ضعف منبری ها دلیل محور شدن مداحی/ نفوذ صوفیه در هیئت ها جدی است/ هروله شده رقص سماع!/ اظهارات رئیس جمهور خیلی پایین تر از سطحی است که ایشان بلد است/ حرف های روحانی بخاطر این است که گیر کرده!
اشاره: یک پیامک کافی بود تا هماهنگی
مصاحبه انجام شود، اما روز مصاحبه مصادف شد با شهادت سردار همدانی و حاج آقا برای
تشییع به تهران رفت تا با چند روز تاخیر مصاحبه انجام بشود. خیلی ساده و صمیمی در
دفتر کار یعنی حسینیه عاشقان ثارالله در حالیکه همه مشغول
آماده سازی فضای حسینیه برای مراسم دهه محرم بودند گفتگویی داشتیم.
صمیمیت و سادگی حاکم بر محیط و صحبت های حاج آقا باعث شد از یک مصاحبه صرف بیرون برویم و تبدیل به گفتگویی چندطرفه بشود. حجت السلام سیدمحمد انجوی نژاد شخصیتی است که در استان فارس نیازی به معرفی ندارد، و این روزها در میان همه ناملایمتی ها و فشارها همچنان با صبر پا به رکاب فعالیت های فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی ایستاده است...
آنچه در ادامه می آید گفتگوی صدای مردم است با حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد مسول کانون رهپویان وصال شیراز پیرامون برخی موضوعات مرتبط با عزاداری و هیئت های مذهبی.
امروز امکان هیئتداری آسان شده است و شاید از نتایج انقلاب باشد. بسیاری از این هیئت ها نه تنها با آرمان های امام و انقلاب قرابتی ندارند بلکه با آنچه در این 1400 سال وجود داشت، متفاوت است. انگار با دین مداحمحور روبرو هستیم. اولویت ها و سبک زندگی متفاوت با عالمان دین و مردم و اجتماع دارند. اولویتهای ادب هیئتداری چیست؟
- مردم در طول زندگی برای گذران وقت مفیدشان حول چیزی جمع میشوند، چه مادی و چه معنوی. مردم نیاز دارند که گروه داشته باشند، گروهی دنیایی یا معنوی و اخروی. اگر ما برای مردم به فکر تجمع نباشیم، خودشان جمعی را انتخاب میکنند. میبینیم جمعهایی که به اسم دین کار میکنند اما انحراف دارند، کم نیستند. میان اینها ما جلسات مفید هم کم نداریم.
آیا سازمانی وجود دارد که این تجمعات را مدیریت کند؟ این جلساتی که آرمانهای انقلاب در اولیتشان نیست، در اولویت اول نقد نیستند بلکه در اولویت اول اصلاح هستند. هر کسی تلاش کند می تواند محور شود. روحانی یا مداح. ما نباید با محوریت مبارزه کنیم، بلکه باید روی بهینهسازی کار کنیم. زبان دین که در دست مداحها افتاده بهتر از زبان دینی است که در دست منحرفان و صوفیان و درویشان افتاده است.
با فشار نمیتوان به مردم گفت که حول یک مداح یا حتی یک روحانی جمع شوند یا نشوند. کار فرهنگی نیاز به مهندسی دارد. اینکه یک منبری، متخصص دین یا عالم نمیتواند مردم را دور خودش جمع کند، و ضعف دارد؛ نباید با مداحی که میتواند این کار را انجام دهد و محور شود، مبارزه کند. حالا منبری و مداح چندان اختلاف نظری ندارند، اگر اینها نتوانستند محور شوند، خب آن شخص مسیحی، بهایی مردم را دور خودش جمع میکند.
این قضیه که چرا مداحها دارند محور میشوند نه روحانیها از تریبون نمازجمعه دوران آقای خاتمی بود. این مخالفتها در این سال ها چه چیزی را عوض کرد؟ تنها اختلاف روحانیت ومداحان افزایش یافت؛ به گونهای که اگر در جایی هیئتی باشد از فلان روحانی برای منبر دعوت نمیکنند. به قول حدادیان، کدام محوریت مداح؟ تمام تریبونهای نمازجمعه در دست روحانیت است، تمام کلاسهای دانشگاه دست روحانیت است، همه چیز دست روحانیت است. حالا یک مداح گُل کرد که نباید او را خاموش کرد. باید دید روحانی ما چرا گُل نمیکند؟
بحثی وجود دارد به نام استحاله. کسانی که نماد دین میشوند هر تعریفی که از دین ارائه دهند، برای تودهها پذیراتر است. مداح یا منبری زمانیکه پرشور میشوند میتوانند تاثیراتی داشته باشند.
