پاسخ رهبر انقلاب به ۱۱ پرسش درباره استحكام ساخت درونی
آنچه در ادامه میآید پاسخ به ۱۱ پرسش دربارهی این موضوع است كه از بیانات رهبر انقلاب اسلامی استخراج شده و ابعاد گوناگون این مسئله در اندیشهی حضرت آیتالله خامنهای را نمایان میسازد.
به گزارش شیرازه «عاملی كه
میتواند كشور شما را در مقابل هر افزونطلبی، هر انحصارطلبی، هر تجاوز، هر
ماجراجویی و هر بحرانسازی حفظ كند، استحكام ساخت داخلی نظام است.» این
جملهی رهبر معظم انقلاب اسلامی است. توجه به این عبارت و سایر بیانات رهبر
انقلاب دربارهی «استحكام ساخت درونی كشور» ما را به اهمیت و ضرورت این مسئله در پیشبرد امور كشور رهنمون میكند.
آنچه در ادامه میآید پاسخ به ۱۱ پرسش دربارهی این موضوع است كه از بیانات رهبر انقلاب اسلامی استخراج شده و ابعاد گوناگون این مسئله در اندیشهی حضرت آیتالله خامنهای را نمایان میسازد:
سوال اول: پرداختن به استحكام ساخت درونی كشور چه ضرورتی دارد؟
تنها چيزى كه مىتواند كشور ايران و نظام اسلامى را حفظ كند، استحكام داخلى و عزم جزم بر دفاع مشروع و منطقى است... بعضى خيال مىكنند اگر ما بخواهيم به امريكا «نه» بگوييم، بايد به اروپا تكيه كنيم. مگر ما وقتى در دوره جنگ، با امريكا مقابل بوديم، به شوروى - كه با امريكا دشمن و مخالف هم بود - تكيه كرديم؟ دشمنىِ شوروى سابق در دوره جنگ، كمتر از امريكا در صحنه عمل نبود. اگر من و شما به شرايط استحكام داخلى عمل كنيم - ملت كه عمل مىكند - دشمن نمىتواند ضربه بزند. ۱۳۸۲/۰۵/۱۵
در پيشرفت به سمت هدفهاى آرمانى، بايد ساخت درونى قدرت را استحكام بخشيد؛ اساس كار اين است. ما اگر ميخواهيم اين راه را ادامه دهيم و به اين سمت حركت كنيم و اين هدفها را دنبال كنيم و چشم به اين آرمانها بدوزيم و پيش برويم و در مقابل اين معارضهها ايستادگى كنيم و صبر و توكل را به كار بگيريم، بايد ساخت قدرت ملى را در درون كشور تقويت كنيم و استحكام ببخشيم. ۱۳۹۲/۰۴/۳۰
سوال دوم: اتكا به قدرتهای جهانی برای رسیدن به پیشرفت، كمهزینهتر و معقولانهتر نیست؟
مىبينيد در بعضى از كشورهاى تحت سلطه رونق ظاهرى دارند؛ اما ساخت اقتصادى خراب است؛ يعنى اگر يك شير را رويشان ببندند؛ يك حساب را مسدود كنند، يا تصرف اقتصادى كنند، همه چيز فروخواهد ريخت و نابود خواهند شد. شما ديديد كه يك سرمايهدار توانست چند كشور آسياى جنوب شرقى را در مدت دو سه ماه به ورشكستگى برساند؛ آن هم دو سه كشورى كه توسعهى نسبتاً خوب و رونق اقتصادى داشتند. رئيس يكى از همين كشورها در همان روزها بهمناسبتى به تهران آمده بود و با بنده ملاقات كرد و گفت همين قدر به شما بگويم كه ما در يك شب بكلى فقير شديم! يك سرمايهدار امريكايى، يهودى مثل نخى كه بهيكباره مىكشند و يك بنا؛ بناى عروسكى، روى هم مىريزد، عمل كرد و يك نخ را كشيد و همه چيز را به هم ريخت. امريكاييها آنجايى كه لازم داشتند، پنجاه، شصت ميليارد تزريق كردند - پنجاه ميليارد به يكى، سى ميليارد به يكى ديگر - اما آنجايى كه لازم نداشته باشند، تزريق نمىكنند و آن كشور را به خاك سياه مىنشانند. البته تزريق كردن يعنى اينكه دوباره همان ساخت عروسكى را به شكل ديگرى برپا كنند. بههرحال، نمىگذارند اقتصاد اين كشورها استحكام پيدا كند. ۱۳۸۳/۰۴/۰۱
بعضى از كشورها ممكن است توليدات زيرزمينىِ خودشان را، نفت خودشان را، بشكههاى نفت را، منتقل كنند به صاحبان ثروت و علم در دنيا، محصولات آنها را بخرند، يك ظاهرِ پيشرفتى هم ممكن است بهوجود بيايد امّا اين پيشرفت نيست؛ پيشرفت آنوقتى است كه "درونزا" باشد، آنوقتى است كه متّكى به استعداد درونى يك ملّت باشد. وزن و اعتبار كشورها و دولتها و ملّتها هم وابستهى به همين درونزايى است. اگر چنانچه از درون، يك حركتى، جهشى، رشدى بهوجود آمد، به يك كشور، به يك ملّت، وزن ميدهد، اعتبار ميدهد، ارزش ميدهد، ابّهت ميدهد. ۱۳۹۲/۰۷/۱۷
سوال سوم: عناصر استحكام ساخت درونی كشور چیست؟
عناصر اين استحكام، برخى عناصر هميشگى است، برخى هم عناصر فصلى است. آنچه كه جزو عناصر هميشگى است، عزم راسخ است؛ كه عرض كرديم. مسئولان كشور بايد تصميمشان را در مواجههى با مشكلات حفظ كنند، عزم راسخ خودشان را محفوظ بدارند، دچار تزلزل نشوند. به سمت آرمانها حركت كردن، اين عزم راسخ را نياز دارد. اينجور نباشد كه با مشاهدهى اخم دشمن، ترشروئى دشمن، حركت معارضهى دشمن با شكلهاى مختلفش - تبليغاتىاش، سياسىاش، اقتصادىاش و امثال اينها - متزلزل شوند. هم عزم راسخ مسئولين لازم است، هم عزم راسخ مردم لازم است. البته اين دومى - عزم راسخ مردم - الزاماتى هم دارد، كه حالا معلوم است. ما اگر بخواهيم عزم راسخ مردم را حفظ كنيم، يك سلسله وظائفى را بايد انجام دهيم.
