کد خبر: ۵۹۲۲۴
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۲ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۳
دارنده رتبه دورقمی کنکور از خنج:

مسابقات جام جهاني را تماشا کردم/ شب کنکور تا 2 شب خوابم نبرد!

شیما حسینی زاده بخش بزرگي از موفقيتش را ناشی از توكل به خدا دانسته و معتقد است توكل كردن به خداوند، قطعاً موجب آرامش و در نهايت موفقيت افراد مي شود.
به گزارش سرویس شهرستانهای شیرازه به نقل از خنج کهن، آزمون سراسری ورود به دانشگاه‌ها یا همان کنکور خودمان بقدری جایگاه مهمی در کشور ما پیدا کرده است که حتی آنهایی هم که به هر دلیل در آن شرکت نکرده‌اند بدشان نمی‌آید درباره خبرهای جالب و حاشیه‌ای آن بیشتر بدانند. صحبتهای افرادی که توانسته‌اند در این آزمون چند صد هزار نفری رتبه های خوب کسب کنند نیز حتماً جزء همان اخبار و حاشیه‌های جذاب کنکور است.

یکی از رتبه های دو رقمی و برتر کنکور امسال، دختری از شهرستان خنج بود. خانم شیما حسینی زاده دارنده رتبه 48 کنکور رشته تجربی، متولد 1374 شهر خنج می باشد که دوران متوسطه خود را در دبیرستان خدیجه کبری خنج گذرانده است؛ پدرش شغل آزاد دارد و مادرش نیز خانه دار می باشد؛ او می گوید از دوران ابتدایی درس خوبی داشته و انتظار چنین رتبه ای نیز داشته است.

گفتگوی اختصاصی خنج کهن با این فرد موفق که افتخاری برای خنج و استان می باشد را از دست ندهید.

شما كه رتبه 48 كنكور سراسري را كسب كرده ايد، آيا در دوران دانش آموزي هم جزء دانش آموزان زرنگ بوديد؟
بله؛ من از سال اول ابتدايي تا پايان تحصيلاتم جزء دانش آموزان زرنگ و درسخوان كلاس بودم. از كلاس اول ابتدايي تا سوم دبيرستان، تمام نمره هايم 20 بود و معدل كل سال سوم دبيرستانم نيز 19/98 شد.

قبل از شركت در آزمون سراسري، آيا فكر مي كرديد چنين رتبه اي كسب كنيد؟
بله كاملاً انتظار چنين رتبه اي را داشتم، زيرا در آزمون هاي شبيه سازي كنكور كه شركت مي كردم، هميشه حول و حوش چنين رتبه اي كسب مي كردم و بارها رتبه 48 نيز بدست مي آوردم.

زماني كه متوجه شديد چنين رتبه اي بدست آورده ايد، چه حالت و احساسي داشتيد؟
رتبه كنكور را خودم نگاه نكردم و يكي از دوستانم رتبه كنكور مرا نگاه كرد. من در آزمون هاي شبيه سازي شده كنكور يكي از مؤسسات شركت مي كردم و در آنجا هميشه دوستم رتبه هاي مرا نگاه ميكرد و بعد به من اطلاع ميداد و هميشه هم خوب مي شد؛ به همين دليل، ديدن رتبه كنكور نيز به او سپردم. زماني كه نتايج كنكور زده شد، دوستم نگاه كرد و با من تماس گرفت و گفت رتبه 48 آورده ام؛ من در ابتدا باور نمي كردم و چند بار او را قسم دادم و بعد باور كردم؛ پدر و مادرم از خوشحالي گريه كردند. بعد از اينكه مشخص شد چه رتبه اي كسب كرده ام، با دوستان و اقوام تماس گرفتيم و آنها نيز به منزل ما آمده و تا نيمه هاي شب دور هم بودیم.

آيا در مطالعه، برنامه ريزي خاصي داشتيد؟ ميانگين مطالعه روزانه تان چقدر بود؟
بله؛ من در تمام مدت مطالعه براي كنكور، برنامه ريزي دقيقي داشتم. هميشه از يك روز قبل براي خودم برنامه ريزي مي كردم و مثلاً مي گفتم بايد فردا فلان درس را اين مقدار بخوانم و چون در كارم اراده داشتم، دقيقاً همان برنامه ريزي كه انجام داده بودم، اجرا مي كردم. در مورد ميانگين ساعات مطالعه نيز، من از مهرماه 92 و در ايام مدارس، روزانه 6 ساعت و روزهاي تعطيل نيز روزانه 9 ساعت مطالعه داشتم. سه ماه آخر مانده به كنكور نيز روزانه 10 تا 11 ساعت مطالعه مي كردم.