- این با آنچه من گفتم منافاتی ندارد.
پس یعنی میتوان نتیجه گرفت اکنون که مداحها محور شدهاند، از ضعف منبریهاست؟
- دقیقاً همین است. شما پنج مداح میبینی که مشهور هستند و... اما آن 5 هزار مداحی را نمیبینی که در حال تلاش بسیار در کف جامعه برای محور کردن خودشان هستند. من آن 10 هزار آخوندی را میبینم که این تلاش را ندارند! زحمتی کشیده میشود که میتوانند محور شوند. چیزی داشتهاند که توانستهاند خودشان را مطرح کنند. زحمتی کشیده میشود. به این سادگی که نمیشود محور شد. بسیارند مداحانی که با تلاش بسیار بیشتر از پنجاه مستمع ندارند. اینهایی که مطرح و محور شدهاند، کار کردهاند. عدهای میگویند که اینها تریبون را مفت به دست آوردهاند. چه دلیلی برای این حرفشان دارند؟ اینها کار کردهاند. حداقل این است که مداحان حتی کویتیپور و آهنگران هم که در زمان جنگ کل صداوسیما دستشان بود، خودشان، خودشان را مطرح کردند نه صدا و سیما. اما شما چهار تا آخوند مثال بزنید که صدا و سیما مطرحشان نکرده باشد و خودشان توانسته باشند خودشان را مطرح کنند. مداحان ما اینقدر بزرگ میشوند که صدا و سیما مجبور میشود از آنها استفاده کند اما آخوندهای ما را صدا و سیما دارد بزرگ میکند.
شاخصهای هیئت در تراز انقلاب اسلامی چیست؟ بین هیئت موجود و هیئت مطلوب فاصله است. گاهی در یک هیئت مینشینیم و از خود میپرسیم اگر این هیئت پیش از انقلاب بود همین موضوعات را دنبال میکرد؟ سوال ما این است که بعد از رستاخیز انقلاب اسلامی، چه هیئتهایی شکل گرفت؟ این هیئتها چه مولفههایی باید داشته باشند که وجه تمایز آنها را با هیئتهای قبل از انقلاببه خوبی حس کنیم. امروزه در محتوای هیئتهای پیش و پس از انقلاب تفاوت چندانی را حس نمیکنیم. مولفههای یک هیئت بعد از انقلاب اسلامی چیست؟
- مولفههای یک تشکیلات مذهبی را روحانیت در حد رهبری و مراجع باید تعیین کنند. ما همه داریم با سلیقه خودمان کار میکنیم. منبرها باید بهروز باشد. روشنگر باشد و علاوه بر مباحث اخلاقی و عرفانی و فلسفی که حتماً لازم هست باید به سخنرانی نیز توجه داشت. درصدی از منبر امروز به مباحث روز بپردازد؛ سیاست، تاریخ، جامعهشناسی و... .
زمانی همه چیز یک ملت، مداحی بود؛ اما اکنون به مداحی به عنوان یک نیاز روحی نگاه میکنیم. بعد از انقلاب اسلامی، عزاداری امام حسین بسط بسیاری پیدا کرد و این بسط زمانی اتفاق افتاد که موج بازگشت رزمندهها از جبهه وجود داشت. مردم عادت کردند هر شب سینهزنی و عزاداری را در محلههایشان راه میانداختند؛ با اینکه پیش از این اصلاً چنین نبود. فرصت خوبی به وجود آمد که گاهی از آن بهینه استفاده نمیشود. وقتی کار گسترده میشود، آسیبهای آن نیز گسترده میشود. قدیم میتوانستند یک سال کار فرهنگی کنند تا محرمها هیئتی درخور و عالی داشته باشنداما اکنون هر شب، تعداد زیادی هیئت فعالیت دارند و اینقدر این جلسات جریان دارد که نمیشود متوقف کرد و فکری برای تغییرش داشت.
