آیا با این سازوکار، اصلح در انتخابات شورای شهر قابل شناسایی بود؟
شیرازه - انتخابات چهارمین دوره شورای اسلامی شهر و روستا در 24 خرداد ماه و همزمان با انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری برگزار شد. اگرچه طی روزهای گذشته نتایج نهایی انتخابات شوراها از سوی فرمانداری اعلام شد اما به نظر می رسد مسئولین امر باید در شیوه این انتخابات و سازوکارهای آن یک آسیبشناسی و در نهایت در صورت لزوم یک بازنگری جدی داشته باشند. البته مطمئنا این ضرورت و آنچه در ادامه میآید، ابدا بیاحترامی به رای مردم و یا منتخبین شوراها نیست اما به نظر می رسد میتوان سازوکاری برای انتخاباتهای آینده شورا در نظر گرفت که یافتن اصلح در آن برای مردم امری سهلتر باشد.
انتخاب 21 نفر از 526 نفر!
طبق آنچه که پایگاه اطلاعرسانی فرمانداری شیراز اعلام کرد،526 نفر به عنوان کاندیدای شورای شهر در شیراز در معرض رای مردم قرار گرفتهاند. به عبارت دیگر مردم شهر شیراز باید حداکثر 21 نفر را از میان 526 نفر برگزینند! یعنی تقریبا برای هر یک کرسی شورای شهر، 25 نفر با یکدیگر رقابت کردند.
بدونشک همزمانی انتخابات شورای شهر و روستا با انتخابات ریاست جمهوری موجب شد تا سایه انتخابات ریاست جمهوری بر سر شوراها سنگینی کند. اما حتی اگر این دو انتخابات جدای از یکدیگر نیز برگزار میشدند باز هم عملا امکان شناسایی 526 نفر و استخراج یک لیست 21 نفره که یک سروگردن از بقیه بالاتر باشند، کاری سخت و نانشدنی مینمود. این مسئله البته به تائید صلاحیت کاندیداها نیز باز میگردد، امری که در برههای با اعتراض آیتالله جنتی دبیر محترم شورای نگهبان به مجلس شورای اسلامی نیز همراه شد چرا که مجلس مسئول بررسی صلاحیت افراد ثبتنام کرده برای رقابت در انتخابات شوراها بود.
به عنوان مثال در شیراز، یک تیپ از افراد صرفا بر اساس ویژگیهای ظاهری و با به میدان آوردن برتریهای چهره خود تلاش داشتند به شورا وارد شوند. یکی از کسانی که در این حوزه فعال بود، شخصی بود به نام خانم «ف. س» که شعارش این بود: «شهر من، من (واقعا) به تو میاندیشم» و این همان شعاری بود که خانم «ف.ه» در سال 86 برگزید و علیرغم نداشتن ویژگیها و شاخصهای لازم به عنوان نفر اول وارد شورای شهر شد و البته حضوری ناکام داشت و در سالهای انتهایی دوره خود، عذرش از شورا خواسته شد. متاسفانه از این قسم کاندیداها در انتخابات شورا کم نبودند.
بدون شک با توجه بیشتر به ویژگیهای عمومی و همچنین عملکردی و تخصصی، میتوان از تعداد افراد تائید صلاحیت شده کاست و تصمیمگیری را برای مردم آسانتر ساخت تا بتوانند نفرات کارآمدتری را وارد شورا سازند.
از سوی دیگر، اگرچه ضابطه حاکم بر انتخابات شورا این بود که اساسا مرحله دومی در کار نیست و هرکس که توانست بیشترین آرا را کسب کند، فارغ از اینکه چند درصد تعداد کل آرا باشد، میتواند به شورای شهر راه یابد، ولی با توجه به تعداد بالای کاندیداها و همچنین الگوهای متفاوت رای دادن افراد در جامعه، درصد کسب آرا برای نفر اول بسیار کم است و این مسئله اساسا وجهه خوبی ندارد. نگاهی به میزان کسب آراء توسط نفر اول و نفر بیست و یکم که توانستند وارد شورای شهر شیراز شوند، میتواند جالب باشد:
نفر اول: مظفر مختاری با کسب 34160 رای یعنی 6.28% کل آرای ماخوذه
نفر بیست و یکم: بهرام پارسایی با کسب 17066 رای یعنی 3.13% کل آرای ماخوذه
اگرچه یکی از تفاوتهای برجسته این انتخابات شورا با انتخابات شش سال قبل در این است که مردم به رغم تبلیغات گسترده برخی کاندیداها، به ویژگیهای جنسیتی رای نداند اما به نظر میرسد در میان این 526 نفر هستند افرادی که شاید برتر از نفرات برگزیده نیز باشند اما به دلایل مختلف که یکی از آن، ترافیک بالای کاندیداهای سیاهی لشکر است، نتوانستند به صورت دقیق خود را به مردم معرفی کنند و یا اینکه مردم با این تعداد بالای کاندیداها، اساسا در جهت شناخت اصلح تلاش کمتری انجام دادند.
البته بازهم لازم به تکرار است که رای مردم و نفرات منتخب کاملا میتن و قابل احترام است اما بحث این نوشته، سازوکاری است که در آن احتمال گمنام ماندن نفرات اصلح، نه تنها کم نیست که زیاد هم است.