جرداق: پس از علی(ع) کسی را شایسته نوشتن ندیدم
به گزارش شیرازه به نقل از مهر؛ همزمان با درگذشت این ادیب مسیحی شیفته امیرالمومنین علی(ع) خبرگزاری مهر، مقدمه علی كاظمی مدیر این موسسه انتشاراتی بر این کتاب را که شامل توضیحاتی از جرداق درباره کتابش است را برای نخستین بار منتشر میکند:
«جورج جرداق را در ایران و جهان به مؤلف كتابهایی در ستایش و در شناخت علی(ع) میشناسند؛ اگرچه در شعر، طنز، داستان، نمایشنامهنویسی و روزنامهنگاری نیز دستی توانا و سابقهای درخشان دارد. برخی از بزرگترین شخصیتهای ادبی و علمی جهان اسلام و دنیای عرب، همچون میخائیل نعیمه، شیخ محمدجواد مغنیه و برجستهترین علمای شیعه همچون آیت الله العظمی بروجردی و آیت الله العظمی حکیم و علامه سید عبدالحسین شرف الدین نیز او را ستودهاند.
این نویسنده و شاعر مسیحی اهل لبنان، در سال ۱۹۲۶ در شهر «مرجعیون» در جنوب لبنان متولد شد؛ در خانوادهای غسانی که نژادی قحطانی داشت و علاقهمند به فرهنگ و ادب. پدرش سنگتراش و خطاط بود. عبارت "لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار" بر سردر خانۀ جرداق بر سنگی حك شده بود و نشان از احترام این خانوادۀ مسیحی به امام نخست شیعیان داشت. درستتر آن است که بگوییم خانواده و جامعهای که جرداق در آن نوجوانی خود را سپری کرد، هم مسیحی بود و هم مسلمان.
دوران آموزش مقدماتی جورج، در مرجعیون سپری شد. در تمام دوران مدرسه، اهل مطالعه و گشتوگذار در طبیعت نیز بود. مطالعۀ دیوان متنبی و دیگر شاعران بزرگ عرب را از همین دوران آغاز كرد. برادرش فؤاد نیز سهم بسیاری در رشد استعداد ادبی او داشت. فؤاد به او پیشنهاد کرد كه نهج البلاغه علی(ع) را نیز بخواند. فؤاد جرداق، شاعری نامآور در لبنان بود و اشعاری در مدح علی(ع) سروده بود. مطالعات آیندۀ جورج، تحت الشعاع نخستین مواجهۀ او با نهجالبلاغه شکل گرفت.
او هنوز به سیزده سالگی نرسیده بود که بخش عمدهای از نهج البلاغه را حفظ کرده بود و به این ترتیب آشنایی ابتدایی او با شخصیت بزرگ امام علی (ع) آغاز شد. اضافه بر این، برادرش فواد قصاید فراوانی درباره امام علی (ع) میسرود و او به برادرش گوش میسپرد. چهارده ساله بود که نمایشنامهای منظوم به نام «سحر» را كه دربارۀ ادب و دوستی بود، در پنج پرده نوشت که در چندین روستا در جنوب لبنان اجرا شد. در هفدهسالگی دو کتاب به دست چاپ سپرد. این کتابها مورد توجه نویسندگان برجستۀ عرب، مانند طه حسین قرار گرفت و در تدوین کتب درسی دانشجویان دورههای عالی در دانشگاههای مصر، از آنها استفاده شد.
داماد خانواده، منصور جرداق، دانشمند و ریاضیدان عرب، قصد داشت جورج را به اروپا بفرستد تا علوم طبیعی و ریاضی بیاموزد؛ اما او كه پیوند خود را به سرزمین، زبان، شعر و ادب عرب ناگسستنی میدید، تصمیم گرفت به بیروت برود و تحصیلات خود را در دانشکدۀ پاتریارک ادامه دهد. با شروع تحصیل در دانشگاه بیروت در دو رشتۀ ادبیات عرب و فلسفۀ عرب، تمام آثار مربوط به اندیشه و زندگی نخستین امام شیعیان را مطالعه کرد. کتابهای محمود عقاد و طه حسین و هر آنچه مربوط به امام علی(ع) بود، از نگاه او مخفی نماند.