حد یقف برنامههای عزاداری چقدر است؟ اکنون برنامههایی به نام دهه مسلمیه، دهه صادقیه، دهه محسنیه یا حتی برای حضرت امکلثوم دهه میگیرند. آیادر تاریخ چنین چیزی داشتهایم؟
- اولین کسی که به این موضوع اعتراض کرد، من بودم. اما چون شهرستانی هستیم دیده نمیشویم! بیشتر تهرانیها دیده میشوند. اولین اعتراض من برای دهه فاطمیه بود. یعنی اولین کسی که در مسجد خیرات در سال 82 یا 83 به این موضوع اعتراض کرد و برایش شبنامه نیز پخش کردند، من بودم. میگفتم "دهه" فاطمیه نداریم. مردم میخواهند عروسی نگیرند، دو شب قبل و یک شب بعد از شهادت، احترام بگذارند وگرنه دهه نداریم. اولین کسی که در شیراز جلوی برگزاری چهلم امیرالمومنین نیز ایستاد من بودم. با اعتراض قضیه را جمع کردم. عدهای میخواهند 365 روز سال هیئت داشته باشند، خب داشته باشند. اما اینکه بیاییم تابلو بزنیم، نامگذاری و دهه دهه کنیم، من مخالفم. زیرا وهن است. عموم مردم این را وهن میپندارند. هر چیزی در فرهنگ اسلامی، وهن محسوب شود باید جلویش را بگیرند. سال گذشته دیدیم چهلم امیرالمومنین در شیراز برگزار شد، به نظر من این تیتر وهن بود. میخواهید مراسم بگیرید، خب بگیرید؛ چرا این تیترها را انتخاب میکنید؟ اما اگر کسی دوست دارد هر شب عزاداری کند، اشکالی ندارد، انجام دهد اما از این اسامی استفاده نکند. همچنین با این نامها از هیئت استقبال نمیشود. کمااینکه در این شهر 5 میلیونی هیئتی هر شب با ده هزارنفر پر شود، 4 میلیون و 900 هزار نفر نیامدهاند و برای این تعداد وهن ایجاد میشود که این جماعت کیستند؟ کار و زندگی ندارند؟ درس نمیخوانند؟ سواد ندارند؟ این سوالات پشت این اقدام میآید و امروز توزیع شایعات بیشتر از توزیع واقعیات است.
همیشه گفته میشد که "هیئت سیاسی نشود" همینطور میبینیم که درسهای جدیدی از امام حسین دارد گرفته میشود؛ مثلا بیان میشود که ما از امام حسین درس مذاکره میگیریم. تحلیلی که رهبری نیز اخیراً در بحث تاریخ اهل بیت و ارتباط آن با مسائل اجتماعی امروز داشتند این است که نباید برای یک هدف سیاسی، برداشت غلطی از روز عاشورا ارایه شود. همچنین حضرتآقا نیز تاکید دارند که هیئت سکولار نداریم. حد و مرز این دو چقدر است؟ و نسبت هیئت با مسائل سیاسی و اجتماعی چیست؟
- خود "سکولار" نیز نوعی سیاست است. نمیشود گفت تشکیلاتی سیاسی نیست. یک فردی اگر میگوید من در فلان قضیه وارد نمیشوم، سیاستش این است. سکولاریسم نیز سیاسی است! یعنی سیاست من این است. هیچجا نمیتواند سیاسی نشود. حتی اگر سیاست داشته باشند که در سیاست ورود نکنند؛ یعنی میخواهند بینابین باشند و از کنار ماجرا عبور کنند. این که میگویند ما سیاسی نیستیم و فقط حرف اهل بیت میزنیم، نیز یک سیاست است. اگر حرف اهل بیت را با امروز تطبیق دادی پس سیاسی امروز هستی و اگر با تطبیق ندادی یک سیاسی منجمدی که در تاریخ مانده است؛ ما یک هیئت نمیتوانیم پیدا کنیم که سیاسی نباشد.
البته سیاسی به معنای مصطلح امروز مد نظر ماست.
- معنای مصطلح امروز در سیاست یعنی چهار تا جناح. یکی چپ، یکی راست و دوتا هم وسط. مردم چهار گروه بیشتر نیستند؛ یکی وسط وسط است که سرش پایین است و کاری به چیزی ندارد و باقی دخیلترند. خب این سیاستشان است. سکوت نیز یک سیاست است. کسی امروز میگوید هیئت نباید سیاسی باشد یعنی نباید سیاسی انقلاب اسلامی باشد، بلکه باید سیاسی ما باشد. سیاست ما هم سیاست کنارهگیری و انزوا و دخالت نکردن و در جامعه دیده نشدن است.
