کد خبر: ۵۹۱۴۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۴ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
آقای مرادخانی! کلاهتان را بالاتر بگذارید

پاسخ زشت و انگشتی! کارگردان نورچشمی به یک انتقاد مستند+عکس

نورچشمی دولت در بند پایانی متن مشعشعش، رسانه‌های انقلاب را تهدید به شکایت و پیگرد قانونی کرده است.
ماجرای بی‌نزاکتی نورچشمی دولت یازدهم در حوزه تئاتر ادامه دارد. چنانکه «محمد یعقوبی» بعد از گزارش رجانیوز (اینجا) پیرامون مواضع فاسد اخلاقی و عقیدتی وی و بازخوردهای فراوان آن، عنان از کف داده و بر خلاف ژست‌های شبه‌روشنفکری‌اش، به جای پاسخ‌گویی به زبان کلمات، لاجرم به پاسخ‌گویی با اعضا و جوارح خود روی آورده است.

افتتاحیه تئاتر «دل سگ» «محمد یعقوبی» در سالن دولتی ایرانشهر

به گزارش شیرازه به نقل از رجانیوز؛ «محمد یعقوبی» که این روزها میان اهالی تئاتر بیشتر با عنوان «نورچشمی علی مرادخانی» (معاون هنری وزارت ارشاد) شناخته می‌شود، بعد از انتشار گزارش مستند رجانیوز از مواضع وی که همگی به نقل از سایت شخصی‌اش و با دادن لینک به آن منتشر شده بود، در اقدامی بزدلانه متن این گفتگو را از روی سایت شخصی‌اش حذف و به جای آن، تصویری را خطاب به مراجعین به سایتش در این لینک منتشر کرد که میزان سلامت عقلی و نزاکت اخلاقی و ادب خانوادگی او و البته خوش‌سلیقگی معاونت هنری در اتکا به چنین هنرمندانی را نشان می‌دهد. (رجانیوز پیشاپیش با عذرخواهی از مخاطبین گرامی خود، برای آگاهی مردم از سطح نزاکت «محمد یعقوبی»، تصویر جایگزین شده در سایت شخصی «یعقوبی» با متن گفتگویش را به نمایش می‌گذارد و قضاوت را به مردم واگذار می‌کند.)

البته این کارگردان سوبسیدی و دولتی که با حمایت‌ دولت تدبیر گاه همزمان چند تئاتر روی صحنه می‌برد، به این پاسخ سخیف و نازل اکتفا نکرد و از آنجا که با نشان دادن یک علامت غیراخلاقی به مردم، ارضا نشده بود، جوابیه‌ای در شأن خود را برای یک خبرگزاری دولتی ارسال کرد که رجانیوز جهت تنویر افکار عمومی این متن را داوطلبانه منتشر می‌کند:

 

«روزی روزگاری شعبان جعفری و دارودسته‌اش در خیابان‌ها دشنه در دست عربده می‌کشیدند، حالا در روزگار اینترنت، شعبان‌های این‌روزها در فضای مجازی عربده می‌کشند. یک ماهی است شعبان‌ها یاوه‌هایی با نام‌های غیرواقعی در خبرگزاری‌هایشان در دیدرس نهاده‌اند که البته هر عقل سلیمی پس از خواندن این متن‌ها درخواهد یافت من بهانه‌ی این شعبان‌ها و آن خبرگزاری‌‌ها هستم و هدف‌ بی‌گمان باج‌خواهی از مدیران محترمی است که شعبانکان با ادبیاتی سخیف و بدویتی تمام‌عیار با چند بار نام‌بردن از آن مدیران منظور نوشته‌ها را فاش می‌کنند.

اما چرا من باید بهانه‌ی این باج‌خواهی باشم؟ تنها دلیلی که پیدا می‌کنم این است که در این پنج ماه سه تئاتر کار کرده‌ام که هر سه با استقبال مردم روبه‌رو شده است. من سپاس‌گزار مدیران محترمی هستم که فرصت دادند تا این سه نمایش را به‌روی صحنه ببرم ولی شک ندارم اگر فقط یک نمایش کار کرده بودم هیچ متنی علیه من نوشته نمی‌شد ولی شعبانکان بی‌نوا در هر حال باید بهانه‌هایی دیگر می‌یافتند برای تاختن به این مدیران.

