بحران آب یا سوءمدیریت/ آیا تعمدی در تضعیف کشاورزی است؟
به گزارش شیرازه، چند شب گذشته گزارش خبر 21 شبکه یک سیما از زمینهای شورهزار خرمشهر که با مدیریت آب و استفاده از روشهای نوین کشت به گندمزار تبدیل شده بود، توجهام را جلب کرد.
این نمونه موفق نشانگر این است که با استفاده از روشهای نوین آبیاری و کشت میتوان زمینهای مرده را حاصلخیز کرد.
کشور ایران دارای تنوع اقلیمی بالایی است، از شمال تا جنوب کشور پهناورمان با شرایط آب و هوایی متفاوتی مواجه هستیم. میزان بارش سالانه برف و باران در نقاط مختلف کشور در فصول متفاوت متغیر است. اذعان میشود که میزان بارندگی در کشور ما کاهش پیدا کرده است، اما سوءمدیریت آب موجب شده که «آب» به یک مسئله امنیتی در برخی استانهای ما تبدیل شود.
با وجود کاهش بارندگی اما در یکی دو سال گذشته شاهد بودیم که بارانهای خوبی در برخی استانهای جنوبی کشور بارید که حتی سیل به راه افتاد، اما آیا برنامهریزی برای استفاده از همین میزان آب شد؟ بعد از هر بارندگی روانآبها را نیز میتوان با روشهای صحیح ذخیره و استفاده کرد اما متأسفانه آنها نیز هدر میروند.
در سالهای متمادی اشتباهات زیادی نسبت به آب در ایران انجام شده که همچنان هم ادامه دارد. سدسازیهای غیرضروری و کمتر کارشناسی شده، انتقال آب از یک نقطه به منطقهای دیگر و عدم بهکارگیری روشهای نوین در آبیاری و هدررفت آب در بخش کشاورزی، استفاده نادرست آب در صنعت، مصارف خانگی و... ازجمله مواردی است که نمونه بارز سیاستگذاریهای نادرست آب است.
برخی کارشناسان اذعان دارند که سوءمدیریت، مسئله آب را به بحران تبدیل میکند، اما جای تأمل است که وزارت نیرو، سازمان محیطزیست، جهاد کشاورزی و دیگر متولیان مربوطه همچنان مسیر خود را طی میکنند که نتیجه آن جز تضعیف کشاورزی و وابسته شدن کشور به خارج، نارضایتی کشاورزان، مهاجرت از روستا، حاشیهنشینی و... نیست.
روزنامه «فایننشال تایمز» در سال 95 در مطلبی با تیتر «ایران خشک شد» نوشت: «ایران با پیشینه هفتهزارساله تا ۲۰ سال دیگر از بیآبی و خشکسالی نابود میشود و از آن بیابانی بهجای خواهد ماند که هیچ گیاه و جانداری توان زندگی در آن را نخواهد داشت». در مقاله این روزنامه انگلیسی در کنار دلایلی مانند رشد صنعت و افزایش جمعیت، از کشاورزی بهعنوان دلیل اصلی بحران آب در ایران نام برده شده و تحقیقات موسسه مستقل استرالیایی «افدیآی» هم از بحران آب در ایران خبر میدهد. بر اساس تحقیق این موسسه، ایران در حال مبارزه با یک بحران آب است و علت آنهم سوءمدیریت دولت و برنامهریزیهای نامناسب است.
در این تحقیق آورده شده است که با وجود برنامهریزیهایی که در سال 2013 برای اصلاح الگوی مصرف در ایران صورت گرفته است، میانگین مصرف آب در ایران 70 درصد بیشتر از میانگین جهانی است و با ادامه این روند و با تأثیرات تغییر اقلیم، بحران آب در ایران تشدید میشود.