اما آنچه كه فصلى است - آنچه كه در حال حاضر براى كشور اولويت دارد - به نظر من مسئلهى اقتصاد و مسئلهى علم است. مسئولان كلان كشور، سياستگذاران كشور، كسانى كه ادارهى امور اساسى را در كشور به عهده دارند، به اين دو نقطهى اصلى براى پيشرفت بايد توجه كنند. روى مسئلهى اقتصاد كشور بايد تكيه شود، روى مسئلهى پيشرفت علمى كشور هم بايد تكيه شود. ۱۳۹۲/۰۴/۳۰
ساخت اقتدار درونى ملّت كه در درجهى اوّل با ايمان صحيح و راسخ و با اتّحاد آحاد مردم و با عمل درست مسئولين كشور و با همراهى مسئولان و آحاد مردم و با توكّل به خداى متعال انجام خواهد گرفت؛ يعنى بهكار گرفتن عقل و معنويّت و توكّل و حركت و عمل؛ بلاشك در اوضاع منطقه هم اثر ميگذارد، كما اينكه تا حالا هم اثر گذاشته است. ۱۳۹۲/۰۶/۲۰
ما گفتهايم «علم» بايستى رشد پيدا كند؛ ما گفتهايم «توليد داخلى» بايستى اساس كار باشد؛ ما گفتهايم «نگاه خوشبينانه به استعداد بومى كشور» بايستى جدّى باشد، استعدادها پرورش پيدا كند؛ اينها پايههاى اصلى كار است. وقتى كشورى با تكيهى به استعدادهاى درونى، با تكيهى به ابتكار نيروى انسانى خود، با تكيهى به علم و دانش خود، با تكيهى به ايمان خود و با اتّحاد حركت ميكند، قطعاً به نتايج مطلوب خواهد رسيد. بنابراين ما ترديدى نداريم كه آيندهى روشنى داريم؛ البتّه اينكه اين آينده زود باشد يا دير باشد، دست من و شما است: اگر خوب حركت كنيم، آينده زودتر خواهد رسيد؛ اگر چنانچه تنبلى و كوتاهى و خودخواهى و دنياپرستى و دل دادن به اين ظواهر، چشم ما را يك قدرى پُر كند، ساقط كند ما را، در درون خودمان ريزش - چه ريزش شخصى در درون، چه ريزش اجتماعى - پيدا بكنيم، البتّه ديرتر به دست خواهد آمد؛ امّا بدون ترديد به دست خواهد آمد و اين به بركت مجاهدتها و فداكارىها است. ۱۳۹۲/۰۶/۲۶
سوال چهارم: نتیجهی استحكام ساخت درونی كشور چیست؟
عاملى كه مىتواند كشور شما را در مقابل هر افزونطلبى، هر انحصارطلبى، هر تجاوز، هر ماجراجويى و هر بحرانسازى حفظ كند، استحكام ساخت داخلى نظام است. ۱۳۸۲/۰۲/۲۲
سوال پنجم: اگر استحكام ساخت درونی نشود چه خطراتی ما را تهدید میكند؟
ما در سند چشمانداز - كه يك سند اساسىِ بالادستىِ مهم و مرجع است - براى كشورمان رتبهى اول را در بخشهاى مهم و حياتى و اساسى پيشبينى كرديم؛ بايد به اين رتبه برسيم... معتقديم ميشود به آن مرحلهى اول رسيد، اگر سرعت را بيشتر و منضبطتر بكنيم. لذا اين احتياج دارد به جهاد. هم بايد شتاب باشد، هم بايد تدبير باشد تا بتوانيم به اين رتبهى اول برسيم. اين رتبهى اول بودن هم فقط يك هوس نيست كه بگوئيم اول بشويم؛ نه، اين به خاطر اين است كه سرنوشت ملتها امروز به اين وابسته است. اگر يك كشورى نتواند از لحاظ اقتصادى، از لحاظ علمى، از لحاظ زيرساختهاى پيشرفت، خودش را تأمين كند و رشد پيدا كند، بيرحمانه مورد تطاول قرار خواهد گرفت. ما نميخواهيم مورد تطاول قرار بگيريم...
به هيچ قيمتى اجازه ندهيم اينها در اقتصاد ما، در فرهنگ ما، در سياست ما، در سرنوشت و مقدرات ما دخالت كنند؛ اين احتياج دارد به اين كه استحكام درونى و داخلى پيدا كنيم...
ظرفيت كشور، خيلى حقيقت درخشان و مهمى است. ظرفيتهاى كشور، فوقالعاده است. ظرفيت منابع انسانى ما جزو ظرفيتهاى ممتاز در سطح جهان است؛ اين ظرفيت را بايد بالفعل كرد و بايد به كار گرفت. ۱۳۹۰/۰۵/۲۶
سوال ششم: نقش پیشرفت علمی در رسیدن به استحكام ساخت درونی چیست؟
يكى از موضوعهايى كه نمىگذارند در كشورهاى زير سلطه رشد كند و بشدت مانع آن مىشوند، مسألهى علم است؛ چون مىدانند علم ابزار قدرت است. خود غربىها با علم به قدرت رسيدند؛ اين يكى از پديدههاى تاريخ بود. البته علم بين شرق و غرب دست به دست گشته و براى مدتى هم آنها در جهالت بودند. در همان دورهى قرون وسطا، كه خودشان توصيف مىكنند، در اين طرف دنيا وقت شكوفايى علم بوده است؛ اما بمجردى كه آنها به علم رسيدند، از علم بهصورت يك ابزار براى اقتدار و كسب ثروت و گسترش سلطهى سياسى و جذب ثروت ملتها و توليد ثروت براى خودشان استفاده كردند و از آن ثروت باز توليد علم كردند و علم را بالا بردند و دانش خودشان را رشد دادند. آنها مىدانند كه علم چقدر در قدرت بخشيدن به يك ملت و به يك كشور، تأثير دارد، لذاست كه اگر بخواهند نظام سلطه؛ يعنى رابطهى سلطهگر و سلطهپذير باقى بماند و حاكمِ بر نظم جهانى باشد، بايد نگذارند آن بخشى كه آنها مايلند سلطهپذير باشند، داراى علم شوند؛ اين يك استراتژى است كه بروبرگرد ندارد و الان رفتارشان هم در دنيا بر همين منوال است؛ لذا بايد براى كسب علم و تحقيق جهاد كرد؛ بايد كار كرد. ۱۳۸۳/۰۴/۰۱
بايد هم علم را بياموزيم و هم علم را توليد كنيم. ما بايد يك كشور عالم بشويم. در يك روايتى از اميرالمؤمنين نقل شده است كه فرمود: «العلم سلطان، من وجده صال و من لم يجده صيل عليه»؛ يعنى علم اقتدار است، علم مساوى است با قدرت؛ هر كسى كه علم را پيدا كند، مىتواند فرمانروايى كند؛ هر ملتى كه عالم باشد، مىتواند فرمانروايى كند؛ هر ملتى كه دستش از علم تهى باشد، بايد خود را آماده كند كه ديگران بر او فرمانروايى كنند. ما بايد علم را با همهى معناى كامل آن به عنوان يك جهاد دنبال كنيم؛ اين را من به جوانها، استادان و دانشگاهها مىگويم. علاوه بر اين، علم مجرد و به تنهايى هم كافى نيست؛ علم را بايد وصل كنيم به فناورى، فناورى را بايد وصل كنيد به صنعت، و صنعت را بايد وصل كنيم به توسعهى كشور. صنعتى كه مايهى توسعه و پيشرفت كشور نباشد، براى ما مفيد نيست؛ علمى كه به فناورى توليد نشود، فايدهاى ندارد و نافع نيست. وظيفهى دانشگاهها سنگين است؛ وظيفهى آموزش و پرورش سنگين است؛ وظيفهى مراكز تحقيقاتى و مراكز پژوهشى سنگين است. ۱۳۸۵/۰۱/۰۱