افزون بر تحقیقات و مطالعات پیرامون نهج البلاغه، جورج جرداق در زمینههای متنوعی نوشت و کار کرد. مقالات متعددی تألیف کرد. کتابهای او به سی جلد میرسد و موضوعات گستردهای از نمایشنامهنویسی، قصه، تاریخ، هنرهای نمایشی و مجموعۀ شعر را در بر میگیرد که از جملۀ آنها میتوان به کتابهای ذیل اشاره کرد: واگنروزن، کاخها و کوخها، صلاحالدین و ریکاردو، شاعر و کنیز در کاخهای بغداد(رمان تاریخی)، قلب شیر(رمان تاریخی)، پرتوانی زبان عربی، جذابیتهای پاریس، مطرب(نمایشنامه)، والی(نمایشنامه)، اختران نیمروز، حدیث میخانهها و سخن خنیاگران. برخی از نوشتههای او هنوز به چاپ نرسیده و بیش از ۱۰ كتاب را نیز به زبان عربی ترجمه كرده است.
طبع و قلم جرداق در شعر نیز آوازهای دارد و اشعارش در قالب ترانههای عرب ماندگار شده است. این طبع شاعرانه، نوشتههایش را در مرتبهای بلند از ظرافت و پختگی قرار داده است؛ به طوریکه عمق نوشتهها و تصویرگری توانای او، بسیاری از نویسندگان و مترجمان را بدان علاقهمند کرده است.
جرداق، با مطبوعات عربی نیز همکاری داشته است. وقتی چند فصل از کتاب «علی، صدای عدالت انسانی» را نوشته بود، سردبیر مجلۀ الرساله در بیروت بارها از جرداق تقاضا کرد كه آن را منتشر کند. جرداق پس از چندین بار رد کردن درخواست سردبیر، سرانجام پذیرفت كه دو فصل از کتاب را در الرساله چاپ کند. نخستین برخوردها با کتاب او، همدلانه بود. اسقف کلیسای کارمیله با مجله تماس گرفت و اعلام کرد هزینۀ چاپ این کتاب را میپردازد. اشتیاق و همدلی اسقف، جرداق را به نوشتن و انتشار کتاب دلگرم كرد.
جورج جرداق هماکنون در منطقۀ شرقی بیروت زندگی میکند و همچنان پرکار است. خود میگوید: «من با نوشتن زندهام.» اما او پیش از آنکه نویسنده باشد، آنگونه که خود میگوید یک تماشاگر است؛ تماشاگر علی و خدایش. گوشهای ایستاده، نهجالبلاغه را تماشا میکند، میخواند و حیران است. جورج جرداق را به همین حیرت میشناسند. وقتی به پیشنهاد برادر بزرگترش فؤاد جرداق، کتاب نهج البلاغه را به مطالعه میگیرد. در شخصیت و کلام علی(ع) همان را مییابد که تشنۀ آن بود. پس از آن، هر کتابی را دربارۀ نهج البلاغه و علی(ع) مییابد میخواند. از آنچه میخواند و میشناسد، یک نتیجه میگیرد: علی بیپایان است. جورج جرداق پس از آن، تنها از شخصیت علی(ع) نوشت، و میگفت: «پس از علی(ع) کسی را شایستۀ نوشتن ندیدم.» او بر این باور است که كوتهفكران، شخصیت امام علی(ع) را در برخی موضوعات فرعی، محدود و محصور كردهاند. بدین رو میکوشد بیشتر و منصفانهتر از علی(ع) بنویسد. حاصل عمر و کار این نویسنده سی جلد کتاب است که مهمترین آن الامام علی صوت العدالة الانسانیه است که در پنج جلد با عناوین «علی و حقوق بشر»، «علی و انقلاب فرانسه»، «علی و سقراط»، «علی و دوران زندگانیاش» و «علی و قومیت عرب» منتشر شده است. در ادامه این پنج جلد، کتاب روائع نهج البلاغه را نوشت؛ کتابی در توصیف علی(ع) و کلام معجزهآسای او.
بدین رو باید اذعان كرد كه این نویسندۀ مسیحی لبنانی، سهم بسیاری در معرفی شخص و شخصیت امام علی(ع) به جهانیان دارد، و اگر بگوییم بخشی از شهرت جهانی علی(ع) وامدار كوششها و همت والای او است، گزاف نگفتهایم.
