در پی اظهارات اخیر مسئولین
طنز/ «بیکاری» به زانو درآمدنش را تکذیب کرد!
از قدیم هم گفتهاند: چو فردا شود فکر فردا کنیم! دولت هم خیلی به قدیمیها اهمیت میدهد و احتمالا همین شعار را سرلوحه کارش قرار دادهاست!
در
راستای اینکه چند ماه پیش یکی از مسئولان گفته بود: "بیکاری را به زانو در
می آوریم"؛ بیکاری ضمن تکذیب به زانو درآمدنش گفت: "ای بابا! این چند وقت
اصلا آسایش نداشتم! یک آقایی اخیرا اومده بود، یک کلید هم دستش داشت، هی با
کلیدش می زد توی سرم، فرو می کردش توی گوشم، تو سوراخ بینی ام ...، منهم
عصبانی شدم و کلیدش رو خوردم! اگه هم میبینین بزرگتر و قویتر شدم به خاطر
خوردن همون کلید هست! تازه متوجه شدم کلید واسه رشدم خوبه!"
از
"بیکاری" نام این فرد کلید به دست را پرسیدیم که وی گفت: "همان آقایی که
از رکود عبور کرده است منظورمه!"؛ البته ما که متوجه نشدیم منظور ایشون چه
کسی بود! شما متوجه شدید؟!
تصمیم برد-برد
با
توجه به اینکه روزنامه ها نوشتند: "آمار دقیقی از بیکاران وجود ندارد"؛
پیشنهاد می شود دولت چند هزار بیکار را استخدام کند تا به خیابانها بروند و
بیکاران را بشمرند! اینطوری هم بعد از چند ماه تعداد بیکاران مشخص می شود
و هم چند نفری سر کار میروند و از تعداد بیکاران کاسته می شود! به این می
گویند "تصمیم برد-برد"
۴۲ ساعت کار در هفته هم اشتغال محسوب نمی شود!
با
توجه به اینکه "ابراهیم نکو" گفته است: "یک ساعت کار در هفته اشتغال محسوب
نمیشود." اعلام میداریم احتمالا با این اوضاع درآمدها و هزینه ها نه
تنها یک ساعت، بلکه ۴۲ ساعت کار در هفته هم اشتغال محسوب نمی شود!
البته
اگر صحبت غلامرضا اسد اللهی هم گفته است: "مبنای تعریف شغل باید تامین
هزینه های یک خانوار باشد" را ملاک قرار دهیم، به این نتیجه میرسیم که در
برخی موارد یک ساعت کار در هفته خیلی هم شغل محسوب می شود!
خودتان
قضاوت کنید! اگر تامین هزینه های خانوار مبنای تعریف شغل باشد، درآمد یک
ساعت، یک دلال و بنگاهی و فوتبالیست و بسازبفروش و ... شغل محسوب می شود یا
یک کارمند با ماهی هفتصد هشتصد هزار تومان حقوق؟!
کو تا سال ۱۴۰۰؟!
از
قول مرکز پژوهشهای مجلس می خوانیم: "۱۰میلیون متقاضی کار جدید تا سال
۱۴۰۰"؛ به هر حال به دولت حق می دهیم که زیاد به فکر این ۱۰میلیون متقاضی
کار نباشد! کو تا سال ۱۴۰۰!
از
قدیم هم گفتهاند: "چو فردا شود فکر فردا کنیم!"؛ دولت هم خیلی به قدیمیها
اهمیت میدهد و احتمالا همین شعار را سرلوحه کارش قرار دادهاست!
از
آن گذشته؛ تا سال ۱۴۰۰ دولت دیگری سر کار خواهد آمد و اشتغالزایی این ۱۰
میلیون نفر وظیفه آنهاست! و همان دولت باید تدبیری به خرج دهد!
البته
میتوان تدبیری اندیشید که این ۱۰میلیون نفر دیرتر متقاضی کار شوند! یکی
از این راه ها پذیرش فلهای دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتراست! درست مثل حال
و روز این روزهای مقطع تحصیلی لیسانس!
از کجا میاری آخه؟!
از
یک طرف می خوانیم: "۶۴درصد سالمندان ایرانی حقوق بازنشتگی ندارند" و از
طرف دیگر می خوانیم: "۴۰ میلیون نفر در ایران کار نمیکنند!"
این
آمارها پاسخ مهمی است به آنهایی که مدعی هستند حقوقها پایین و هزینهها
بالاست! ... ببینید! طرف کار نمیکند و درآمد هم ندارد، اما زندگی اش را
میکند! به همین آسونی!
نظرات بینندگان