اینکه میبینیم امروز رئیسجمهور از تاریخ عاشورا استفاده میکند به این دلیل است که آقای روحانی گیر کرده است. چون با دیدگاه و برنامهای وارد شد، که از روز اول همه میگفتند این دید درست نیست و نباید کل مملکت را به مسائل اقتصادی گره زد. همچنین وعدههای اقتصادی که نتوانست برآورده کند نیز بر این استیصال میافزاید؛ وفتی کسی دارد غرق میشود به هرچیزی چنگ میزند تا خود را نجات دهد. صحبت های امروز روحانی خیلی پایینتر از سطحی است که خود ایشان بلد است. خودش میداند که اینگونه که میگوید نیست. برای برخی از مباحث امروز مصادیقی از صدر اسلام آوردن، تخصصی عادی و سطح پایین میخواهد که حتما آقای روحانی بالتر از آن را دارد. این چنین برداشتهایی دست و پا زدن یک غریق است؛ وگرنه این موضوعات اصلاً جای بحث ندارد. عملکردها اگر قابل دفاع است باید دفاع نمود و نباید از ولایت و امامت خرج کرد.
12 سال پیش در سال 82 سخنرانیای داشتید با عنوان "هیئت علیه هیئت". اگر امروز بخواهید یک سخنرانی با همین عنوان داشته باشید چقدر متفاوت خواهد بود.
-خیلی با آن سخنرانی تفاوت خواهد داشت. خیلی. مباحث سال 82 برای آن زمان بود گرچه بسیاری از هیئتها هنوز در همان بحثها مشکل دارند. گرچه من مدتی است که آسیبشناسی نمیکنم. برای نقد و آسیبشناسی اولویتهای مهمتری دارم.
بحث سبک زندگی هیئتی را نیز مطرح کنیم. به تازگی سبک زندگیای به راه افتاده که میگوید من بچه هیئتی هستم و مجموعهای از مولفههای خیلی جالب را نیز داراست...
- یک بحث بسیار مفصل درباره همین موضوع من با نشریه دانشگاه امام صادق(ع) داشتهام. آنها میگفتند سبک زندگی هیئتی چه چیزی هست و من از همان ابتدا مخالفت کردم و گفتم اصلا چنین چیزی وجود ندارد؛ این یعنی مشکل. من از همان ابتدا با این مخالف بودم. یعنی چه این کار؟ ما بیاییم بچههای هیئت را از جامعه جدا کنیم؟! "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا"، یعنی جایی را به نام امام حسین جدا نکنیم و مردمش را به شکل دیگری کنیم. یکی از خوبیهای کانون رهپویان وصال همین است. مثلا من اجازه نمیدهم، بچهها یک دست لباس بپوشند. باید همه مدل آدم در هیئت دیده شود. بعضی از هیئتها میبینید که یک شکل هستند؛ چفیه و انگشترو ریش و... . اما اگر دقت کنید من از هیچ زائدهای استفاده نمیکنم، حتی انگشتر.
این سبکی که شما میگویید باید گفت که انحرافی اتفاق افتاده است. این همان چیزی است که من سال 82 گفتم: ورود صوفیه به هیئتهای مذهبی. گفتم صوفیه دارد به هیئتها راه پیدا میکند، مراقب هروله هاباشید. دقیقاً سال 90 هروله صوفی آمده بیرون؛ دستها را میاندازند دور گردن هم و سینه نمیزنند. این یعنی همان رقص سماع صوفی! این دست دور گردن هم انداختن و مدتی سر تکان دادن و... یعنی سماع صوفی! کاری به حلال و حرام ندارم. صوفیه دارد به هیئتها ورود پیدا میکند. از جمله در ظاهر: سبیلها و ریشهای آنچنانی و... تا در سبک زندگی: شببیداری و قلیون و دخانیات و چیزهایی که الان رسم شده است.
یکی از بهترین هیئتهایی که جبههرفتهها به آنها اشاره میکنند و البته از بهترین هیئتهایی بود که تاریخ داشتهایم، همین هیئت هایی بود که در زمان جنگ در مناطق جنگی برپا میشد. یعنی رزمندهها در شب عملیات هیئت میگرفتند. اکنون هیئتهایی وجود دارد که هیچ ربطی به هیچ عملیاتی ندارد و صرفاً هیئت برای هیئت است؛ گریه برای گریه. نظر شما چیست؟
- در بهترین حالت این است که توبه میکنند. تاثیری در جامعه ندارد. اما وقتی میگویید در زمان جنگ بهترین هیئتها داشتهایم، خب فضا را هم باید در نظر گرفت، فرد میخواهد برود یک ربع بعد شهید شود یا یک ربع قبل رفیقش شهید شده است. هیئت زمین جنگ جزو بهترینها بودن اما فضای زمان را نیز باید در نظر گرفت. البته هیئتهایی نیز در دهههای اخیر به وجود آمدهاند در سطح کشور که هیئتهای خوبی بوده اند.
