روایتی از فیلم «عصبانی نیستم»؛
عصبانی، بیمنطق، متعصب، هنجارشکن، مریض و چند تا چیز دیگر نیستم
جشنواره سی و دوم فیلم فجر، پس از ده روز به كار خود پایان داد و سیمرغهای آن نیز در روز اختتامیه به پرواز درآمد.
درباره متن و حواشی اختتامیه، نكات فراوانی
را میتوان برشمرد اما یكی از حواشی مهم، بیگمان انصراف تهیهكننده فیلم
«عصبانی نیستم» از بخش مسابقه و مظلومنمایی ویژه این فیلم و واكنشهای
حاضران در سالن به این تصمیم بود. اما دلیل این همه جار و جنجال بر سر این
فیلم چیست؟ حرف اصلی این فیلم را چه میتوان دانست؟ به نظر میرسد قبل از
هر تفسیر خارج از متنی برای روشن شدن موضوع باید به سراغ خود فیلم رفت.
به گزارش شیرازه به نقل از جهان؛ واقعیت آن است كه فیلم «عصبانی نیستم» دومین اثر سینمایی دُرمیشیان، اعتراف تلخ و تأسفانگیزی است از تفکری که این روزها در حال احتضار است. این فیلم به روزگار سخت جوانی میپردازد که در حوادث پس از انتخابات ۸۸ به دلیل فعالیتهای سیاسی خود از دانشگاه اخراج شده است و اکنون در جدال با مشکلاتی که پیش رو دارد، توانایی یافتن کار مناسب را ندارد. از سوی دیگر پدر دختری که در دانشگاه به او دل باخته، پس از چهارسال صبر، اکنون از او توقع کسب آمادگی لازم برای شروع یک زندگی را دارد.
فیلم در ادامۀ سریالی سیاهنماییها و یأسپراکنیهای دیگر آثار به نمایش درآمده در سی و دومین جشنوارۀ فیلم فجر، با تلخی آزاردهندهای قصۀ تکراری خود را برای مخاطب خسته و دلزده از این سینما روایت میکند.
اما نکتۀ مهم فیلم درمیشیان در قیاس با آثار مشابه دیگر، اعترافات کمنظیر و تأملبرانگیز این فیلم است. فیلم «عصبانی نیستم» در اتفاقی نادر و البته ناخواسته حال و روز جریان فکری محتضری را روایت میکند که خود نیز به شرایط وخیمش آگاه است. اگر شاخ و برگهای انبوه و زائد حرفهای شعاری و ادعاهای سیاسی فیلم را کنار بزنیم و از پس فرافکنیها و بیانیهخوانیهای فیلم، به صدای اصلی آن گوش بسپاریم، نالۀ دردآوری را خواهیم شنید که البته از مدتها پیش کوس رسوایی آن به صدا درآمده است، اما این بار از زبان یک فیلمساز مدعی نجوا میشود.
فیلم «عصبانی نیستم» فارغ از ادعاهای گزافش تصویر روشن و واضحی را ارائه میکند از جریان بیماری که ناتوان از برقراری ارتباط سالم با جامعۀ خویش است. قهرمان داستان در طی یکی از مراجعات خود به روانپزشک و توضیحات اعترافگونهاش در محضر کاردینال، اعلام میکند که به شدت عصبانی است. او توضیح میدهد که سادهترین رفتارهای مردم در خیابان او را عصبانی میکند و ناگزیر از اعمال خشونت و برخورد شدید با دیگران است. او با حالتی عصبی میگوید وقتی دربارۀ سیاست با کسی صحبت میکنم که نظری متفاوت دارد، عصبانی میشوم و میخواهم سر او را به دیوار بکوبم. حتی تلختر توضیح میدهد که وقتی میبینم مردم خوشحالاند عصبانی میشوم! این فیلم بیآنكه خود متوجه باشد پردهبرداری از ماهیت تفكری است كه در سال ۸۸ كشور را به دلیل تمامیتخواهی و استبداد شگفتانگیز خود متحمل هزینههای گزاف بینالمللی كرد.
فیلم «عصبانی نیستم» ضمن پرداخت نخنما به همۀ ادعاهای تکراری و متزلزل مخالفان انتخابات، با لحنی معترض از خود میپرسد چه کسی باید جواب این هشت سال را بدهد و ادعا می کند که مشکل اصلی به سال ۸۴ بازمیگردد و نه انتخابات سال ۸۸. گویی مردمی که او از آنها عصبانی است اکنون باید در محضر این معترض عصبی، پاسخگوی انتخاب خویش باشند و از گناهشان بابت حق تعیین سرنوشت خود عذرخواهی کنند. چنانکه در هشت سال پیش از این احتمالاً به خاطر انتخابشان باید مورد تفقد این فرد عصبانی قرار گیرند و در خصوص انتخابهای بعدی خود جهت کسب رضایت آقای عصبانی با دقت نظر بیشتری عمل کنند. و این روایت یک جریان فکری مدعی آزاداندیشی از دموکراسی و حق انتخاب است!