سوال هفتم: جایگاه پیشرفت اقتصادی برای دستیابی به استحكام ساخت درونی چیست؟
يك ركن اقتدار ملى، اقتدار اقتصادى است؛ يعنى كشور از لحاظ اقتصادى بتواند پول ملى خودش را تقويت كند؛ در بازارهاى اقتصادى دنيا حضور تأثيرگذار داشته باشد؛ در بهبود وضع اقتصادى كشور از امكانات خودش استفاده كند؛ فقر را در كشور ريشه كن و يا حد اقل كم كند و بتواند به عنوان يك كشور ثروتمند و غنى، در مقابل چشم دنيا، كارايى نظام خودش را نشان دهد. اين مىشود اقتدار اقتصادى، كه مسئولان اقتصادى كشور موظّفند اين كارها را انجام دهند. اقتدار اقتصادى همچنين به معناى اين است كه در كشور، بيكارى وجود نداشته باشد؛ اشتغال وجود داشته باشد؛ توليد صنعتى و كشاورزى در حدّ مطلوب باشد؛ از منابع و معادن كشور به نحو بهينه استفاده شود. اين هم اقتدار اقتصادى است كه بخشهاى گوناگون نسبت به آن مسئوليت دارند. ۱۳۸۰/۰۲/۲۸
وقتىكه همهى سرمايهاندوزان بينالمللى سعى مىكنند يك ملت و يك كشور را در چنبرهى اختاپوس اقتصادىِ خودشان درآورند و با نامهاى فريبنده و بهناحق، منابع يك ملت را جذب كنند، اگر مسئولان اقتصادى كشور توانستند با تدبير و هوشيارى و با سرعت عمل متناسب، تدابير لازم را پيش گيرند و مانع از نفوذ پنجهى دشمن در اقتصاد كشور شوند و اقتصاد ملى را شكوفا كنند، ملت احساس اقتدار مىكند. ۱۳۸۰/۰۱/۲۸
سوال هشتم: نسبت استحكام ساخت درونی با اقتدار بینالمللی چیست؟
وقتى ملتى ساخت داخلىاش مستحكم است، اختلاف سليقه، افرادش را به دشمنان يكديگر تبديل نمىكند. اين ملت براى مسؤولان و محورهاى اداره كشورش اهميت و احترام قائل است؛ چون اين موضوع تعيين كننده است. وقتى دلهاى اين ملت با ايمان عميق - مثل ايمان شما - همراه شد، هيچ قدرتى نمىتواند آن را شكست دهد و وادار به عقبنشينى كند. ما با اين پشتوانه مىتوانيم با همه چالشهاى بينالمللى مقابله كنيم و پيش برويم. ۱۳۸۲/۰۷/۲۲
و اين است كه رتبهى ما را در دنيا بالا ميبرد. در مناسبات بينالمللى سهم هر كشورى به قدر قدرت درونى او است؛ هر مقدارى كه واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعهى مناسبات بينالمللى به همان نسبت بالاتر است. ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
سوال نهم: تاثیر جهانی ایستادگی و استحكام ساخت درونی چیست؟
آنچه را كه امروز ملت ايران داعيه دارد، عبارت است از مبارزهى با ظلم جهانى، مبارزهى با استكبار جهانى؛ البته اين براى خود ملت بركات دارد. وقتى كه يك ملت مىايستد، از شبكهى پرهيمنهى پرهياهوى دشمن واهمه نميكند، علمش هم پيش ميرود، اقتصادش هم پيش ميرود، مسائل اجتماعىاش هم پيش ميرود، جوانش هم آگاه ميشود؛ بر روى ملتهاى ديگر هم اثر ميگذارد؛ فكرش، دينش، شعارش، دنيا را فرا ميگيرد. شعارهائى كه ما يك روز مظلومانه در اينجا سر ميداديم، ملت ايران تنها بود، امروز شعارهاى تقريباً همهجائى در دنياى اسلام شده. يك ملت ميتواند اثرگذار باشد و ميتواند خودش را مستحكم كند. اين استحكام ادامه پيدا خواهد كرد. ما انشاءاللَّه در علم پيشرفت ميكنيم، در اقتصاد پيشرفت ميكنيم، در سازندگى پيشرفت ميكنيم. اين ملت، اين جوانان، اين همتها، اين استقامتها، كشور را مثل دستهى گل خواهد ساخت و انشاءاللَّه الگوئى خواهد شد براى دنياى اسلام. ۱۳۹۰/۱۱/۲۶
سوال دهم: ادبیات و عملكرد امام خمینی(ره) دربارهی استحكام ساخت درونی چه بود؟
بحث دربارهى اين حركت عظيم امام كه عزت ملى را در كشور ما و ملت ما زنده كرد، يك بحث متكى به واقعيات جامعه است؛ يك بحث صرفاً ذهنى نيست. عزت يعنى چه؟ عزت به معناى ساخت مستحكم درونى يك فرد يا يك جامعه است كه او را در مقابلهى با دشمن، در مقابلهى با موانع، داراى اقتدار ميكند و بر چالشها غلبه ميبخشد...
كارهاى بزرگى كه همه ميگفتند نشدنى است، با طلوع امام، اين كارها شدنى شد؛ همهى سدهائى كه گفته ميشد شكستنى نيست، با حضور امام، اين سدها شكستنى شد. او علاوه بر اينكه خود، مظهر عزت نفس و اقتدار معنوى بود، روح عزت را در ملت هم زنده كرد...
همت امام - كه رهبر اين انقلاب و زمامدار اين انقلاب و پيشواى اين انقلاب بود - بر اين گماشته شد كه روح عزت ملى را در اين مردم احياء كند؛ عزت آنها را به آنها برگرداند. امام بزرگوار فرهنگ «ما ميتوانيم» را به دهان مردم انداخت و در دل آنها جايگزين كرد؛ اين همان فرهنگ قرآنى است كه فرمود:«و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين». خود ايمان به معناى علو است. ايمان وسيلهى علو مادى است، اما فقط اين نيست؛ نفس ايمان علوآور است، عزتآور است، يك ملت را رشد ميدهد. خود امام جلو افتاد، رهبرى كرد، آن وقت انگيزهها در مردم بيدار شد، همتها در مردم بيدار شد، استعدادها جوشيدن گرفت؛ و عمل مردم، حضور مردم در صحنه، زمينهى جلب رحمت الهى شد...
