توطئه آمریکایی ها برای کاهش جمعیت در ایران/ سردرگمی 40 ساله کشور در دالان بی برنامگی
طبق گزارش منتشره دفتر جمعیت سازمان ملل سال ۲۰۱۷ در بازه سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ نرخ باروری ایران ۱.۷ فرزند به ازای هر زن اعلام شده است و در کمال تعجب این نرخ در سال ۲۰۱۹ به عدد ۲.۱۵ تغییر کرده است؛ یعنی نسبت به گذشته شرایط باروری در ایران بهتر شده است. بر خلاف این گزارش طبق اعلام مرکز آمار ایران، وضعیت ما در نرخ باروری این اندازه تفاوت معنادار نداشته است.
پروژه سازمان ملل متحد برای کاهش جمعیت ایران؟!
نرخ اعلامی دفتر جمعیت در گزارش سال ۲۰۱۹ در حالی به ۱.۹۱ و ۲.۱۵ تغییر یافته که با گزارش بانک جهانی که نرخ باروری کشورمان در سال ۲۰۱۷ و ۲۰۲۰ را ۱.۶۴ و ۱.۵۴ فرزند اعلام کرده، تفاوت معناداری دارد.
متاسفانه در طی سالهای دهه ۷۰ و ۸۰ شمسی سازمان ملل با اطلاع از کاهش نرخ باروری ایران به کمتر از میزان استاندارد، با چشم پوشی و سکوت با ادامه ارائه بسته حمایتی کنترل جمعیت بر بحران جمعیت در کشورمان دامن زد.
طبق گزارش برخی مراکز کارشناسی در دهه ۷۰ شمسی برخی مسئولان وقت در کشور با یک فریب آماری، به دروغ نرخ باروری کشور را ۶.۵ فرزند اعلام کردند؛ با این آمارسازی قانونی با عنوان «کنترل جمعیت و تنظیم خانواده» در مجلس تصویب شود و انبوهی از بودجه عمومی که قرار بود خرج سازندگی پس از جنگ شود، در کنار استقراض از بانک جهانی در راه پروژه کاهش جمعیت ایرانیان و تهیه و توزیع رایگان اقلام پیشگیری از بارداری و نازاکننده از سوی وزارت بهداشت هزینه شود.
پروژه "تنظیم خانواده" ارتش آمریکا برای مسلمانان
همواره برتری عددی و جمعیتی در طول تاریخ در طول تاریخ یکی از شاخص های تعریف قدرت دولتها بوده است که از دیگر سو تسلط بر نفوس دیگر ملتها هم از اهمیت بالایی برخوردار است که شاید همین دلیل بسیاری از جنگهای وحشیانه در تاریخ بشر بوده است. اما با شکل گیری استعمار نوین استراتژیهای کلان در جهت کاهش و به عبارت دقیقتر، کنترل جمعیت دشمن است.
برخی کارشناسان غربی در آثارشان به این نکته پرداخته اند که کنترل جمعیت جهانی کاملاً منطبق بر پارامترهای دکترین نظامی و یک جنگ تمامعیار است.
براساس شواهد تاریخی ورود برنامهی تنظیم خانواده به کشورهای موسوم به جهان سوم یا مسلمان توسط کارشناسان آمریکایی در زمانی آغاز شد که بحث تنظیم خانواده و کنترل جمعیت در آمریکا و کشورهای غربی تعطیل شده بود.
در سال ۱۹۴۸ یک پروژه پژوهشی میان ارتش امریکا و دانشگاه جان هاپکینز آغاز شد که هدف آن ارائهی یک برنامهی هماهنگ جهانی با همکاری سازمان های بین المللی برای کاهش جمعیت کشورهای کمتر توسعهیافته بود. قرار بر این شد تا این برنامه با عناوینی زیبا و جذاب چون «تنظیم خانواده» در این کشورها ترویج و عملیاتی شود.
این پروژه در اولین گام ساکنان رنگین پوست ساکن در آمریکا علی الخصوص سرخ پوستان بومی این کشور را هدف قرار داد. برنامه عقیم سازی در تمام بیمارستانهای مربوط به سرخپوستان در دستور کار قرار گرفت و تا سال ۱۹۷۷ حدود یکچهارم زنان سرخپوستی که به هر دلیل به بیمارستان در اوکلاهاما مراجعه کرده بودند، عقیم شدند.
در جوامع جهان سوم و مسلمان برای جلوگیری از ایجاد حساسیت نحوهی فعالیت این پروژه مخفیانه و زیرزمینی شروع شده و همزمان با آن بحث اشتغال زنان و ایجاد مهدکودکها و قانون بازنشستگی نیز دنبال شد. همزمان بسته های حمایتی صندوق جمعیت سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی به کشورهای آسیایی برای گسترش خدمات جلوگیری از بارداری اوج گرفت.
مدیرکل اجرایی وقت صندوق ملل متحد در امور جمعیت در دههی ۹۰ میلادی که برای اجرای این طرح به یکی از کشورهای آسیایی آمده بود، در اظهارنظری پیرامون همراهی دولت ایران با برنامه های کنترل جمعیتی سازمان ملل گفت: «من خوشحالم که مقامات مسئول ایران این برنامه را پذیرفتهاند و برای پیشبرد آن میکوشند. در بسیاری از کشورهای دیگر، کار به این آسانیها نیست. من متأسفم که از کشوری (آمریکا) آمدهام که حتی رئیسجمهور آن (یعنی بوش) با برنامهی بهداشت خانواده و تنظیم خانواده مخالف است.»
در حال حاضر در کشورهایی که سیاست های انقباضی جمعیت را دنبال میکردند، سیاستهای تشویقی جمعیت را در دستور کار قرار داده اند؛ هرچند تجربهی اجرای سیاستهای تشویقی جمعیت در کشورهایی همچون فرانسه، ایتالیا، انگلیس و غیره عملاً چیزی جز تغییرات کوتاهمدت در میزان باروری را نشان نداده است؛ تا جایی که بر اساس تخمین گزارش حزب محافظهکار انگلیس، اتحادیهی اروپا براى حفاظت از جمعیت جوانش تا سال ۲۰۵۰ به ۷۰۰ میلیون مهاجر نیاز دارد، که هدف بسیار دور از ذهنی بهنظر میرسد؛ حالا این کشورها به این نتیجه رسیده اند که علاج واقعی این بحران در تغییر نگرشهای عامهی مردم به مفاهیمی همچون مادری و ارزشهای فرزند و فرزندآوری است.