درباره «روائع نهج البلاغه»
اگر سید رضی(ره) نهج البلاغه را از میان سخنان پراكنده امیرالمؤمنین در كتابهای گوناگون، با ملاك بلاغت و فصاحت برگزید، جورج جرداق نیز كتاب روائع نهج البلاغه را از میان سخنان علی در نهج البلاغه انتخاب و گزینش كرد. بنابراین كار جرداق، ادامۀ كار سید رضی، و به یك معنا، تكمیل آن است.
جورج جرداق وقتی دوازده ساله بود، نهج البلاغه را خواند. نهج البلاغه برای او همان نقطۀ ایمانی بود که ممکن است هر انسانی در مواجهه با شگفتی، لحظهای درنگ کند و از آن پس راهش را تغییر دهد. جرداق از یک سو نوجوانی کم سن و سال اما با ذوق بود، و از سوی دیگر در خانواده و منطقهای مسیحی بزرگ شده بود. در چنین زمینهای، او ابتدا شیفتۀ ادبیات نهج البلاغه شد، اما اندك اندك اندیشههای علی(ع)، او را به سوی خود كشاند. در دوران تحصیل در دانشگاه بیروت، تنها درباره شخصیت علی(ع) تحقیق میکرد. «امام علی، صدای عدالت انسانی» را در بیست¬و¬هشت سالگی نوشت و سپس «روائع نهج البلاغه» را به رشتۀ تحریر درآورد.
به باور جرداق: «شخصیت امام، در انبوهی از نظریههای اعتقادی و تاریخی مهجور مانده است. تمام نویسندگان پیشین تنها به حکومت علی(ع) توجه کرده و از چهرۀ انسانی او غافل شدهاند. باید وقایع و دعواهای تاریخی را کنار زد و علی(ع) و تنهاییاش، علی(ع) و پروردگارش را نیز دید.»
کتاب «روائع نهج البلاغه» حاصل این شگفتی و شیفتگی است. عناوین کتاب «روائع نهج البلاغه» مسائل و وقایعی است که در كلام علی(ع) شكوه دیگری مییابند: علی و آخرت، علی و عدالت، علی و اخلاق، علی و دنیا.
در مقدمۀ این کتاب، جرداق مینویسد:
«در بررسی سیرۀ بزرگان راستین تاریخ، خواه شرقی و خواه غربی، و از گذشته تا اكنون، به این واقعیت آشکار پی میبریم که ایشان با وجود اختلاف نظر در عرصههای اندیشه و مذهب، همگی کمابیش استعدادی خداداد در بیان و ادبیات داشتند. آنان یا آفرینش ادبی داشتهاند یا در آستانۀ آفرینش اثری بودهاند. گویی درک و ذوق ادبی، با همۀ گستردگی و تنوعش، همیشه مرهون موهبتی خارق العاده است. کافی است نظری به زندگی پیامبران(ع) بیفکنیم؛ پیامبرانی همچون داود، سلیمان، اشعیا، ارمیا، ایوب، عیسی و محمد(ص) كه علاوه بر بهرهمندی از ویژگیهای فراوان، از موهبت ادبی نیز برخوردار بودند... چنین واقعیتی بهروشنی در شخصیت علی بن ابیطالب(ع) نمودار است؛ چراکه او امام ادب است؛ همچنانکه در اقامۀ حق و ارشاد خلق، پیشوایی بیمانند است. نهج البلاغه اعجاز ادبی او است که در زبان عربی، پس از قرآن، در اوج بلاغت است. ادبیات عرب، سیزده قرن دنبالهرو او است و از بیان سحرآمیزش جان میگیرد.