وقتى ادبيات انقلابى امام را ملاحظه ميكنيد، مىبينيد تكيهى اصلى بر روى ساخت درونى ملت است؛ احياى روح عزت، نه با تفاخر، نه با غرور، نه با بهخودبستن، بلكه با استحكام ساخت درونى. آنچه كه ما بايد به آن توجه كنيم، اين است كه اين يك كارِ مقطعى نيست؛ اين يك كارِ مستمر است، يك كارِ ادامهدار است. ملت بايد با عوامل ركود و ايستائى مقابله كند. عواملى وجود دارد كه يك انسان پيشرو را، يك ملت پيشرو را متوقف ميكند. بعضى از اين عوامل در درون خود ماست؛ بعضى از اين عوامل، تمهيدات دشمن است. اگر بخواهيم دچار ركود نشويم، دچار ذلت نشويم، دچار عقبگرد نشويم، دچار همان وضعيت دوزخىِ قبل از انقلاب نشويم، بايد حركتمان متوقف نشود. اينجاست كه با يك مفهومى به نام «پيشرفت» روبهرو ميشويم. بايد دائم پيشرفت كنيم. اين عزت ملى، اين استحكام درونى، اين ساخت مستحكم، بايستى دائم در حال جلو رفتن باشد و ما را به پيشرفت برساند. ۱۳۹۱/۰۳/۱۴
سوال یازدهم: نسبت حل مشكلات كشور با استحكام ساخت درونی چیست؟
نگاهمان به بيرون نباشد. اين، توصيهى ما است؛ اين معنايش اين نيست كه از امكاناتى كه در بيرون هست استفاده نكنيم؛ اين دو حرف با هم اشتباه نشود. اميدمان را به بيرون از ظرفيّت داخلى كشور ندوزيم. در بيرون از مجموعهى كشور و نظام جمهورى اسلامى، جبههى بزرگى وجود دارد كه با همهى توان از سى و چند سال پيش به اين طرف كوشيده نگذارد كه اين انقلاب ريشهدار بشود، نگذارد كه اين نظام جمهورى اسلامى پايدار بماند، نگذارد كه پيشرفت كند، نگذارد كه در زمينههاى گوناگون الگو بشود. نميشود از دشمن و روشهاى خصمانهاى كه كرده، انتظار دوستى و محبّت و صميميّت داشت. نميگوييم از اينها استفاده نكنيد، امّا ميگوييم اطمينان نكنيد، اعتماد نكنيد، چشم به آنجا ندوزيد، چشم به داخل بدوزيد. در داخل كشور خيلى امكانات وجود دارد كه اگر چنانچه نگاه ما - چه در زمينههاى اقتصادى، چه در زمينههاى فرهنگى، چه در زمينههاى گوناگون ديگر - [به آنها باشد و] اگر بتوانيم از اين نيروهاى داخلى استفاده كنيم، كليد حلّ مشكلات اينجا است؛ يعنى در درون كشور و امكانات داخلى كشور است كه از اينها ميشود خردمندانه بهرهبردارى كرد. اينها بايد شناسايى بشوند. ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
آنچه كه ما احساس ميكنيم كه براى رفع مشكلات بايدانجام داد - مشكلات هم مال امروز نيست، مشكلات هميشه وجود داشته است، در همهى كشورها هم وجود دارد؛ يعنى اگر كسى تصوّر كند كه حالا در فلان كشور پيشرفته، يا فلان كشور اروپايى، يا غربى، يا ثروتمند، يا پرجمعيّت، يا كمجمعيّت، مشكلاتى وجود ندارد، خطا است؛ مشكلات همهجا هست؛ طبيعت كارِ يك ملّت اين است كه بالاخره در كار او مشكلاتى وجود دارد، مسئولينش بايد آن مشكلات را برطرف بكنند و حركتشان را ادامه بدهند؛ حالا بعضى ميخواهند مشكلات را با كمك ديگران، با تكيهى به ديگران، با رشوه دادن به ديگران، با تذلّل در مقابل ديگران حل كنند؛ بعضىها هم نه، ميخواهند مشكلات را با نيروى خودشان، با توان داخلى خودشان حل كنند - اعتقادمان اين است كه بايد به تقويت ساخت درونى نظام اهمّيّت بدهيم؛ اين اساس كار است. از درون، خودمان را بايد تقويت كنيم. تقويت درونى با انديشهى كامل، با نگاه عاقلانه و خردمندانه چيزى است ممكن؛ چه بهوسيلهى پيشرفت علمى، چه بهوسيلهى ساخت و مديريّت درست اقتصادى؛ اينها كارهايى است كه به نظر ما ممكن است.
خب، امروز شما ملاحظه كنيد، وقتى روى نفتِ ما فشار مىآورند، ما دچار مشكل ميشويم، اين ناشى از چيست؟ ناشى از اين است كه ما تكيهمان را به نفت از بعد از دورهى جنگ و پايان جنگ تا امروز، نتوانستيم كم كنيم، اگر ما تكيهمان را به نفت كم ميكرديم، فشار بر روى نفت اينقدر براى ما سخت تمام نميشد. بنابراين به خودمان بايستى مراجعه كنيم، از خودمان بايستى بخواهيم كه گرهها را با نيروى اراده حل كنيم. ۱۳۹۲/۰۶/۱۴
آنچه در ادامه میآید پاسخ به ۱۱ پرسش دربارهی این موضوع است كه از بیانات رهبر انقلاب اسلامی استخراج شده و ابعاد گوناگون این مسئله در اندیشهی حضرت آیتالله خامنهای را نمایان میسازد:
سوال |
پاسخ |
۱- پرداختن به استحكام ساخت درونی كشور چه ضرورتی دارد؟ |
اگر میخواهیم در مقابل معارضهها ايستادگى كنيم و صبر و توكل را به
كار بگيريم، بايد ساخت قدرت ملى را در درون كشور تقويت كنيم و استحكام
ببخشيم. |
۲- اتكا به قدرتهای جهانی برای رسیدن به پیشرفت، كمهزینهتر و معقولانهتر نیست؟ |
مىبينيد در بعضى از كشورهاى تحت سلطه رونق ظاهرى دارند؛ اما ساخت
اقتصادى خراب است؛ يعنى اگر يك شير را رويشان ببندند؛ يك حساب را مسدود
كنند، يا تصرف اقتصادى كنند، همه چيز فروخواهد ريخت. |
۳- عناصر استحكام ساخت درونی كشور چیست؟ |
عناصر اين استحكام، برخى عناصر هميشگى مانند عزم راسخ مردم و مسئولان و برخى هم عناصر فصلى مانند مسئلهى اقتصاد و علم است. |
۴- نتیجهی استحكام ساخت درونی كشور چیست؟ |
مىتواند كشور شما را در مقابل هر افزونطلبى، هر انحصارطلبى، هر تجاوز، هر ماجراجويى و هر بحرانسازى حفظ كند. |
۵- اگر استحكام ساخت درونی نشود چه خطراتی ما را تهدید میكند؟ |
اگر يك كشورى نتواند از لحاظ اقتصادى، از لحاظ علمى، از لحاظ
زيرساختهاى پيشرفت، خودش را تأمين كند و رشد پيدا كند، بيرحمانه مورد تطاول
قرار خواهد گرفت. |
۶- نقش پیشرفت علمی در رسیدن به استحكام ساخت درونی چیست؟ |
علم اقتدار است، علم مساوى است با قدرت؛ هر كسى كه علم را پيدا كند،