جالب است که پرفسور کردوانی پدر جغرافیای ایران در یک مصاحبه اعلام میکند: «وقتی سد را ساختند باید میزانی از آب را به باتلاقها اختصاص میدادند، میزانی دیگر را برای کشاورزی و مابقی را برای آب صنعت و آب شرب. یعنی اگر سهم دریاچهها و باتلاقها را بعد از ساخت سد باز میکردند و سهم کشاورزی را هم میدادند، آب باقیمانده هم برای شهر و هم برای صنعت کافی بود. اما قانون دیگری تصویب کردند که در ابتدا آب سدها باید به شهرها اختصاص داده شود، دوم صنعت و اگر آبی باقی ماند برای کشاورزی. در این قانون آبی به تالابها و باتلاقها هم حتی اختصاص داده نشد. آن زمان میگفتند اگر آب به دریاچه ارومیه یا باتلاق گاوخونی میرسد تلف میشود؛ اما الآن نظرشان تغییر کرده و حتی سازمان محیطزیست میگوید که باتلاق و تالاب باید اولویت اول آب سدها باشند. بهطور خلاصه اینکه ابتدا چاهها را ساختند و سپس سدها را و نام هر دو را هم عامل توسعه گذاشتند؛ اما در مدیریت سدها اشتباه کردند و آب سدها را به شهرها اختصاص دادند. مثلاً در اصفهان آب زایندهرود را به اصفهان، کاشان و... دادند و این را اصلاً به کشاورزی هم اختصاص ندادند؛ فقط از این آب برای شهر و صنعت استفاده کردند. در یزد هم این اتفاق افتاده است؛ اکنون هر 5 سال یکبار جمعیت را حساب میکنند، اما در یزد هر 5 ماه این کار را انجام میدهند؛ چراکه بیش از 90 درصد روستاهای یزد خالی شدهاند، زیرا فقط آب به شهرها اختصاص داده شد. در همین رابطه چندی پیش مجلهای در مصاحبهای از من پرسید که نظر من درباره انتقال آب چیست و من هم گفتم هر استانی را میخواهید نابود کنید به آن استان آب بدهید!».
انتقال آب در استان اصفهان، یزد و همچنین فارس مشکلات متعددی را برای کشاورزان و روستائیان به وجود آورده است، در هفتههای اخیر کشاورزان اصفهانی تجمعات اعتراضی برگزار کردند که نیروهای ضد شورش با حضور خود آنها را به آرامش دعوت کردند.
چند سالی است که طرح انتقال آب از خلیجفارس به استانهای فلات مرکزی ازجمله استان فارس هم مورد بحث بوده و اقداماتی نیز انجام شده است. طرح انتقال آب اگرچه در ظاهر ایده خوبی برای جبران کمآبی است، اما مخالفانی نیز دارد.
انتقال آب از دریا غالباً برای مصارف شهری و صنعتی است و سهم چندانی به روستا نمیرسد، درحالیکه روستا برای ادامه حیات و تولیدات در بخش دامداری بهویژه کشاورزی نیاز به منابع آب دارد. مخالفان این طرح معتقدند استفاده از آبشیرینکن برای انتقال آب از دریا، تأثیرات بدی بر روی طبیعت و دریا خواهد داشت.
بهجز انتقال آب برخی کارشناسان سادهترین راهها را تصفیه پسابهای صنعتی و خانگی و استفاده مجدد از آن میدانند که جمعآوری آب باران با ایجاد آبخیزهای غیرقابل نفوذ مانند آنچه در استرالیا انجام میشود و یا قرار دادن تجهیزات جمعآوری آب باران در پشتبام خانهها همانند آنچه در انگلستان انجام میشود از دیگر راههای پیشنهادی است.
مسؤولین مربوطه بهجای پذیرش اشتباهات خود و تغییر و اصلاح رویه موجود در مدیریت آب، تنها به بیان بحرانی شدن مسئله آب در کشور و کاهش بارندگی اشاره میکنند و بهجای تقویت کشاورزی با روشهای نوین از توسعه صنعت وعدهها میدهند.