علی(ع)، رسایی و دلنشینی کلام پیشین عرب را با زبان دوران خویش پیوند زد. او زیباییهای بیآلایش و همسو با فطرت پاک در کلام عربِ پیش از اسلام را با ادبیات پاک اسلام و استوار بر منطقی نیرومند چنان به هم آمیخت که تفکیک آنها از یکدیگر ممكن نیست. کلام او هم شیوایی کلام عرب پیش از اسلام را دارد و هم ظرافت کلام پیامبر(ص) را؛ تا آنجا که گفتهاند «کلام او فروتر از سخن آفریدگار و فراتر از سخن آفریدگان است.» جای هیچ تعجبی نیست؛ چراکه همۀ مقدمات شیوایی و رسایی کلام برای علی(ع) مهیا بود. او در محیطی رشد یافت که فطرتش پاک و پیراسته ماند. با حکیمترین مردم، حضرت محمد بن عبدالله(ص) زندگی کرد و رسالت پیامبر را با همۀ حرارت و نیروی نهفته در آن، درک کرد. علاوه بر این، او از استعدادی فوق العاده و موهبتهای بزرگی برخوردار بود. بنابراین همۀ اسباب توفیق و برتری برای او فراهم بود. «
جرداق معتقد است «گام نخست، شناخت خود علی(ع) است و در قدم بعد، آشنایی با کلام او است. كسی كه با شخصیت و كلام علی(ع) آشنا شود، شاید دیگر نتواند دربارۀ كسی جز او بنویسد.»
جرداق همچنین در مصاحبه با یكی از خبرگزاریهای ایران میگوید: «عدهای از مردم کشورهای حوزۀ خلیج فارس و مصر به من پیشنهاد می کردند که دربارۀ دیگران هم بنویسم؛ اما من نپذیرفتم؛ نه به این خاطر که بخواهم بگویم دیگران را دوست ندارم؛ بلکه من پس از علی(ع) کسی را شایستۀ نوشتن ندیدم و تصمیم گرفتم که جز دربارۀ علی (ع) ننویسم. انقلاب علی(ع) انقلاب انسانی، اجتماعی، فکری و فرهنگی بود و در آن بین دو جبهۀ فسق و قتل و استثمار انسان از یک سو، و جبهۀ دین و رحمت و عدالت و انسانیت و آزادی فاصلههای زیادی بود. موظف شدم که جبهۀ علی را که خالصترین جبههها است، مورد بررسی و تحلیل قرار دهم. این جبهه، راه را برای من روشن کرد و چراغ راهم شد.»
بدون شک جورج جرداق نخستین کسی نیست که در نهج البلاغه تأمل کرده و آن را بیمانند یافته است. بیش از او، بسیاری از ادیبان بزرگ، نهجالبلاغه را ستودهاند؛ کسانی همچون جاحظ، قدامة بن جعفر و عبیدالحمید کاتب. جاحظ، با اشاره به كلامی از امام علی(ع) میگفت: «اگر فقط همین عبارت به دست ما رسیده بود، کفایت میکرد برای دلالت بر فصاحت و بلاغت علی(ع) در عالیترین مرتبه.» در عصر حاضر نیز هیچ ادیب و شاعر عربزبانی نیست كه در برابر فصاحت امیرالمؤمنین، سر تعظیم فرود نیاورده باشد. علی الجندی، رئیس دانشکدۀ علوم در دانشگاه قاهره، کلام امام را شعر منثور میخواند و کتابی نیز نوشته است با عنوان «علی ابن ابی طالب، شعره و حکمه».
شیخ محمد عبده از دیگر کسانی است که به طور تصادفی با نهج البلاغه آشنا میشود و دربارۀ آن مینویسد: «در میان همۀ عربزبانان، كسی نیست مگر آنکه معتقد است سخن علی بعد از قرآن و کلام نبوی شریفترین و بلیغترین و پرمعنیترین و جامعترین سخنان استي
شمار کسانی که نهج البلاغه را خواندهاند و شرح عاشقی و شیفتگی خود را نوشتهاند و دربارۀ آن مطالعه و تحقیق کردهاند، بهحتم بیش از اینها است؛ اما آنچه جرداق را از دیگر نویسندگان متمایز میکند، توجه او به مقام انسانی و عدالتخواه امام علی(ع) است.
جورداق در مقدمه روائع نهج البلاغه، مینویسد: «او در عمیقترین مسائل انسانی فرورفت و پیچیدهترین مبانی را زیر و رو كرد و در پهنۀ سخنوری نمایش داد و پنهانترین رموز را دریافت و در نهانگاه اسرار حیات نفوذ كرد و نتایجی راستین از كاربرد این همه ابزار دقیق در نزدیكترین و دورترین چشماندازهای معنوی به دست آورد.»
