تاریخچه حجاب در ایران و جهان ، از دوران باستان تا اکنون + تصاویر مستند
موضوعات بررسی شده در این مطلب عبارتند از : تاریخچه حجاب در دوران باستان ، تاریخچه حجاب در ایران، تاریخچه حجاب در اروپا، تاریخچه حجاب در اسلام، تاریخچه برهنگی در جهان، تاریخچه برهنگی در ایران، ماجرای اجباری شدن حجاب در ایران، گرایش فطری به پوشش و علل گرایش به بدحجابی.
حجاب به چه معناست؟
حجاب فقط یک تکه لباس نیست
معنای لغوی حجاب: حجاب یک کلمه عربی به معنای پرده است و چون خاصیت پرده، پوشاندن و ایجاد حریم است، حجاب هم به معنای پوشاننده بکار میرود.
معنای اصطلاحی حجاب: حجاب یک اصطلاح اسلامی است. از دیدگاه فقهی حجاب یعنی زنان در اجتماع و در مقابل مردان نامحرم طوری لباس بپوشند که برجستگی های بدنشان مشخص نباشد و فقط گردی صورت و دست هایشان تا مج باز باشد. به عبارت دیگر حجاب یعنی لباس زنان در مقابل مردان نامحرم، نمایش دهنده جاذبه جنسی شان نباشد. حالا اینکه این لباس، چه مدل و چه رنگی باشد را اسلام محدود نکرده است.
مطالعه تاریخچه حجاب چه اهمیتی دارد
روزگار در مورد بازماندگان همانگونه جریان پیدا مى کند که درباره گذشتگان جریان داشت
آنچه در تاریخ آمده محصول عمر میلیاردها انسان است. مطالعه ی تاریخ ما را از حوادثی که بر ملتهای گذشته رخ داده و واکنش های فردی و جمعی آنها به این حوادث باخبر میکند. تاریخ به ما میگوید کدام ملت به چه دلیل پیشرفت کرد و کدام ملت به چه دلیل پسرفت. تاریخ به ما می آموزد که تغییرات فرهنگی در بلندمدت چه تاثیری بر تعالی یا تنزل تمدنها داشته است.
مورخان معتقدند هدف از مطالعه تاریخ صرفا شناختن اشخاص و وقایع نیست بلکه هدف شناخت وضع زندگی اجتماعی و تغییرات جوامع انسانی است. زیرا آشنایی با زندگی اجتماعی انسان در طول تاریخ منجر میشود تا شناخت بهتر و بیشتری نسبت به جامعه ی کنونی پیداکنیم. به بیان دیگر، هدف از مطالعه تاریخ اینست که انسان به قوانین و سنن حاکم بر تاریخ آشنا شود و براساس آن، قوانین حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی خود را تعیین کند.
و نکته جالب در مطالعه تاریخ اینست که بسیاری از اتفاقات در دوره های مختلف تاریخی تکرارشده است. پس تاریخ پیوسته تکرار مى شود و امام علی(ع) نیز به این موضوع اشاره کرده و می فرمایند: « اى بندگان خدا! روزگار در مورد بازماندگان همانگونه جریان پیدا میکند که درباره گذشتگان جریان داشت ».
در این مطلب تاریخچه حجاب از دوران باستان تا امروز در ایران و جهان بصورت مصور و مستند روایت شده است. مطالعه تاریخچه حجاب و در کنار آن بررسی وضعیت زن در خانواده و در جامعه میتواند تاثیر پوشش بر جایگاه خانوادگی و اجتماعی زن را روشن کند.
تاریخچه حجاب در جهان
حجاب در ایران و در تمام فرهنگ های قبل از اسلام سابقه داشته است. این مسئله دلیلی است بر اینکه حجاب یک نوع گرایش فطری و انسانی است.
بنابراین نباید به حجاب بعنوان یک محدودیت دینی نگاه کنیم بلکه باید بعنوان یک ارزش انسانی آن را پاس بداریم.
تاریخچه حجاب در جهان در بسیاری از کتابهای تاریخی مورد بررسی قرارگرفته است. به گواهی تاریخ، حجاب از دوران باستان و در تمامی نقاط جهان، در میان زنان رایج است. البته مقدار آن در همه جا یکسان و به یک شکل نبوده و به اشکال مختلف استفاده می شده است.
دانشمندان معتقدند پوشیدگی یک امر فطری است؛ به این معنی که براساس رسوم اکتسابی، قوانین بشری یا حتی احکام دینی شکل نگرفته است. میل به پوشش و حجاب بطور خاص در میان زنان موجب میشود تا آنان هنگام حضور در اجتماع، خود را بیش تر از مردان بپوشانند (این سوال که چرا درحال حاضر این موضوع در بسیاری از کشورها مصداق ندارد و برعکس، زنان نسبت به مردان پوشش کمتری دارند، در ادامه این مطلب پاسخ داده خواهد شد).
البته ناگفته نماند که قوانین بشری و احکام دینی در تغییر و تکمیل حجاب نقش بسزایی داشته است. خصوصا ادیان الهی باتوجه به اینکه با فطرت انسانی مطابقت دارد، به رعایت حجاب تاکید کرده و حدود آن را مشخص کرده اند.
تاریخچه حجاب در دوران باستان
حضور زنان در سطوح بالای اجتماعی, ارزان در دسترس نبودن, پاک و طاهر ماندن , اعتقادات مذهبی و تامین امنیت، مهم ترین دلایل پوشیده تر بودن لباس زنان در طول تاریخ است .
نقش برجسته ها و مجسمه های دوران باستان نشان می دهد که پوشش سر و موها پیشینه ی تاریخی دارد. مورخان میگویند پوشش سر (یا همان روسری) در میان زنان با درجه ی بالای اجتماعی بیشتر دیده شده است. در مقابل کنیزان، روسپیان و رقصندگان از پوشش کمتری استفاده میکردند. در کتاب کاراکالپاک آمده است: حضور زنان در سطوح بالای اجتماعی، ارزان در دسترس نبودن، پاک و طاهر ماندن، اعتقادات مذهبی و تامین امنیت، مهم ترین دلایل پوشیده تر بودن لباس زنان در طول تاریخ است .
بین النهرین
لباس های زنان پوشیده تر از لباس های مردان بود. ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن (ج ۱) در رابطه با تمدن بین النهرین مینویسد: با پیشرفت تمدن، لباس شان هم بلندتر شد.
در یکی از آثار ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد، زنی در بین النهرین که نقشی از او باقیمانده با تکه پارچه کوچکی سرش را پوشانده است. (ولگسانگ)
مصر باستان
لباس زنان نسبت به لباس مردان بلندتر و کامل تر بود. در ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد در تصاویری که نقاشی مصری کشیده، دختران تمام بدن و پسران، نیمه پایین بدن خود را پوشانده بودند.
در نقش برجسته ای که در تل العمارنه واقع در مصر وجود دارد تصویر ملکه با پوشش دیده می شود.
یونان باستان
در کتاب تاریخ پوشاک اقوام ایرانی آمده است: [در یونان باستان] زنان هنگام حضور در اجتماع، صورت و اندامشان (تا روی پاها) را میپوشاندند. دایره المعارف لاروس نیز دراین رابطه مینویسد: زنان یونانی صورت و اندامشان را تا روی پا میپوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و اِمِرجوس و دیگر جزایر ساخته میشد. زنان شهر «ثیب» حتی صورتشان را نیز با پارچه میپوشاندند. این پارچه دارای دو منفذ بود که جلوی چشمان قرار میگرفت تا بتوانند ببینند. در «اسپارته» نقشهایی که بر جای مانده، حکایت میکند که زنان سر را میپوشانده، ولی صورت هایشان باز بوده است.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن مینویسد: «در دوران باستان زنان فقط در صورتی در جشنهای مذهبی و تماشاخانه ها حضور پیدا میکردند که کاملاً در حجاب باشند».
روم باستان
رومی ها کسانی را که لباس تنگ میپوشیدند مجازات میکردند. زنان روی لباسشان ردای بلندی تا مچ پا، میپوشیدند که استولا نام داشت و وقتی از خانه خارج می شدند، با چادری بلند تمام بدن را تا روی پاها میپوشاندند و چیزی از برآمدگی های بدن مشخص نمی شد.
حجاب در اروپا بعد از میلاد مسیح
لباسهای مردان کوتاه، ولی لباسهای زنان خصوصا بانوان اصیل اروپایی چند لایه و بلند تا روی زمین بود.
وقتی درباره بی حجابی در ایران و کشورهای غربی صحبت میشود، برخی تصورمیکنند زنان غربی در گذشته هم به همین سبک فعلی لباس می پوشیده اند. درصورتیکه زنان غربی تا اوایل قرن بیستم از برهنگی در جامعه خودداری میکردند. در ادامه به بررسی پوشش زنان اروپایی بعد از میلاد مسیح میپردازیم.
قرون اول تا ۱۶ میلادی در اروپا
در قرون اول تا ۱۶ میلادی زنان اروپایی از لباسهای پوشیده استفاده میکردند. ویل دورانت (مورخ معروف) دراین رابطه مینویسد: بلندی لباسهای بانوان اصیل اروپایی، تا روی پاها میرسید. زنان اشراف به ندرت در انظار عمومی ظاهر میشدند. در اروپا مرد و زن از پیراهن های بلند با آستین های بلند استفاده میکردند که کاملا بدن را میپوشاند. لباسهای مردان کوتاه، ولی لباس های زنان خصوصا بانوان اصیل اروپایی چند لایه و بلند تا روی زمین بود. مردان کلاه و زنان روسری ای میپوشیدند که مو، سر و شانه را میپوشاند.
انگلیس
آستینهای لباس زنان تا آرنج و یا مچ دست بود و دامنهایشان روی زمین کشیده میشد. پوشیدن جورابهای ابریشمی به وسیله ملکه (الیزابت) مرسوم شد. بیشتر زنانِ طبقه تحصیل کرده زود ازدواج میکردند. انگلیسی ها دختران را با وقار و آزرم بار می آورند. در زمان شکسپیر زن حق نداشت که روی صحنه بیاید ، نقش زنان را پسران بازی میکردند. (تاریخ تمدن ویل دورانت)
آلمان
کمال مطلوب یک زن خانهدار این بود که با عقل و درایت خانواده را اداره میکرد و بسیار باعفت بود. (تاریخ تمدن ویل دورانت)
فرانسه
زنان اغلب دامن های بلند دنباله دار، بالاپوش های گشاد (ردینگوت) و روسری های سیاه ابریشمی به همراه زیردامنی و جوراب بلند میپوشیدند. (تاریخ لباس ترجمه شیرین بزرگمهر) زنان عفتِ قبل از ازدواج و وفاداری بعد از ازدواج را وسیله ای برای نجابت خود از بیحرمتی میدانستند. زنان هنگام سوارکاری، زیر پیراهنشان شلواری پفدار میپوشیدند.(تاریخ تمدن ویل دورانت)
اسپانیا
در اسپانیا عفاف و عصمت زنان نه تنها به وسیله مذهب و قانون بلکه به وسیله شرافت حفظ می شد. زنان عفیف دور از مردها غذا میخوردند و هنگام حضور در اجتماع، در کالسکه های در بسته می نشستند. بعد از ورود اسلام به اسپانیا (اندلس سابق) ردا بامنشا ایرانی به پوشاک مردان افزوده شد و زنان چادربزرگی میپوشیدند. برخی زنان همه چهره خود، به استثنای چشم ها را از مردان می پوشاندند و پاهای خود را چنان محجوبانه از انظار پنهان میداشتند که اگر عاشقان می توانستند لحظه ای آن را ببینند، یکی از شورانگیز ترین آرزوهای خود را برآورده میدیدند. زنان در تماشاخانه ها در قسمت مخصوص می نشستند و صورت خود را با تور میپوشاندند.
در حالی که در قرن ۱۷ یک زن بندرت می گذاشت مردان پاهایش را ببینند اینک(قرن۱۸) دامنش کوتاه شد و مقداری با زمین فاصله گرفت و سرپایی ها که قبلاً بی پاشنه بودند، جای خود را به کفش های پاشنه بلند نوک تیز دادند. (تاریخ تمدن ویل دورانت)
*شاید شما با خودتان بگویید پوشش زیاد زنان در برخی از کشورها، متاثر از آب و هوا و سرمای هوا بوده است. یعنی شاید چون سردشان میشده خودشان را میپوشانده اند. اما براساس تحقیقات مورخان، حتی در کشورهای گرمسیر هم زنان از سرپوش و لباسهای بلند استفاده میکردند.
حجاب در شرق دور
در کشورهای شرقی مانند هند زنان لباسی مانند چادر میپوشند و آن را روی خود میکشند، به گونه ای که صورتشان پیدا نیست. (فلسفه الحجاب فی وجوب النقاب/اصفهانی حائری) در تصویر زیر زنان هندی را در کنار یک زن انگلیسی (هند در گذشته مستعمره انگلیس بوده است) می بینید.
در ژاپن تا قبل از دهه ۷۰ – ۱۸۶۰، تقریباً همه مردم ژاپن انواع لباس های بومی خود یعنی«کیمونو» را به تن می کرد. کیمونو یک پیراهن بلند ونسبتا گشاد بود که روی آن یک کمربند پهن می بستند. (فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، حداد عادل)
تاریخچه حجاب در ایران باستان
پوشیده بودن سر در نقش برجسته های ایرانی تفاوت زن و مرد را برای تاریخنگاران روشن می کرده است.
تاریخچه حجاب در ایران باستان ؛ تحقیقات تاریخی نشان می دهد حجاب زنان ایرانی در دوران باستان _یعنی قبل از ورود اسلام به ایران_ در جهان منحصر به فرد بوده است. تا جاییکه ویل دورانت تاریخنگار مشهور اتریشی معتقد است مبدع حجاب در جهان، ایرانیان هستند. نقش برجسته های این دوره نشان می دهد زن ها در اجتماع از لباس های تنگ و بدن نما استفاده نمی کردند.
پیش از آریایی ها
بر اساس تحقیقاتی که باستانشناسان آلمانی در لوحهای گلی دوره آشوریان (Assyria) انجام دادهاند، زنان آزاده آشوری حدود ۱۲۰۰ قبل از میلاد مسیح هنگام حضور در اجتماع، پوشش و حجاب داشتند ولی زنان روسپی و برده ها از پوشش منع می-شدند تا شناخته شوند. لباسهای گشاد نشانهی بزرگی و تمدن و لباس های تنگ نوعی توهین و بیتمدنی محسوب میشده است . جیمز لیور مینویسد: در نقش برجستههای نینوا چهرهی زنها به ندرت دیده میشود در حالیکه چهره مردان فراوان به چشم میخورد. (کتاب تاریخ پوشاک اقوام ایرانی)
در کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» نوشته جلیل ضیاءپور درباره پوشش مادها (Medes)آمده: «اصلی که باید در نظر داشت، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمه های ما قبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره [مادها] از لحاظ شکل (با کمی تفاوت) با پوشاک مردان یکسان است.» نویسنده در ادامه برای توضیح نقوش بر جای مانده مینویسد: «مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده می شوند. به نظر میرسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذارده اند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»
هخامنشیان (آریایی ها)
کورش لباس کوتاه تن نما را نمیپسندید. او لباس پارسی چین دار و زیر آن یک نیم شلواری میپوشید که به شلوار پاکدامنی معروف بود. (تاریخ پوشاک اقوام ایرانی)
شلوار از عناصر اصلی پوشاک ایرانیان بوده و در فرهنگهای دیگر وجود نداشته است. چینی ها و عرب ها شلوار پوشیدن را از ایرانی ها یاد گرفتند. یونانیها ایرانیان را بدلیل پوشیدن شلوار مسخره میکردند. (دانشنامه ایرانیکا)
ویل دورانت: غالب پارسیان برهنه بودن حتی قسمتی از بدنشان را بیشرمی میدانند و همیشه بلند لباس میپوشند. در زمان داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع جز در تخت روان و روپوش دار از خانه بیرون نمیآمدند. در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده است هیچ صورت زن دیده نمیشود. (تاریخ تمدن) ملکه ها و زنان اشراف با چادر و زنان خدمتکار بدون حجاب بودند. (پوشاک در ایران زمین)
از روی برخی نقوش بجامانده از دوره هخامنشیان، به زنانی برمی خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. زنان دیگری نیز هستند که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است. (پوشاک زنان ایرانی، جلیل ضیاءپور) چادری که موسوم به چادر ایرانی است همان چادری است که از دوره هخامنشیان استفاده می شده ولی در آن زمان به شکل مستطیل یا مربع بوده است. با گذشت زمان این چادر تغییر کرده و به شکل نیم دایره درآمده است.
شاهد دیگری که بسیاری بعنوان سند باحجاب بودن زنان ایرانی از آن نام میبرند فرش پازیریک است که مربوط به دوره هخامنشیان بوده و زنان لباسی به تن دارند که موها و بدنشان را پوشانده است.
اشکانیان (پارتیان)
در دوره اشکانیان قاعده عمومی بر جدا بودن زنها از مردها بود، زیرا اندرونیِ نجبایِ اشکانی از بیرونی مجزا بوده است. (زن در ایران باستان)
زنان اشکانی از شلوارهای چیندار و پیراهنهای دراپهدار و بلند استفاده میکردند. همچنین در پوشش سر و استفاده از چادر همانند زنان هخامنشی بودند و کلاه عمامهوار آنان تقریباً بیشتر موهای آنها را می پوشانید. بلندی لباس ها بقدری بود که مانع دیدن کفش ها میگردید. (تاریخ پوشاک اقوام ایرانی)
چادر زنان اشکانی به رنگهای شاد و ارغوانی و یا سفید بوده است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر می افتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها می پوشانیده است. (پوشاک باستانی ایرانیان، جلیل ضیاءپور) در کتاب «پارتیان» نیز آمده است: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو بر تن میکردند، با شنلی که بر سر افکنده میشد.»
