مسئول اعزام همان آقایی خنده روی وسخت گیر بود که از ورود کودکان جلوگیری می کرد که در این وضعیت, شهید عزیز مجید کمالی به ما گفت باید دور گردنمان چفیه قرار بدهیم که گردن باریکمان دیده نشود و چند دست لباس خاکی بسیجی روی هم پوشیدیم وچون پوتین به اندازه پای ما پیدا نشد” کوچکترین شماره پوتین را پیدا کردیم و یکدست لباس خاکی پاره کردیم و تکه پارچه کف پوتین قرار دادیم که هم قدمان بلند نشان داده شود و هم پوتین اندازه شود وقتی که توی صف ایستاده بودیم
کد خبر: ۵۲۷۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۸
خسرو هم مخفیانه، خودرا از پنجره ی مینی بوس به داخل کشاند. اما شادمانی دوباره به سراغش آمد تا او را پیاده کند. «حسن مراد» با اعتراض به او گفت: نگاه کن برادر شادمانی، داری پارتی بازی می کنی، همدانیارو که پیاده کردی، یکی یکی دوباره دارن سوار می شن!
کد خبر: ۵۲۷۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۸
نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید، معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید گفت: ۲۲۲ هزار و ۲۸۵ شهید تا اول امسال داشتهایم که حدود ۱۷ هزار نفر آن شهید ترور بودند.
کد خبر: ۵۲۷۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۷
مصطفی دالایی فیلمبردار مستند مداحی «کربلا، کربلا، ما داریم میآئیم» در مراسم تجلیل از اکبر شریعت مداح حماسی خاطرات جالبی را از نحوه آشناییاش با وی بیان کرد.
کد خبر: ۵۲۶۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۴
شاید کمتر کسی باشد که مداحی دلنشین «اکبر شریعت» را نشنیده باشد، همان مداحیای که در جمع فرزندان حضرت روحالله(ره) خوانده شده: «کربلا کربلا ما داریم می آییم ...». به پاس قدردانی از این مداح عزیز مراسمی فردا در سازمان اوج برگزار میشود.
کد خبر: ۵۲۵۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۳
حدود 10، 15 روز یا شاید 20 روز بعد از عملیات والفجر مقدماتی بود که برادر محسن دستور تشکیل قرارگاه نصرت را دادند و مسئولیت قرارگاه را بر عهده من گذاشتند.
کد خبر: ۵۲۵۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۳
رئیس ستاد دفاع ششم نیروی زمینی سپاه پاسداران با بیان حاطراتی از سردار علی هاشمی گفت: عراقیها برای بار چندم بمب شیمیایی انداختند و علی گفت چه بوی قورمهسبزی میدهد و یاد عیالم میافتم که قورمهسبزیاش فوقالعاده است.
کد خبر: ۵۲۵۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۳
وقتی مرا دید گفت: احمد! اگر نگفته بودی چیزی نیست، پریده بودم بیرون. در واقع دستم به حلقه پرتاب رسیده بود که با شنیدن جمله تو منصرف شده و ادامه دادم لطف الهی هم شامل شد این سرمایه ملی را از دست ندادم و خودم اسیر نشدم...
کد خبر: ۵۲۵۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۲
خمپاره آن سوتر منفجر شد، خودم را پرت کردم زمین، تکهای گوشت لخت افتاد روی دستم، خونی بود و دستم را داغ کرد.
کد خبر: ۵۲۵۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۲
او یار حسین زمان، عاشق جبهه و جبههایها بود و وقتی به خط مقدم میرسید گویی جان دوبارهای مییافت؛ شاد میشد و چهرهاش آثار این نشاط را نمایان میساخت.
کد خبر: ۵۲۵۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۲
اردوگاه موصل۲حدود۱۷۰۰نفر از اسرا را در خود جای داده بود که اکثر آنان نیروهای سپاهی و بسیجی عملیات خیبر بودند.
کد خبر: ۵۲۴۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۱
یکی از افسرهای عراقی به نام جاسم محمودی سرپرست اردوگاه بود و به زبان های فاسی، ترکی، کردی و عربی مسلط بود. همه ی بچه ها از او متنفر بودند و اگر دست شان می رسید دخلش را می آوردند.
کد خبر: ۵۲۴۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۱
خیلی جدی گفت حمید دیگر شهید شده؛ باید بماند. آن کسی، آن جوانی باید برگردد که زخمی شده و میتواند زنده بماند.
کد خبر: ۵۲۳۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۸
محمود، که برای پرواز شکاری/بمب افکن فانتوم یا همان اف-۴ ئی گزینش شده بود، دوره آموزش رزمی این هواپیما را در کابین عقب با بهره گیری از استادانی چون مرحوم سرتیپ آزاده، رضا احمدی(سروان وقت) در سال ۱۳۵۵ گذراند.
کد خبر: ۵۲۳۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۸
دل توی دلم نبود. دلهره و اشتیاق دیوانه ام کرده بود. یکی از بچه ها مسوؤل باز کردن معبر بود، با جدیت کار می کرد. زمان به کندی می گذشت. در همین هنگام، مسوؤل باز کردن معبر، ناگهان پایش به یک تله گیر کرد و مین منوری روشن شد. آه از نهادمان برآمد.
کد خبر: ۵۲۳۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۸
پدر شهید احمدی روشن گفت: غلط میکند کسی که میگوید ما به غنی سازی 20درصد احتیاج نداشتیم؛ اگر احتیاج نداشتید چرا چند خانواده را بی سرپرست کردید؟چرا مصطفی را از ما گرفتید؟
کد خبر: ۵۲۳۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
«سرودها متناسب با مناسبت های مختلف تولید و اجرا می شدند. مثلا در دهه فجر از آنجا که برنامه های ویژه ای تدارک دیده می شود جایگاه مهمی برای سرود در نظر می گرفتند. اغلب سرودها در این دهه به صورت نماهنگ و با مضمون اهداف انقلاب اجرا می شد.»
کد خبر: ۵۲۲۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
واقعاً برایم سخت بود که دست هایم را بالا ببرم و تسلیم بشوم. اسیر شدن با تسلیم شدن کلی فرق داشت. اصلاً رفتن ما به جبهه، برای جنگیدن بر سر همین اعتقاد بود. اگر در آن لحظه به راحتی تسلیم می شدم، امروز با هزاران سوال بی پاسخ مواجه می شدم و نمی توانستم زندگی آرامی داشته باشم.
کد خبر: ۵۲۲۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
پناه بر خدا! عجب غطلی کردم ها. دلم می خواست گلوله بیاید. بیا! این گلوله. حالا چه خاکی به سرم بریزم؟ خدایا چه کار کنم. توی تپه گیر افتاده ام.
کد خبر: ۵۲۲۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
راهاندازی آموزشگاه زیر نظر سازمان فنی و حرفهای، پیگیری برنامههای اقتصاد مقاومتی در بخشهای گوناگون از جمله در کشاورزی و صنعت از جمله فعالیتهای این سازمان در سال جاری بود.
کد خبر: ۵۲۲۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۶