنند. اهم اين اصول عبارت است از: اسلام و جامعيت آن، حضرت امام
خميني(ره) و آرمان هاي والاي او، قانون اساسي، نظام جمهوري اسلامي واهداف
انقلابي آن، ولايت فقيه و رهبر معظم انقلاب اسلامي به عنوان فصل الخطاب اين
انديشه و تفكر اصولگرايي، تمامي معتقدان به گفتمان انقلاب اسلامي را در
اردوگاه اصولگرايان مجتمع نمود و متحد ساخت.
انسجام نيروهاي انقلابي و ولايتمدار در برابر اصلاح طلبان ساختارشكن،
موجب شد، مردم با ملاحظه ساختارشكني ها و ناكارآمدي دوم خردادي ها، از
انتخابات شوراي اسلامي دور دوم در سال 1381 به بعد، به اصولگرايان اعتماد
كنند و با روي گرداني از اصلاح طلبان به اصولگرايان رأي دهند. بر همين اساس
در سه انتخابات شوراهاي دور دوم در سال 1381، انتخابات مجلس هفتم در سال
1382و انتخابات رياست جمهوري دور نهم در سال 1384، پيروز انتخابات
اصولگرايان بودند. در سال 1384، احمدي نژاد به عنوان يك اصولگرا پيروز شد
كه پيش از آن، از سوي شوراي شهر تهران به عنوان شورايي كه تمامي اعضايش
اصولگرا بودند، در سمت شهردار تهران برگزيده شده بود و خدمات و كارآمدي وي
در دوره شهرداري تهران، زمينه هاي انتخابش از سوي مردم به عنوان يك
اصولگرايي اصيل را فراهم ساخت.
حال با توجه به اينكه اصولگرايان از همان ابتدا، ضمن برخورداري از اصول
و مباني مشترك، داراي سلايق متفاوت بوده و همين سلايق نوعي گروه بندي در
اصولگرايان به وجود آورده، اگر احمدي نژاد به تعبير آقاي داوري در اردوگاه
اصولگرايان قرار ندارد، بايد پاسخ داده شود پس اردوگاه احمدي نژاد كجاست؟