دوره ساسانیان و ورود اسلام به ایران
در دوره ساسانی ایرانیان پیرو آیین زرتشت بودند. در کتاب خرده اوستا آمده است: پوشش زن باید بگونه ای باشد که حتی یک تار موی او نیز آشکار نگردد.»
چادر و شنل از عناصر مهم پوشش زنان ساسانی بوده که ما آن را بر سر ملکه آذرمیدخت، دختر خسرو پویز که مدتی هم در ایران پادشاهی می کند می بینیم. در کتاب تمدن ساسانی(علی سامی) در مورد پوشاک زنان چنین آمده است: «چادر که از دوره های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است، در این دوره نیز به صورت مختلف مورد استعمال قرارگرفته است.» زنان درباری روی مقنعه خود، تاج و روی تاجشان چادر می پوشیدند.
همچنین در سنگ نگاره طاق بستان که قرن سوم میلادی ساخته شدهاست، تصویر آناهیتا الهه آب دیده میشود که دارای لباس های پوشیده و نزدیک به پوشش دوره اشکانیان است. از تفاوت سبک لباس آناهیتا و دو نقش برجسته کنارش که متعلق به دو مرد است میتوان فهمید در این دوره زنها بصورت متفاوت از مردان و بیشتر از آنان خود را میپوشاندند.
بعد از ورود اسلام به ایران تنها تغییری که در پوشش زنان ایرانی ایجاد میشود آن است که روسری هایشان را که قبلا از جلو باز بوده از قسمت زیر گلو با سنجاق یا گیره می بستند بطوریکه دیگر گریبان شان پیدا نبود. درواقع اسلام، حجاب زن ایرانی را تکمیل میکند و برخلاف عقیده بسیاری، اسلام بوجود آورنده حجاب در ایران نیست. ژوزف کنت گوبینو تاریخنگار فرانسوی میگوید: شکل حجابی که در ایران است بیش از آنکه مستند به اسلام باشد به ایران قبل از اسلام مستند است.
در منابع اسلامی نقلی تاریخی پیرامون حجاب زنان ایرانی دوره ساسانی آورده شده است:: هنگامی که سه تن از دختران کسری، پادشاه ساسانی، را برای عمر آوردند، شاهزادگان ایرانی را در برابر عمر در حالی که با پوشش و نقاب، خود را پوشانده بودند، ایستاندند، خلیفه دستور داد، با آوازی بلند بر آنان فریاد کشند که: پوشش از چهره برگیرید تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران پول بیشتری به پای آنها بریزند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری کردند و مشت بر سینه نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند. خلیفه خشمناک شد و خواست با تازیانه آنان را بیازارد، در حالیکه شاهزادگان ایرانی می گریستند. حضرت علی(علیه السلام) به عمر فرمودند: در رفتارت مدارا کن؛ با دختران ملوک نباید معامله دختران بازاری (کنیزان) کرد.»
از ابتدای اسلام تا پیش از صفویان
در این دوران لباس زنان همان لباسِ زنان دورهی ساسانی است. در خارج از خانه با مقنعه_که بعد از اسلام رایج شد_ ، روبنده و چادر بدن خود را میپوشاندند. شلوارهایشان بلند و گشاد و در قسمت مچ چسبان بود. (تاریخ پوشاک اقوام ایرانی)
در عصر ایرانی ـ ترکی، یعنی حکومت های غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان، زنان از نوعی مقنعه و چادر استفاده میکردند که تمامی سر را میپوشاند. معمولاً پیشانی، چانه و دهان را نیز پنهان میکردند و روی این مقنعه و روی پیشانی، نواری بسته میشد. نوع دیگری از این مقنعه تقریبا همچون چادر هم سر را میپوشاند و هم ادامه آن شانه ها و تقریبا تمامی بدن را پنهان میکرد. این سرپوش ها اکثرا به رنگ مشکی، سفید، سبز و گاه قرمز بود. (تاریخ پوشاک اقوام ایرانی)
پوشش زنان عصر صفوی
از دوره صفویه کمکم حضور جهانگردان در ایران زیاد شد. این جهانگردان در سفرنامه های خود توصیفات جالبی از زنان ایرانی دارند. مثلا کلاویخو جهانگرد اسپانیایی در سفرنامه اش می نویسد: زنهای شهری معمولا روی پوشیده اند و عجب آنکه چادر سفید داشته اند و نقاب سیاه؛ واقعا مثل ماه، زیر میغ (ابر) رفته اند.
کلودانه جهانگرد و فیلسوف فرانسوی هم میگوید: زنان ایرانی، بیش از تمام کشورهای مشرق زمین مقید به حجاب اند. آنها دوست ندارند حتی چشمان خود را به کسی نشان دهند.
یاکوب ادوارد (جهانگرد و طبیب آلمانی) : در ایران هنگام صحبت کردن با زنان چادری از طرز تکلم آنها میتوان به مقام بلندشان پیبرد. آنان در خروج از منزل آزادی بسیاری دارند و علیرغم جدا و مستور بودنشان، به همه ی امور اعمال نفوذ دارند.
ژان شاردن (جهانگرد و فیلسوف فرانسوی) : پوشش سر زنان، چارقد سفیدی است که تا سر شانه میرسد و چادر سفید بلندی که فقط چشم ها از پشت آن پیداست و جلو صورت را با پارچه مُشبّک دست باف یا توری میبندند. در منزل هم زنان سر خود را میپوشانند و تا روی سینه آنها پوشیده است. مشکل میتوان تشخیص داد که بانوان آریایی برای آزرم و عفت یا به منظور افتخار و عزت یا غرور و تکبر به سوی حجاب میروند.
در سفرنامه الئاریوس نیز در این باره آمده است: «زنان هنگامی که از خانه خارج میشوند، صورت خود را با تور سفید میپوشانند و چادرشان تمام بدن آنها را فرا میگیرد و فقط چشمان آنها باز است.»
* در اسلام باز گذاشتن صورت آزاد است. بررسی ها نشان میدهد صورت پوشاندن در ایران دلایل سیاسی و فرهنگی دارد . در برخی از دوره های تاریخی ایران، پادشاهان و ثروتمندان هر زن زیبارویی را که میدیدند به زور از همسرش مطالبه میکردند.
تاریخچه برهنگی در جهان
تا قبل از قرن ۲۰ فقط ۳ گروه گاها در اجتماع برهنه یا نیمه برهنه دیده می شدند. این ۳ گروه عبارتند از کنیزان، روسپیان (زنان بدنام) و رقصندگان.
تا به اینجا تاریخچه حجاب و پوشیدگی را بررسی کردیم. اما روی دیگر این سکه مسئله برهنگی است. تاریخچه برهنگی از موضوعاتی است که کمتر به آن پرداخته شده است. اینکه در طول تاریخ در چه دوره هایی چه کسانی و به چه علت خود را برهنه میکردند، در این بخش مورد بررسی قرار گرفته است.
براساس تحقیقات مورخان، در طول تاریخ (تا قبل از قرن بیستم) فقط ۳ گروه گاها در اجتماع برهنه یا نیمه برهنه دیده می شدند. این ۳ گروه عبارتند از کنیزان، روسپیان (زنان بدنام) و رقصندگان.
تاریخ برهنگی در دوران باستان (روم، یونان، بابل و مصر)
در جامعه ای که اخلاق و معنویت نیست از زن بهره کشی جنسی می شود.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن، تاریخ برهنگی را بررسی کرده است. او در رابطه با برهنگی در دوران باستان و در تمدن های باستانی مینویسد: در جوامع خالی از معنویت و اخلاق، زن همواره بعنوان وسیلهای برای لذات جسمانی مرد، مورد سوء استفاده قرار میگیرد. در یونان و رم باستان، بدلیل رواج ایدئولوژی لذتطلبی، در تمام اخلاقیات، تردید شد. ارزش های حاکم بر جامعه تغییر کرد و خدایان به اشکال برهنه به تصویر کشیده شدند. در اساطیر یونان حتی خدایان دچار انحرافات جنسی، هرزگی و خوشگذرانی شدند.
در این جوامع جاذبههای جسمی زن بعنوان فضیلت معرفی شد و حاکمان و سیاستمداران بر اساس منافع خود، گاهی زنان (مجرد، شوهردار و حتی محارم) را وسیلهی لذت و خوشگذرانی خود و گاهی آنان را وادار به ازدواجهای سیاسی میکردند و وقتی مقصودشان برآورده میشد این زنان را رها میکردند.
انجمن روسپی خانه تشکیل شد، همجنس گرایی و زنا با محارم بالا گرفت. روسپیگری بعنوان یک شغل پذیرفته شده و به آن مالیات تعلق گرفت. زنانِ روسپی بندگان خاص خدایان شده و بعضی مردم، دختران جوان و زیبا را بعنوان فحشای مقدس، وقف روسپیگری در معابد، عریان شدن، رقصیدن، خواندن و در نهایت قربانی شدن برای خدایان میکردند.
در نهایت فساد جنسی دامن نویسندگان و فلاسفه را نیز گرفت، ازدواج امری بیارزش گشت و طلاق بالا گرفت و دیری نگذشت که این انحطاط اخلاقی، تمدن آنان (یونان، بابل و…) را به انقراض کشید.
با تمام این تفاسیر زنان هرزه در اقلیت و اکثریت زنان (خصوصاً طبقات بالای جامعه) پاکدامن و وفادار به پیمان زناشویی بودند و همین مادران ساختمان حیات جامعه را استوار ساخته بودند. فحشا و بیبندوباری همیشه مذموم و حیا و پوشیدگی ارزش اخلاقی بود. زنان روسپی در محلی جدا از زنان عفیف در جامعه حضور داشتند و رقص برای دختران برده بود نه زنان محترم. مردانی که از فاحشگان و کنیزان جهت تأمین نیاز جنسی خود بهره میبردند، برای داشتن نسلی پاک از همسران مشروع خود استفاده میکردند.
به طور کلی برهنگی در جوامع بدوی، وحشی و بیتمدن بیشتر و در جوامع متمدن بسیار کمتر دیده شده است.
اصولا کنیزان، روسپیها و رقصندگان که از نازلترین طبقات جامعه بودند بعضا برهنه دیده شده و مورد سوءاستفاده مردان قرار میگرفتند. با ظهور ادیان ابراهیمی و گسترش اخلاق و معنویات، این فحشا و گسیختگی اخلاقی کاهش یافت.
برهنگی و تغییر پوشش در اروپا
امروزه نه در کشورهای شرقی خبری از کیمونو هست و نه در کشورهای غربی خبری از لباسهای پرنسسی و دامنهای بلند. با سیاستهای فرهنگی صهیونیستی که مبتنی بر آزادی بی حد بشر و ارضای بدون محدودیت غریزه جنسی بود، تغییر سبک لباس پوشیدن ابتدا در کشورهای غربی کلید خورد و سپس در کشورهای شرقی پیگیری شد. ترویج برهنگی یا سیاست «حیازدایی» ابتدا در قرن پانزدهم و در غالب جنبشی ضد دین موسوم به «رنسانس» آغاز شد.
ترویج فرهنگ برهنگی بعد از رنسانس
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن مینویسد: رنسانس نه یک دوره زمانی، بلکه یک تفکر و شیوه زندگی بود که بر اثر فشارهای حاکمیت غیر عقلانی کلیسا طی سالهای ۱۳۰۰ الی ۱۵۰۰ میلادی با شعار بازگشت به میراث فرهنگی روم و یونان باستان در اروپا شکل گرفت.
این جنبش با ایدئولوژی دنیامحوری و اومانیسم و با هدف حذف خدا (الاهیات) و اخلاقیات (قوانین اخلاقی) از زندگی بشر و مبتنی بر استثمار ساده لوحان و بینوایان رنجکش توسط عدهای خاص شکل گرفت و تفسیری دیگر از کمال انسان ارائه داد که در آن صرفاً جسم او تقدس یافته و محور و معیار فضیلت معرفی شد. لذا لذت محوری، خصوصاً لذات شهوانی جنسی، اساس سبک زندگی جدید را پایه ریزی کرد. در این تفکر، ارزش زن به اندازه لذت بخشی اوست.
هنر رنسانس که عبارت بود از نقاشی، مجسمهسازی و ادبیات (رمانهای شهوت انگیز) هنری شهوانی بود که با به تصویر کشیدن بیشرمانهی برهنگی جنسی (حتی اندام های جنسی)، بخصوص در زنان به آن شکلی که سرگرم کننده و لذتبخش باشد، بیشترین خدمت را به این جنبش خصوصاً حاکمان و ثروتمندان نمود. چرا که ابزار هنر در عادی سازی بی حیایی و قبح شکنی امور مقدس اثر بسزایی دارد. از طرفی چون تنها رسانه آن زمان نقاشی و مجسمه سازی بود، این تهاجم فرهنگی از طریق آن ها صورت گرفت. معروفترین هنرمندان رنسانس، لئوناردو دوانیچی، رافائل سانتسیو و میکلانژ بودند.
رنسانس _بخوانید تقدس زدایی و حیازدایی_ از ایتالیا و آن هم از تصاویر خدایان و پیامبران شروع می شود. تصویر خدا (زئوس، خدای خدایان یونانی)، حین عمل جنسی و تصاویر و مجسمههای پیامبران مانند حضرت آدم و حوا، عیسی، یحیی، داوود و …. نیز به شکل برهنه و تصویر حضرت مریم(علیها السلام) که همیشه با پوششهای عفیفانه کشیده میشد، با پوششهای کم و بعضاً نیمه برهنه به تصویر کشیده شد.
اما….هر چند یک نوع سبک زندگی ضداخلاق و خالی از معنویت توسط روشنفکران در جامعه تبلیغ میشد، پاکدامنی و رعایت حدود اخلاقی برای عموم مردم ارزشمند بود و با وجود نفوذ تفکر بیحیایی در لایههای زیرین فرهنگی جامعه، همچنان شاهد پوشیدگی حیامند افراد، خصوصاً زنها هستیم. درواقع بطور رسمی در جامعه حیا وجود داشته است اما در هنر بی حیایی اتفاق افتاده است.
اگرچه برنامه حیازدایی از قرن ۱۵-۱۶ شروع می شود، اما تا قرن ۲۰ زنان اروپایی در اجتماع بطور محسوس تغییر پوشش نشان ندادند و فقط در قرن ۱۸ اندکی دامنهایشان از زمین فاصله گرفت.
در نهایت، ترویج سیاستهای حیازدایی و فرهنگ بیبند و باری همراه با زمینه سازیهایی که پس از انقلاب صنعتی صورت گرفت، در اوائل قرن بیستم _که برای اولین بار شاهد پوششهای نیمه برهنه زنان در اروپا هستیم_ به ثمر رسید. از سال ۱۹۲۱ به بعد دامنها کوتاه تر شد تا به زانو رسید و این، امری بیسابقه در تاریخ پوشاک به شمار میرفت.
در دوران جنگ جهانی دوم [به بهانه] صرفه جویی در مصرف پارچه، قد پیراهن زنان کوتاه شد ولی پس از جنگ، لباسها دوباره مقداری بلندتر شدند.(تاریخ لباس، روت ترنر)
ویل دورانت: کارخانهداران که به فکر سود بیشتر خود بودند و اخلاقیات برایشان بیاهمیت بود، زنان را که کارگران ارزانتری بودند بر مردان سرکش سنگین قیمت ترجیح میدادند و آنان را هنگام استفاده از دستگاههای خطرناک به استفاده از لباسهای تنگ و کوتاه وادار می کردند. بدین ترتیب در جامعه صنعتی زن نیز صنعتی شد و مردانی که طالب حذف شرم و حیا بودند به بهانه آزادی زن و در واقع برای سوءاستفاده بیشتر از او، زنان را به عرصه فحشاکشاندند. این برهنگی اجباری زنان در کنار رواج فرهنگ مصرفگرایی، سرمایهداران را ترغیب کرد که از جذابیتهای جسمی زنان بعنوان وسیلهی لذت و سرگرمی برای کسب سود بیشتر و تجارت خود استفاده کنند. ( لذات فلسفه)
این هنجارشکنی و افزایش محرکهای جنسی در جامعه موجب تضعیف و تنزل روحیه عفاف و پوشیدگی و افزایش افسردگی جنسی، فاحشه های برهنه، فحشا و رکود روحی و روانی در جامعه شد.( رابطه صنعت و برهنگی، دانشنامه بریتانیکا)
برهنگی در غرب و انتقاد روشنفکران غربی
بعد از گذشت چند سال از آغاز برهنگی در غرب، کم کم آسیب های اجتماعی و خانوادگی ناشی از آن هم در جامعه نمود پیدا کرد. روشنفکران و فعالان اجتماعی که با دیدن مشکلات ناشی از برهنگی نمی توانستند سکوت کنند، زبان به انتقاد گشودند.