به گزارش شیرازه به نقل از جهان؛ واقعیت آن است كه فیلم «عصبانی نیستم» دومین اثر سینمایی دُرمیشیان، اعتراف تلخ و تأسفانگیزی است از تفکری که این روزها در حال احتضار است. این فیلم به روزگار سخت جوانی میپردازد که در حوادث پس از انتخابات ۸۸ به دلیل فعالیتهای سیاسی خود از دانشگاه اخراج شده است و اکنون در جدال با مشکلاتی که پیش رو دارد، توانایی یافتن کار مناسب را ندارد. از سوی دیگر پدر دختری که در دانشگاه به او دل باخته، پس از چهارسال صبر، اکنون از او توقع کسب آمادگی لازم برای شروع یک زندگی را دارد.
فیلم در ادامۀ سریالی سیاهنماییها و یأسپراکنیهای دیگر آثار به نمایش درآمده در سی و دومین جشنوارۀ فیلم فجر، با تلخی آزاردهندهای قصۀ تکراری خود را برای مخاطب خسته و دلزده از این سینما روایت میکند.
اما نکتۀ مهم فیلم درمیشیان در قیاس با آثار مشابه دیگر، اعترافات کمنظیر و تأملبرانگیز این فیلم است. فیلم «عصبانی نیستم» در اتفاقی نادر و البته ناخواسته حال و روز جریان فکری محتضری را روایت میکند که خود نیز به شرایط وخیمش آگاه است. اگر شاخ و برگهای انبوه و زائد حرفهای شعاری و ادعاهای سیاسی فیلم را کنار بزنیم و از پس فرافکنیها و بیانیهخوانیهای فیلم، به صدای اصلی آن گوش بسپاریم، نالۀ دردآوری را خواهیم شنید که البته از مدتها پیش کوس رسوایی آن به صدا درآمده است، اما این بار از زبان یک فیلمساز مدعی نجوا میشود.
فیلم «عصبانی نیستم» فارغ از ادعاهای گزافش تصویر روشن و واضحی را ارائه میکند از جریان بیماری که ناتوان از برقراری ارتباط سالم با جامعۀ خویش است. قهرمان داستان در طی یکی از مراجعات خود به روانپزشک و توضیحات اعترافگونهاش در محضر کاردینال، اعلام میکند که به شدت عصبانی است. او توضیح میدهد که سادهترین رفتارهای مردم در خیابان او را عصبانی میکند و ناگزیر از اعمال خشونت و برخورد شدید با دیگران است. او با حالتی عصبی میگوید وقتی دربارۀ سیاست با کسی صحبت میکنم که نظری متفاوت دارد، عصبانی میشوم و میخواهم سر او را به دیوار بکوبم. حتی تلختر توضیح میدهد که وقتی میبینم مردم خوشحالاند عصبانی میشوم! این فیلم بیآنكه خود متوجه باشد پردهبرداری از ماهیت تفكری است كه در سال ۸۸ كشور را به دلیل تمامیتخواهی و استبداد شگفتانگیز خود متحمل هزینههای گزاف بینالمللی كرد.
فیلم «عصبانی نیستم» ضمن پرداخت نخنما به همۀ ادعاهای تکراری و متزلزل مخالفان انتخابات، با لحنی معترض از خود میپرسد چه کسی باید جواب این هشت سال را بدهد و ادعا می کند که مشکل اصلی به سال ۸۴ بازمیگردد و نه انتخابات سال ۸۸. گویی مردمی که او از آنها عصبانی است اکنون باید در محضر این معترض عصبی، پاسخگوی انتخاب خویش باشند و از گناهشان بابت حق تعیین سرنوشت خود عذرخواهی کنند. چنانکه در هشت سال پیش از این احتمالاً به خاطر انتخابشان باید مورد تفقد این فرد عصبانی قرار گیرند و در خصوص انتخابهای بعدی خود جهت کسب رضایت آقای عصبانی با دقت نظر بیشتری عمل کنند. و این روایت یک جریان فکری مدعی آزاداندیشی از دموکراسی و حق انتخاب است!
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
خیلی جدّی نگیرید.
پاسخ