جرداق تنها به فصاحت و بلاغت سخن علی(ع) اشاره نمیکند؛ بلکه پیوسته خالق چنین سخنانی را میستاید. او معتقد است اگر نهج البلاغه در کمال استواری است، برآمده از تفکری جامع و عمیق است. پیوستگی اندیشههای علی(ع)، آنچنان استوار و ساختارمند است که اکنون، بدیع و عبرتآموز است: «پس چشمه همان چشمه است كه شب و روز میجوشد.»
از نظر او، كلام علی، جامع تمام سخنان است. از حالات انسانی میگوید، اخلاق میآموزد و همچنین آفرینش خدا را ستایش میکند. جرداق معتقد است در ادبیات عرب، چنین گستردگی و تنوعیای در عین استواری بیسابقه است. جرداق پس از ذکر مثالهایی از نهج البلاغه در مقدمۀ کتاب، علی را مقیاس و شاخصی میخواند که جان انسانی بدان نیاز دارد:
در ادامۀ کتاب، سخنان گهربار علی بن ابیطالب(ع) را آوردهام. این سخنان زمینهساز خودسازی و دستیابی به اخلاق پاک و آرمانهای والای انسانی است و از سازندگی و خیرخواهی حیات سرچشمه میگیرند. این سخنان ماندگارند تا وقتی که نسل انسان خیرخواه در پهنۀ زمین و زمان باقی است.
دربارۀ كتاب حاضر
کتاب «روائع نهج البلاغه»، پیش از این دو بار به فارسی ترجمه شده است؛ به نامهای «شگفتیهای نهج البلاغه» و «بخشی از زیباییهای نهج البلاغه». ترجمۀ حاضر كه سومین ترجمۀ روائع نهج البلاغه است، چند ویژگی دارد؛ از جمله:
۱- برگردان این اثر به زبان فارسی، به قلم آقای محمد پرهمت، چهرهای نو به روائع نهج البلاغه داده است. نثر معیار نویسنده و تواناییهای او در معادلیابی، از امتیازهای این اثر است.
۲- به دلیل اهتمام و توجه مؤلف به بلاغت كلام امام علی(ع) لازم بود كه عبارات امام(ع) به زیباترین وجه ممكن به زبان فارسی برگردانده شود. بدین رو، همۀ بیانات امام(ع) در نهج البلاغه، با ترجمۀ استاد سید جعفر شهیدی آمده است و جز چند تغییر جزئی در چند عبارت، برای گویاتر كردن مطلب، عین ترجمۀ ایشان در ذیل عبارات امام(ع) درج گردیده است.
۳- آن دسته از سخنان امام(ع) كه در غیر نهج البلاغه است، منبعیابی و ترجمه شده است.
۴- مؤلف، پس از فصل نخست كتاب كه حاوی دیدگاههای او دربارۀ جایگاه فكری و ادبی امام علی(ع) است، شماری از كلمات قصار نهج البلاغه را و سپس گزیدهای از خطبهها و نامههای امام(ع) را آورده است. در پایان كتاب، در فصلی جداگانه، دوباره شماری دیگر از كلمات قصار نهج البلاغه را برگزیده و افزوده است. در ترجمۀ حاضر، مجموع كتاب قصار در یك بخش، چینش شده است.
۵- این ترجمه، با اجازۀ كتبی مؤلف، آغاز شد.
۶- انتخاب عنوان «شكوه نهج البلاغه» برای ترجمۀ حاضر با توجه به محتوای كتاب و با نگاه به عنوان عربی كتاب است؛ اگرچه ترجمۀ تحت اللفظی آن محسوب نمیشود.
برای مؤلف گرانقدر كتاب، آرزوی بهروزی و سلامت داریم و نیز از خدای بزرگ مسئلت میكنیم كه همچنان بر توفیقات ایشان در معرفی امام(ع) به جهانیان بیفزاید.
پس از تحریر
كتاب حاضر در آخرین مراحل آمادهسازی برای نشر بود كه خبردار شدیم جورج جرداق به دیار باقی شتافت. همچنین در خبرها آمده است كه پیكر او را روز جمعه، ۱۶شانزدهم آبان ۹۳ از كلیسای ارتودكس اشرفیه به محل تولدش در مرجعیون تشییع میكنند. برای روح آن بزرگمرد آرزوی غفران و برخورداری از نعم الهی داریم و امید است عشقورزیهای خالصانهاش به علی(ع)، رستگاری جاوید را برای او رقم زند.