سوزان اف. هاردینگ : انقلاب جنسی، زن ها را از قید "عفت” خلاص کرد ولی مفهوم "قابل احترام بودن” نادیده گرفته شد. ( فمینیسم داستان زندگی من نیست، الیزابت فاکس گنوز)
سبالوس (رییس سابق سازمان ملی نمایندگان زنان در نیویورک) : در جامعه ی ما، زنان مجبور میشوند هر روز برای کسب تایید مردان، در استانداردهای مضحک زیبایی اسیر شوند. ما یک "سطل زباله ی آزادی” درست کردیم و هر چیزی را که فکر میکردیم محدودکننده زنان است در آن انداختیم… زنان! از فکرتان استفاده کنید، نه از اندامتان! ”
وندی شلیت: بدیهی است که وقتی اجازه دادیم هرکاری آزاد باشد، آزار جنسی، مزاحمت ها و تجاوز به عنف هم افزایش پیدا میکند. جامعه ای که علیه شرم و حیا اعلام جنگ کرده، دشمن زنان است.
بازگشت غرب به پوشیدگی و عفاف
بعد از یک قرن آزادی، نسل های جدیدی از فمینیسم شکل گرفته است که بجای مطالبه لباس های برهنه به دنبال لباس های پوشیده است. این فمینیست ها اعتقاد دارند لباسهای باز زنان موجب میشود تا دیگران آنها را براساس ظاهرشان قضاوت کنند. و از طرف دیگر این لباسها ممکن است موجب بروز خشونت علیه زنان در مکانهای خلوت شود.
مگی نویسنده مقاله "هنر عفت” : ” به آسانی نمی توان کاری کرد که مردها به عقاید و ارزشهای شما توجه کنند، اما اگر اجازه ندهید ظاهر شما را زیاد ببینند، مجبور می شوند توجه خود را به باطن شما معطوف کنند. ”
او در ادامه مینویسد:
"من دامنهای بلند و لباسهای دکمهدار و پوشیده بر تن میکنم تا این پیام را به دیگران بدهم که شخصیت من فقط در ظاهرم خلاصه نمیشود. وقتی وارد دبیرستان شدم مقید ماندن به مدل پوشش خود و ارزشهای خود واقعا برایم مشکل تر شد. دوستانم را میدیدم که با پوشیدن لباس های بدن نمای خیره کننده توجه زیادی را به خود جلب میکردند. من ورزشکار و باهوش بودم، خواننده و بازیگر بودم و ویراستار مجله مدرسه، اما اینها به پای لباسهای کوتاه دوستانم نمی رسید. حتی به مجلس رقص سال آخریها دعوت نشدم! اما دیدم چگونه دوستانم که همه چیز خود را در مقابل پسرانی که فقط شیفته جسم آنها شده بودند باختند و بعد این پسران آنها را به حال خود رها کردند و آسیب روحی سختی به آنها وارد کردند. هرچه می گذرد از اینکه معیارهای خود را بالا نگه داشته ام، خوشحال تر میشوم. ”
وندی شلیت: این روزها از اینکه کسی به ما بگوید: "چه خوش اندام هستی!” خوشمان می آید و تشکر می کنیم. اما آیا براستی آزادی ای که ما زنان به دنبالش هستیم این است؟”
ما به ارزیابی سطحی دیگران خو گرفته ایم و شاید جای تعجب نباشد که اعتماد به نفس پایین، عمومی ترین مشکل یک زن پُست مدرن است. ما آنقدر عادت کرده ایم فقط به جنبه ظاهری خود توجه کنیم که تقریبا از خود حقیقیمان غافل شده ایم. پوشیدن لباس رسمی تر علامت این است که آنچه در باطن ما است، ارزش بیشتری دارد. آنچه در باطن ما وجود دارد، بطور کلی روح نامیده میشود و به ما یادآوری می کند که چیزی فراتر از بدن صرف وجود دارد. (دختران به عفاف روی می آورند)
تاریخچه برهنگی در ایران
رسوخ فرهنگ برهنگی در کشور ایران از دوره صفویه آغاز شد. در قرن ۱۱ هجری (۱۷ میلادی) همزمان با گسترش بیسابقه روابط سیاسی تجاری ایران با کشورهای اروپایی و حضور بیگانگان در دربار، سبکهای نقاشی فرنگی(که پس از رنسانس به عرصهی بیبند و باری جنسی کشیده شده بود) به ایران راه یافت. ( اوج های درخشان هنر ایران، ریچارد و دیگران) نقاشان اروپایی به ایران آمده و به نقاشی شاهان و اشراف میپرداختند. برخی از نقاشی های این نقاشان اروپایی بر روی دیوار نگاره های چهلستون باقی است. (تاریخ نگارگری درایران، سید عبدالمجید شریف زاده)
ثروتمندان، شاهان و درباریان مهمترین مشتریان و سفارشدهندگان بودند و نقاشان ایرانی را برای یادگیری شیوههای جذاب و لذت بخشتر از صحنه های رزم و بزم و… به اروپا میفرستادند. مثلا رضا عباسی، و محمد زمان (او به قدری شیفته غرب شد که مسیحی شده و نام خود را پائولو گذاشت) و… که در کپی برداری از شیوههای فرنگی رنسانسی و تلفیق آن با سبک ایرانی مشهور هستند، بیشترین نقش را در ترویج فرنگی سازی هنر ایران و تقویت بنیانهای مدرنیسم داشتند. برخی از این نقاشان کمال مطلوب خود را در آثار نقاشان رنسانس چون رافائل میدانستند لذا به کپی برداری از آثار آنان میپرداختند. این روند در زمان قاجار و سپس پهلوی به اوج خود رسید. (هنر معاصر ایران، آیدین پاکباز)
هر چند در این دوره برای اولین بار تصاویری از زنان بدون پوشش کامل و حجاب در برخی دیوارنگارها و پردههای کاخهای شاهانه (مثلا چهل ستون و…) دیده شد، اما عملاً مردم جامعه، خصوصاً زنان ایرانی تأثیری از این بیحجابی نپذیرفتند و همواره با پوشیدگی و حجاب اسلامی در جامعه ظاهر میشدند.
کشف حجاب در دوران قاجار
مسئله تغییر پوشش در ایران، بصورت غیررسمی از دوره قاجار آغاز شد. در دوره فتحعلیشاه برای اولین بار تغییراتی در شکل پوشش مردان صورت گرفت. در این دوره رفتوآمد هیئتهای اروپایی به دربار ایران برای عقد قراردادهای سیاسی ــ نظامی موجب شد دربار ایران بهتدریج با تحولات اجتماعی اروپا آشنا شود. همچنین چند خیاط فرانسوی را به دربار قاجار اعزام کردند تا برای شاهزادگان قاجار لباسهای اروپایی بدوزند. تحول اساسی که تا این زمان در میان زنان ایرانی رخ داده بود، قرار گرفتن روبند به جای نقاب بود. (مهدی صلاح، کشف حجاب: زمینهها، پیامدها و واکنشها)
اولین تغییرات اساسی در پوشش زنان مربوط به زمان ناصرالدین شاه است. ناصرالدین شاه در سفر فرنگ از فرم پوشش زنان اروپایی خوشش آمد و بعد از بازگشت به کشور دستور داد تا زنان حرمسرا دامن کوتاه بپوشند. در عکس های بجامانده از حرمسرای قاجار، زنان بالاپوشی به شکل سنتی خود دارند؛ اما بجای دامن بلند، دامنی کوتاه همراه با جوراب به تن دارند، نیمی قجری ونیمی اروپایی! البته در هیچ یک از تصاویر زنان این دوره تصویر زنی بدون روسری دیده نمی شود. (کشف حجاب، دومین پله ابتذال زن ایرانی، مهستی ابوذرجمهوری) یکی از شاهدخت هایی که تحت تاثیر لباس جدید قرارگرفت، تاج السلطنه است که از مروجان رفع حجاب بشمار می رود.
روند نوگرایی و تجددخواهی در ایران پس از مشروطیت و به قدرت رسیدن گروهی از طرفداران غرب، شکل تازه ای به خود گرفت. شعرایی چون عارف قزوینی و ایرج میرزا، اشعاری در مخالفت با سنن دینی و حجاب سرودند و برخی نویسندگان و علمای دین را به باد ناسزا و مسخره گرفتند.
از زمان سلطنت مظفرالدین شاه تا پایان دوره قاجار، کت و دامن و پیراهن فرنگی، به ویژه در میان زنان طبقه مرفه، افزایش یافت. خانواده های وابسته به دربار از این نوع پوشش استفاده میکردند و زنانی چون «قره العین» بهایی نیز بدون حجاب در جمع مردان ظاهر میشدند.( زن ایرانی به روایت سفرنامه نویسان فرنگی، میترا مهرآبادی)
*قرهالعین(یک زن بهائی)، اولین کسی است که در دوره قاجار، نه تنها بیحجاب در جامعه مردان ظاهر شد بلکه بدون هیچ واهمهای عقاید سخیفِ بابیان در مورد اشتراک جنسی (یک زن میتواند با چند مرد زندگی زناشوئی داشته باشد) را توصیف میکرد. (کشف حجاب به روایت اسناد)
مقدمهچینی پهلوی جهت کشف حجاب قانونی
بعد از تغییر سلطنت و روی کار آمدن رضاخان، روند تجدد گرایی با سرعت بیشتری به جریان افتاد. حکومت پهلوی برای تغییر فرهنگ مردم مسلمان ایران راه سختی در پیش داشت ، به همین دلیل برای تغییرات موردنظر خود، شروع به آماده سازی ذهن مردم کرد.
۱)قانون متحدالشکل کردن لباس:
برای رسمیت یافتن کشف حجاب، باید زمینه ی لازم در کانون خانواده فراهم میشد و برای سرپرست خانواده که مخالف اصلیِ برای حضور بیحجاب همسر در اجتماع بود برنامه ریزی میکردند. از دید طراحان کشف حجاب، مخالفت مرد با حضور بیحجاب همسر در معابر عمومی، میتوانست مانع اصلی پیشرفت برنامه کشف حجاب باشد؛ ازاینرو آنها در برنامههای اولیه خود تغییر ذهنیت سرپرست خانواده را مدنظر قرار دادند و بدان جنبه رسمی و قانونی نیز بخشیدند. به همین منظور در جلسه ۶ دیماه ۱۳۰۷ مجلس شورای ملّی در ۴ ماده و ۸ تبصره، قانونی به تصویب رسید که: «کلیه اتباع ذکور ایران در داخل مملکت مکلّف هستند که به لباس متحدالشکل ملبس شوند.»
این قانون ۸ طبقه از جمله مجتهدین، مراجع امور شرعیه دهات و قصبات، مفتیان اهل سنت، پیشنمازان دارای محراب، محدثین، مدرسین فقه و اصول، روحانیون را مستثنی نمود. و اجرای آن رادر شهرها از فروردین ۱۳۰۸ و در روستاها از فروردین ۱۳۰۹ به تصویب رساند. طبق قانون جدید تمام مردان ایرانى مکلف شدند عمامه و کلاه های سنتی خود را با کلاه پهلوى عوض کنند. مدتی پس از آن پوشیدن لباس هاى ایرانى (قبا، شال، عبا، پوستین، عمامه و غیره) براى تمام افراد مذکر ممنوع شد و جاى آن را ترکیبى از کت و شلوار و کلاه پهلوى گرفت. شهرنشین های متخلف از قانون، بین یک تا ۵ تومان جریمه نقدی و یا به یک تا هفت روز حبس محکوم میشدند. متخلفین روستایی هم به یک تا ۷ روز حبس محکوم می گردیدند.
بعد از اجرای این قانون در چند شهر کشور، از جمله قم، جهرم و شهرهای مرزی کردستان، بنادر و دشتستان عده زیادی از مردم به مخالفت با آن پرداختند. درمقابل، بازار استفاده از کلاه و لباس فرنگی در بعضی ولایات گرم شد. (مهدی صلاح، کشف حجاب: زمینهها، پیامدها و واکنشها، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی)
صدرالاشراف درباره اعتراضات به لباس فرنگی مینویسد: «طبع مردم نه فقط از تغییر صورت، بلکه از عملیات شرعی که میگفتند مشتبه به اروپاییها و نصاری است، متنفر بودند.» (محسن صدر، خاطرات صدرالاشراف) کنتس مادفون روزن نیز در کتاب خود، ذیل عنوان «سفری به دور ایران»، نظر یک پیرمرد شمالی را دربارهی کلاهپهلوی اینگونه نقل میکند: «آنقدر از این کلاه نفرت دارم که مایلم آن را بدهم به زنم تا بهجای ماهیتابه از آن استفاده کند.»
علاوه بر مردم عادی، برخی از رجال سرشناس مانند مستوفیالممالک، مخبرالسلطنه و صدرالاشراف تا آنجا که زور و اجباری در کار نبود، از تغییر لباس (البته تا مدت محدودی) خودداری کردند. (حمید بصیرتمنش، علما و رژیم شاه)
۲) برگزاری دومین کنگره زنان شرق در ایران
این کنگره از ۶ تا ۱۱ آذر سال ۱۳۱۱ برگزار شد و نمایندگان دَه کشور ازجمله ژاپن، ترکیه، هند، سوریه و مصر در آن حضور داشتند. در این کنگره نور خماده از بیروت، سیده فاطمه از عراق و حوری حنیفه از مصر بههمراه دو ایرانی به نام های مستوره افشار و صدیقه دولتآبادی اعضای کمیته برگزاری بودند. مهمترین مباحث مطرح شده در این کنگره عبارت بود از: تساوی حقوق زن و مرد در اسلام، لزوم تربیت و تعلیم زنان، احقاق حقوق طبیعی آنان، بیان عقبماندگی زنان شرق از زنان اروپایی و آرزوی رسیدن به زن آمریکایی و اروپایی و همچنین قدردانی از رضاشاه و خاندان پهلوی.
مخبرالسلطنه هدایت، رییس الوزرای رضاخان درباره این کنگره می نویسد: هرچند که در این کنگره تصدیق کردند که مقام زن در اسلام محفوظ تر است و شکایات ابتر، اما متأسفانه خانمها پردههای کنگره را دریدند و سراسیمه در میدان هواوهوس دویدند. مسکری نماند که نخوردند و منکری نماند که نکردند.» (نشست تخصصی کشف حجاب، دکتر مهدی صلاح)
۳) نظام آموزشی به سبک اروپایی:
یکی از ابزارهای جدی کشف حجاب، بهرهگیری از نظام آموزشی برای تربیت نسلی موافق با کشف حجاب بود. محتوای آموزشی هدفمند، در کنار اجرای برنامههای جشن و خطابه در ذم حجاب و مدح بیحجابی و انجام حرکات ورزشی و سرودهای مخصوص با ظاهری بیحجاب، مدارس دخترانه و دانشسراهای مقدماتی را محل مناسبی برای ترویج فرهنگ بیحجابی کرد. علاوه بر این مقررشد مدارس ابتدایی تا سال چهارم به صورت مختلط باشد، و کلاسهای درس با پسربچهها و دختربچههای دوازده، سیزده ساله و معلمهای زن تشکیل شود.( مهدی صلاح، کشف حجاب: زمینهها، پیامدها و واکنشها )
۴)سفررضاشاه به ترکیه:
با جایگزینی محمدعلی فروغی بهجای مخبرالسلطنه، در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۱۲، سیاستهای غربگرایانه سرعت یافت. سفر رضاشاه به ترکیه (از ۱۲ خرداد تا ۱۴ تیر ۱۳۱۳) نقطهی عطفی در قضیهی کشف حجاب بود. در این سفر رضاشاه با سیاستهای اسلامزدایی آتاتورک آشنا شد .
تأثیر این سفر بر رضاشاه آنقدر زیاد بود که پس از سفر به مستشارالدوله صادق، سفیر ایران در ترکیه، گفت: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم». (حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران) همچنین خطاب به رئیسالوزراء (محمود جم) اظهار میدارد: «نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول کرده است. خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که حجاب را دور انداختهاند… دیگر از هرچه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است.» (نشست تخصصی کشف حجاب، دکتر مهدی صلاح) در خاطرات صدرالاشراف نیز آمده است: «رضاشاه بعد از مسافرت ترکیه، در غالب اوقات، ضمن [اشاره به] پیشرفت کشور ترکیه، از رفع حجاب زنها و آزادی آنها صحبت و تشویق میکرد.»
در یکی از روزهای تیر ۱۳۱۳، در جلسهی هیئت وزرا، رضاشاه از علی اصغرحکمت، وزیرمعارف میخواهد برای رفع حجاب برنامهریزی کند. حکمت نیز طرحی را به این مضمون آماده میکند: «در مدارس، دخترها در حضور مهمانان مرد، نطق کنند و جشن برپا نمایند و بعد در شهرها، هریک از وزرا و مأمورین عالیرتبه در مجالسی با حضور زنان شرکت جویند و در عین حال، یک محلی به اسم کانون بانوان تشکیل شود که در آنجا خانمهای تحصیلکرده جمع بشوند و آن کانون کارش این باشد که رجال و دانشمندان معروف تهران را دعوت کند که در آنجا برای حضار، اعم از زن و مرد، خطابهای راجعبه مقام زن در جامعه بهخصوص در جامعهی اسلام بیان کند.
مادهی بعد این بود که اجازه داده شود در مدارس ابتدایی تا سال چهارم، مدارس بهصورت مختلط باشد. دبستانها از بچههای ذکور و اناث که در سن دوازدهسیزدهسالگی هستند، تشکیل شود و معلمشان هم زن باشد و بالأخره وقتی که این کارها انجام گرفت و افکار حاضر شد، یک روزی در حضور شاه و خانوادهاش، جلسهای تشکیل شود و اعلام آزادی نسوان به اطلاع اهل عالم برسد.» به گفته حکمت، «این برنامه را عیناً تصویب فرمودند. ما هم عیناً اجرا کردیم.» (رضاشاه کبیر در آیینهی خاطرات)
۵) تأسیس کانون بانوان:
این کانون در سال ۱۳۱۴ با ریاست افتخاری شمس پهلوی، از سوی وزیر معارف(علی اصغر حکمت) و با فرمان رضاشاه و با ادعای آزادی نسوان و درحقیقت برای رسمیت بخشیدن به کشف حجاب تأسیس شد. در این کانون، اشخاصی نظیر صدیقه دولتآبادی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، فخرالزمان غفاری بایندر و پری حسام شهیدی فعالیت داشتند.
این کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانی برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نماید تا برای حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانی کنند. بدرالملوک بامداد درباره هدف اصلی کانون بانوان نوشته است: «ضمن سایر اقدامات، منظور اصلی یعنی ترک چادر سیاه متدرجاً پیشرفت میکرد. به این طریق که زنان عضو جمعیت، با راضی کردن خانوادههای خود یکییکی به برداشتن چادر مبادرت میکردند و در مجالس سخنرانی، سایر بانوان را تشویق به ترک کفن سیاه میکردند؛ بهطوریکه در هر نوبت از مجالس و اجتماعات کانون، عده تازهای از بانوان، بدون چادر حضور مییافتند». بعد از اعلام رسمی کشف حجاب در ۱۷ دی ۱۳۱۴ اعضای این کانون نقش اصلی در پیشبرد حجاب زدایی داشتند. (نشست کشف حجاب، مهدی صلاح)
۶) قانون استفاده از کلاهفرنگی
شش سال بعد از قانون "متحدالشکل کردن لباس”، در سال ١٣۱۴ مجلس قانون دیگرى را به تصویب رسانید که کلاه شاپو را جایگزین کلاه پهلوى و کفش چرمى اروپایى را جایگزین انواع کفش هاى ایرانى میکرد.
مسعودی، مدیر روزنامهی «اطلاعات»، که از همراهان رضاشاه در سفر ترکیه بود، میگوید: «تغییر کلاهِ معروفِ لبهدارِ پهلوی به کلاه اروپایی، پس از این سفر بود.
برای همین، به گفتهی مخبرالسلطنه، «امر صادر شد که از اول فروردین ۱۳۱۴، مردها کلاه فرنگی بر سر بگذارند.» (مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات)
مستخدمین دولت اولین کسانی بودند که دستور اجبار در مورد آنها اجرا میشد. لذا در بخشنامهای به تاریخ ۸ تیر ۱۳۱۴، دولت فروغی اشعار داشت که «استعمال کلاه بینالمللی برای مأمورین دولتی اجباری است و باید هرچه زودتر کلیهی مأمورین، کلاه خود را تغییر دهند و هریک از مأمورین و مستخدمین تعلیل یا استنکاف نمایند، فوراً منفصل از خدمت خواهد شد.» (حمید بصیرتمنش، علما و رژیم شاه)
رضاشاه خطاب به هدایت در توجیه کلاهفرنگی گفته است: «آخر من میخواهم همرنگ شویم که ما را مسخره نکنند». هدایت در ادامه گفته است: «در دلم گفتم زیر کلاه است که مسخره میکنند و تقلیدهای بیحکمت». (مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات) پس از تبدیل کلاه پهلوی به کلاه فرنگی شاه به وزراء و وکلا اعلام کرد شروع به رفع حجاب زنها نمایند و هفته ای یک شب با خانمهای خود در کلوپ ایران جمع شوند.
رضاخان و اعلام رسمی کشف حجاب
در آبانماه سال ۱۳۱۴ به هنگامی که شاه پس از بازگشت از سفر مازندران از میزان موفقیت و پیشرفت بی حجاب کردن بانوان سؤال می کرد، وزیر معارف پاسخ داد: «اکنون دختران خردسال باروی گشاده به مدرسه می روند ولی نسبت به زنان سالخورده، تنها این اقدام معارف کافی نیست، باید در خانواده های عالی مملکت یک عمل جدی به ظهور برسد، و اگر شخص اعلیحضرت همایونی پیشقدم شوند، مردم همه تأسی خواهند کرد که از قدیم گفته اند: «الناس علی دین ملوکهم»». شاه پس از شنیدن سخنان وزیر معارف و در حالی که بنظر قبلا در این زمینه هماهنگی شده است، پاسخ داد: «بسیار خوب، دیگران که اقدام نمی کنند، من پیرمرد حاضرم که جلو بیفتم و سرمشق بشوم».
درباره انتخاب و پیشنهاد روز هفده دی ماه به رضاشاه در خاطرات دو عنصر اصلی مراسم یعنی وزیر معارف و نخستوزیر وقت تفاوتهایی مشاهده میشود؛ چنانکه هر دو میکوشند پیشنهاد این روز به شاه را به خود منتسب سازند. در هر حال پس از ارائه چنین پیشنهادی به شاه وی اظهار میدارد: «باید این موضوع در هیأت وزراء مطرح شود و به تصویب برسد… این مسأله سادهای نیست؛ خیلی مهم است و باید حتماً انجام شود. منتها این انقلاب بزرگ باید با فکر و تدبیر صورت بگیرد» (رستاخیز، ۱۶ دیماه ۲۵۳۵؛ به نقل از خاطرات جم).
این سخنان حاکی از نگرانی شاه از نتیجه عمل است؛ اما تردیدی در انجام عمل نیست. محمود جم نیز در خاطراتش از تردید و نگرانی خود و سایر اعضای هیأت دولت یاد کرده، مینویسد: «مهمترین نگرانی که نه تنها (گریبانگیر) من، بلکه گریبانگیر سایر اعضاء دولت نیز بود، مسأله عکسالعمل افراد متعصب در برابر این اقدام بود» (رستاخیز، ۱۶ دیماه ۲۵۳۵؛ به نقل از خاطرات جم).
خبر این نگرانی و تردید در انجام طرح به شاه میرسد و او ضمن تأیید آن اظهار میکند: «ممکن است اقداماتی علیه این کار صورت بگیرد و مسأله عفت و نجابت زن را پیش بکشند، اما نجابت و عفت زن به چادر مربوط نیست. مگر میلیونها زن بیحجاب که در ممالک خارجه هستند، نانجیبند؟ از این گذشته همسر من و دختران من در این کار پیش قدم هستند» (همان: سخنان رضاشاه خطاب به جم). آنگاه رضا شاه علت شرکت خانواده خود را در جشن آن روز بیان میکند: «شرکت همسر و دختران من در جشن دانشسرای مقدماتی بدون حجاب باید سرمشق همه زنان و دختران ایرانی مخصوصاً خانمهای شما وزرای مملکت باشد» (خاطرات صدرالاشراف )
اصرار و الحاح شاه در اجرای طرح بیسابقه خویش از این جملات به خوبی پیداست: «زن ایرانی باید به هر قیمتی که شده است از این چادر سیاه آزاد شود… برای آزادی زنان ایرانی هر گونه مانعی را از سر راه آنها برخواهم داشت… (چادر) دشمن ترقی و پیشرفت مردم است».
روز مراسم
قبل از مراسم هفده دی قرار بود که بانوان بدون چادر و حجاب و حتی روسری (چارقد) در مراسم حاضر شوند، اما به واسطه نگرانی از برانگیخته شدن احساسات مخالفین در آخرین روزها تصمیم گرفته شد که بانوان به کلی سربرهنه نباشند، بلکه کلاه بر سر بگذارند و به آن ترتیب در مراسم حضور یابند (رستاخیز، ۱۶ دیماه ۲۵۳۵).
با این تمهیدات و آماده باش قبلی نیروهای امنیتی، روز هفدهم دیماه سال فرا رسید. در این روز «از ساعتها قبل دو سلمانی مردانه در یکی از اتاقهای دانشسرا آماده کار بودند؛ مو شانه میکردند، اضافهها را میزدند و سر خانمها را چون تازه از زیر چادر درآمده بود و جلوهای نداشت به سبک مردانه میآراستند» (زن روز، ۱۱ دیماه ۱۳۴۴).
در این روز دانشسرای مقدماتی شکل دیگری پیدا کرده بود. «محصلین و معلمان و مدیران مدارس در صفهای منظم منتظر ورود رضا شاه به اتفاق خانوادهاش بودند. مراسم به مناسبت اعطای دانشنامه به بانوانی که از دانشسرا فارغ التحصیل میشدند، منعقد گردیده بود و موقع و مکان بسیار مناسبی برای اعلام تصمیم (کشف حجاب) بود» (رستاخیز، ۱۶ دیماه ۲۵۳۵؛ به نقل از محمد رضاشاه پهلوی به مناسبت ۱۷ دیماه ۱۳۱۴). بالاخره پس از مدتی انتظار «رضاشاه به اتفاق ملکه و دو دخترش که رفع حجاب کرده بودند و لباس اروپائی به تن داشتند، در دانشسرای مقدماتی حضور یافت و ضمن اعطای دیپلمها به محصلیـن، کشـف حجـاب را رسماً اعلام کرد» (آوری، ۱۳۶۶: ج۲، ص۷۲).
محمود جم در خاطرات خود در ارتباط با نظر رضا شاه نسبت به مراسم هفده دی در دانشسرای مقدماتی مینویسد: «(رضاشاه) مرا احضار فرمودند و گفتند… ما میلههای زندان را شکستیم. حالا خود زندانی که آزاد شده است، وظیفه دارد که برای خودش به جای قفس، خانه قشنگی بسازد… دقت کنید که این قبیل مراسم و جلسات تکرار شود تا خانمها مرتب در آنها حضور یابند و بیشتر با آداب و رسوم اجتماع و معاشرت عادت کنند» (رستاخیز، ۱۶ دی ماه ۲۵۳۵). این در حالی بود که بسیاری از زنان بالاجبار در مراسم شرکت کرده بودند و آثار شرم و حیا از رخسارشان هویدا بود. حتی عدهای از آنها تا پایان مراسم رو به دیوار ایستاده و اشک میریختند. اما روزنامههای آن زمان از این روز تاریخی چنان به بزرگی یاد کردند که گویی زنجیر اسارت و بردگی زن برداشته شده است.
روزنامه تجدد، ارگان غیر رسمی تبلیغات رژیم، در فردای آن روز نوشت: «قرنها زنان این کشور در حالت خمود و مذلت به سر برده و در حقیقت نیمی از پیکر این اجتماع فلج و از کار افتاده بود. دیروز به این سیه بختی و جهالت خاتمه داده شد» (تجدد ایران، ۱۹ دیماه ۱۳۱۴).
کشف حجاب به بهانه پیشرفت
آنچه که رضاشاه و کابینه اش بعنوان دلایل رفع حجاب اعلام کردند عبارت بود از : خلاف تمدن بودن حجاب، خلاف قانون طبیعت بودن حجاب و اینکه حجاب سبب عدم حضور زنان بعنوان نیمی از مردم جامعه در عرصه کار و فعالیت است. او با ادعای پیشرفت زنان این قانون را وضع میکند. این درحالیست که یکی از روزنامه های خارجی آن زمان در دوره کشف حجاب در گزارشی اعلام میکند: شمار زنان شوهردار ایرانی تقلیل یافت و بر شمار زنان منحرف افزوده گشت.
جالب است بدانید که وقتی همسر اول شاه (فوزیه) بچه دار می شود و رضاشاه می فهمد که بچه ای که او به دنیا آورده دختر است، حتی برای دیدن بچه که نوه اش است هم نمیرود. فوزیه در مقابل این رفتار رضاشاه به محمدرضا میگوید: «پدر تو که این همه ادعای دفاع از حقوق زنان را می کند حتی اینقدر هم برای من و نوه اش ارزش قائل نبود که بیاید او را ببیند.»
فواحش کشف حجاب نکنند
در تبلیغات کشف حجاب، حکومت تلاش داشت بیحجابی مترادف بیعفتی معنا نشود در عوض تلاش کرد تا بی حجابی را مترادف با فرهیختگی، تمدن و همراه با نجابت تعریف کند. بهمین جهت، به فرمان حکومت، روسپیها از کشف حجاب منع شدند. در واقع حکومت تلاش داشت تا عفت و نجابت را از حجاب جدا کند و با بیحجابی همراه کند. (صادقی) آنچنانکه در بخشی از بخشنامهی دولت آمده است: «اگر فواحش به کشف حجاب اقدام نمایند، باید قویاً جلوگیری شود که صدمه به این مقصود مقدس نزنند.» (واقعهی کشف حجاب)
همچنین به منظور کنترل افکار عمومی و واکنشهای مذهبی مردم، حکومت تلاش کرد تا عدهای از علمای سرشناس را وادار کند که در مجالس و جشنهای بیحجابی حاضر شوند یا با تأیید خود آن را مجاز بدانند. آیتالله کاشانی در پاسخ به چنین پیشنهادی، بهشدت با مأموران برخورد کرد. (صحیفهی امام، ج ۱۳) از دیگر علمای سرشناسی که از شرکت در مجالس جشن بیحجابی خودداری کردند، میتوان به شیخ علی مدرس تهرانی، شریعتمدار رشتی و امام جمعهی تهران حاج سید محمد اشاره کرد. (بصیرتمنش)
امام خمینی (ره) در رابطه با این موضوع میفرمایند: برای شرکت در مجالس جشن بیحجابی پیش علمای شهرها میرفتند و میگفتند شرکت کنید. هرکدام ضعیف بودند و ضعیفالقلب بودند شرکت میکردند و هرکدام قوی بودند شرکت نمیکردند. (صحیفهی امام، ج ۱۳: ۱۵۲)
اقدامات خشونت آمیز بر علیه زنان باحجاب
اعمال محدودیت بر علیه زنان باحجاب در آغاز و پس از آن، استفاده از شیوه های سرکوبگرانه پلیسی، چهره دوم جشنها و سخن رانی های به ظاهر مترقیانه رضاخانی بود. در همین زمان، برخی از مغازه دارها نیز همگام با شهربانی، در اعمال محدودیتها شرکت و با چسباندن اطلاعیه هایی بر در مغازه خود بدین مضمون که: «به چادری ها جنس نمی فروشیم»، با مأموران همکاری میکردند. پس از مدتی به مأموران دستور داده شد خشونت بیشتری به خرج دهند. بر اساس گزارش های شاهدان عینی، پلیس در گوشه خیابان ها می ایستاد و زنان چادری را زیر نظر میگرفت و چادر از سر آنها برمیداشت و پاره میکرد، به گونه ای که جوی های آب کنار برخی از خیابان ها، از چادر انباشته شده بود.
طبق دستورالعمل وزارت کشور از سوار شدن بانوان چادری بر وسایل نقلیه و ورود آنها به سینماها، رستورانها و ادارات دولتی جلوگیری میشد. (مهدی صلاح، کشف حجاب: زمینهها، پیامدها و واکنشها )
تاریخ شفاهی از کشف حجاب
مهدی عبدخدایی از اعضای فدائیان اسلام میگوید نامادری من داستانی را تعریف میکردند که همین داستان را علی آقا ضیاء هم تعریف میکنند که من یکساله بودم که مادرم از حمام بازمی گشته است. بین حمام و منزل ما قریب صد یا صد و پنجاه قدم راه بوده، پاسبان اداره ثبتی بوده که می بیند دو زن (مادرم و همسایه اش) با چادر راه را طی میکنند، حمله میکند چادر مادر مرا از سرشان میکشد. مادرم فرار میکند و خود را به آستانه خانه همسایه می اندازد در همانجا سقط جنین میکند و خونریزی شدیدی میکند و به علت شرایطی که پدرم داشته (او بصورت یک تبعیدی و فراری بوده و یکسال بعد از آن ماجرا باز میگردد) نمیتواند مادرم را به دکتر برساند و مادرم پس از شانزده روز میمیرد در حالی که بیست و یکساله بوده است.
همچنین دکتر محمد علی اسلامی ندوشن که در دوره نوجوانی شاهد رفتار خشونت آمیز ماموران رضاخان با زنی در زادگاهش روستای «کبوده» بوده است، دراین باره چنین نقل میکند: هرگاه امنیه [مأمور انتظامی دولتی] وارد دِه میشد، [زنها] می بایست مراقب باشند که از خانه بیرون نیایند. با بودن امنیه، حتی زنهای رعیتی هم از تعرض مصون نمیماندند، زیرا چارقد نیز جزو مصادیق حجاب محسوب میشد [و با شدت با آن برخورد میگردید].
… صحنه ای را که روزی خود ناظر بودم، برای نمونه بازگو میکنم. زنی که از مزرعه مجاور به طور گذرا به کبوده آمده بود از کوچه میگذشت، و مانند همه زنهای روستایی چادر و چارقد به سر داشت.
