چرا خشم از کینهتوزی بهتر است؟ / آفت دوستیهای قدیمی
1-«ألعِتابُ مِفتاحُ الثِّقالِ وَ العِتابُ خَیرٌ مِنَ الحِقدِ»؛ خشم و خشونت، کلید گرانباری است، ولکن خشم از کینه توزی بهتر است.(1)
2-«أَلشّاکِرُ أسعَدُ بِالشُّکرِ مِنهُ بِالنِّعمَةِ الَّتی أوجَبَتِ الشُکرَ لَأَنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ و الشُکرُ نِعَمٌ وَ عُقبی»؛ شکرگزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است؛ چون نعمت متاع دنیای فانی است، ولکن شکر، نعمت جاودانه آخرت است.(2)
3-«مَنِ اتَّقَی اللهَ یُتَّقی وَ مَن أطاعَ اللهَ یُطاعُ»؛ کسی که از خدا بترسد از او می ترسند و کسی که از خدا اطاعت کند از او اطاعت خواهند کرد.(3)
4-«ألمِراءُ
یُفسِدُ الصَّداقَةَ القَدیمَةَ وَ یُحَلِّلُ العُقدَةَ الوَثیقَةَ وَ
أقَلُّ مافیهِ أن تَکُونَ فیهِ المُغالَبَةُ أُسُّ أسبابِ القَطیعَةِ»؛
جدال و نزاع، دوستان قدیمی را از یکدیگر جدا نموده و اعتماد و اطمینان را
از بین می برد، تنها چیزی که در آن است غلبه بر دیگری است و آن هم سبب
جدایی است.(4)
5-«اُذکُر مَصرَعَکَ بَینَ یَدَی أهلِکَ، وَ لا طَبیبٌ یَمنَعُکَ وَ لا حَبیبٌ یَنفَعُکَ»؛
هنگام جان دادن در برابر خانواده، خود را به یادآور که نه طبیبی می تواند
مرگ را از تو دور بگرداند و نه دوستی می تواند تو را یاری نماید.(5)
6-«وَاعلَمُوا اَنَّ النَّفسَ أقبَلُ شَیءٍ لِما أُعطِیَت وَ أمنَعُ شَیءٍ لِما مُنِعَت»؛ بدانید که نفس آدمی آنچه را که مطابق میل اوست به آسانی می پذیرد، اما چیزهایی که مورد میل و قبول او نیست بسیار سخت می پذیرد.(6)
7-«رُبِّ اِبنَةٍ خَیرٌ مِن اِبنٍ»؛
امام هادی (ع) در جواب یحیی بن زکریا که از آن حضرت خواسته بود تا از خدا
بخواهد فرزندی را که در رحم همسرش است، پسر باشد، فرمودند: «چه بسا دختری
که از پسر بهتر باشد.»(7)
8- «اَلغَضَبُ عَلی مَن لاتَملِکُ عَجزٌ وَ عَلی مَن تَملِکُ لُؤمٌ»؛ خشم و غضب بر مردم نشانه ناتوانی است و بر زیر دستان علامت فرومایگی و پستی است.(8)
9-«مَا استَرَحَ ذُو الحِرصِ»؛ انسان حریص، آسایش ندارد.(9)
10-«لَو قُلتُ اِنَّ تارِکَ التَّقِیَّةِ کَتارِکِ الصَّلاةِ لَکُنتُ صادِقاً»؛ اگر بگویم تارک تقیه همچون تارک نماز است، هر آینه سخن راستی گفته ام.(10)
پینوشت:
1. بحارالانوار، ج75، ص 370
2. بحارالانوار، ج75، ص 365؛ تحف العقول، ص 483
3. بحارالانوار، ج68، ص 182
4. بحارالانوار، ج 75 ، ص 370؛ میزان الحکمة ج5، ص 308
5. بحارالانوار، ج75، ص 370؛ میزان الحکمة، ج10، ص 579
6. بحارالانوار، ج75، ص 371
7. بحارالانوار، ج5، ص 177
8. مستدرک الوسائل، ج12، ص 12
9. مستدرک الوسائل، ج12، ص 62
10. وسائل الشیعه، ج16، ص 212