مىتواند فرمانروايى كند؛ هر ملتى كه عالم باشد، مىتواند فرمانروايى كند. |
۷- جایگاه پیشرفت اقتصادی برای دستیابی به استحكام ساخت درونی چیست؟ |
وقتىسرمايهاندوزان بينالمللى سعى مىكنند يك ملت و كشور را در
چنبرهى اختاپوس اقتصادىِ خودشان درآورند، اگر مسئولان اقتصادى كشور
توانستند اقتصاد ملى را شكوفا كنند، ملت احساس اقتدار مىكند. |
۸- نسبت استحكام ساخت درونی با اقتدار بینالمللی چیست؟ |
در مناسبات بينالمللى سهم هر كشورى به قدر قدرت درونى او است؛ هر
مقدارى كه واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعهى مناسبات
بينالمللى به همان نسبت بالاتر است. |
۹- تاثیر جهانی ایستادگی و استحكام ساخت درونی چیست؟ |
وقتى كه يك ملت مىايستد، از شبكهى پرهيمنهى پرهياهوى دشمن واهمه
نميكند؛ بر روى ملتهاى ديگر هم اثر ميگذارد. شعارهائى كه ما يك روز
مظلومانه در اينجا سر ميداديم، امروز شعارهاى تقريباً همهجائى در دنياى
اسلام شده است. |
۱۰- ادبیات و عملكرد امام خمینی(ره) دربارهی استحكام ساخت درونی چه بود؟ |
وقتى ادبيات انقلابى امام را ملاحظه ميكنيد، مىبينيد تكيهى اصلى بر
روى ساخت درونى ملت است؛ احياى روح عزت، نه با تفاخر، نه با غرور، نه با
بهخودبستن، بلكه با استحكام ساخت درونى. |
۱۱- نسبت حل مشكلات كشور با استحكام ساخت درونی چیست؟ |
در داخل كشور خيلى امكانات وجود دارد كه اگر چنانچه نگاه ما - چه در
زمينههاى اقتصادى، چه در زمينههاى فرهنگى، چه در زمينههاى گوناگون ديگر -
[ به آنها باشد و] اگر بتوانيم از اين نيروهاى داخلى استفاده كنيم، كليد
حلّ مشكلات اينجا است. |
سوال اول: پرداختن به استحكام ساخت درونی كشور چه ضرورتی دارد؟
تنها چيزى كه مىتواند كشور ايران و نظام اسلامى را حفظ كند، استحكام داخلى و عزم جزم بر دفاع مشروع و منطقى است... بعضى خيال مىكنند اگر ما بخواهيم به امريكا «نه» بگوييم، بايد به اروپا تكيه كنيم. مگر ما وقتى در دوره جنگ، با امريكا مقابل بوديم، به شوروى - كه با امريكا دشمن و مخالف هم بود - تكيه كرديم؟ دشمنىِ شوروى سابق در دوره جنگ، كمتر از امريكا در صحنه عمل نبود. اگر من و شما به شرايط استحكام داخلى عمل كنيم - ملت كه عمل مىكند - دشمن نمىتواند ضربه بزند. ۱۳۸۲/۰۵/۱۵
در پيشرفت به سمت هدفهاى آرمانى، بايد ساخت درونى قدرت را استحكام بخشيد؛ اساس كار اين است. ما اگر ميخواهيم اين راه را ادامه دهيم و به اين سمت حركت كنيم و اين هدفها را دنبال كنيم و چشم به اين آرمانها بدوزيم و پيش برويم و در مقابل اين معارضهها ايستادگى كنيم و صبر و توكل را به كار بگيريم، بايد ساخت قدرت ملى را در درون كشور تقويت كنيم و استحكام ببخشيم. ۱۳۹۲/۰۴/۳۰
سوال دوم: اتكا به قدرتهای جهانی برای رسیدن به پیشرفت، كمهزینهتر و معقولانهتر نیست؟
مىبينيد در بعضى از كشورهاى تحت سلطه رونق ظاهرى دارند؛ اما ساخت اقتصادى خراب است؛ يعنى اگر يك شير را رويشان ببندند؛ يك حساب را مسدود كنند، يا تصرف اقتصادى كنند، همه چيز فروخواهد ريخت و نابود خواهند شد. شما ديديد كه يك سرمايهدار توانست چند كشور آسياى جنوب شرقى را در مدت دو سه ماه به ورشكستگى برساند؛ آن هم دو سه كشورى كه توسعهى نسبتاً خوب و رونق اقتصادى داشتند. رئيس يكى از همين كشورها در همان روزها بهمناسبتى به تهران آمده بود و با بنده ملاقات كرد و گفت همين قدر به شما بگويم كه ما در يك شب بكلى فقير شديم! يك سرمايهدار امريكايى، يهودى مثل نخى كه بهيكباره مىكشند و يك بنا؛ بناى عروسكى، روى هم مىريزد، عمل كرد و يك نخ را كشيد و همه چيز را به هم ريخت. امريكاييها آنجايى كه لازم داشتند، پنجاه، شصت ميليارد تزريق كردند - پنجاه ميليارد به يكى، سى ميليارد به يكى ديگر - اما آنجايى كه لازم نداشته باشند، تزريق نمىكنند و آن كشور را به خاك سياه مىنشانند. البته تزريق كردن يعنى اينكه دوباره همان ساخت عروسكى را به شكل ديگرى برپا كنند. بههرحال، نمىگذارند اقتصاد اين كشورها استحكام پيدا كند. ۱۳۸۳/۰۴/۰۱
بعضى از كشورها ممكن است توليدات زيرزمينىِ خودشان را، نفت خودشان را، بشكههاى نفت را، منتقل كنند به صاحبان ثروت و علم در دنيا، محصولات آنها را بخرند، يك ظاهرِ پيشرفتى هم ممكن است بهوجود بيايد امّا اين پيشرفت نيست؛ پيشرفت آنوقتى است كه "درونزا" باشد، آنوقتى است كه متّكى به استعداد درونى يك ملّت باشد. وزن و اعتبار كشورها و دولتها و ملّتها هم وابستهى به همين درونزايى است. اگر چنانچه از درون، يك حركتى، جهشى، رشدى بهوجود آمد، به يك كشور، به يك ملّت، وزن ميدهد، اعتبار ميدهد، ارزش ميدهد، ابّهت ميدهد. ۱۳۹۲/۰۷/۱۷
سوال سوم: عناصر استحكام ساخت درونی كشور چیست؟
عناصر اين استحكام، برخى عناصر هميشگى است، برخى هم عناصر فصلى است. آنچه كه جزو عناصر هميشگى است، عزم راسخ است؛ كه عرض كرديم. مسئولان كشور بايد تصميمشان را در مواجههى با مشكلات حفظ كنند، عزم راسخ خودشان را محفوظ بدارند، دچار تزلزل نشوند. به سمت آرمانها حركت كردن، اين عزم راسخ را نياز دارد. اينجور نباشد كه با مشاهدهى اخم دشمن، ترشروئى دشمن، حركت معارضهى دشمن با شكلهاى مختلفش - تبليغاتىاش، سياسىاش، اقتصادىاش و امثال اينها - متزلزل شوند. هم عزم راسخ مسئولين لازم است، هم عزم راسخ مردم لازم است. البته اين دومى - عزم راسخ مردم - الزاماتى هم دارد، كه حالا معلوم است. ما اگر بخواهيم عزم راسخ مردم را حفظ كنيم، يك سلسله وظائفى را بايد انجام دهيم.
