کد خبر: ۵۴۲۴۳
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۲ - ۲۵ فروردين ۱۳۹۳

برای «ابراهیم» سینمای ایران

حاتمی کیا، فردوسی سینمای دفاع مقدس ماست. ادبیات فارسی وامدار فردوسی است و سینمای دفاع مقدس ما وامدار حاتمی کیاست! و مگر شاهنامه فردوسی در زمان خودش شناخته شد که سینمای ابراهیم شناخته شود؟!!

شیرازه - بهزاد قناعت پیشه؛ من هر بار و در هر کجا نام و نشانی از حاتمی کیا دیده یا شنیده ام این جمله ماندگار شهید آوینی در ذهنم تداعی شده است :"من هیچکس دیگر را نمی شناسم که همچون حاتمی کیا فیلم بسازد"

براستی که تنها گلستان ساز آتش سینمای امروز ایران ابراهیم حاتمی کیاست.او از میان آتش و خون گلستانی از فرهنگ ناب اسلامی را در قاب دفاع مقدس به نمایش می گذارد. او در قامت یک معمار چیره دست چیدمانی مدرن و امروزی از امکاناتی به ظاهر گذشته و خاک خورده طراحی میکند.اگر زمان را تنها معیار قیاس دهه های فرهنگی یک ملت قرار دهیم ، فرهنگ دفاع مقدس یک فرهنگ تاریخ گذشته است. اما هنر حاتمی کیا سیال سازی این فرهنگ است.فیلم های او سیال در تونل زمان عبور میکند و چشم ها را خیره میکند.باید هم اینگونه باشد.ابراهیم روزگاری همنفس مرتضی بوده است و مگر نفس شهید آوینی گرمای خود را از دست داده است که هم نفسش از نفس بیفتد!

نگاه ابراهیم از خورشید مرتضی انرژی گرفته است.شاید عده ای کوته بین از مثالی که می زنم بر من خرده گیرند اما چه باک در مثل مناقشه نیست:بی گمان شنیده اید که در آفریقا برای نمایش حیات وحش زیبا و خیره کننده آن ، باغ وحشی به سبک و سیاق گذشته که حیوانات را در قفس نگهداری می کردند تا در منظر ما قرار گیرند یا وجود ندارد و یا اگر هم دارد جذابیتی ندارد.امروزه گردشگران را در قفس می کنند و به دیدار حیوانات می برند! حیوانات در حالیکه به زندگی طبیعی خود در پارکهای ملی آفریقا مشغولند شاهد گردشگرانی هستند که در خودروهایی شبیه حمل زندانیان و محکومین آنها را تماشا می کنند و لذت می برند!احساسی که شباهتی به احساس یک زندانی ندارد!

هنر حاتمی کیا نیز همین است و حتی فراتر از این. حاتمی کیا ما را به دیدار فرهنگی ناب در میان آتش و خون می برد بی آنکه ما را زندانی کند! ما در پارک ملی فرهنگ دفاع مقدس آزادانه قدم می زنیم و بی واسطه با کاراکترهایش رابطه برقرار می کنیم بی آنکه زندانی و محصور در زمانی خاص باشیم!پارکی که به ظاهر خشن است و جنگ است و نباید به آن نزدیک شد بوی باروت و خون می دهد . اما او در میان این آتش و خشونت ظاهری ، گلستانی بپا می کند که دیدنی است! او ما را به گذشته نمی برد بلکه گذشته ما را به امروزمان و حتی به فردایمان پیوند می زند.

اگر به گواه تاریخ شاه عباس صفوی را سلطان راهسازی و پل سازی در یک دوره تاریخی خاص بشناسیم ، بی گمان نقش ابراهیم حاتمی کیا در سینمای دفاع مقدس بی شباهت به نقش شاه عباس صفوی در این حوزه نیست!هر فیلم حاتمی کیا نقش پلی دارد که نسل گذشته را به آینده پیوند می دهد. بی سبب نیست که اگر کسی آژانس شیشه ای را نفهمد نمی تواند "چ" را ترجمه کند! برای رسیدن به "چ" باید از پل حاج کاظم گذشت.

فیلم های حاتمی کیا رشته پلهای به هم پیوسته ای است که ما را به مغز فرهنگ دفاع مقدس پیوند می دهد. هر پل حاتمی کیا زیباییهای خاص خود را دارد ولی برای رسیدن به مقصد او که درک مغز فرهنگ دفاع مقدس است باید از تمام پلها گذشت.

حاتمی کیا هر چند به حوزه دفاع مقدس تعلق دارد اما حتی در این حوزه نیز کمتر درک شده است! حاتمی کیا فردوسی سینمای دفاع مقدس ماست. ادبیات فارسی وامدار فردوسی است و سینمای دفاع مقدس ما وامدار حاتمی کیاست! و مگر شاهنامه فردوسی در زمان خودش شناخته شد که سینمای ابراهیم شناخته شود؟ فردوسی رفت اما شاهنامه اش جهانگیر شد حاتمی کیا هم دیر یا زود می رود اما شاهنامه ابراهیم تا ابد بر پیشانی سینمای این مرز و بوم می درخشد.

نویسنده :
بهزاد قناعت پیشه
نظرات بینندگان