کد خبر: ۹۵۶۴۲
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۷ - ۱۵ شهريور ۱۳۹۵

سبک زندگی چیست /جامعه ایرانی مدرن یا سنتی را می پسندد

با ورود نگرش ها و اندیشه های غربی و جلوه های مدرنیته این تضاد و چالش بین این دو فرهنگ کاملا متفاوت ،بروز پیدا کرد آنچنان که هنوز این چالش ادامه دارد .
به گزارش شیرازه، تقریباً در اکثر تعریف های سبک زندگی می توان دو مفهوم را یافت که در تعریف سبک زندگی درنظر گرفته شده است. اول؛ مفهموم وحدت و جامعیت و دوم ؛ مفهوم تمایز و تفارق .به این معنی که سبک زندگی حاکی از مجموعه عوامل و عناصری است که کم و بیش به طور نظام مند باهم ارتباط داشته و یک شاکله ی کلی فرهنگی و اجتماعی را پدید می آورند.

  مفهوم سبک زندگی یا "life stile” اززمره مفاهیمی است که پژوهشگران حوزه جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی برای بیان پاره ای از واقعیت های فرهنگی جامعه، آن را مطرح و به کار می برند.

 حال باید دانست آیا واژه و مفهوم «سبک زندگی »اصطلاح دقیقی در علوم اجتماعی است یا اصطلاحی خاص و ترکیبی از معنای دوواژه سبک و زندگی است؟

 همان گونه که بیان شد شیوه ی زندگی و یا سبک زیستن منعکس کننده گرایش ها، تمایلات، رفتارها ، عقاید و ارزش های یک فرد و یا جامعه است که در کنار مجموعه ای از طرز تلقی ها، عادت ها، نگرش ها، سلیقه ها، معیارهای اخلاقی و سطح اقتصادی، طرز زندگی کردن فرد یا گروهی را می سازند.

 بی شک در گذر تاریخ مواجهه ی فرهنگ و جامعه ایرانی با فرهنگ و نگرش مدرن غربی سبب تحول در سبک زندگی ایرانی شده است و یک زندگی شبه مدرن را که با رقه هایی از سنت نیز در آن وجود دارد، برای جامعه ایرانی رقم زده است به گونه ای که با چند دقیقه حضور و نظاره در محیط های اجتماعی وشهری این هویت مونتاژی را می توان مشاهده کرد .به واقع از پایان دوره صفویه و مخصوصاّ از دوران قاجاریه تا به امروز ،مسأله مواجهه با عالمی جدید و ساحتی نوین به نام غرب و مدرنیته ، کم کم در ایران رخ نموده است.

 غرب مدرن مبتنی بر تفکری فلسفی ، فرهنگی پدید آمد که در آن انسان جای خدا را می گیرد و به صورت موجودی صاحب علم و اراده و قدرت ظاهر می گردد و همه چیز را در تصرف و تملک خود در می آورد. غرب مدرن کوشیده است تاریخی جدید با نگرش و هویتی جدید برای نسل انسان رقم بزند.

 در مقابل، جامعه ایرانی یک جامعه دین دار ،دین محور و خدا محور است و در آن پای بندی به دین و سنت تا حدود زیادی یافت می شود.از این رو با ورود نگرش ها و اندیشه های غربی و جلوه های مدرنیته این تضاد و چالش بین این دو فرهنگ کاملا متفاوت ،بروز پیدا کرد آنچنان که هنوز این چالش ادامه دارد.

متأسفانه جامعه ایرانی علی رغم مقاومت های آگاهانه روحانیت اصیل و مردم دین مدار ، با بسیاری از سنن خویش و امور هویتی و اشکال و قالب های سبک زندگی دینی اش وداع کرد و عرصه را برای غرب زدگی فراهم کرد که منجر به تعریف جدیدی از هویت، زندگی، عالم، علم، دین و دین داری شد.

جامعه ایرانی همانطور که در برخی هویت و ارزش ها ، دچار بحران شده است ، در سبک زندگی نیز در صد ساله اخیر به ویژه از دوران روی کار آمدن رضا خان و تجدد آمرانه اش، دچار تردید بسیار در نگرش ها، گرایش ها، آداب و رسوم، نظامات و سنن اجتماعی، باورها و حتی باورهای دینی گشته و سبک زندگی ایرانی دچار تناقض شده است به نحوی که از جامعه ما یک جامعه شبه مدرن ساخته شده که نه می توان آن را سنتی و نه می توان بر آن نام مدرن نهاد .باید از این تردید هویتی نگران بود.

 

تجدد و مدرنیسم هم در جغرافیای کشورهای غربی و هم در عالم شرق ؛ ادامه دارد .هسته و دال مرکزی این مفهوم را می توان مفاهیم در هم تنیده خودبنیادی تفکر بشر ، انسان گرایی (اومانیسم و هیومنیسم )، تقدس زدایی (ماتریالیسم )، تکنیک زدگی افراطی ، غیب ستیزی ، شریعت ستیزی ، وحی ستیزی و متن گریزی دانست .تمامی این ها سبب شدند که سبک زندگی بشر زیست کننده در بستر مدرنیسم تغییر کند . با سبک زندگی پیشین خود و همچنین با سبک زندگی سنتی و دینی فاصله بگیردکه در اینجا لازم است منظور از واژه سنت را بیان کرد .

 سنت در ساده ترین تعریفش به امور متعلق به گذشته تعبیر شده است .وقتی که یک فرهنگ تاریخی می شود و درون مایه ها ی یک تمدن شکل می گیرد ، تاریخی شدن آن فرهنگ و آن تمدن ، سبب پدیداری سنت به شمار می آیند .سنت را باید یک کلان فرهنگی و تاریخی دانست که به انسان و زمانه اش هویت می بخشد .سنت اسلامی از منظر مسلمانان با  سرچشمه ی وحی و قرآن و نهج البلاغه و روایات سیراب می شود و امری است قدسی و آسمانی و ملکوتی که مرزهای شفاف و روشنی با خرافه گرایی و تحجر دارد .

عادات و سبک زندگی دینی مردم،  امر مهمی است و امروزه اندیشمندان غربی هم از شیوه زندگی غربی دفاع نمی کنند و آراستگی به فضائل انسانی و زندگی پرهیزکارانه نیز در نظر همه کس شرط کمال است .

 یکی از مشکلات جامعه ما مقایسه و انتخاب میان دو صورت و شیوه زندگی نیست ، بلکه در شرایط امکان تحقق آن هاست .

 شیوه زندگی غربی در پناه قدرت تکنیک پدید آمده ودر سراسر روی زمین بسط یافته است .بنابراین حکمرانی این قدرت ها اقتضای شیوه زندگی خاص دارد .شیوه ای که برگرفته از اصول ،مبانی و الگوهای مبتنی بر دین مداری است .به گونه ای که ظاهر زندگی همراه با باطن تغییر کند .آیا این همه سفارش به عمل صالح که جلوه ظاهری حیات مومن است و به مثابه اولین قدم طهارت باطن و نفس است .چیزی جز معنای یگانگی این دو را می رساند ؟بنابراین در کنار پرداختن به ظاهر سبک زندگی باید به سراغ جان (اخلاق و افکار )انسان رفت و آنجا را احیا کرد که اگر چنین شد،سبک زندگی دینی نیز احیا خواهد شد .


منبع: نسیم شیراز
نظرات بینندگان