اما آنچه كه فصلى است - آنچه كه در حال حاضر براى كشور اولويت دارد - به نظر من مسئلهى اقتصاد و مسئلهى علم است. مسئولان كلان كشور، سياستگذاران كشور، كسانى كه ادارهى امور اساسى را در كشور به عهده دارند، به اين دو نقطهى اصلى براى پيشرفت بايد توجه كنند. روى مسئلهى اقتصاد كشور بايد تكيه شود، روى مسئلهى پيشرفت علمى كشور هم بايد تكيه شود. ۱۳۹۲/۰۴/۳۰
ساخت اقتدار درونى ملّت كه در درجهى اوّل با ايمان صحيح و راسخ و با اتّحاد آحاد مردم و با عمل درست مسئولين كشور و با همراهى مسئولان و آحاد مردم و با توكّل به خداى متعال انجام خواهد گرفت؛ يعنى بهكار گرفتن عقل و معنويّت و توكّل و حركت و عمل؛ بلاشك در اوضاع منطقه هم اثر ميگذارد، كما اينكه تا حالا هم اثر گذاشته است. ۱۳۹۲/۰۶/۲۰
ما گفتهايم «علم» بايستى رشد پيدا كند؛ ما گفتهايم «توليد داخلى» بايستى اساس كار باشد؛ ما گفتهايم «نگاه خوشبينانه به استعداد بومى كشور» بايستى جدّى باشد، استعدادها پرورش پيدا كند؛ اينها پايههاى اصلى كار است. وقتى كشورى با تكيهى به استعدادهاى درونى، با تكيهى به ابتكار نيروى انسانى خود، با تكيهى به علم و دانش خود، با تكيهى به ايمان خود و با اتّحاد حركت ميكند، قطعاً به نتايج مطلوب خواهد رسيد. بنابراين ما ترديدى نداريم كه آيندهى روشنى داريم؛ البتّه اينكه اين آينده زود باشد يا دير باشد، دست من و شما است: اگر خوب حركت كنيم، آينده زودتر خواهد رسيد؛ اگر چنانچه تنبلى و كوتاهى و خودخواهى و دنياپرستى و دل دادن به اين ظواهر، چشم ما را يك قدرى پُر كند، ساقط كند ما را، در درون خودمان ريزش - چه ريزش شخصى در درون، چه ريزش اجتماعى - پيدا بكنيم، البتّه ديرتر به دست خواهد آمد؛ امّا بدون ترديد به دست خواهد آمد و اين به بركت مجاهدتها و فداكارىها است. ۱۳۹۲/۰۶/۲۶
سوال چهارم: نتیجهی استحكام ساخت درونی كشور چیست؟
عاملى كه مىتواند كشور شما را در مقابل هر افزونطلبى، هر انحصارطلبى، هر تجاوز، هر ماجراجويى و هر بحرانسازى حفظ كند، استحكام ساخت داخلى نظام است. ۱۳۸۲/۰۲/۲۲
سوال پنجم: اگر استحكام ساخت درونی نشود چه خطراتی ما را تهدید میكند؟
ما در سند چشمانداز - كه يك سند اساسىِ بالادستىِ مهم و مرجع است - براى كشورمان رتبهى اول را در بخشهاى مهم و حياتى و اساسى پيشبينى كرديم؛ بايد به اين رتبه برسيم... معتقديم ميشود به آن مرحلهى اول رسيد، اگر سرعت را بيشتر و منضبطتر بكنيم. لذا اين احتياج دارد به جهاد. هم بايد شتاب باشد، هم بايد تدبير باشد تا بتوانيم به اين رتبهى اول برسيم. اين رتبهى اول بودن هم فقط يك هوس نيست كه بگوئيم اول بشويم؛ نه، اين به خاطر اين است كه سرنوشت ملتها امروز به اين وابسته است. اگر يك كشورى نتواند از لحاظ اقتصادى، از لحاظ علمى، از لحاظ زيرساختهاى پيشرفت، خودش را تأمين كند و رشد پيدا كند، بيرحمانه مورد تطاول قرار خواهد گرفت. ما نميخواهيم مورد تطاول قرار بگيريم...
به هيچ قيمتى اجازه ندهيم اينها در اقتصاد ما، در فرهنگ ما، در سياست ما، در سرنوشت و مقدرات ما دخالت كنند؛ اين احتياج دارد به اين كه استحكام درونى و داخلى پيدا كنيم...
