شیرازه

برچسب ها
برشی ‌داستانی ‌از ‌آخرین‌ لحظات ‌زندگی ‌شهید تندگویان
فریاد محمدمهدی دوباره از خواب بیدارم می‌کند. درد از مچ دست‌های ورم کرده و کبودم آوار می‌شود روی سرم. چهره سیاه و ناپیدایی بالای سرم نمایان شده است.
کد خبر: ۴۹۴۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۱

داوطلب جوان بسیجی در جریان آیین "اعزام نیرو" در حال آخرین خداحافظی با خواهر کوچکتر خود (یا شاید هم خواهرزاده یا یرادرزاده خود) می باشد.
کد خبر: ۴۹۴۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۱

یکی از خدمات ارتباطی در نظر گرفته شده برای رزمندگان در جبهه‌ها، که به علت سرعت انتقال پیام به تمام نقاط دور و نزدیک کشور مورد استقبال آنها قرار می‌گرفت، استفاده از تلگراف صلواتی بود.
کد خبر: ۴۹۳۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۹

آیین استقبال از پیکر مطهر سه شهید گمنام دفاع مقدس صبح امروز در فرودگاه شهید دستغیب شیراز انجام شد.
کد خبر: ۴۹۲۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۸

عکسی که مشاهده می کنید، احتمالا در سال های اولیه جنگ گرفته شده است. تنها در آن مقطع زمانی بود که اسلحه "G3"، معروف به "ژ ۳" بیشتر از " آکا-۴۷" یا همان "کلاشینکف" در اختیار بسیجیان بود.
کد خبر: ۴۹۲۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۸

همیشه به فکر «حبیب» بودم که شب عملیات با این سن کم چه خواهد کرد؛ بعداً از بچه‌ها شنیدم که در پیشروی رشادت‌های زیادی داشته اما پس از عقب‌نشینی کسی او را ندیده است.
کد خبر: ۴۹۲۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۷

وقتی داوود را با عکس‌ها رادیولوژی‌اش به بیمارستان موصل برده و به جراح معالج نشان دادند او با عصبانیت داد زده بود که: «مگر دیوانه شده‌اید؟ غیر ممکن است که این عکس‌ها مربوط به داوود باشد!»
کد خبر: ۴۹۲۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۷

در عملیات «کربلای 4» لب خاکریز نشسته بودم، نگاه کردم، فرمانده گردان چشمش را به چشم من دوخت، او با این نگاهش می‌خواست از من کسب تکلیف کند که چه کار کنم.
کد خبر: ۴۹۲۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۷

جوانانی که در برابر هیمنه ی شیاطین، کوچک تر از «پرستو» دیده می شدند اما همتِ آسمانی شان، سپاهیان کفر و شرک را در هم کوبید. سرداران آتش بار توپخانه و موشکی ایران، که نواده گان «ابن ملجم» و «ابوسفیان» را از فیلِ «استکبار» به زیر کشیدند.
کد خبر: ۴۹۲۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۷

مراسم یادواره سردار شهید محمد اسلامی نسب و شهدا ی کربلای بعد از ظهر امروز در مجتمع شلمچه با حضور ابراهیم عزیزی و مسئولین برگزار شد.
کد خبر: ۴۹۱۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۵

گروهی می گفتند: انقلاب توفان است و انسان عاقل در توفان، چشم و دهان خود را بسته و گوشه ای پناه می گیرد و زمانی که توفان خوابید ظاهر می شود ولی او این را باور نداشت و بدون هیچ ترسی به دل توفان زد.
کد خبر: ۴۹۱۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۴

به جرأت می‌توان گفت تاثیرگذارترین فرد فرهنگی در منطقه نظام‌آباد تا به امروز او بوده است. تعداد زیادی از شاگردانش به شهادت رسیدند و آنها که ماندند اکثرا افرادی هستند که در مشاغل فرهنگی و مهم در حال خدمتند.
کد خبر: ۴۹۱۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۴

دقایقی نگذشته بود که هلی‌کوپترها را به وضوح دیدیم و مطمئن شدیم آنها مربوط به ارتش آمریکا هستند اما چون نمی‌خواستیم آغازکننده درگیری باشیم، و مأموریت ما حفاظت و گشت‌زنی در آب‌های خودمان بود عکس‌العملی نشان ندادیم.
کد خبر: ۴۹۱۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۴

شهید ذالفقار عزالدین در درگیری هایی در منطقه غوطه شرقیه در حومه دمشق پس از زخمی شدن بدست تروریستهای سوری افتاد. نیروهای جبهه النصره به پیروی از جدشان یزید سر این شهید را از بدنش جدا کردند و تصاویرش را منتشر کردند و زیر تصویرش نوشتند که ما برای ذبح کردن شما شیعیان آمدیم.در عکس زیر مادر این مجاهد حزب الله پس از شهادت فرزندش در سالگرد تولد فرزندش برای وی جشن تولد گرفت
کد خبر: ۴۹۱۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۴

مهدی وقتی شهید شد چند روز به ولادت حضرت مهدی(ع) مانده بود و نزدیک بود ۲۱ سالش تموم بشه. سلام بر ۱۵ فروردین ۱۳۴۶ که به دنیا آمد و سلام بر ۱۰ فروردین ۶۷ و یازدهم ماه شعبان که به لقای پروردگار رفت.
کد خبر: ۴۹۰۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۴

به یاد فرمانده شهید تیپ مصباح‌‌‌الهدی
خدایا! برای من سخت است که ابی عبدالله با تن بی سر به شهادت برسد و من سر در بدن داشته باشم.صبح همان روز شهادتش نیز در جمع یارانش اعلام می کند: دوستان دیشب خواب دیده ام امروز بدون سر به شهادت می رسم.
کد خبر: ۴۹۰۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۳

همسر خلبان شهید «حمیدرضا سهیلیان» می‌گوید: شهید کشوری و شهید سهیلیان به نجاری علاقه داشتند؛ وقتی این دو خلبان وسیله چوبی می‌ساختند یکدیگر را دعوت به دیدن کار هنریشان می‌کردند.
کد خبر: ۴۸۹۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۱

هوا خیلی سرد بود؛ باید دیوار را می‌ساختیم؛ نگرانم بودم که نکند عبدالحسین هم کار را نیمه تمام رها کند؛ او لبخندی زد دست گذاشت روی شانه‌ام و گفت: «ناراحت نباش، به امید خدا کار اون رو هم می‌کنم».
کد خبر: ۴۸۹۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۱

آنچه که تعجب بر انگیز بود ضجه و ناله شهید حاج قاسم اصغری در این مراسم بود. او از خود بیخود شده بود . انگار نه انگار که فرمانده گردان است و باید مقابل نیروهاش مراعات کند.
کد خبر: ۴۸۹۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۱

یلدای متفاوت رزمنده‌ها در جبهه؛
بسته‌هاى کوچک کمک‌های مردمی را باز کردیم و از کمپوت‌ها به عنوان میوه شب یلدا به یکدیگر تعارف می‌کردیم.
کد خبر: ۴۸۹۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۳۰