شهیدی که در جنگ نقش بی سیم داشت!
به گزارش سرویس قطعه شهدای شیرازه، سردار شهید خانمیرزا استواری در
سال ۱۳۳۸ در شهرستان مرودشت و در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان
گشود و در دامان مادری مهربان و پدری با ایمان و زحمتکش پرورش یافت و پس از
طی مقاطع مختلف تحصیل موفق به اخذ مدرک لیسانس در رشتة تربیت بدنی گردید.
وی با آنکه علاقة خاصی به امور ورزشی داشت، هیچ گاه از ادامة تحصیل باز
نماند و بر حسب علاقه، بار دیگر وارد دانشگاه شد و رشتة دندانپزشکی را جهت
ادامة تحصیل برگزید.
شهید استواری در حین تحصیل به شغل
شریف دبیری اشتغال داشت و در سبزترین لحظات عمر با مبارزات حق طلبانة خویش
علیه رژیم ستمشاهی همواره چون مبارزی جان بر کف و انقلابی در تمامی صحنه
های خونرنگ انقلاب حضور داشت. پس از پیروزی انقلاب به خیل سربازان آقا
اباعبدالله ( ع ) پیوست و لباس سبز سپاه زیبندة قامت رسای وی گردید و
باشروع جنگ تحمیلی بر عرصة آتش و خون پای نهاد و در عملیات شکست حصر آبادان،
قهرمانانه شرکت کرد و حماسه ها آفرید.
این دلاور مرد عرصه های نبرد بنا
به درخواست فرماندهان وقت با قبول مسئوولیتهای خطیر در عملیاتهای مختلفی از
جمله عملیات ۹۰۱۹ لشکر و عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ شرکت کرد که در عملیات
۹۰۱۹ بر اثر اصابت ترکش مین به شدت مجروح و به پشت جبهه انتقال یافت. این
مجاهد نستوه که بارها جراحت تیر و ترکش خمپاره های دشمن را برجان پذیرفته
بود سرانجام در هجدهم فروردین ماه سال ۶۶ در منطقة عملیاتی شلمچه کربلای ۵
عمیق ترین زخم فراق را با دیدار دوست مرهم نهاد و به خیل شهدای شقایق پیشة
هشت سال دفاع مقدس پیوست.
و اما چند خاطره از شهید
سحر آمد دنبالم، گفتم: امروز رو بیخیال هم مسابقه داشتم هم چند ساعت تمرین نمی تونم روزه بگیرم. گفت: اینا بهانه برای روزه نگرفتن نمیشه! گفتم: خسته ام، اگه میخوای روزه بگیرم باید کولم کنی!
منو کشید رو دوشش و برد تا سه تا کوچه پائین تر تا روزم ترک نشه!
ورزشکار باید مرد باشد!
بعد از این مسابقه خانمیرزا به اردوی تیم ملی دو و میدانی دعوت شد تا جهت مسابقات آسیایی اعزام شود، اما بخاطر جو اردوهای مختلط ورزشی این دعوت را رد کرد و نرفت.