ظرفيت كشور، خيلى حقيقت درخشان و مهمى است. ظرفيتهاى كشور، فوقالعاده است. ظرفيت منابع انسانى ما جزو ظرفيتهاى ممتاز در سطح جهان است؛ اين ظرفيت را بايد بالفعل كرد و بايد به كار گرفت. ۱۳۹۰/۰۵/۲۶
سوال ششم: نقش پیشرفت علمی در رسیدن به استحكام ساخت درونی چیست؟
يكى از موضوعهايى كه نمىگذارند در كشورهاى زير سلطه رشد كند و بشدت مانع آن مىشوند، مسألهى علم است؛ چون مىدانند علم ابزار قدرت است. خود غربىها با علم به قدرت رسيدند؛ اين يكى از پديدههاى تاريخ بود. البته علم بين شرق و غرب دست به دست گشته و براى مدتى هم آنها در جهالت بودند. در همان دورهى قرون وسطا، كه خودشان توصيف مىكنند، در اين طرف دنيا وقت شكوفايى علم بوده است؛ اما بمجردى كه آنها به علم رسيدند، از علم بهصورت يك ابزار براى اقتدار و كسب ثروت و گسترش سلطهى سياسى و جذب ثروت ملتها و توليد ثروت براى خودشان استفاده كردند و از آن ثروت باز توليد علم كردند و علم را بالا بردند و دانش خودشان را رشد دادند. آنها مىدانند كه علم چقدر در قدرت بخشيدن به يك ملت و به يك كشور، تأثير دارد، لذاست كه اگر بخواهند نظام سلطه؛ يعنى رابطهى سلطهگر و سلطهپذير باقى بماند و حاكمِ بر نظم جهانى باشد، بايد نگذارند آن بخشى كه آنها مايلند سلطهپذير باشند، داراى علم شوند؛ اين يك استراتژى است كه بروبرگرد ندارد و الان رفتارشان هم در دنيا بر همين منوال است؛ لذا بايد براى كسب علم و تحقيق جهاد كرد؛ بايد كار كرد. ۱۳۸۳/۰۴/۰۱
بايد هم علم را بياموزيم و هم علم را توليد كنيم. ما بايد يك كشور عالم بشويم. در يك روايتى از اميرالمؤمنين نقل شده است كه فرمود: «العلم سلطان، من وجده صال و من لم يجده صيل عليه»؛ يعنى علم اقتدار است، علم مساوى است با قدرت؛ هر كسى كه علم را پيدا كند، مىتواند فرمانروايى كند؛ هر ملتى كه عالم باشد، مىتواند فرمانروايى كند؛ هر ملتى كه دستش از علم تهى باشد، بايد خود را آماده كند كه ديگران بر او فرمانروايى كنند. ما بايد علم را با همهى معناى كامل آن به عنوان يك جهاد دنبال كنيم؛ اين را من به جوانها، استادان و دانشگاهها مىگويم. علاوه بر اين، علم مجرد و به تنهايى هم كافى نيست؛ علم را بايد وصل كنيم به فناورى، فناورى را بايد وصل كنيد به صنعت، و صنعت را بايد وصل كنيم به توسعهى كشور. صنعتى كه مايهى توسعه و پيشرفت كشور نباشد، براى ما مفيد نيست؛ علمى كه به فناورى توليد نشود، فايدهاى ندارد و نافع نيست. وظيفهى دانشگاهها سنگين است؛ وظيفهى آموزش و پرورش سنگين است؛ وظيفهى مراكز تحقيقاتى و مراكز پژوهشى سنگين است. ۱۳۸۵/۰۱/۰۱
سوال هفتم: جایگاه پیشرفت اقتصادی برای دستیابی به استحكام ساخت درونی چیست؟
يك ركن اقتدار ملى، اقتدار اقتصادى است؛ يعنى كشور از لحاظ اقتصادى بتواند پول ملى خودش را تقويت كند؛ در بازارهاى اقتصادى دنيا حضور تأثيرگذار داشته باشد؛ در بهبود وضع اقتصادى كشور از امكانات خودش استفاده كند؛ فقر را در كشور ريشه كن و يا حد اقل كم كند و بتواند به عنوان يك كشور ثروتمند و غنى، در مقابل چشم دنيا، كارايى نظام خودش را نشان دهد. اين مىشود اقتدار اقتصادى، كه مسئولان اقتصادى كشور موظّفند اين كارها را انجام دهند. اقتدار اقتصادى همچنين به معناى اين است كه در كشور، بيكارى وجود نداشته باشد؛ اشتغال وجود داشته باشد؛ توليد صنعتى و كشاورزى در حدّ مطلوب باشد؛ از منابع و معادن كشور به نحو بهينه استفاده شود. اين هم اقتدار اقتصادى است كه بخشهاى گوناگون نسبت به آن مسئوليت دارند. ۱۳۸۰/۰۲/۲۸
وقتىكه همهى سرمايهاندوزان بينالمللى سعى مىكنند يك ملت و يك كشور را در چنبرهى اختاپوس اقتصادىِ خودشان درآورند و با نامهاى فريبنده و بهناحق، منابع يك ملت را جذب كنند، اگر مسئولان اقتصادى كشور توانستند با تدبير و هوشيارى و با سرعت عمل متناسب، تدابير لازم را پيش گيرند و مانع از نفوذ پنجهى دشمن در اقتصاد كشور شوند و اقتصاد ملى را شكوفا كنند، ملت احساس اقتدار مىكند. ۱۳۸۰/۰۱/۲۸
سوال هشتم: نسبت استحكام ساخت درونی با اقتدار بینالمللی چیست؟
وقتى ملتى ساخت داخلىاش مستحكم است، اختلاف سليقه، افرادش را به دشمنان يكديگر تبديل نمىكند. اين ملت براى مسؤولان و محورهاى اداره كشورش اهميت و احترام قائل است؛ چون اين موضوع تعيين كننده است. وقتى دلهاى اين ملت با ايمان عميق - مثل ايمان شما - همراه شد، هيچ قدرتى نمىتواند آن را شكست دهد و وادار به عقبنشينى كند. ما با اين پشتوانه مىتوانيم با همه چالشهاى بينالمللى مقابله كنيم و پيش برويم. ۱۳۸۲/۰۷/۲۲
و اين است كه رتبهى ما را در دنيا بالا ميبرد. در مناسبات بينالمللى سهم هر كشورى به قدر قدرت درونى او است؛ هر مقدارى كه واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعهى مناسبات بينالمللى به همان نسبت بالاتر است. ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
سوال نهم: تاثیر جهانی ایستادگی و استحكام ساخت درونی چیست؟
آنچه را كه امروز ملت ايران داعيه دارد، عبارت است از مبارزهى با ظلم جهانى، مبارزهى با استكبار جهانى؛ البته اين براى خود ملت بركات دارد. وقتى كه يك ملت مىايستد، از شبكهى پرهيمنهى پرهياهوى دشمن واهمه نميكند، علمش هم پيش ميرود، اقتصادش هم پيش ميرود، مسائل اجتماعىاش هم پيش ميرود، جوانش هم آگاه ميشود؛ بر روى ملتهاى ديگر هم اثر ميگذارد؛ فكرش، دينش، شعارش، دنيا را فرا ميگيرد. شعارهائى كه ما يك روز مظلومانه در اينجا سر ميداديم، ملت ايران تنها بود، امروز شعارهاى تقريباً همهجائى در دنياى اسلام شده. يك ملت ميتواند اثرگذار باشد و ميتواند خودش را مستحكم كند. اين استحكام ادامه پيدا خواهد كرد. ما انشاءاللَّه در علم پيشرفت ميكنيم، در اقتصاد پيشرفت ميكنيم، در سازندگى پيشرفت ميكنيم. اين ملت، اين جوانان، اين همتها، اين استقامتها، كشور را مثل دستهى گل خواهد ساخت و انشاءاللَّه الگوئى خواهد شد براى دنياى اسلام. ۱۳۹۰/۱۱/۲۶
سوال دهم: ادبیات و عملكرد امام خمینی(ره) دربارهی استحكام ساخت درونی چه بود؟
بحث دربارهى اين حركت عظيم امام كه عزت ملى را در كشور ما و ملت ما زنده كرد، يك بحث متكى به واقعيات جامعه است؛ يك بحث صرفاً ذهنى نيست. عزت يعنى چه؟ عزت به معناى ساخت مستحكم درونى يك فرد يا يك جامعه است كه او را در مقابلهى با دشمن، در مقابلهى با موانع، داراى اقتدار ميكند و بر چالشها غلبه ميبخشد...
