آیین امضای کتاب «نفس» در پاتوق کتاب شیراز برگزار شد
نویسنده کتاب «نفس» گفت: تلاش من بر این بوده است تا نشان دهم که گناه کردن میتواند بسیار لذتبخش باشد چرا که با نشان دادن لذت بخش بودن گناه میتوان ارزش حقیقی کسی که از گناه دوری میکند را دریافت و به فلسفه تقوای الهی پی برد.
به گزارش شیرازه، یکی از کارکردهای ادبیات ادستانی این است که مخاطب خود را با تجربهای بشری مواجه میکند که لزوما در دنیای واقعی به تحقق نپیوسته است و هر چه بوده از مخیله مؤلف نشأت گرفته است. با این حال گونهای دیگر از ادبیات داستانی نیز وجود دارد که قدرت تخیل خالق اثر را در راستای یک خوانش مجدد از واقعیت به کار میگیرد.
این ژانر ادبی که گاه «مستند- داستان» و گاه «رمان مستند» خوانده میشود، نویسنده را بر آن میدارد تا ضمن رعایت اصول تکنیکی داستاننویسی و رعایت اصول دراماتیک، یک برش از زمانهای گذشته را انتخاب کرده و تجربهها، احساسات و بیموامیدهای آدمهای پیرامون خود را به گونهای به رشته تحریر دربیاورد که خواننده آن اثر ادبی را در یک ماشین زمان قرار دهد و او را وادار به تجربهی یک موقعیت خاص کند که ممکن است در زندگی واقعیش هیچگاه مجالی برای تکرار آن نباشد.
هنرمندان این حوزه از ادبیات داستانی در هنگام آفرینش آثار خود در تقاطع «اندیشه»، «خیال» و «وفاداری به واقعیت» زندگی میکنند. این ادعا را میتوان با مطالعه یک نمونه شاخص از این ژانر ادبی محک زد و به اثبات رساند، هر چند که «نفس» اثر درخشان « بهزاد دانشگر» مهر اثباتی بر این داعیه زده است.
بهزاد دانشگر؛ نویسنده اصفهانی که پیش از این نیز با آثاری چون «پادشاهان پیاده»، «ادواردو»، « تولد در لس آنجلس» استعداد کمنظیر خود را به علاقهمندان ادبیات معناگرا نشان داده بود، عصر امروز 24 تیر در کافه «پاتوق کتاب» شیراز حضور یافت و در آیین جشن امضای کتاب «نفس»؛ در میان مخاطبین این اثر؛ از تجربیات و انگیزههای خود برای خلق این اثر ادبی سخن گفت.
وی در ابتدای این نشست و با استناد به آیه 257 سوره بقره که خداوند در این آیه بشر را به دو دسته انسانهای هدایتشده به سمت نور و انسانهای مانده در تاریکی تقسیم میکند، گفت: اگر که ما در این آیه شریفه تدبر کنیم و چکیده فهم خود را با آنچه در دنیای ادبیات و سینما میگذرد مقایسه کنیم درخواهیم یافت که در سالها اخیر بیشتر آثار هنری که تولید میشوند حدیث نفس آن دسته دومی است که هیچگاه تمایلی به خروج از ظلمت نداشتهاند و همچنان مایل هستند در دایره غفلت و تاریکی بمانند، این در حالی است که سوژههای ادبی نابی را نیز میتوان از دسته اول یافت. در حقیقت میتوان کاراکترهای آثار ادبی را انسانهایی پنداشت که با هر دین و مسلک و اعتقادی که داشتهاند به سمت نور حقیقت متمایل شدهاند.
این نویسنده با اشاره به این نکته که یکی از راهکارهای تغییر نگرش و رفتار آدمهای پیرامونمان تغییر احساسات آنها است، گفت: داستان «نفس» که برگرفته از یک داستان کاملا واقعی است میخواهد نشان دهد که نگاه سیاه و سفید به آدمهای پیرامون خودمان درست نیست، چرا که این نوع نگرش که بر اساس پیشداوریهایمان، همدیگر را ارزشگذاری کنیم موجب نفرتافکنی از یکدیگر میشود.
دانشگر در همین رابطه افزود: دغدغه و انگیزه فلسفی من در کتاب «نفس» و دیگر آثارم این بوده است که روایت زندگی انسانهایی را به مخاطبم عرضه کنم که تحت شرایطی خاص «ولی» بودن خدا را در تمام امور میپذیرند و احساس و بنیاد فکریشان آنچنان تغییر میکند که آینده خود را دگرگون میکنند. این افراد در دنیای واقعی زندگی میکنند، در هر جایی از دنیا و در هر برهه تاریخی. تلاش من در همه آثارم به ویژه در کتاب نفس، نشان دادن استحاله فکری این افراد بوده است.
وی با اشاره به این که یکی از درونمایههای اجتماعی کتاب «نفس» موجب انتقادات فراوانی از سوی قشر مذهبی جامعه به این اثر شده است گفت: چشیدن طعم لذتبخش گناه توسط شخصیت اصلی این رمان یک حقیقت اجتماعی است که باید آن را در نظر گرفت و من نیز این نکته را در نگارش این اثر رعایت کردم و به واقعیت وفادار بودم. تلاش من بر این بود که نشان دهم یک گناه میتواند بسیار لذتبخش باشد چرا که با نشان دادن لذت بخش بودن گناه میتوان ارزش حقیقی کسی که از گناه دوری میکند را دریافت. البته فقط در دو صفحه از این رمان به روایت شیرین بودن گناه پرداخته شده است و تا آخر کتاب نقد و قضاوت آن موقعیت است.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان