دیش یا داعش؛ کدام خطرناکتر است؟
به گزارش سرویس فرهنگی شیرازه؛ این روزها سایه سیاه پرچم داعش بر سر برخی مناطق عراق و سوریه گسترانده شده و هر روز تصاویر و فیلمهایی از وحشیگری این انساننماها در رسانهها منتشر میشود. دیدن این تصاویر که شامل سر بریدن، تیر خلاص زدن، سر بر نیزه کردن و ... میشود آنقدر دردناک است که خیلیها با دیدن آنها اذیت میشوند تا جایی که پستترین انسانهای روی زمین را و دشمنترین دشمنان انسانیت و اسلام را همین جماعت تکفیری میدانند. اما در این میان، میتوان یک سوال غافلگیر کننده پرسید؛ داعش خطرناکتر است یا دیش ماهواره؟!
داعش یا ارباب داعش؟!
اینکه ما بر اساس فطرت پاک انسانی از دیدن تصاویر وحشتناک جنایتهای داعش رنجیده خاطر شویم، کاملا طبیعی است اما اینکه این رنجشخاطر باعث شود تا فرمانده این میدان را نشناسیم، اشتباهی است که میتواند باعث خطای تحلیل در دشمن شناسی شویم. آن احساسات بهجا نباید بر منطق دشمنشناسی ما سایه بیندازد. داعش اگرچه خود مدعی استقلال در تصمیمگیری و حتی بیزاری از آمریکاست اما چه کسی است که دستهای پشت پرده آمریکا را در تشکیل، تجهیز و فراهم کردن میدان برای مانور این گروه تروریستی انکار کند؟ داعش جنایتکار در زمینی بازی میکند که طراحی شده آمریکا است و بر همین اساس ضمن ابراز نفرت نسبت به داعش، دشمن اصلی را باید آمریکا بدانیم. اینها را رهبر معظم انقلاب در روز 14 خرداد مطرح کردهاند: «امروز یک عدهاى در بخشهاى مختلف دنیاى اسلام بهنام گروههاى تکفیرى و وهابى و سَلَفى، علیه ایران، علیه شیعه، علیه تشیع، دارند تلاش میکنند، کارهاى بدى میکنند، کارهاى زشتى میکنند؛ اما اینها دشمنهاى اصلى نیستند؛ این را همه بدانند. دشمنى میکنند، حماقت میکنند اما دشمن اصلى، آن کسى است که اینها را تحریک میکند، آن کسى است که پول در اختیارشان میگذارد، آن کسى است که وقتى انگیزهى آنها اندکى ضعیف شد، با وسایل گوناگون آنها را انگیزهدار می کند؛ دشمن اصلى، آن کسى است که تخم شکاف و اختلاف را بین آن گروه نادان و جاهل، و ملت مظلوم ایران مىافشاند؛ اینها آن دست پنهانِ سرویسهاى امنیتى و اطلاعاتى است».
«دیش» و داعش و ارباب مشترک!
اگر با این نگاه دشمنشناسانه به تهاجم فرهنگی نگاه کنیم، شباهتهایی میان «دیش» و داعش وجود دارد. همانطور که داعش در عرصه نظامی و سیاسی، ابزار آمریکا است تا مانع ثبات در منطقه و کشورهای اسلامی شود، در حوزه فرهنگی هم، دشمنان ایران و اسلاماند که با تاسیس و تجهیز مالی و اطلاعاتی سعی دارند تا از طریق شبکههای ماهوارهای، نه جان مردم که مغز مردم را تحت تاثیر قرار دهند. مورداک که یک صهیونیست است، با ایجاد یک امپراتوری رسانهای، نه تنها واقعیت را در شبکههای خبری آنگونه که متناسب با منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی است، میسازد که با تمرکز روی ایران، سعی دارد تا مبانی اعتقادی مردم را تضعیف و مسیر استحاله فرهنگی آنها را فراهم سازد. شبکه فارسیوان یک نمونه از اقدامات اوست که به طور مشخص، حیازدایی را در دستور کار قرار داده است.
داعش تحت فرمان آمریکا این روزها در حوزه نظامی و سیاسی، بیپروا سر از تن شیعیان و اهل سنت جدا میکند و ما با دیدن این صحنهها آزرده خاطر میشویم. در سوی دیگر ماجرا، اثرات تبلیغی شبکههای ماهوارهای تحت حمایت و برنامه ریزی غرب و به طور خاص آمریکا، چند سالی است که روسری دختران ما را کمی عقبتر رانده، آخرین مدهای لباس را به کف خیابانها کشانده، روابط میان زن و شوهر را متزلزل ساخته و ... آیا ما با دیدن اینها هم رنجیدهخاطر میشویم؟ اگر از طلاق زن و شوهری که هر شب پای شبکه ماهوارهای «فارسی وان» مینشینند، مطلع شدیم، آزرده خاطر میشویم؟ به تبعات سوء شبکههای ماهوارهای پی خواهیم برد؟ اگر پی بردیم، به دشمن اصلی فکر میکنیم؟