گروه اول، نماینده های فعلی که این روزها خوب فعال شدند طوری که حتی کوچکترین تحرک خود را رسانه ای می کنند. برخی که در مجلس نوبت نطق های خود را حاتم بخشی می کردند اکنون در همه امور آن هم در سطح کارشناسی سخن می رانند. بعضی هم که هزینه های انتخاباتشان را غیربومی ها داده اند، راه خود را کج کرده و زیرگفتمان دیگری سینه می زنند!

گروه دوم، برخی چهره هایی که اکنون بر مسند مسئولیت هستند با حضور در مراسم های مذهبی و مناسبت های ملی سعی بر دیده شدن دارند یا اقدامات خود را رسانه ای می کنند یا ظرفیت های اسمی و رسمی سازمان خود را برای استفاده سیاسیون و بعضا مردم آزاد می کنند. آن هایی که پولدارترند تیتر روزنامه های استانی می شوند تا از این رهگذر شناخته شوند. عده ای هم که چندان از بضاعت مالی برخوردار نیستند اما درعرصه سیاست زیرک ترند، سعی دارند خود را به بزرگان استان نزدیک کنند تا مهر تایید آنها را بگیرند. به طور کلی چهره شدن در این روزها دغدغه جدی کسانی است که برای اولین بار قصد دارند خود را به رای مردم بگذارند.

گروه سوم جاماندگان انتخابات های قبلی اند که مردم به آنها حداقل در مرتبه قبل یا مراحل گذشته اعتماد نکردند. این گروه طیف وسیعی را در بر می گیرد. اصولگرا و اصلاح طلب و مستقل. افرادی در این استان وجود دارند که با آرم اصولگرایی با حضور در مراسم های مختلف، محافل سیاسی و دانشگاهی سعی می کنند حرف جدیدی بزنند تا این بار با اقبال مردم مواجه شوند.

اصلاح طلبان جامانده از ادوار قبلی اما متفاوت ظاهر می شوند. برخی ردای اعتدال پوشیده اند و می خواهند شانس خود را این بار با لوگوی اعتدال امتحان کنند. از سیاست های دولت چه سفید و چه سیاه حمایت 100 درصدی می کنند.منتقدان دولتش را نوازش می کنند! مقصر همه کمبودها و عقب افتادگی ها هم مشخص است؛ احمدی نژاد! خط مشی دولت را گفتمان نجات بخش می نامند و آن را برای عموم معنا می کنند! از ظرفیت و امکانات دولتی برای تشکیل میتینگ های خود استفاده می کنند و به مجلس فعلی می تازند و می گویند می خواهند مجلسی همسو با دولت تشکیل دهند.

عده ای از اصلاح طلبان نیز با تاکید بر خط و مشی خود، با استفاده از ظرفیت تشکل های مردم نهاد، رسانه ها، محافل سیاسی غیررسمی و حتی دورهم نشینی ها شبانه به دنبال بازگشت به عرصه سیاسی هستند. موسوی لاری وزیرکشور وقت دولت اصلاحات در یک تقسیم کار درون گروهی وظیفه ساماندهی این طیف از اصلاح طلبان را برای رسیدن به بهارستان انجام می دهد. وی در سفرهای متعدد به فارس خصوصا جنوب استان دیدارهای پرشماری را ترتیب داده و آنها را مهیای انتخابات می کند! در بین این گروه فتنه گرانی وجود دارند که با تاکید برخواسته های نامشروع خود دنبال تسخیر مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری هستند. به طوری که علاوه بر هشدار ولایتمداران و دلسوزان استان، آیت الله جنتی نیز در سفر اخیر به فارس ضمن اعلام آماده باش به مردم استان برای انتخابات نسبت به فعالیت های فتنه گران هشدار داد.

وضعیت فعالیت های انتخاباتی در شهرستان ها به نسبت مرکز استان پیچیده تر و حساس تر است. شنیده می شود به عنوان مثال درشهرستانی مثل داراب 25 نفر به طور رسمی و غیر رسمی برای کاندیداتوری مجلس فعالیت می کنند! یا در شهرستان هایی مثل آباده، نورآباد، فسا و... وضعیت تقریبا به همین صورت است.

همه این ها در زمانی اتفاق می افتد که بیش از یک سال به موعد انتخابات مجلس دهم و خبرگان رهبری زمان باقی مانده و شبح خشکسالی و بیکاری جوان ها بر این استان سایه افکنده است. برخی می گویند برای پیگیری مشکلات مردم روزی دوبار به تهران می روند و بعضی دیگر خبر از تذکر به فلان وزیر بابت وعده های عقب افتاده می دهند. مسئولی دیگر خبر از ارزانی میوه شب عید می دهد و آن یکی حرف رئیس دولت را تببین می کند که ما از رکود به سلامت عبور کردیم و اسب وحشی تورم را مهار کردیم واقعیت اما با آن چه گفته شد تفاوت دارد. مردم در عمل چیزی مشاهده نمی کنند. مردم تورم و بیکاری را با گوشت و پوست خود لمس کرده و معنای دیگری برای این مفاهیم دارند.

به هر حال روزگاری است که باید چشم ها را شست جور دیگر باید دید. بایستی در واقعیت عملیاتی تیترهای درشت رسانه ها شک کرد. بایستی خدمتگزاران بی ادعای واقعی را از کسانی که روزانه در رسانه ها بوق و کرنا می شوند تمیز داد چرا که کار برای رضای خدا و خدمت به خلق الله با وعده های آن چنانی و خریدن صفحات روزنامه ها نسبتی ندارد.