كارهاى بزرگى كه همه ميگفتند نشدنى است، با طلوع امام، اين كارها شدنى شد؛ همهى سدهائى كه گفته ميشد شكستنى نيست، با حضور امام، اين سدها شكستنى شد. او علاوه بر اينكه خود، مظهر عزت نفس و اقتدار معنوى بود، روح عزت را در ملت هم زنده كرد...
همت امام - كه رهبر اين انقلاب و زمامدار اين انقلاب و پيشواى اين انقلاب بود - بر اين گماشته شد كه روح عزت ملى را در اين مردم احياء كند؛ عزت آنها را به آنها برگرداند. امام بزرگوار فرهنگ «ما ميتوانيم» را به دهان مردم انداخت و در دل آنها جايگزين كرد؛ اين همان فرهنگ قرآنى است كه فرمود:«و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين». خود ايمان به معناى علو است. ايمان وسيلهى علو مادى است، اما فقط اين نيست؛ نفس ايمان علوآور است، عزتآور است، يك ملت را رشد ميدهد. خود امام جلو افتاد، رهبرى كرد، آن وقت انگيزهها در مردم بيدار شد، همتها در مردم بيدار شد، استعدادها جوشيدن گرفت؛ و عمل مردم، حضور مردم در صحنه، زمينهى جلب رحمت الهى شد...
وقتى ادبيات انقلابى امام را ملاحظه ميكنيد، مىبينيد تكيهى اصلى بر روى ساخت درونى ملت است؛ احياى روح عزت، نه با تفاخر، نه با غرور، نه با بهخودبستن، بلكه با استحكام ساخت درونى. آنچه كه ما بايد به آن توجه كنيم، اين است كه اين يك كارِ مقطعى نيست؛ اين يك كارِ مستمر است، يك كارِ ادامهدار است. ملت بايد با عوامل ركود و ايستائى مقابله كند. عواملى وجود دارد كه يك انسان پيشرو را، يك ملت پيشرو را متوقف ميكند. بعضى از اين عوامل در درون خود ماست؛ بعضى از اين عوامل، تمهيدات دشمن است. اگر بخواهيم دچار ركود نشويم، دچار ذلت نشويم، دچار عقبگرد نشويم، دچار همان وضعيت دوزخىِ قبل از انقلاب نشويم، بايد حركتمان متوقف نشود. اينجاست كه با يك مفهومى به نام «پيشرفت» روبهرو ميشويم. بايد دائم پيشرفت كنيم. اين عزت ملى، اين استحكام درونى، اين ساخت مستحكم، بايستى دائم در حال جلو رفتن باشد و ما را به پيشرفت برساند. ۱۳۹۱/۰۳/۱۴
سوال یازدهم: نسبت حل مشكلات كشور با استحكام ساخت درونی چیست؟
نگاهمان به بيرون نباشد. اين، توصيهى ما است؛ اين معنايش اين نيست كه از امكاناتى كه در بيرون هست استفاده نكنيم؛ اين دو حرف با هم اشتباه نشود. اميدمان را به بيرون از ظرفيّت داخلى كشور ندوزيم. در بيرون از مجموعهى كشور و نظام جمهورى اسلامى، جبههى بزرگى وجود دارد كه با همهى توان از سى و چند سال پيش به اين طرف كوشيده نگذارد كه اين انقلاب ريشهدار بشود، نگذارد كه اين نظام جمهورى اسلامى پايدار بماند، نگذارد كه پيشرفت كند، نگذارد كه در زمينههاى گوناگون الگو بشود. نميشود از دشمن و روشهاى خصمانهاى كه كرده، انتظار دوستى و محبّت و صميميّت داشت. نميگوييم از اينها استفاده نكنيد، امّا ميگوييم اطمينان نكنيد، اعتماد نكنيد، چشم به آنجا ندوزيد، چشم به داخل بدوزيد. در داخل كشور خيلى امكانات وجود دارد كه اگر چنانچه نگاه ما - چه در زمينههاى اقتصادى، چه در زمينههاى فرهنگى، چه در زمينههاى گوناگون ديگر - [به آنها باشد و] اگر بتوانيم از اين نيروهاى داخلى استفاده كنيم، كليد حلّ مشكلات اينجا است؛ يعنى در درون كشور و امكانات داخلى كشور است كه از اينها ميشود خردمندانه بهرهبردارى كرد. اينها بايد شناسايى بشوند. ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
آنچه كه ما احساس ميكنيم كه براى رفع مشكلات بايدانجام داد - مشكلات هم مال امروز نيست، مشكلات هميشه وجود داشته است، در همهى كشورها هم وجود دارد؛ يعنى اگر كسى تصوّر كند كه حالا در فلان كشور پيشرفته، يا فلان كشور اروپايى، يا غربى، يا ثروتمند، يا پرجمعيّت، يا كمجمعيّت، مشكلاتى وجود ندارد، خطا است؛ مشكلات همهجا هست؛ طبيعت كارِ يك ملّت اين است كه بالاخره در كار او مشكلاتى وجود دارد، مسئولينش بايد آن مشكلات را برطرف بكنند و حركتشان را ادامه بدهند؛ حالا بعضى ميخواهند مشكلات را با كمك ديگران، با تكيهى به ديگران، با رشوه دادن به ديگران، با تذلّل در مقابل ديگران حل كنند؛ بعضىها هم نه، ميخواهند مشكلات را با نيروى خودشان، با توان داخلى خودشان حل كنند - اعتقادمان اين است كه بايد به تقويت ساخت درونى نظام اهمّيّت بدهيم؛ اين اساس كار است. از درون، خودمان را بايد تقويت كنيم. تقويت درونى با انديشهى كامل، با نگاه عاقلانه و خردمندانه چيزى است ممكن؛ چه بهوسيلهى پيشرفت علمى، چه بهوسيلهى ساخت و مديريّت درست اقتصادى؛ اينها كارهايى است كه به نظر ما ممكن است.
خب، امروز شما ملاحظه كنيد، وقتى روى نفتِ ما فشار مىآورند، ما دچار مشكل ميشويم، اين ناشى از چيست؟ ناشى از اين است كه ما تكيهمان را به نفت از بعد از دورهى جنگ و پايان جنگ تا امروز، نتوانستيم كم كنيم، اگر ما تكيهمان را به نفت كم ميكرديم، فشار بر روى نفت اينقدر براى ما سخت تمام نميشد. بنابراين به خودمان بايستى مراجعه كنيم، از خودمان بايستى بخواهيم كه گرهها را با نيروى اراده حل كنيم. ۱۳۹۲/۰۶/۱۴
نظرات بینندگان