چقدر به شانس در موفقيت اعتقاد داريد و بگوييد رمز موفقيتان در چيست؟
اصلاً به شانس اعتقاد ندارم و دقيقاً رتبه خودم را پيش بيني مي كردم. انسان هر چقدر تلاش كند، به همان مقدار پاداش و مزد مي گيرد. من به اين دليل موفق بودم كه در درس خواندن سماجت داشتم؛ رمز موفقيتم، تلاش زياد و مصمم بودن در درس خواندن بود.

ميزان نقش دبيران خود در كسب اين رتبه را چگونه مي بينيد؟
قطعاً يكي از دلايل موفقيت در كنكور، داشتن دبيران و معلمان خوب مي باشد. ضمن تشكر از تمامي دبيرانم در دوران تحصيل، جا دارد از جناب آقاي ناظمي دبير درس زمين شناسي تشكر ويژه كنم، زيرا واقعاً عالي درس مي دادند و خيلي مفهومي مطالب را به من ياد دادند. در درس زمين شناسي كه ايشان دبير آن بود، با اينكه اكثر داوطلبان درصدهاي پاييني مي زدند، اما من به لطف ايشان و آموزش هاي مفهومي و دقيقشان، توانستم در كنكور در اين درس 60 درصد صحيح بزنم و اين موضوع خيلي در رتبه ام ﺗﺄثير داشت.

چه توصيه اي براي داوطلبان كنكور داريد؟
توصيه من به دانش آموزاني كه مي خواهند براي كنكور آماده شده و درس خواندن را شروع كنند اين است كه اعتماد به نفس داشته باشند. كنكور رقابت شديدي است، سعي كنند روحيه خود را حفظ كنند و اين را بدانند كه همه چيز به تلاش خود آنها بستگي دارد و هر چه بيشتر تلاش كنند، نتيجه و رتبه بهتري كسب مي كنند.

چه رشته و دانشگاهي را براي ادامه تحصيل انتخاب مي كنيد؟
خيلي از اطرافيانم مي گويند رشته دندانپزشكي بخوانم، زيرا هم مدت تحصيلش 6 سال مي باشد و هم شغل پردرآمدي است اما خودم علاقه اي به دندانپزشكي ندارم. به نظرم هر فردي بايد شغلي را انتخاب كند كه به آن واقعاً علاقمند باشد. من ان شاءالله رشته پزشكي عمومي دانشگاه تهران را براي ادامه تحصيل انتخاب مي كنم.

چه زماني به طور جدي شروع به درس خواندن كرديد؟
از سال دوم دبيرستان مطالعه براي كنكور را آغاز كردم و در آزمون هاي شبيه سازي كنكور شركت مي كردم. در سال سوم روي امتحانات نهايي تمركز كرده و بعد از امتحانات نهايي سال سوم، از تيرماه 92 به طور جدي برنامه ريزي و شروع به درس خواندن كردم.

در آزمون سراسري در كدام درس ها بيشترين و كمترين درصد كسب كرديد؟
بيشترين درصد در درس عربي با 85 درصد و كمترين نيز درس رياضي با 40 درصد بود.

خانواده خود را چقدر در موفقيتتان ﺗﺄثيرگذار مي دانيد؟
خيلي زياد. من هميشه گفته ام كه اراده درس خواندنم را مديون خانواده ام هستم. در ايامي كه براي كنكور درس مي خواندم، در همه لحظات مادرم با من همراه بود و پدر و مادرم خيلي خيلي در موفقيتم ﺗﺄثيرگذار بودند. مادرم محيط خانه را براي مطالعه آماده مي كرد و هر مشكلي داشتم برايم حل مي كرد. مادرم آنقدر كه به فكر من و موفقيتم بود، استرس بيشتري نسبت به من داشت. در اينجا لازم است صميمانه از زحمات و تلاشهاي پدر و مادرم تشكر كنم.

شب كنكور براي شما چگونه گذشت؟
اجازه دهيد از هفته آخر قبل از كنكور بگويم. من هفته آخر را براي مرور درس ها گذاشته بودم و ساعات مطالعه كمي داشتم. در اين هفته فرصت پيدا كردم مسابقات جام جهاني فوتبال را كه علاقه بسیار زيادي به آن داشتم، ببينم! روز قبل از كنكور صبح زود بيدار شدم؛ از ساعت 4 عصر همان روز درس خواندن را به كلي كنار گذاشتم و به پياده روي رفتم. همه اين كارها را به اين دليل انجام دادم كه خسته شوم و زود به خواب روم، چرا كه فرداي آن روز كنكور داشتم. ساعت 11 شب رفتم بخوابم اما از بس فكر كنكور بودم، تا ساعت 2 نيمه شب خوابم نبرد! صبح زود نیز ساعت 5 از خواب بيدار شدم و پس از خواندن نماز صبح، به همراه پدر و مادرم به طرف محل برگزاري آزمون رفتم.