از یک سو مردمی که دست‌شان را می‌بوسم و به عشق آنان است که هنوز تئاتر کار می‌کنم، هر شب با استقبال از نمایش‌های گروه‌مان امیدوارمان می‌کنند به ادامه‌ی کار، از دیگر سو شعبان‌ها در دنیای مجازی با تهمت و بدگویی به عبث می‌کوشند ناامیدمان کنند. هر عقل سلیمی با خواندن عربده‌‌هایشان نتیجه خواهد گرفت اگر این حرف‌ها که به محمد یعقوبی نسبت می‌دهند، حرف‌های بدی است چرا بازنشرش کرده‌اند؟

این بی‌فکران حتا معنای تشبیه را نمی‌دانند یا خود را به نفهمی زده‌اند؟ گرچه حق شکایت و پی‌گرد قانونی علیه این شعبانکان برای من محفوظ است، ولی دل‌سوزانه ترجیح می‌دهم برای این‌گونه آلاینده‌گان واژه آرزو کنم، راه آبرومندی برای ارتزاق خود پیدا کنند. چون شک ندارم هر کس شغلی و صد البته درآمدی کافی داشته باشد تن به این خواری و خفت نخواهد داد که با بدگویی از دیگران ارتزاق کند. با این امید که آرزویم برآورده شود، برای این‌گونه نیازمندان دعا می‌کنم: باشد که هیچ‌کس ناگزیر نشود با چاقوکشی نان‌آور خانه‌اش بشود. آمین». (محمد یعقوبی 18/5/93)

رجانیوز در پاسخ به این جوابیه، توضیح چند نکته را ضروری می‌داند:

1-اینکه نورچشمی دولت یازدهم رسانه‌های انقلاب را به دلیل انتشار بی‌واسطه گفتگوی منتشر شده در سایت شخصی‌اش به «شعبان بی‌مخ» بودن متهم می‌کند، خود پرده از میزان لمپنیزم موجود این گفتگو برمی‌دارد؛ واگرنه گزارش رسانه‌های انقلاب چیزی نبود جز انعکاس حرف‌های خود «یعقوبی» در دفاع از همجنس‌گرایی و بی‌حجابی و روزه‌خواری و ... در ملأ عام به نقل از سایت خودش ضمن آنکه مردم به خوبی قضاوت خواهند کرد که رسانه‌هایی که گفتگوی «یعقوبی» را به نقل از سایت شخصی‌اش منتشر کرده‌اند، بیشتر لایق صفت «شعبان‌بی‌مخ» هستند یا کسانی که برای جواب دادن به یک مطلب، روی به استفاده از کارویژه‌های انگشتان خود آورده‌اند.

 2-اینکه «یعقوبی» مطلب رجانیوز و دیگر رسانه‌های انقلاب را به «سخیف» بودن و بدویت متهم می‌کند، خود نمایشنامه طنزی است که قابلیت اجرا در تئاتر شهر را دارد و قطعاً لحظات مفرحی را برای مخاطبان خود مهیا خواهد کرد. رجانیوز بدون قضاوت، فقط یک بار دیگر با یادآوری نوع استفاده «یعقوبی» از انگشت دستش، بخشی از متن گفتگوی «یعقوبی» را به نقل از سایت شخصی خود او منتشر می‌کند تا اذهان منصف در مورد مرجع ضمیر حرف‌های یعقوبی پیرامون سخیف بودن، خود قضاوت کنند: «در این نمایش آخر یعنی «خشک‌سالی و دروغ» بازیگران به جای حرف‌هایی که نمی‌توانستند بگویند از عدد بیست‌وپنج استفاده می‌کردند. مثلن بازیگر اجازه نداشت بگوید می‌شاشه، جای این کلمه می‌گفت می‌بیست‌وپنجه. یا به جای گه می‌خوره می‌گفت بیست‌وپنج می‌خوره.»