[آن زن] توی کوچه با امنیه ای که از راه رسیده بود رو به رو شد، و امنیه او را دنبال نمود و چارقد و چادر از سرش کشید. نزدیک به خانه کدخدای دِه بودند و امنیه به خانه او میرفت. زن شروع کرد به گریه کردن و سرش را با سفره ای که در دست داشت پوشاند. امنیه اصرار داشت که او را جریمه کند، به مبلغی که پرداختش فوق طاقت او بود. آن زن چون از کشاورزان ما بود و او را میشناختم، خواستم کمکی به او بکنم. بنابراین، او را بردم به منزل کدخدا و از وی خواستم که وساطت بکند و قضیه راخاتمه دهد. کدخدا با امنیه وارد مذاکره شد، و او پذیرفت که این دفعه از او در گذرد، منتها شرط، آن بود که زن چون خواست از خانه [کدخدا] بیرون رود، با سرِ برهنه از جلوی اتاق [که آن امنیه در آن حضور داشت] بگذرد. چاره ای نبود جز قبول. در آن لحظه جز من و کدخدا و امنیه کسی توی اتاق نبود و پنجره باز بود. زن، بی چارقد و بی چادر آمد و با سرعت گذشت. رویش را به جانب دیگر برگردانده بود. موهای ژولیده اش روی شانه اش ریخته بود … از جایی که در برابر چشم ما قرار گرفت تا جایی که از نظر گم شد، بیش از چند قدم نبود، ولی همین چند قدم گویی روی تیغه کارد راه می رفت. اینکه میگویند "میخواست زمین دهان باز کند و او را فرو برد ” در حق او صدق می کرد. … هر یک از موهایش بر سرش سوزنی شده بود. ” (روزها، خاطرات دکتر محمد علی اسلامی ندوشن، انتشارات یزدان، جلد اول )
انتقاد ها به کشف حجاب
۱) سید حسام الدین فال اسیری
نخستین واکنش جدی روحانیت علیه طرح حجاب زدایی از شیراز آغاز شد. در جشنی که با حضور «حکمت» وزیر معارف در مدرسه شاهپور برگزار شده بود. در این جشن عدهای از دختران جوان بر روی صحنه ظاهر شده به ناگاه حجاب خود را برداشتند و به پایکوبی پرداختند. این حادثه حتی اعتراض عدهای از حاضرین جلسه را نیز برانگیخت. فردای آن روز در مسجد وکیل شیراز اجتماعی توسط سید حسامالدین فال اسیری برپا شد. وی در این سخنرانی به انتقاد از عملکرد رژیم پرداخته و مردم را هشدار داد که مواظب توطئهها باشند. به دنبال این سخنرانی او را بلافاصله دستگیر و زندانی کردند. (مهدی صلاح)
۲) قیام مسجد گوهرشاد
واقعه مسجد گوهرشاد، تجمع مردم مشهد در مسجد گوهرشاد است که در اعتراض به به اجباری شدن کلاه شاپو و سیاستهای تغییر لباس، و حصر آیت الله سید حسین قمی صورت گرفت اما توسط نیروهای رضاخان به طرز فجیعی سرکوب شد. این تجمع در تیر ماه سال ۱۳۱۴ و در زمان حکومت پهلوی اول رخ داده است. در این تجمع شیخ محمدتقی بهلول سخنرانی کرد و در این حین بین مردم و نیروهای دولتی درگیری رخ داد. این تحصن به شدت سرکوب شد و نزدیک به ۲۰۰۰ نفر قتل عام و در گورهای دسته جمعی انباشته شدند. پس از این واقعه روحانیان سرشناس مشهد دستگیر و تبعید شدند و به دستور رضا شاه برخی از رؤسای ادارات مشهد را تغییر کردند. (مهستی بوذرجمهوری)
۳) آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی
آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی نیز از روحانیونی بود که با لحنی تند به رضاخان اعتراض میکند. از دیگر روحانیون صاحب نام این دوره امام جمعه تهران «حاج سیدمحمد» بود که در پی مخالفت با کشف حجاب محبوبیت خاصی در تهران و ایران پیدا کرد؛ زیرا که گفته بود اگر کشته شوم عیالم را بدون حجاب در مجلس جشن بی حجابی نخواهم برد. (حسین طهرانی)
۴) سیدابوالحسن طالقانی
سید ابوالحسن طالقانی هم به علت اعتراض به اقدامات ضد اسلامی به ویژه کشف حجاب مکررا به زندان افتاد و یا تبعید گردید. سید محمود طالقانی فرزند او که در این ایام طلبهای پر شور بود، در سال ۱۳۱۸ در درگیری با پاسبانی که به اجبار قصد برداشتن چادر زنی را داشت به زندان افتاد.( سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت کمبریج)
۵) مخبرالسلطنه
غالباً مطالبی که در ضرورت رفع حجاب از سوی شاه و اطرافیان تحت عناوین متعدد مورد تاکید قرار می گرفت این بود که وجود حجاب اولا «خلاف تمدن» ثانیا «خلاف قانون طبیعت» بوده و ثالثا «سبب عدم حضور زن به عنوان نیمی از مردم جامعه در عرصهٔ کار» میشود. مخبرالسلطنه هدایت که خود بیش از شش سال و سه ماه به عنوان رئیس الوزراء در خدمت رضاشاه بود در خاطرات خود سه اصل یادشده را این گونه تحلیل میکند:
«در این اوقات (سالهای بعد از تصویب تغییر لباس به تاریخ ۶ دی ۱۳۰۷) روزی به شاه عرض کردم تمدنی که آوازهاش عالمگیر است، دو تمدن است: یکی تظاهرات در بولوارها، یکی تمدن ناشی از لابراتوارها. تمدنی که مفید است و قابل تقلید، تمدن ناشی از لابراتوراها و کتابخانه ها است. [اما در این قضیه] آثاری که بیشتر ظاهر شد تمدن بولوارها بود که به کار لاله زار میخورد و مردم بی بند و بار خواستار بودند.»…
در جای دیگر ضمن استهزاء «روز ۱۷ دی ۱۳۱۴» در مورد نقش زن ایرانی در اقتصاد کشور مینویسد:۱۷ دی روز ورود به صحنه تمدن است. مملکت را آوازهٔ تمدن و ترقی فرا گرفته است . مسرورم که میبینم خانم ها در نتیجه معرفت به وضعیت خود آشنایی یافته اند. نصف قوای مملکت بیکار بود و به حساب نمیآمد، اینک داخل جماعت شده است. آنان که مشغول خانه داری بودند به عرصه ولنگاری قدم نهادند. در هیچ جای دنیا زن به قدر ایران کار نمیکرد و نمیکند. در شهرها و قراء زن علاوه بر کار خانهداری بزرگترین کمک را به اقتصاد مملکت میکند. قالی، گلیم، جاجیم، اغلب از زیر دست زن بیرون می آید یا دخترها».
او در تمسخر استدلال رضاخان مبنی بر اینکه بی حجابی موجب پیشرفت زنان میشود مینویسد: «جای شکرش باقی است که سر تا پا برهنه کردن در کوچه آمدن را در پاریس و برلن، پلیس منع کرده بود والا در حرارت تقلید بانوان ما مستعد تقلید بودند و آنچه در پرده داشتند، مینمودند». (مهدی صلاح، کشف حجاب: زمینهها، پیامدها و واکنشها)
۶) علی اصغر حکمت
علی اصغر حکمت یکی از سرشناس ترین چهره هایی که خود در آفرینش ماجرای حجاب فعال بود، در مورد تبعات این واقعه مینویسد: «بلافاصله بعد از مراسم ۱۷ دی در تهران دو امر پیش آمد که یکی به افراط و دیگری به حد تفریط بود. از یک طرف بعضی از زنهای معلوم الحال به کافه ها و رقاصخانه ها هجوم آورده و همه در مرئی و منظر جوانان بوالهوس به رقص پرداخته و با آن جوانان به انواع رقص های معمول فرنگستان، مشغول دست افشانی و پایکوبی شدند و از طرف دیگر مأمورین شهربانی و پلیس ها در تهران و فرمانداریها و بخشداریها در شهرها و قصبات مملکت بر حسب دستور وزارت کشور به زنان بی خبر مزاحم شده و آنها را به اجبار وادار به کشف حجاب میکردند و حتی چادر و نقاب آنان را پاره میکردند…
۷) نامه بانوان یزدی به نمایندگان مجلس
فشار کشف حجاب و ترس بانوان از ماموران شهربانی به حدی بود که زنهای یزد در تاریخ به نمایندگان مجلس نامه نوشتند و شرح ستم هایی که بر آنان می رفت را شرح دادند: «متأسفانه آنچه در رادیوها شنیده و روزنامه ها مطالعه میشود، هیچ اسمی از ظلم و ستم هایی که چندین سال است به ما بیچارگان شده، نیست که به واسطه یک روسری یا چادر نماز در محله ها حتی از خانه همسایه طوری در فشار پاسبان و مأمورین شهربانی واقع بوده و هنوز هم هستیم که خدا شاهد است از فحاشی و کتک زدن و لگد زدن هیچ مضایقه نکرده و نمیکنند و اگر تصدیق حکما آزاد بود از آمار معلوم میشد که تا به حال چقدر زن حامله یا مریضه به واسطه تظلمات و صدمات که از طرف پاسبان ها به آنها رسیده، جان سپردند و چقدر از ترس و حرص فلج شدند و چقدر مال ما را به اسم روسری یا چادر نماز به غارت بردند و چه پول هایی از ما به اسمی و رسمی گرفته شده. خدا میداند اگر یک نفر از ماها با روسری یا چادر نماز به دست یک پاسبان می افتاد مثل اسرای شام با ماها رفتار میکردند. بهترین رفتار آنها با ماها همان چکمه ها و لگد بر دل و پهلوی ما بود و اگر به پول گرفتن قانع نمی شدند یا پولی نداشتیم به آنها بدهیم ما را به شهربانی و کمیسر میبردند اذیت ما بیشتر و مخارج ما زیادتر…»
۸) آیت الله مرعشی نجفی
در زندگی نامه آیت الله مرعشی نجفی (ره) آمده است که ایشان با شجاعت تمام، در برابر رئیس پلیس قم که سعی داشت در حرم مقدس حضرت فاطمه معصومه(ع)، حجاب زنی را به زور از سرش بردارد، ایستادگی کرد و سیلی محکمی بر گوش او نواخت. این شخص، آیت الله نجفی را تهدید به قتل کرد، ولی فردای آن روز قسمتی از سقف بازار بر سرش ریخت و در دم کشته شد. این واقعه سبب شد مقام و منزلت آیت الله مرعشی نجفی نزد مردم دوچندان شود.
۹) واکنش اقشار مختلف زنان
همسر صدرالاشراف – وزیر عدلیه رضا شاه - که بالاجبار در مجلسی شرکت کرده و کشف حجاب کرده بود بیمار شد به طوری که دیگر از خانه بیرون نیامد و یک سال بعد درگذشت. برخی در منازل خود حمام ساختند تا مجبور به خروج از منزل نباشند. زنان در مشهد دیر وقت به زیارت امام رضا میرفتند تا چادر از سرشان کشیده نشود. برخی از زنان که ناگزیر به کشف حجاب بودند با کلاه و بلوز یقه بسته رفت و آمد میکردند تا حتی الامکان حجاب خود را نیز رعایت کردهباشند. زنان روستایی و عشایری که به دستور رضاخان یکجانشین شدهبودند و طرح تغییر لباس آن ها به لباس غربی نیز در دستور کار قرار گرفتهبود. صبحهای بسیار زود یا شبها دیر وقت، رفت و آمد میکردند و یا به ماموران رشوه میدادند.
آیا زنان ایرانی قبل از کشف حجاب حضور اجتماعی نداشتند؟
برخی معتقدند ممنوعیت حجاب در دوره رضاخان، موجب حضور بیشتر زنان در اجتماع شد و به دنبال آن زنان توانستند در عرصه های مختلف سیاسی، ورزشی و اجتماعی به رشد و شکوفایی برسند. رضاشاه نیز به محمود جم گفته بود: «زن ایرانی باید به هر قیمتی که شده است از این چادر سیاه آزاد شود. چادر سیاه دشمن ترقی و پیشرفت مردم است» (رستاخیز، ۱۶ دیماه به نقل از خاطرات جم). حالا سوال اینجاست که آیا واقعا زنان ایرانی قبل از کشف حجاب، حضور اجتماعی نداشتند؟
خوشبختانه مدارک تاریخی کافی وجود دارد که حضور اجتماعی زنان ایرانی را در عرصههای بسیار سرنوشتساز این ملت در دوره های تاریک قاجار و مشروطه با حجاب کاملاً سنتی تأیید می کند که در ادامه به سه مورد آن اشاره خواهدشد. البته ارائه شواهد زیر به این معنی نیست که زنان ایرانی در قبل از هفده دی ۱۳۱۴ در وضع مطلوبی به سر میبردهاند، بلکه تنها به این معنی است که حجاب و پوشش سنتی زن ایرانی مانعی برای تأثیرگذاری آنان در مسائل سیاسی و اجتماعی نبوده است.
۱) لغو قرارداد رژی
یکی از نکات بسیار قابل توجه در ماجرای قرارداد رژی(لغو امتیاز انحصار دخانیات در سال ۱۲۷۰ شمسی) حضور چشمگیر بانوان تهرانی در اعتراضات مذهبی مردم علیه این قرارداد است. و همچنین اقدام بیسابقه آنها در خصوص سوق دادن اعتراضات به سوی شخص ناصرالدین شاه است که این موضوع یعنی اعتراض به شخص شاه حتی در اعتراضات علماء نیز با چنین شدتی مشاهده نمیشود. گزارش زیر از رساله دخانیه شیخ حسین کربلائی خواندنی است:
«صبح دوشنبه سوم جمادی الثانی (۱۲۷۰ شمسی) … زنان نیز دسته دسته و فوج فوج آمدند تا اینکه جمعیت آنان انبوه شد. پس از این اجتماع زنان ابتدا روانه بازار شدند. هر دکان را گشوده دیدند، خواهی نخواهی بستند… جمعیت زنان با آن انبوهی و کثرت پس از فراغت جستن از این کار، تماماً سرها را از روی چادرها لجن گرفته و فریاد و فغانکنان رو به ارک دولتی رفتند … تفصیل این موقف دهشتناک و شرح آن رستاخیز عظیمی که در آن موقع برپا شد جز که بالعیان دیده شود وگرنه در گفتار نتواند گنجید…» (کربلایی، ۱۳۶۱: صص۱۱۲-۱۱۰).
نویسنده رساله دخانیه که از جنبش زنان در قضیه تنباکو بهت زده شده بود و نمیتوانست با معیارهای عرفی خود حضور اجتماعی زنان را کاملاً هضم کند، در دنباله گزارش خود مینویسد: «از چنین هنگامه عظیمی که دفعتاً در میدان ارک برپا گردید، تمامی اجزاء دولت، خاصه اهل حرمسرای سلطنتی را وحشت و دهشت عظیمی فراگرفته از صدر تا ساقه مضطرب و پریشان شدند» (همان).
اجتماع زنان چنان تاثیری برجای گذاشت که نائب السلطنه ناچار شد در مقابل زنان معترض اعلام کند: «همشیرهها، فرنگیها را بیرون میکنیم. هیچ یک از علماء را نمیگذاریم بیرون بروند، خاطرتان جمع باشد» (رک. تیموری، ۱۳۶۱: ص۱۵۲).
گزارش این حادثه تاریخی به خوبی نشان میدهد که مبارزات مردم ایران علیه نفوذ بیگانه به یمن حضور زنان برخوردار از پوشش سنتی، توفندگی و برندگی یافته و منجر به لغو امتیاز رژی شده است.
۲) نهضت مشروطیت
در جریان نهضت مشروطیت نیز حضور اجتماعی زنان برخوردار از حجاب سنتی به صورتی چشمگیر و مؤثر مشاهده میشود. در ماجرای تحصن علمای تهران در حرم حضرت عبدالعظیم و پس از انتشار این خبر در سطح شهر تهران، هنگامی که مظفرالدین شاه از خانه امیربهادر باز میگشت، «مردم سر راه او انبوه شدند و زنان گرد کالسکه او را گرفته و فریاد میزدند: ما آقایان و پیشوایان دین را میخواهیم. عقد ما را آقایان بستهاند، خانههای ما را آقایان اجاره میدهند… ای شاه مسلمان بفرما روسای مسلمانان را احترام کنند. ای پادشاه اسلام وقتی روس و انگلیس با تو طرف شوند شصت کرور ملت ایران به حکم آقایان جهاد میکنند»(کسروی تبریزی، ۱۳۶۹: ص۶۹).
کسروی تبریزی بعد از ارائه این گزارش در یک ارزیابی مورخانه مینویسد: «امروز زنان با همه روبند و چادر کار بسیاری کردند» (همان). تأکید کسروی بر روبند و چادر با توجه به این که وی یکی از روشنفکران عصر پهلوی است، در خور توجه بسیار میباشد.
۳) مقاومت در برابر ضرب الاجل روسیه
در سال ۱۲۸۹ شمسی، پس از آن که دولت روسیه به ایران ضرب الاجلی داد، تجمع عظیمی از بانوان تهرانی در مقابل مجلس شورای ملی برپا شد که هزاران زن چادری، کفن سفید بر گردن انداخته و در این تجمع حضور یافتند. نکته قابل توجه در این تجمع آن که سخنرانان آن زن بودند که عمدتاً در دفاع از مشروطیت و استقلال کشور سخن راندند. یکی از دختران دانشآموز در این تجمع مردان را خطاب قرار داده و اشعار زیر را میخواند:
«ای پـســران پـــدر نــاخـلــف مــرگ بــه از زنــدگی بـیشــرف
آن که در او غیرت و ناموس هست کی به دلـش وحشتی از روس هست
موقـع جانبـازی و مـردانگیـســت تــرس ز بــیحسـی و دیـوانگیست
مـوقع کـار اســت معیـت کنـیــد مـیرود اســـلام حمیــت کنــیــد»
(رک. بامداد، ۱۳۴۹: ص۱۷).
زنان تجمع کننده به این مقدار اکتفا نکرده و برای جهانی کردن صدای اعتراض خود به تلگراف خانه رفتند و تلگرافی مبنی بر شکایت از دولت روسیه تزاری به تمام کشورهای بزرگ مخابره کردند. از جنبه حمایت از دولت مشروطه نیز «بیشتر بانوان با طیب خاطر حاضر شدند با فروش جواهرات و زینت آلات خود قسمتی از بدهی دولت را به روسیه تزاری بپردازند» (همان: صص۲۱-۲۰).