آيا از كلاسهاي كنكور و آزمون هاي مؤسسات آموزشي نيز استفاده مي كرديد؟
كلاسهاي كنكور كه در خنج نيست اما من از سال دوم دبيرستان در كانون قلم چي خنج ثبت نام كرده و در آزمون هاي شبيه سازي كنكور شركت مي كردم. در درس رياضي نيز پيش يكي از دبيران، كلاس خصوصي مي رفتم.

به نظر شما چه رابطه اي بين توكل به خدا و پایبندی به احکام دین در ایجاد موفقيت وجود دارد؟
بخش بزرگي از موفقيتم را ناشی از توكل به خدا می دانم. من اكثر اوقات آرامش داشتم و همه مي گفتند اين آرامش تو به خاطر چيست؟ قطعاً توكل كردن به خداوند، موجب آرامش و در نهايت موفقيت افراد مي شود. زمانی که نماز می خواندم، آرامش خاصی پیدا می کردم و این آرامش نتیجه ایمان به خداوند بود.

اهل مطالعه غيردرسي هم هستيد؟
بله خيلي زياد؛ از سال اول ابتدايي كتاب داستان مي خواندم و در دوران راهنمايي هم كتابهاي زيادي مطالعه كردم. من كتابهاي غيردرسي زيادي از داستاني و علمي گرفته تا تاريخي و فلسفي و همچنين روانشناسي خوانده ام. يكي از بزرگترين آرزوهايم اين است كه كتابخانه اي بزرگ با انواع كتاب ها داشته باشم.

اگر به شما پیشنهاد ادامه تحصیل در کشورهای خارج از ایران بدهند، عکس العمل شما چه خواهد بود؟
من به رشته پزشکی علاقه دارم و پزشکی ایران نیز در همه جا حرف اول می زند. مسلماً کشور خودم را رها نکرده و جای دیگر تحصیل نخواهم کرد. البته احتمال خیلی کم وجود دارد که در آینده برای تخصص به کشور دیگر بروم، اما قطعاً برای کارم به شهر و کشور خود برگشته و به مردم شهر و کشور خودم خدمت می کنم.

كـلـام آخـر؟
من و چندین نفر از دوستانم که با هم و در یک کلاس درس می خواندیم، واقعاً شرایط سختی داشتیم و خنج نیز امکانات مناسبی نداشت. زمانی که در سال دوم دبیرستان بودم، یک جمله در یک کتاب روانشناسی خواندم که خیلی زیبا و ﺗﺄثیرگذار بود؛ این جمله واقعاً نگاهم را به مسائل تغییر داد و من را مصمم به درس خواندن نمود. آن جمله این است: "هیچ کار باشکوهی توسط کسی صورت نگرفته مگر اینکه او شجاعانه به این باور رسیده باشد که چیزی در درونش هست که برتر از شرایط است." من همیشه هم به خود و هم به دوستانم این جمله را یادآوری کرده و می گفتم درست که شرایط ما اینگونه است اما باید اعتقاد داشته باشیم که یک استعداد و پشتکاری داریم که می توانیم بر شرایط غلبه کنیم و واقعاً هم همینگونه شد و با دوستانم همان رتبه هایی که می خواستیم، بدست آوردیم.

موضوع مهم دیگر که لازم است بگویم این است که مادرم همیشه در همه لحظات با من بوده و به خاطر من خیلی از مشکلات را تحمل کرده تا من به موفقیت برسم. من همیشه گفته ام که مادرم لیاقت این را داشته است که دخترش رتبه 48 کنکور کسب کند. از مادرم صمیمانه تشکر می کنم و امیدوارم بتوانم روزی زحماتش را جبران کنم. از پدرم و تمامی افرادی که برایم زحمت کشیده اند نیز تشکر کرده و برای همه آنها آرزوی موفقیت می کنم.


نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
ناشناس
-
پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۳
3
احسنت بر خانم دکتر خنجی
مهرآفرین
Germany
پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۳
1
آفرین خیلی گلی خانم دکتر ان شالله همیشه موفق باشی
خنج
United States of America
پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۳
0
مبارک باشه خانوم حسین زاده .بابا بزارید خانم دکتر بشه بعد بکیید خانم دکتر خیلی باید بخونه بشه خانم دکتر
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۳
0
افرین...واقعا هم از الان باید بهشون گفت خانم دکتر...چون لیاقتش رو دارند و کاملا یک مصاحبه صادقانه داشتهاند...افرین