تصاویر تئاتر «خشکسالی و دروغ»

3-نورچشمی «مرادخانی» در تئاتر البته ادعاهای بامزه دیگری هم داشته است. از جمله اینکه مدعی شده مردم از سه تئاتر او استقبال شدیدی کرده‌اند و احتمالاً منظور او از «مردم» همان حداکثر سیصد نفری است که هر شب به دیدن نمایش «دل‌سگ» در سالن ایرانشهر و یا حداکثر پانصد نفری است که به دیدن نمایش «هیولاخوانی» در تئاتر شهر می‌روند که با احتساب سی شب اجرا، میزان مخاطبین این دو تئاتر، با فرض نداشتن مخاطب مشترک، روی هم بیست هزار نفر هم نمی‌شود؛ از همین رو، بد نیست که آقای «یعقوبی» کمی در مورد میزان کلیک برخی رسانه‌های انقلاب تحقیق کند تا از این به بعد، حین استفاده از واژه «مردم» دقت بیشتری به خرج دهد و از دیدن سیصد نفر در مراسم هرشبش ذوق‌زده «مردم مردم» نکند.

4- دیگر طنز تلخ این متن آنجایی است که محمد یعقوبی می‌نویسد: «هر عقل سلیمی با خواندن عربده‌‌هایشان نتیجه خواهد گرفت اگر این حرف‌ها که به محمد یعقوبی نسبت می‌دهند، حرف‌های بدی است چرا بازنشرش کرده‌اند؟»

اولاً از این عبارت «اگر این حرف‌ها که به محمد یعقوبی نسبت می‌دهند» مشخص نمی‌شود که «یعقوبی» اصلاً انتساب این گفتگوی منتشر شده در سایت شخصی‌اش به خویش را قبول دارد یا نه؟ دوماً «یعقوبی» با آنکه مدعی است بازنشر این گفتگو سندی بر «بد نبودن» حرف‌های اوست، با این حال بعد از هر بار بازنشر گفتگوی مذکور در رسانه‌های انقلاب، آن را از روی سایتش حذف می‌کند، بی‌آنکه توضیح دهد اگر به خوب بودن حرف‌هایش ایمان دارد، پس این حذف چه معنایی دارد؟ آیا حق نیست که بپرسیم یعنی «یعقوبی» بعد از خواندن این مطالب، تا این حد عصبانی شده که این چنین به تناقض‌گویی افتاده است؟

5-نورچشمی دولت در بند پایانی متن مشعشعش، رسانه‌های انقلاب را تهدید به شکایت و پیگرد قانونی کرده است. رجانیوز از همین جا از «محمد یعقوبی» که اتفاقاً در رشته حقوق تحصیل کرده است، استدعا دارد که در اقدامی مقتضی، شکایت در دادگاه صالحه جمهوری اسلامی را هر چه سریعتر پیگیری نماید تا مشخص شود مجرم واقعی کیست و چه کسی است که آرمان‌های تخت‌خوابی‌اش را با پول دولت به اسم هنر ترویج می‌کند. تأکید می‌شود که رجانیوز از پیگیری حقوقی «یعقوبی» پیرامون این مطلب و ارجاع موضوع به دادگاه صالحه جمهوری اسلامی به شدت استقبال خواهد کرد.

6-در پایان به تبع دعای پایانی این جوابیه، رجانیوز نیز امیدوار است هیچ هنرمندی هیچ‌گاه به تن‌فروشی فرهنگی و به این خفت و خواری دچار نشود که برای تداعی ژست اپوزوسیونی خویش جهت تمدید تاریخ ویزای خود و نیز برای جلوگیری از قطع مستمری اربابان فرنگی‌اش، وادار گردد از تخت‌خواب در میانه صحنه شریف هنر تئاتر، الفاظ زیرشکمی و حتی انگشتان دستش استفاده کند. باشد که انگشت دست همواره در خدمت ذهن و قلم هنرمند باشد نه مقاصد دیگر.

در انتها می‌ماند یک نکته؛ هر چند که یقین داریم حمایت شبانه‌روزی آقای «مرادخانی» به طور اخص و وزیر ارشاد به طور اعم از نورچشمی‌های غیرمعتقد در عرصه هنر همچون «محمد یعقوبی» با وجود تذکر چندین باره بزرگان از روی علم و اطلاع است و نه ناآگاهی، اما این جوابیه تصویری و متنی و آن گفتگوی وقاحت‌آمیز سندی است برای آنکه مدیران فرهنگی در خلوت خود، نه به انقلابی‌گری که لااقل به میزان نزاکت نورچشمی‌های خود کمی بیندیشند و در این زمینه، خط قرمزهای خود را مروری دوباره کنند تا شاید کلاه‌شان را کمی بالاتر بگذارند.

نظرات بینندگان