لغو قانون کشف حجاب
بعد از تبعید رضاشاه و روی کار آمدن محمدرضا در سال ۱۳۲۰ ، یعنی ۶ سال پس از اجرایی شدن قانون کشف حجاب، عده ای از بانوان محجبه ضمن مخالفت با این قانون ، در معابر عمومی با چادر ظاهر شدند. حضور زنان با چادر مورد اعتراض فعالین زنان از جمله اعضای کانون بانوان قرار گرفت اما حکومت برخورد جدی با این موضوع نکرد. در مهرماه همان سال، آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی نامه شدیداللحنی به نخست وزیر نوشت و خواهان کم کردن فشار بر زنان محجبه شد. انتشار دو فتوای «حاج حسین آقا بروجردی» و «حاج سید محمدتقی خوانساری» که دال بر لزوم حجاب و تحریم بی حجابی بود در آن روزها منتشر شد و از نظر فرهنگی و دینی مردم را به سمت حجاب تشویق کرد.
به نظر میرسد سیاست ممنوعیت حجاب، در تاریخ ۱۰ دی ۱۳۲۲ کنار گذاشته میشود. وزارت کشور در نامه ای به نخستوزیر نسبت به رعایتنکردن استفاده از لباس متحدالشکل اعتراض میکند. وی در نامه اشاره میکند تا شهریور ۱۳۲۰ این قانون کاملاً رعایت میشده و متخلفین به جزای نقدی یا حبس محکوم میشدند. او پیشنهاد میکند متخلفین در رابطه با قانون متحدالشکل نمودن لباس طبق قانون «جداً تعقیب و به کیفر خود» برسند. اما در ادامه مینویسد: «بدیهی است این ترتیب شامل حال مردان بوده و مربوط به چادر نماز و چادر سیاه نیست که بنا به مقتضیات وقت فعلاً به هیچ وجه جلوگیری نمیشود» (خشونت و فرهنگ، اسناد کشف حجاب)
پس از لغو کشف حجاب، زنان ایرانی به طور علنی باحجاب ظاهر شدند؛ در این دوره بیشتر زنان در خارج از خانه از چادر رنگی استفاده می کردند. البته گروهی از زنان خانواده های بی تقیّد که طی چند سال طعم آزادی به سبک غربی را چشیده بودند، دیگر حاضر به بازگشت به فرهنگ حجاب نبودند.
کشف حجاب در دوران پهلوی دوم
در این دوره دیگر بحث بر سر برداشتن پوشیه و نقاب نیست، بلکه تصاویر و کلمات یکی پس از دیگری بخشهایی از پوشش زن را حذف میکند.
در دوره پهلوی دوم آزادی در پوشش اجتماعی وجود داشت اما سیاستهای فرهنگی علیه حجاب همچنان ادامه پیدا کرد.مهمترین تفاوت کشف حجاب در دوره رضاخان و محمدرضاشاه این بود که کشف حجاب در دوره رضاخان به زور سرنیزه و در دوره محمدرضا به کمک تبلیغات و فعالیت های فرهنگی گسترش یافت.
محمدرضاشاه در کتاب «ماموریت برای وطنم» که در سال ۱۳۴۱ نوشته شده است، تلویحا از روش رضاخان تبری میجوید و به منش فرهنگی خود اشاره میکند: «مسئله کشف حجاب نمونهای از اقدامات اصلاحی پدرم بود و همین که پدرم از ایران خارج شد در اثر پاشیدگی اوضاع در دوران جنگ، بعضی از زنان مجددا به وضع اول خود برگشتند و از مقررات مربوط به کشف حجاب عدول کردند. ولی من و دولت من از این تخطی چشمپوشی کردیم و ترجیح دادیم که این مسئله را به سیر طبیعی خود واگذاریم و برای اجرای آن به اعمال زور متوسل نشویم. امروز در شهرها و قصبات ایران زنان با حجاب دیده میشوند ولی روز به روز از عده این زنان میکاهد و به تدریج از میان میرود.»
پهلوی دوم از طریق رسانه های گروهی، مراکز آموزشی، ادارات و سینماها تلاش کرد تا زنان را به بی حجابی و برهنگی تشویق کند. در این دوره ارائه تصویر زن مدرن ایرانی در مجلات، رسانههای صوتی و به ویژه تصویری، جشنها و مراسم فرهنگی شکل جدیدی به خود میگیرد. دیگر بحث بر سر برداشتن پوشیه و نقاب نیست، بلکه به کمک تصاویر و کلمات بخشهایی از پوشش زن را حذف میکنند.
تلویزیون و سینما نقش مهمی در بازتعریف زن ایرانی ایفا میکنند. چنانچه موارد سانسور بین سالهای ۱۳۲۱(تصویب اولین آییننامه رسمی سینماها و مؤسسات نمایشی) تا ۱۳۴۴(تصویب آییننامه نظارت بر نمایش فیلم و اسلاید) نیز تغییر میکند. در آییننامه سال ۱۳۲۱ درباره صحنههای مربوط به عریانی زن و مرد نشاندادن صحنههای حاوی «روابط نامشروع زنان شوهردار»، «زنان لخت»، «زن و مرد در یک بستر در صورتی که زن و مرد برهنه باشند و فقط پوشش روی تخت خواب حجاب آنها باشد»( تاریخ سینمای ایران از آغاز تا سال ۱۳۵۷، مسعود مهرابی)، منع شدهاند.
در سال ۱۳۴۴ بندهای مذکور به موارد «جزئیات روابط جنسی منحصراً به منظور ارضای خواستهای پست و جلب مشتری» و «آن قسمت از اندام برهنه زن یا مرد، دختر یا پسر که عیان ساختن آن عفت عمومی را جریحهدار میکند» (همان)، تقلیل مییابند. نمایش صحنههایی از روابط جنسی و بدن برهنه زنان در فیلمهای داخلی و خارجی در سینماها تا جایی پیش میرود که سازمان امنیت و اطلاعات کشور در گزارشی در تاریخ ۲۸/۹/۱۳۵۱ مینویسد: «اخیراً سینماهای تهران فیلمهایی که باعث تحریک جوانان به فساد میشود برروی اکران سینما آورده و این موضوع باعث عصبانیت اکثر مردم شده است» (به نقل از اسناد منتشره مؤسسه مطالعات پژوهشهای سیاسی)
رسانهها با تمسخر چادر، تبلیغ شنا در کنار دریا، ارتباط دختران و زنان شوهردار با مردان غریبه و… تن نمایی زن را ویژگی برتر زنانگی معرفی کرده و خوش صداترین، خوش اندامترین و عریانترین زنان را بعنوان زنان و دختران شایسته معرفی می کردند و برای تبلیغ هر چیزی از تلویزیون گرفته تا بوگیر دستشویی از تنِ زن استفاده میکردند. (من وفرح پهلوی، اسکندر دلدم)
همچنین شمس الملوک مصاحب، نماینده مجلس سنا و مشاور و سرپرست امور فرهنگی بنیاد پهلویدر انتقاد به وضع سینما میگوید: اکثر فیلمهای سینما فاقد ابتکار و هنر و اندیشه و هدف و مروج ادبیات مستهجن (چاله میدانی)، قتل و کشتار و تجاوز و ….. آن هم در لفافهی ترویج فرهنگ ملی هستند. (مجله ستاره سینما، شماره ۴۸، تیر ۵۳)
در این دوره هرساله جشنی موسوم به "جشن هنر شیراز” برگزار میشد که به تعبیر ویلیام شوکراس روزنامه نگار انگلیسی : "جشنهای هنر شیراز از بیاصالتترین و مستهجنترین آثار نمایشی جهان بود که هیچ سنخیتی با فرهنگ و آداب و سنن بینندگان خود نداشت.” ( آخرین سفر شاه، ویلیام شوکراس) در این جشنها صحنههای تنفرانگیزی از روابط کامل و علنی جنسی در ماه رمضان در خیابانهای شیراز به نمایش گذاشته شد.
نامأنوس بودن این صحنهها در فضای فرهنگی ایران، پارسونز، سفیر انگلیس در ایران را نیز تحت تأثیر قرار داده بود. وی این نمایش را در خاطرات خود اینگونه شرح میدهد:
«جشن هنر شیراز در سال ۱۹۷۷ از نظر کثرت صحنههای اهانتآمیز به ارزشهای اخلاقی ایرانیان، از جشنهای پیشین فراتر رفته بود… صحنه نمایش، نیمی در داخل مغازه و نیمی در پیادهرو مقابل آن بود. یکی از صحنهها که در پیاده رو اجرا میشد، تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشی و وانمودسازی) … در مقابل چشم همه صورت میگرفت…
واکنش مردم عادی شیراز که ضمن گردش در خیابان یا خرید از مغازهها با چنین صحنه مسخره و تنفرانگیزی روبرو میشدند، معلوم است. ولی موضوع به شیراز محدود نشد و طوفان اعتراضی که علیه این نمایش برخاست، به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به خاطر دارم که این موضوع را با شاه در میان گذاشتم و به او گفتم اگر چنین نمایشی بطور مثال در شهر وینچستر انگلیس هم اجرا می شد؛ کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به سر نمی بردند. شاه مدتی خندید و چیزی نگفت.» (غرور و سقوط، آنتونی پارسونز)
همزمان با اِجرای سیاستهای فرهنگی، زنان و دختران به شیوههای مستقیم یا غیرمستقیم از استفاده چادر در مکانهای آموزشی منع شدند. اسدالله علم در کتاب خاطراتش به هنگام بازدید شاه از دانشگاه پهلوی شیراز مینویسد: سه شنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۵۰ شرفیابی شاه از من به خاطر سخنرانی دیروزم در دانشگاه پهلوی شیراز تمجید کرد، به او گفتم که چه استقبال گرمی از من به عمل آمده بود ۳۰۰ دانشجو در استادیوم ورزشی (دانشگاه) اجتماع کرده بودند، البته از دیدن این همه دختر با چادر وحشت کردم. در زمان خودم در مقام ریاست دانشگاه چادر کم و بیش منسوخ شده بود. هر دختری که میخواست آن را بر سر کند تحقیر میشد. لیکن در کنفرانس دیروز سی نفرشان بودند، مناسب ندیدم که در آن لحظه اظهار نظری بکنم. ضمنا به من اطلاع داده شد که بعضی از این دختران از دست دادن با فرهنگ مهر، رئیس جدید دانشگاه خودداری کرده اند، و مدّعی بودند که اسلام هر نوع تماس جسمانی را با جنس مخالف خارج از چارچوب ازدواج ممنوع کرده است. شاه خیلی اوقاتش تلخ شد.
در نهایت حکومت پهلوی دوم برای حذف نهایی چادر خود را ناچار به استفاده از اقدامات پهلوی اول میبیند و در شورای هماهنگی امور اجتماعی نخستوزیری مورخ ۱۰/۹/۱۳۵۵ طرحی برای حذف چادر از پوشش زنان ارائه میشود. اما آشفتگی وضعیت سیاسی کشور در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ مانع از اجرای این طرح میشود.
متن کامل سند "طرح حذف چادر در دوران پهلوی دوم، سال ۱۳۵۵” (عصر پهلوی به روایت اسناد، علیرضا زهیری)
برای مبارزه با این پوشش حقیرکننده این راهها پیشنهاد می شود:
* اقداماتی که در درازمدت مؤثر خواهد بود:
۱) بهرهگیری از خدمات رسانههای گروهی ( ایجاد هماهنگی لازم بین رسانههای گروهی و متون کتابهای درسی برای دگرگونی باورداشتهای فعلی در زمینه ارتباط چادر با معتقدات اخلاقی و مذهبی/ بهرهگیری از سهم تلویزیون در بزرگداشت پوشاک محلی و نشاندادن جنبههای دست و پاگیر چادر)
۲) استفاده از نفوذ روحانیون و سپاهیان دین ( انتشار مقالات و نشریات مخصوص و اشاعه محتوای این نشریات توسط روحانیون معتبر و سپاهیان دین / بهرهگیری از نفوذ کلام روحانیون دانشمند و شناختهشده در جهت تفکیک مفهوم حجاب از چادر)
۳) بهرهگیری از فعالیتهای سازمانهای اجتماعی و آموزشی ( آموزش غیر مستقیم کودکان مدارس به منظور انتقال این دریافتها به بزرگترها / گنجاندن مواد خاص در آموزشهای جنبی کانونها)
*اقداماتی که در کوتاهمدت مؤثر خواهد بود:
با استفاده از روند گسترش همه جانبه خدمات بخش عمومی برای همگان و افزایش گروههای استفادهکننده از خدمات مزبور میتوان به اتخاذ تدابیر مطلوب، تعداد استفادهکنندگان از چادر را در گروههایی مانند دانشآموزان، کارمندان، کارگران کاهش داد.
۱) ممنوع بودن چادر برای دانشآموزان و دانشجویان.
۲) استفاده از پوشاک متحدالشکل برای مدارس.
۳) اجرای کامل قانون تعلیمات اجباری در مورد خانوادههایی که از مدرسه دختران خود جلوگیری میکنند.
۴) ممنوعیت بانوان کارمند از استفاده از چادر.
۵) محرومیت زنان کارمندی که از چادر استفاده میکنند، از دسترسی به مقام و موقعیتها و همچنین از تشویق.
۶) تشویق کارمندان زن به برگزیدن لباس متناسب با کار و شرایط محیط.
۷) صدور بخشنامه به کلیه کارخانه ها و ملزم کردن کارگران به پوشیدن لباس متحدالشکل، متناسب با کار و شرایط محیط.
۸) تشویق کارگران زن به استفاده از لباس متناسب با لباس متحدالشکل خود.
۹) ممنوعیت زنان چادری از مراجعه به وزارتخانهها و سازمانهای دولتی.
۱۰) ممنوعیت زنان چادری از مسافرت با شرکت هواپیمایی ملی ایران.
۱۱) ممنوعیت زنان چادری از استفاده از اتوبوسهای شرکتهای واحد.
۱۲) ممنوعیت ورود زنان چادری به سینماها.
۱۳) ممنوعیت ورود زنان چادری از خرید در فروشگاههای شرکتهای تعاونی شهرو روستا.
۱۴) ممنوعیت زنان چادری از استفاده از خدمات سازمانهای اجتماعی مانند جمعیت بهزیستی و آموزشی فرح پهلوی، جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران و انجمن ملی حمایت کودکان.
۱۵) ممنوعیت ورود کودکان و نوجوانان چادر به سر به کتابخانهها.
۱۶) محرومیت از شرکت در هرگونه مجامع عمومی.
*اقدامات جنبی
اجرای مطلوب تصمیمات کوتاهمدت مستلزم اقداماتی به شرح زیر است:
۱) همکاری وسایل ارتباط جمعی در توجیه مقام زن و برداشت همهجانبه در این زمینه.
۲) همکاری وسایل ارتباط جمعی در ارائه جنبههای منفی چادر و ارتباط آن با عقبماندگی.
۳) همکاری وسایل ارتباط جمعی در ایجاد برداشت صحیح از لباس متناسب.
۴) تحقیق، نگارش و مقالات مستند در زمینههای مربوط.
۵) توسعه کارخانجات پوشاک و در دسترس قرار دادن لباسهای ارزانقیمت همراه با روسری که جایگزین چادر گردد.
انقلاب اسلامی و گرایش به حجاب
حجاب اسلامی نماد زن انقلابی
درسال های نزدیک به انقلاب گرایش به سمت حجاب در میان زنان گسترش می یابد و اقشار گوناگون به انگیزه های متفاوت به پوشش اسلامی روی می آوردند. برای مثال، حجاب در محیط دانشگاهی عاملی بر حفظ اصالت ها و مقاومت در برابر فرهنگ غرب شمرده می شد و چون استفاده از چادر در محیط دانشگاه ممنوع بود برخی از دانشجویان چادری به جلوی دانشگاه که می رسیدند چادر را در کیف دستی خود مخفی می کردند. (دکتر صدیق سروستانی، عضو هیئت علمی دانشکده)
حتی زنان مرفه که بی حجاب بودند سعی می کردند به رنگ زنان مذهبی درآیند. خانم پی یربلانشه خبرنگار خارجی که آن زمان در تهران حضور داشت می گوید: یک شب پس از ساعت منع عبور و مرور، با یک خانم چهل ساله [ایرانی] که کاملاً غربی شده و در لندن زندگی کرده بود و در شمال تهران خانه داشت، بیرون رفتم. یک شب در ایام قبل از محرم بود و او به محل اقامت ما در یک مرحله پایین شهر آمده بود. از همه طرف صدای تیراندازی می آمد. ما او را به کوچه پس کوچه ها بردیم تا نظامی ها و مردم و فریادهای روی پشت بام ها را ببیند. این نخستین بار بود که پای پیاده به این محله می آمد و نخستین بار بود که با مردم فقیر کوچه و خیابان که فریاد می زدند "الله اکبر”، صحبت می کرد. او از اینکه چادر بر سر نداشت کاملاً پریشان و سراسیمه بود، چراکه می خواست مثل زنان دیگر باشد، مسئله چادر آنقدرها هم مهم نبود، بلکه آنچه اهمیت داشت حرف هایی بود که مردم برایمان بازگو می کردند. آنان به شیوه ای مذهبی صحبت می کردند و همیشه در پایان می گفتند: "خدا حفظتان کند” و بسیاری از عبارت های تا حدودی عرفانی. (فوکو، ۱۳۸۰، ص۶۴)
در این زمان تأکید بر حجاب سیاسی با تأکید بر حجاب آگاهانه و قرار دادن آن در مقابل حجاب کورکورانه، به حجاب رنگ و بوی ایدئولوژیک بخشید. بطور کلی گرایش به حجاب ازدو انگیزه منشا میگیرد: اول؛ تقلید از گذشتگان و وارث حجاب گذشتگان بودن، به عنوان یک عادت سنتی. این نوع حجاب نشانه هیچ ارزشی نیست و خود نیز ارزش ندارد. کسانی که به تقلید از گذشتگان به حجاب روی می آورند حجاب بی ریشه ای دارند و ممکن است در برخورد با دنیای جدید آن را از دست بدهند. چرا که برای انتخاب آن استدلال منطقی ندارند. اما نوع دیگر حجاب که دارای استدلال منطقی است همان پوشش اسلامی است. این حجاب پشتوانه عقلی داشته و مظهر یک فرهنگ خاص، یک مکتب خاص، یک حزب فکری خاص و یک جبهه خاص است و این ارزشمند است. ( نشریه زن روز: ش ۱۶۹۵)
پوشش اسلامی زنان شرکت کننده در تظاهرات میلیونی، اسلامی بودن انقلاب و نفی فرهنگ ناسیونالیستی و وارداتی غربی را که هر دو در پی محو اسلام از اندیشه و حیات ایرانیها بودند نشان میداد. از این رو، چادر بعدها نماد و پوشش رسمی همه زنان ایرانی شد و کسانی که بخصوص در حکومت مناصب بالا را عهده دار میشدند، از الگوی چادر پیروی میکردند. (دلال عباس، ۱۳۸۴، ص۱۵۹-۱۶۰)
ماجرای اجباری شدن حجاب در ایران
اگرچه نمیتوان با الزام قانون مردم را نسبت به یک حکم دینی علاقمند کرد اما میتوان با الزام قانون در جامعه از ناهنجاری های اخلاقی جلوگیری کرد. فلسفه قانون حجاب یا همان حجاب اجباری در ایران الزام مردم به دین نیست بلکه هدف جلوگیری از بروز مفاسد اخلاقی است.