حضرت آقا میفرمایند انقلاب اسلامی حاصل تغییر نگاه دینمداران به دین بود. ایشان میفرمایند بسیاری از مفاهیم اسلامی قبل از انقلاب تحریف شده بود و این تیم امام بود که با کارهای فرهنگی این مفاهیم را بازگرداند به وضعیت درست و در نهایت منجر به انقلاب اسلامی شد. چرا جوان امروزی ما وارد هیئت میشود نمیتواند با امام حسینی که تعریف میشود، ارتباط برقرار کند؟ چرا امروز از هیئتها ایدئولوژی و مسیری شفاف و کاربردی بیرون نمیآید؟
- این موضوع همیشه بوده است. نمیشود گفت ملت ابتدا با شور امام ارتباط برقرار میکنند بعد شعورشان بیشتر میشود که اتفاقاً برعکس این هم بوده است. شهید مطهری این بحث را سال 47 مطرح کرد. عدهای به دنبال شعور میگردند و عدهای به دنبال شور. کاری هم نمیشود کرد. بعضی از رزمندههای جبهه حتی یک جمله از امام حسین(ع) بلد نبودند اما وقتی شنیدند که امام خمینی جانشین امام حسین است، رفتند برای جان دادن. خیلی از ما حتی یک روزنامه هم نمیخواندیم، تحلیل هم بلد نبودیم اما میشنیدیم که امام این را گفته، میگفتیم چشم و میرفتیم.
خب، وضع مطلوب این است؟
- نه، وضع مطلوب این نیست. میخواهم بگویم عدهای اینگونه هستند و یک عده هم با تحقیق و تحلیل وارد میشوند. اما قرآن کریم میگوید باید با عموم مردم موج ایجاد کرد. این موج با محبت و برادری ایجاد میشود و نباید تخریب کنیم. از یک میلیون و 300 هزار نفری که به جنگ رفتند، یکی خود من بودم. من ابتدای جنگ، وسط جنگ و حتی تا آخر جنگ یک بار هم سخنرانی امام را گوش نکردم، کم سن و سال بودم. میگفتند امام صحبت کرده، ما میگفتیم هرچه گفته دمش گرم! من یک بار در طول جنگ سخنرانی گوش ندادم و خیلی از بچهها هم اینگونه بودند. اصلاً ما اخبار گوش نمیدادیم؛ فقط کویتیپور و آهنگران بخواند و ما سینه بزنیم. مثلا یک زمانی اعلام شد که از امروز نباید فلان روزنامه بیاید در لشکر. ما میپرسیدیم مگر تا به حال میآمد؟ اطلاعی نداشتیم. نمی دانستیم روزنامه فلان که هر روز میآید چی هست!
امام حسین عاشقهایی دارد که حاضرند برایش جان دهند اما هیچی هم ازش (به آن معنایی که خواص بلد هستند) بلد نیستند. به قول شهید مطهری ما نباید این عده را ندیده بگیریم. عدهای هم به دنبال معرفت و شعور هستند که به اینها گفته میشود نخبه؛ که درصد بزرگی از جمعیت ما نیستند. مشکل بزرگ برخی نخبگان ما این است که هنگامی که نخبه بودن خود را احساس کردند، عوام را فراموش میکنند و برنامه هایی که برای خودشان نمیپسندند برای عوام هم نمیپسندند.
عدهای از مردم و عوام نیز هستند که امام حسین زمان خود را نمیتوانند تشخیص دهند. در نمازجمعه شعار میدادند اما به جنگ نمیرفتند. زیارت عاشورا میخواند اما نمیرفت به جنگ. امروز همچنین است. به هیئت میآید اما نمیتواند مسائل را تطبیق دهد. شما میفرمایید که آن موقع امام از جامعه حضور در جبهه را میخواست، خب جنگ و جبهه معلوم و قابل لمس بود اما امروز میبینیم که رهبری انتظاراتی از قشر حزباللهی دارد اما بسیاری از آن روی زمین میماند. نقش هیئت چیست؟ فقط سینه زدن؟
- باید هیئت بتواند درصدی از مخاطبش را درگیر کند. همه مخاطبان پای کار اصلی نمیآیند.