کد خبر: ۸۳۳۵
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۰ - ۱۱ بهمن ۱۳۸۹

زمینه‌های دومینوی قدرت‌های غیرمردمی عرب

امروزه لزوم دخالت مردم در اداره کشورها تقریباً به امری بدیهی تبدیل شده است و همه کشورها تلاش می‌کنند این مهم را محقق نمایند یا لااقل نمایشی از دموکراسی را در مقابل دیدگان جهانیان قرار دهند. متأسفانه نازل‌ترین سطح دخالت مردم در قدرت، در کشورهای عربی مشهود است. از آنجا که ملت‌‌های عربی همگی مسلمان هستند، هم دنیای غرب، دیکتاتورهای موجود را به اسلام ارجاع می‌دهد و هم خود دولت‌های موجود، بعضاً جلوه‌هایی از اسلام را به نمایش می‌گذارند(هدیه قرآن به دختران ایتالیایی توسط قذافی)، بنابراین غایت دیکتاتوری‌های موجود به اسلام ارجاع می‌شود و هزینه آن را اسلام می‌پردازد. خیزش مردم تونس این امید را ایجاد کرد که ملت‌های عربی نیز می‌توانند از مسیر انقلاب به مردم‌سالاری دست یابند؛ بنابر آنچه بعد از انقلاب تونس در اردن، الجزایر، یمن و مصر اتفاق می‌افتد، نشان از پتانسیل مردمی از یک سو و امید به تغییر از سوی دیگر دارد.

برای انقلاب در جهان عرب به جهت مسلمان بودن سه رکن اساسی لازم است: 1-‌ مردم 2-‌ رهبری 3-‌ ایدئولوژی. اما از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون در کشورهای مذکور انقلاب صورت نگرفت چرا که به‌رغم حضور مردم و وجود ایدئولوژی اسلام، نتوانستند از رهبری مناسب (همانند امام خمینی) برخوردار باشند. اصولاً کشورهای عربی به‌رغم تجربه هزار ساله خلافت اسلامی در سرزمین‌شان و با توجه به در دسترس بودن ایدئولوژی انقلاب، از نبود رهبری رنج می‌برند و علت آن نیز این است که به شرط حرکت برای تشکیل مردم‌سالاری دینی، چه کسی باید حکومت کند. شهید سیدقطب و ابوعلی مودودی تلاش کردند تا حدودی این مسئله را حل نمایند اما مشکل اساسی در غایت‌نگری انقلاب‌های عربی این است که چه کسی و چگونه باید به اسم اسلام حکومت تشکیل دهد. به تعبیر بهتر آنان برای پیوند بین دین و مردم‌سالاری به سبک امروزی دچار مشکل نظری هستند. چه کسی باید در رأس حکومت اسلامی قرار بگیرد و رأی مردم چگونه به وی مشروعیت عینی می‌دهد؟ این مهم هنوز در جهان عرب مبهم است، بنابراین روشنفکران جهان عرب لاجرم باید به تجربه انقلاب اسلامی مراجعه نمایند زیرا جز انقلاب اسلامی هیچ انقلابی در جهان عرب رخ نخواهد داد و دلیل آن نیز نبود ایدئولوژی بسیج‌گراست. امروز از ناسیونالیسم عرب یا مارکسیسم چینی و روسی خبری نیست، منتها ایدئولوژی زنده و بسیج‌گر اسلام است. این ایدئولوژی امروز در دسترس ملت‌های عربی- اسلامی است. اگر رهبری دینی مناسب(ایدئولوگ، دگرگون‌ساز و مدیر) پیدا نمایند به راحتی می‌توانند از سد دیکتاتور‌های غیرمردمی و سکولار عبور نمایند.

طبق پژوهش‌‌های علمی، مردم جهان عرب اکنون از شش مسئله اساسی رنج می‌برند و همین مسائل کافی است تا آنان را به سمت تعیین سرنوشت سوق دهد و تصمیم تاریخی خود را بگیرند:

1-‌ بحران هویت: امروز بحران هویت در جهان عرب موج می‌زند زیرا تمرین ملت‌سازی در آنجا صورت نگرفته است، به طور مثال مردم عربستان برای یکبار در کاری مشترک شرکت نکرده‌اند که هویت ملی آنان نمایان شود. مردم احساس نمی‌کنند رأس حاکمیت با آنهاست.

2-‌ بحران مشروعیت و مشارکت: غیرمردمی بودن، موروثی بودن و از همه مهم‌تر عدم کارآمدی دولت‌های عربی، مشروعیت آنان را به چالش طلبیده است. به دلیل بی‌تأثیری نقش مردم در استمرار قدرت، پیوند عاطفی بین حاکمیت و مردم وجود ندارد و هر کدام از نفت بیشتری برخوردار باشند از مشروعیت نازل‌تری برخوردارند.

3-‌ فاصله طبقاتی: فاصله طبقاتی و تجمیع عینی فقر و غنا در کشورهای عربی از همه جای جهان مشهود‌تر است. سرمایه‌داران بزرگ در کنار با‌دیه‌نشینان در کشورهای شمال آفریقا و شبه‌جزیره عربستان به وفور یافت می‌شوند و این فاصله با استمرار حکومت‌های موجود کم نخواهد شد.

4-‌ بحران فرهنگی: سرازیر شدن ابزار‌های فرهنگی غرب به مرکز جهان اسلام و تعارضات فرهنگی و افراط‌گری در ابتذال، جهان عرب را در خود غرق کرده است. بسیاری از جوانان به کلی هویت فرهنگی بومی و دینی خود را از دست داده‌اند و سطحی‌نگری فرهنگی و لذت‌جویی‌های مفسده‌آمیز در سواحل مدیترانه و دیگر مناطق موج می‌زند و از قضا برخی دولت‌های غیرمردمی برای سرگرم کردن جوانان و رهایی خود از فشارهای احتمالی‌، زمینه‌های آن را فراهم می‌کنند.

5-‌ مداخله خارجی: امروزه کمتر کشور عربی را می‌توان دید که امریکا و غرب در آن نقشی نداشته باشند. پایگاه‌های نظامی امریکا در بحرین، عربستان، قطر، کویت و عراق باعث تحقیر ملی ساکنان این کشورها شده، به علاوه ضعف در ایجاد دموکراسی باعث شده است دنیای غرب از این ضعف برای بلعیدن منابع آنان سوء‌استفاده نماید.

6-‌ ضعف نظامی: شکست پی در پی کشورهای عربی از صهیونیست‌ها و فروپاشی ناسیونالیست عربی نشان از ضعف نظامی آنان است، به صورتی که امروز هیچ اقدامی در قبال اشغال فلسطین، عراق و تجزیه سودان از خود نشان نمی‌دهند. اگر امریکا یا هر قدرتی امروز یکی از کشورهای عربی را اشغال نماید، دیگر دولت‌های عربی چه می‌کنند؟ ملت‌های عربی این حقارت را نیز دیده‌اند، بنابراین با بررسی همه‌جانبه و آسیب‌شناسی فوق می‌توان نتیجه گرفت که زمینه برای انقلاب‌های مردمی در جهان عرب آماده است و دومینوی آن شروع شده و آنچه برای تسریع آن لازم است رهبری دینی است، زیرا تنها ایدئولوژی موجود اسلام است و دمیدن در این ایدئولوژی واجد صلاحیت رهبران دینی است به شرط آنکه بتوانند تفسیری امروزی از اسلام اجتماعی ارائه نمایند.

عبد‌الله گنجی

انتهای پیام/70

برچسب ها: دومینو
نظرات بینندگان