برخی میگویند: "امام قبل از پیروزی انقلاب گفته بود که زنان بی حجاب بیایید و هیچ مشکلی نیست اما بعد از انقلاب حرفش را عوض کرد.” این درحالیست که اهمیت مسئله حجاب، قبل از پیروزی انقلاب در بیانات امام مطرح شده است.
امام در ۷ دی ماه ۵۷ در پاریس مصاحبه میکنند. خبرنگار از ایشان میپرسد نظر شما راجع به حجاب چیست؟ امام میگویند: « در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولى لازم نیست که چادر باشد. بلکه زن مىتواند هر لباسى را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند. ما نمىتوانیم و اسلام نمىخواهد که زن به عنوان یک شىء و یک عروسک در دست ما باشد. اسلام مىخواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانى جدى و کارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمىدهیم تا زنان فقط شیئى براى مردان و آلت هوسرانى باشند .» (صحیفه نور ج۵ ۲۹۴ )
آرشیو روزنامهی اطلاعات نشان میدهد که حدود ۲۰ روز بعد از پیروزی انقلاب، برای نخستین بار «امام خمینی» از قم دربارهی حجاب زنان دستوری صادر کرده است. در خبری که در این باره در شمارهی روز ۱۶ اسفند ۵۷ روزنامهی اطلاعات منتشر شده، آمده: «الآن وزارت خانهها… باز همان صورت طاغوت را دارد. این خلاف شرع است. در وزارتخانه های اسلامی نباید معصیت شود. زنها بروند کار کنند، در کارهای اجتماعی شرکت کنند، ولی با حجاب اسلامی.»
اعتراض اقلیت
پس از چاپ نظر امام در روزنامهها، عدهای از زنان که عموما بدلیل تبلیغات گستردهی رژیم پهلوی، حجاب را نماد تحجر و عقب افتادگی و مانع فعالیت اجتماعی خود فرض میکردند، با شعارهای مرگ بر ارتجاع، میجنگیم، میجنگیم بر ضد استبداد، چادر اجباری نمیخواهیم، رهبر ما خمینی/ مرام ما آزادی، در مخالفت با نظر امام خمینی (ره) به تجمع پرداختند.
در همین روزها خانم «کتی میلت» رهبر نهضت زنان آمریکا در تهران و شاپور بختیار از فرانسه و رسانه های غربی این حوادث را دلیل بر عقب افتادگی ملت ایران و ناکارآمدی جمهوری اسلامی معرفی کرده و به این تجمعات دامن میزدند.
تظاهرات مردم انقلابی در دفاع از حجاب
راهپیمایی معترضین به حجاب اسلامی، هر بار با مقاومت و تظاهرات شدید مردم انقلابی مواجه میشد و با وساطت کمیتهها و پاسداران انقلاب و در مواردی مردم، از اعمالِ خشونتها جلوگیری میشد. مخالفین که عمدهی آنان، نه مردان، نه سیاستمداران، بلکه زنان با حجاب بودند و با تجمع، راهپیمایی، پخش اطلاعیه، پرسشنامه و … با شعارهای: مرگ بر ارثیه پهلوی، ما وارثان زینبیم/مدافعان عفتیم، ما پیرو قرآنیم/ بیحجاب نمیخواهیم، رهبر ما خمینی است/ حجاب ما زینبی است، بی حجابها را افرادی طاغوتی و طرفدار رژیم گذشته قلمداد می نمودند. بعضا مردان نیز با شعارهای مرگ بر بیحجاب، درود بر باحجاب به حمایت از آنان میپرداختند. (روزنامه کیهان، ۱۷ اسفند ۵۷)
مقابله با رفتارهای خودسرانه و خشونت آمیز
اطلاعیهدادستان تهران: هر کسی مزاحم بانوان شود به شدت مجازات خواهد شد.
امام خمینی (ره): تعرض به زنانِ بی حجاب براى مسلمانها حرام است.
همزمان با اختلافات بر سر موضوع حجاب، عدهای با رفتارهای خودسرانه و افراطی به مقابله با مخالفین حجاب پرداختند. اما حکومت با تندرویها و خشونت علیه زنان بی حجاب مقابله کرد.
آیت ا…. اشراقی، داماد امام خمینی (ره) و مسئول نظارت بر اجرای قانون حجاب (۱۷ اسفند ۵۷، روزنامه کیهان): مملکت، مملکت اسلامی است، باید قوانین مو به مو اجرا شوند اما طبق خواست امام باید حجاب اسلامی با شیوه های ارشادی توسط خانمها با اشتیاق اجرا شود. مردم نباید در نهی از منکر، منکر را با منکر دیگر دفع کنند.
اطلاعیهدادستان تهران ۱۸ اسفند ۵۷ (روزنامه اطلاعات) : هر کسی مزاحم بانوان شود به شدت مجازات خواهد شد.
اطلاعیه دفتر امام در ۱۹ اسفند۱۳۵۷ (روزنامه اطلاعات) : «بر اساس خبرهای رسیده، گروههای جنایتکار و خیانت پیشه، تحت عنوان کمیته، مزاحم بانوان محترم شده و به ایشان توهین میکنند. ماموران کمیتههای انقلاب موظفند چنین اعمالی را با نهایت شدت جلوگیری کنند. عاملین چنین اعمالی سریعاً و به شدت مجازات خواهند شد.»
بیانیه دادستان کل انقلاب ۲۰ اسفند ۵۷ (روزنامه اطلاعات) : طبق تحقیقات این مزاحمین از افراد ضدانقلاب هستند و از برادران و خواهران عزیز تقاضا می شود بهانه دست مخالفین انقلاب که میخواهند از فرصت سوءاستفاده کنند، ندهند.
رای قاطع به جمهوری اسلامی
در فروردین ۵۸ مردم به قانون اساسی رای می دهند که در قانون اساسی در اصل ۲ و ۳ و ۴ تصریح شده که ایران کشور اسلامی است، قوانین اسلام باید پیاده شود و کشور باید جهت رشد و تعالی دینی مردم زمینه سازی کند.
بدلیل کم بودن تعداد مخالفان حجاب در برابر اکثریت قاطع موافق حجاب در جامعه، آرام آرام فضا برای بیحجابی بعنوان نماد همدلی با نظام طاغوت و ضدیت با انقلاب در جامعه تنگتر و مقاومت ها با قانون حجاب کمتر شد. آمار۲/۹۸ درصدی موافقین جمهوری اسلامی، حدود یک ماه پس از اعلام قانون حجاب، نشان از این واقعیت دارد.
تیتر روزنامه اطلاعات، ۱۱ تیر ۵۹: «زنان با پوشش اسلامی به اداره میروند».
وزارتخانهها و موسسات به صورت «جداگانه» دستورالعمل حجاب اسلامی صادر میکنند. سرپرست وقت وزارت کشور، آیتالله «مهدوی کنی»، اعلام میکند که «به خانمها این تذکر را دادهایم که محل کار از منزل و مهمانی جداست و خانمها میبایست در محل کار خود لباسی که در شأن کار است بپوشند نه لباسی که در حد مهمانی و ضیافتهاست.»
حضرت آیت الله خامنه ای در ۱۳ تیر ۱۳۵۹(خطبه های نماز جمعه):
شخصیت زن مسلمان به او اجازه نمی دهد پیکر برهنه خود را نشان دهد. ای خواهران عزیز که مراعات حجاب اسلامی را نمی کنید و هیچ عنادی با جمهوری اسلامی ندارید، کاری کنید دشمن یک بار دیگر احساس کند که زنِ مسلمان ایران، تسلیم ناپذیر است. فضای جامعه انقلابی را فضای عفاف عمومی قراردهید. من از سوی تمام ملت مسلمان از شما تشکر می کنم.
امام خمینی (ره) در پاسخ استعلام در مورد تعرض به بانوان بی حجاب، ۱۳ تیر ۱۳۵۹: ممکن است تعرض به زنها(ی بی حجاب) از ناحیه منحرفین و مخالفین انقلاب باشد. لذا، کسى حق تعرض ندارد و اینگونه دخالتها براى مسلمانها حرام است. پلیس و کمیته ها از اینگونه جریانات جلوگیرى کنند. (صحیفه امام ، ج۱۲، ص۵۰۲)
در ماه رمضان سال ۱۳۶۰ طبق قانون، اماکن عمومی موظف شدند این متن را در معرض دید مشتریان قرار دهند:«به دستور دادگاه مبارزه با منکرات، از پذیرفتن مشتریانی که رعایت ظواهر اسلامی را نمیکنند معذوریم.» (بند۵ ماده ۱۸قانون بازداری نیروی انسانی موسسات دولتی و وزارتخانه های وابسته به دولت)
طی این سالها تظاهرات های متعددی در نقاط مختلف کشور خصوصا تهران علیه بدحجابی برگزارشد. تظاهرکنندگان از عملکرد مسئولین بهشدت ناراضی و خواستار برخورد جدیتر با بدحجابی بودند. این تظاهراتها در تیر ۱۳۶۳ بالاگرفت و در بعضی نقاط به درگیری با زنان بدحجاب و حمله به بوتیکهای فروش لباسهای نامناسب انجامید. وزارت کشور از اعطای مجوز برای این تظاهرات خودداری و در محلهای درگیری، افرادی را دستگیر کرد.
نهایتا روند ضابطهمند شدن پوشش اجتماعی زنان که از سال ۱۳۵۷ آغازشده بود با سیری آرام در سال ۱۳۶۳ برای اولین بار با تصویب قانون مجازات اسلامی برای استفاده از لباسهایی که در ملاءعام خلاف شرع اسلام است و عفت عمومی را جریحهدار میکند، در مجلس شورای اسلامی قانونی شد. (ماده ۱۰۲ قانون مجازات اسلامی)
در سال ۱۳۶۹مبارزه با بی حجابی (به عنوان مصداق جرائم مشهود) در آیین دادرسی کشوری ، در سال ۱۳۸۴ قوانین راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در شورای عالی انقلاب فرهنگی و در سال ۱۳۸۵ قانون ساماندهی مد و لباس در مجلس شورای اسلامی تصویب شد.
در سالهای بعد از انقلاب، تهاجم بسیار گسترده، هوشمندانه و هنرمندانه ی دشمنان انقلاب در عرصه حیازدایی، بعنوان مهمترین و موثرترین عامل و از طرف دیگرکوتاهی ها و بی سلیقگی های مفرط در عرصه فرهنگی، اعمال سلیقه های شخصی و بعضا افراطی و خشنِ افراد ناآگاه و مغرض، بیشترین خدمت را به پروژه حیازدایی و مقابله با عفاف و حجاب در کشور کرد.
واکنش مطبوعات و شخصیت های خارجی به ضابطه مندشدن پوشش در ایران
نشریه انگلیسی «میدل الیت» درباره ضابطه مند شدن پوشش در ایران میگوید: انقلاب به دخترانش خیانت کرد… چند روز پس از پیروزی کامل علیه رژیم شاه، زنان را از ادارات بیرون ریختند و امر به سر کردن چادر به آنها نمودند. (به نقل از: راغبی، ۱۳۸۴)
روزنامه «کانبرا تایمز» چاپ استرالیا هم در تاریخ ۹/۶/۱۹۸۲ نوشت: حجاب در میان وحشیگری و تهدیدها به ایران باز میگردد. به زنان طبقه متوسط که زمانی خود شیک پوش ترین زنان خاورمیانه به حساب می آمدند دستور پوشیدن چادر داده می شود. ملاهای ایران و پیروانشان طوری با زنان رفتار نمیکنند که آنها بتوانند در مورد لباسشان تصمیم بگیرند. (همان)
برخی دیگر از نویسندگان خارجی همانند خانم شیخ نورالاسلام بنگلادشی معتقدند که انقلاب اسلامی در زنان تحول ایجاد کرد و علیرغم الزامی کردن حجاب، زن را از عرصه اجتماعی حذف نکرد: انقلاب اسلامی زندگی زنان مسلمان ایرانی را کاملاً عوض کرده است. از روش کنونی زندگی آنها هیچ کس نمی تواند تصور کند که آنها در گذشته مقلّد اروپاییان بوده اند… انقلاب اسلامی زنان را با حجاب پوشانده ولی آنها را به سطح جامعه کشانده است. آنها همه جا کار میکنند؛ در ادارات، دادگاه ها، مغازه ها، هتل ها، بیمارستان ها، خطوط هوایی و… (همان)
خانم دلال عباس معتقد است که انقلاب زنان را باحجاب نکرده است بلکه حجاب موجب شکل گیری انقلاب شده است. به بیان دیگر، به خاطر دفاع از حجاب و سایر ارزش های دینی، مردم انقلاب کردند. خانم دلال عباس مینویسد: پوشش اسلامی زنان شرکت کننده در تظاهرات میلیونی، اسلامی بودن انقلاب و نفی فرهنگ ناسیونالیستی و فرهنگ وارداتی غربی را که هر دو در پی محو اسلام از اندیشه و حیات ایرانی ها بودند، نشان میداد. از این رو، چادر بعدها نماد و پوشش رسمی همه زنان ایرانی شد. (دلال عباس. ۱۳۸۴)
همچنین پیش از انقلاب افرادی همچون دکتر شریعتی به حجاب شکل سیاسی داده بودند؛ یعنی حجاب به یک ایدئولوژی مبارزه و به هدفی برای انقلاب تبدیل شده بود. از این رو، طبیعی است که بعد از انقلاب نیز انقلابیون درصدد ترویج آن باشند.
تاثیر قانون حجاب بر حضور اجتماعی زنان
الزامی شدن حجاب در کشور نه تنها مانع حضور زنان در فعالیت های اجتماعی نشد بلکه به گواهی آمار موجب رشد و حضور پررنگ تر زنان در عرصه های علمی و فرهنگی و ورزشی گردید.
روزنامه ایتالیایی گاتزتا دلواسپورت در مصاحبه با دختران راگبی کار ایران در تورنُمِنت ایتالیا : دختران محجبه ایرانی نه تنها حجاب را مانعی برای ورزش کردن خود نمیبینند بلکه اعلام کردند که این پوشش بخشی از اعتقادات تمام نشدنیشان است.
خانم شیخ نورالاسلام (نویسنده بنگلادشی) : انقلاب اسلامی زنان را با حجاب پوشانده ولی آنها را به سطح جامعه کشانده است. آنها همه جا حضور دارند. (فصلنامه تخصصی بانوان شیعه)
رامین جهانبگلو (از همکاران سازمان سیا): انقلاب ایران مردم به ویژه زنان و جوانان را وارد گستره همگانی کرد. امروزه زنان و جوانان نقش بسیار مهمی را در جامعه ایران ایفا میکنند که در زمان شاه اصلاً نمی کردند. (کیهان به نقل از رادیو زمانه)
روزنامه آلمانی ” فرنکفورتر و روند شاو” در مقاله ای با عنوان "مغزهای باهوش زیر چادر” : زنان ایرانی در زمان رژیم پهلوی آزادی های ظاهری بیشتری داشتند، امّا اکثر آنها تحصیلات علمی نداشتند. حجاب در ایران، نه تنها برای زنان محدودیت ایجاد نکرده؛ بلکه به آنان امکان داده تا بتوانند به راحتی به پیشرفت های خود، ادامه دهند.
استیو زیند(خبرنگار ایستگاه رادیویی آمریکایی VPR): زنان ایرانی بعد از انقلاب اسلامی به دستاوردهای مهم علمی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دست یافته اند. بیش از ۶۰ درصد جمعیت دانشجویان را زنان تشکیل می دهند، اگر همین فردا قانون حجاب لغو شود بسیاری از زنان ایرانی همچنان به رعایت حجاب خود ادامه می دهند.
لیز مارکوس(از فعالان جنبش زنان در اندونزی): تقلید از حجاب بانوان ایرانی در اندونزی و ترویج آن به یک مدل تبدیل گردیده و هم اکنون در میان دانشجویان دانشگاه ها، هواداران بسیار یافته است.
جودیت میل خبرنگار نیویورک تایمز در مقاله "زنان در آغوش اسلام، امنیتی تازه مییابند” می نویسد: پوشش حجاب، برای زن این امکان را فراهم ساخته که در شهرهای شلوغ بتواند به راحتی فعالیت کند و از مزاحمت مردان جوان در امان بماند. پیام غیرقابل تردید این لباس به اطرافیان این است که: این زن نجیب است، به او کار نداشته باشید.
تاریخچه حجاب در اسلام
برخی از تاریخنگاران مانند ویل دورانت مدعی شدهاند که ارتباط عرب با ایران، موجب رواج حجاب در قلمرو اسلام شد و حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان، پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد. بعضی دیگر نیز معتقدند: « حجاب از ملل غیر مسلمان روم و ایران، به جهان اسلام وارد شده است. » و در نتیجه اسلام قانون خاصی برای پوشش زنان در برابر مردان نامحرم وضع نکرده است و آن چه امروز به صورت دستور شرعى درآمده، مستند شرعى ندارد. آیا این گفته صحت دارد؟
پوشش زنان عرب قبل از اسلام
دربرخی از آیات قرآن میخوانیم که زنان عرب قبل از اسلام، برای حضور در اجتماع، از پوشش مناسبی استفاده نمی کردند. بطور مثال در آیه ۳۲ و ۳۳ سوره احزاب از همسران پیامبر خواسته شده تا زینت های خود را در اجتماع آشکار نکنند. "مانند روزگار جاهلیت قدیم، زینتهای خود را آشکار مکنید.”
همچنین در آیه ۵۹ احزاب از پیامبر خواسته شده تا به دختران و همسرانش و زنان مومن بگوید پوشش های خود را فروتر گیرند تا مورد آزار قرارنگیرند. از آیه ۳۱ سوره نور نیز فهمیده میشود که زنان در آن دوران اگرچه روسری به سر داشتند اما گلو و گردن آنها نمایان بوده است.
قانون حجاب در قرآن
دستور حجاب در دو سوره از سورههای قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به طور اجمال، در سوره احزاب، مطرح شده و سپس با تفصیل بیشتر در سوره نور آمده است. به گفته دانشمندان علوم قرآنی سوره های نور و احزاب از سورههای مدنی قرآن هستند. سوره احزاب در سال پنجم هجری و سوره نور به طور تقریبی در سال هشتم هجری بر پیامبر(ص) نازل شد.
آیه ۳۱ سوره نور: و به زنان باایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فروبندند و زینت های خود را آشکارنکنند مگر آنچه از آن پیداست و باید روسری خود را بر گریبان خویش [فرو] اندازند و زینت هایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمت کاران مرد که [از زن] بینیازند یا کودکانی که بر عورتهای زنان، آگاهی ندارند آشکار نکنند و پاهای خود را [به گونهای به زمین] نکوبند تا آنچه از زینت شان نهفته میدارند معلوم گردد…
و بر زنان از کار افتاده ای که [دیگر] امید ازدواج ندارند گناهی نیست که پوشش خود را کنار گذارند [به شرطی که] زینتی را آشکار نکنند، و عفت ورزیدن برای آنها بهتر است …
شان نزول آیه نگاه و آیه حجاب
شیخ کلینی در کتاب کافی (جلد ۵) در شأن نزول آیه ۳۰ سوره نور، آیه ای که به مردان دستور می دهد نگاه خود را کنترل کنند « قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم» آورده است:
امام باقر علیه السلام فرمود:”جوانی از گروه انصار در شهر مدینه با زنی روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوشهای خود میانداختند [در نتیجه، بنا گوش و گردن ایشان پیدا بود.] وقتی زن از کنار وی گذشت، جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان که راه میرفت وی را نظاره میکرد و وارد کوچهای شد و درحالیکه به پشت سر خود نگاه میکرد به راه خود ادامه داد که صورتش به استخوان یا تکه شیشهای که از دیوار بیرون زده بود برخورد کرد و شکست. وقتی آن زن از نظرش محو شد نگاه کرد و دید که بدن و لباسش خونین شد. (به خود آمد) و گفت:به خدا سوگند خدمت رسول خدا صلواتاللهعلیه میرسم و او را از این مسئله خبردار میکنم. پس خدمت رسول خدا(ص) شرفیاب شد. پیامبر(ص) از حال وی جویا شد و او جریان را به اطلاع ایشان رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم إنّ الله خبیرٌ بما یصنعون. ”
سیوطی نیز در درالمنثور این شأن نزول را از امام علی علیه السلام نقل کرده است. از این شأن نزول میتوان استنباط کرد که اولین آیاتی که در تشریع حجاب و بیان محدوده نگاه به نامحرم ، نازل شده، همین آیات سوره نور است.
واکنش زنان مسلمان به آیات حجاب
طبق گزارشهای تاریخی زنان مسلمانان بعد از نزول این آیات، رویه متفاوتی را پیش گرفتند و با پوششهای متفاوتی در اجتماع حاضر شدند. درواقع برداشت مردم از این آیات، ضرورت تجدید نظر در چگونگی حضور زنان در اجتماع و بین نامحرمان بود. مثلا در تفسیر طبری به نقل از عایشه آمده است: "رحمت خدا بر زنان مهاجر پیشگام باد که هنگامی که خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخیمترین پوششهای پشمین خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند.”
همچنین سیوطی از ام سلمه نقل میکند که بعد از نزول آیه «یدنین علیهن من جلابیبهن»، زنان انصار از منازلشان با پوششهای مشکی خارج میشدند گویی بر سر ایشان کلاغی نشسته است. به گفته سیوطی این گزارش در برخی روایات ذیل آیه ۳۱ سوره نور نقل شده است.
روایات وجوب حجاب
براساس روایات متعدد، حجاب در زمان رسول خدا صلواتاللهعلیه واجب شد و ایشان با کسانی که هنوز از پوشش مرسوم گذشته استفاده میکردند برخورد کرده و تذکر میدادند.
شیخ صدوق به سند خود از امام صادق(ع) و آن حضرت از پدران خود از رسول خدا(ص) نقل میکنند که آن حضرت فرمود:” روا نیست زنی که به دوران عادت ماهانه بلوغ رسیده، موی جلوی سر و گیسوان خود را آشکار کند. (کافی کلینی)
در روایت دیگری آمده است که برای پیامبر(ص) چند قواره پارچه آوردند. پیامبر قوارهای را به یکی از یاران خود داد و به او فرمود:” این را دو قسمت کن: قسمتی را برای خود جامه کن و قسمت دیگر آن را به همسرت بده تا برای خود روسری کند. (در المنثور)
آیات و روایات فوق حاکی از این موضوع است که حجاب، قبل از آن که بین مسلمانان و ایرانیان یا رومیان ارتباطی برقرار شود، تشریع شده و پشتوانهای دینی داشته است و اینطور نبود که پس از تعامل با دیگر ملل، بین مسلمانان رایج شده باشد.
زمان برقراری ارتباط بین ایران و روم با اسلام
زمان برقراری ارتباط بین ایران و روم با اسلام، به زمانی بازمیگردد که پیامبر(ص)، تصمیم گرفتند ایران و روم و کشورهای دیگر را به اسلام دعوت کنند. بنابر گزارشهای تاریخی، ایشان در سال ششم هجری برای حاکمان ایران و روم، نامه نوشته و آنان را به دین اسلام دعوت کردند. البته در این مرحله، ارتباطی برقرار نشد و ارتباط ایرانیان با مسلمانان تا زمان خلیفه دوم، در همین حد باقی ماند. اما در زمان حکومت خلیفه دوم ، که مسلمانان، ایران را فتح کردند ارتباط تنگاتنگی میان آنها به وجود آمد و زمینه تأثیر گذاری و تعامل فرهنگی فراهم شد. ارتباط میان رومیان و مسلمانان نیز به همین دوران برمیگردد.
بنابراین با مقایسه میان تاریخ نزول آیات حجاب و زمان تعامل فرهنگی میان مسلمانان عرب با دیگر ملل کامل واضح است که حجاب از ملل روم و ایران به اسلام وارد نشده است.
شدت حجاب بعد از ارتباط با ایرانیان
شهید مطهری در کتاب مسئله حجاب پیرامون تاثیر ایرانیان بر مسلمانان عرب میگوید:” بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیر عرب، حجاب از آن چه در زمان رسول اکرم(ص) وجود داشت شدیدتر شد نه این که اسلام اساساً به پوشش زن هیچ عنایتی نداشته است.”
حتی برخی از پژوهشگران تاریخ، منکر پشتوانه دینی برای نقاب زدن بر چهره شدهاند و آن را رسمی دانستهاند که از دیگر ملل، وارد فرهنگ اسلامی شده که البته این ادعا نیازمند تحقیقی و بررسی است.
پوشش و حجاب یک میل فطری است
بررسی ها نشان می دهد عامل اصلی گرایش انسانها، مخصوصاً زنان، به حجاب و پوشش، تأمین یک نیاز فطری و درونی به نام حیا و شرم است.
پروفسور اسوالد شوارتز، طبیب و روانشناس اتریشی، در کتاب روانشناسی جنسی درباره ی احساس شرم در انسانها مینویسد: علاوه بر مردم شناسی، تجزیه و تحلیل روانشناسی نیز ثابت میکند که احساس شرم، یکی از صفات عمده ی نوع بشر است. هیچ قبیله ی اولیهای، هر قدر هم بدوی بوده باشد، شناخته نشده است که از خود، شرم بروز ندهد و بچههای کوچک نیز شرم دارند. در طی دوران رشد بشر و همچنین در خلال رشد افراد، بر وسعت موضوعاتی که مورد حمایت شرم قرار میگیرند افزوده میشود. حمایت، وظیفه ی مخصوصی است که به عهده ی شرم گذارده شده است. کاملاً معلوم است که شرم، قبل از همه چیز از اعضای تناسلی و وظایف آنها حمایت میکند… ادعای پیشرفت و مدرنیزم خرقهای بر تن بیخبری از ارزش های اساسی است؛ و شرم، نخستین قربانی این گمراهی اخلاقی است؛ مثلاً نهضت اعتقاد به برهنگی، نمونه ی وحشتناکی از این ادعاست. (فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، حدادعادی)
علاوه بر مطالعات مردم شناسی و روانشناسی جنسی، از مطالعات تاریخی نیز استفاده میشود که انسان در هیچ مقطعی بدون پوشش زندگی نکرده است؛ (تاریخ لباس، روت ترنرویل کاکس، ترجمه شیرین بزرگمهر) و این مطلب حاکی از وجود شرم و حیای ذاتی انسان است.
از آیات مربوط به خلقت حضرت آدم و حوا نیز می توان به فطری بودن پوشش و حجاب پی برد. خداوند در قرآن به انسانها هشدار میدهد که مواظب باشند مبادا همانگونه که فتنه و فریب شیطان باعث برهنگی آدم و حوا شد، موجب فریب و برهنگی آنان نیز بشود:
یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما. (اعراف، آیه ۲۷)
قرآن همچنین از وسوسه شیطان برای برهنگی آدم و حوا خبر میدهد:
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُرِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما. (اعراف، آیه ۲۰)
و بالاخره قرآن از کارایی وسوسه شیطان نسبت به آدم و حوا و خوردن از شجره ممنوعه و در نتیجه، آشکار شدن زشتیهای آدم در جای دیگر می فرماید:
فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ.( اعراف، آیه۲۲)
از تعابیر «ینزع عنهما لباسهما» و «لیبدی لهما ما وری عنهما من سواتهما» در آیات فوق به روشنی استفاده میشود که انسان قبل از ارتکاب خطا در بهشت دارای پوشش بوده است؛ همچنین ازتعبیر «طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ» نیز استفاده میشود که به دلیل برخورداری آدم و حوا از حیا و شرم فطری، پس از برهنه شدن، فوراً بدن خود را با برگ درختان پوشاندند.
ناگفته نماند که علاوه بر عامل فطری که در پیدایش اصل پوشش دخالت اساسی داشته است، عوامل دیگری، مثل محفوظ ماندن بدن از سرما و گرما، گرایش به تجمل و زیبایی، شرایط محیطی، جغرافیایی، قومی و… در پیدایش تعدد و تنوع و مدل های مختلف پوشش مؤثر بودهاند.
علت گرایش به بدحجابی و بی حجابی در جهان
با توجه به فطری بودن حجاب و پوشش، منشأ بعضی حرکت های بد حجابی و بیحجابی در طول تاریخ چیست؟
اولاً فطری بودن یک مقوله، مانع تأثیرگذاری حرکتهای تبلیغی، به نفع یا بر ضرر آن نیست؛ مثلاً دین یک مقوله ی فطری است، ولی در طول تاریخ، حرکتهای تبلیغی انبیا(ع) به نفع دین، باعث تحکیم و گسترش آن بوده و برعکس، حرکتهای تبلیغی مخالفان انبیا، باعث تضعیف آن در ذهن مردم شده است. همین مطلب، در مورد حجاب و پوشش به عنوان یک مقوله ی فطری نیز صادق است.
همانگونه که تبلیغ و تبیین صحیح فلسفه ی حجاب در گسترش و تعمیق آن نقش دارد، در مقابل شبهه پراکنیها و سمپاشیها و تبلیغات منفی مخالفان نیز در آسیبپذیری فرهنگ پوشش و حیا موثر است. شواهد مختلف حاکی از این است که یکی از ترفندهای مهم استعمارگران برای نفوذ در کشورهای اسلامی، ترویج بیبندوباری از طریق گسترش بدحجابی و بیحجابی است؛ و این واقعیتی است که مسترهمفر، جاسوس انگلیس، در خاطرات خود به طور صریح به آن اعتراف کرده است:
در مسئله ی بیحجابیِ زنان، باید کوشش فوق العادهای به عمل آوریم، تا زنان مسلمان به بیحجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند… پس از آن که حجاب زن، با تبلیغات وسیع از میان رفت، وظیفه ی مأموران ما این است که جوانان را به عشقبازی و روابط نامشروع با زنان تشویق کنند؛ و بدین وسیله، فساد را در جوامع اسلامی گسترش دهند. لازم است زنان غیر مسلمان، کاملاً بدون حجاب ظاهر شوند، تا زنان مسلمان از آنان تقلید کنند.
فرانتس فانون، درباره ی نقش حجاب زداییِ دولت استعمارگر فرانسه در کشور اسلامی الجزایر میگوید:
اوّلین اقدام ضد فرهنگی که فرانسه در الجزایر صورت داد، تلاش برای از بین بردن حجاب بود، و در این کار موفق شد؛ و هر چه بدن زن الجزایری را بیشتر عریان کرد، چنگال استعمارگر، بیشتر به حلقوم الجزایری فرو رفت؛ اما مجدداً زن الجزایری شخصیت خود را بازیافت و مبارزه علیه مطامع استعمار نیز آغاز گردید. هر چادری که دور انداخته میشود، افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بود، در برابر او میگشاید و بدن الجزایری را که عریان شده است، تماماً به او نشان میدهد. پس از دیدن هر چهره ی بیحجابی، امیدهای حملهور شدن اشغالگر ده برابر میگردد. ( جنگ الجزایر، فصل الجزایر بیحجاب)
حجاب زدایی علاوه بر الجزایر در کشورهای اسلامیِ افغانستان توسط امان الله خان، ترکیه توسط آتاتورک و ایران توسط پهلوی اول و دوم نیز صورت گرفته است.
امام خمینی (ره) که خود در عصر پهلوی زیسته است نقش بعضی مطبوعات و روشنفکران وابسته را در کشف حجاب چنین توصیف کرده است:
” قلمهای مسموم خطاکار و گفتار گویندگان بیفرهنگ، در این نیم قرن سیاه اسارتبار عصر ننگین پهلوی، زن را به منزله ی کالایی خواستند درآورند و آنان را که آسیب پذیر بودند به مراکزی کشیدند که قلم را یارای آن نیست. هر کس بخواهد شمهای از آن جنایات مطلع شود، به روزنامهها و مجلهها و شعرهای اوباش و اراذل زمان رضا خان، از روزگار تباه کشف حجابِ الزامی به بعد، مراجعه کند و از مجالس و محافل و مراکز فساد آن زمان سراغ بگیرد. رویشان سیاه، و شکسته باد قلمهای روشنفکرانه ی آنان؛ و گمان نشود که آن جنایات، با اسم آزاد زنان و با اسم آزاد مردان، بدون نقشه ی جهانخواران و جنایتکاران بینالمللی بود. ”
ثانیاً اثرپذیری زنان و دختران مسلمان از تبلیغهای کشورهای غیرمسلمان و تقلید بدون منطق از مدلهای پوشش غربی نیز در این زمینه نقش مؤثری داشته است. علامه محمدحسین فضلالله یکی از دانشمندان مسلمان در این مورد گفته است:
مشکل بسیاری از زنان شرق این است که آنان در عین حال که همچنان به ارزشهای اخلاقی، عفت و شرافت معتقدند، از آداب و رسوم و سنتهای غربی در مسئله ی بیحجابی و خودآرایی تقلید میکنند و این امر آنان را در حالت دوگانگی قرار میدهد.
انتهای پیام/