ضرورت گفتمان سازی در تبیین اقتصاد مقاومتی
سیاستگذاران و مجریان اقتصادی در معادلات و مبانی موجود اقتصادی به تجدید نظر نیاز دارند؛ که ایجاد فضای نقد و تعاملات فکری از طرف رسانه ها، از عوامل مهم در ایجاد بسترهای لازم است.
به گزارش شیرازه٬ مهدی ادیبان نوشت؛ در بیانات مقام معظم رهبری که به تبیین ابعاد اقتصاد مقاومتی پرداختند، به طور ویژه و موکد ضرورت گفتمان سازی را به اصحاب قلم و اندیشه و مسئولین یادآوری فرمودند. اقتصاد مقاومتی آن چنانکه از سیاست ها و بیانات ایشان برمی آید، در حقیقت به تحولات ساختاری در نظام اقتصادی کشور اشاره دارد که تحقق آن در گرو عزم و همکاری عمومی مردم برای بازنگری و تغییر در سطوح خرد تا کلان اقتصادی است.
به عبارت روشن تر، بازنگری در عقلانیت موجود اقتصادی، شاه بیت تحقق الگوی اقتصاد مقاومتی است؛ که بدون شناخت مسائل و مشکلات نظام موجود، به درستی محقق نخواهد شد.
نقش رسانه ها در شکل دادن به گفتمان مورد نظر، بیش از هر چیز، به بازخوانی و مسئله شناسی رفتارها و تصمیمات موجود اقتصادی وابسته است.
بازخوانی علل ناکارآمدی برخی از تصمیمات و سیاست های معطوف به اصل 44 قانون اساسی و ادامه آن تا سطوح خرد، از قبیل نحوه پس انداز، هزینه کرد و رفتارهای معطوف به سرمایه گذاری در جامعه، از جمله محورهایی است که تجدید نظر در آن مستلزم عزم جدی رسانه ها و طرح مسئله نسبت به مبانی عقلانی آنهاست. هدایت فضای عمومی کشور به نقد عقلانیت موجود اقتصادی و فراهم آوردن زمینه های تجدید نظر در روش ها و رفتار های اقتصادی، از نقش های رسانه هاست.
طبعا در سطوح عالی تر نیز سیاستگذاران و مجریان اقتصادی در معادلات و مبانی موجود به تجدید نظر نیاز دارند؛ که ایجاد فضای نقد و تعاملات فکری از طرف رسانه ها، از عوامل مهم در ایجاد بسترهای لازم است.
توجه جدی و غیر تشریفاتی به اقتضائات بومی در نقد وضع موجود و طراحی سیاست های آتی، شکل دهی به بازار ها و شرکای جدید اقتصادی در سطوح بین المللی، فراهم آوردن زمینه های کسب و کار مولد و فرهنگ مالیاتی مبتنی بر مشارکت، از جمله محورهایی است که مطالبه گری رسانه ها و مردم می تواند در کشاندن آنها به دستورکار مدیران اقتصادی موثر باشد.
از دیگر ملاحظات مهم در پرداختن رسانه ها به ادبیات اقتصاد مقاومتی، ایجاد زبان عامیانه و فراگیر برای درک و پذیرش عموم مردم است. ساده سازی مفهومی و ایجاد ادبیات عامیانه از ضروریات ایجاد گفتمان اقتصاد مقاومتی است، که در سطح عملیاتی، همکاری عمومی مردم را به همراه می آورد.
تشویق مردم به سرمایه گذاری در فعالیتهای مبتنی بر مزیتهای رقابتی کشور، مانند صنایع نفت و پتروشیمی، معادن و کشاورزی و پرهیز از هیجانات مقطعی و آسیب زا، از جمله نقش های رسانه ها در این برهه است.
مقابله جدی با قیم مابی ناشی از فرهنگ اقتصاد دولتی، از دیگر وظایف رسانه ها است. رسوب فرهنگ ناشی از قریب به یک قرن اقتصاد دولتی، به طور ناخودآگاه رانت جویی و فساد خیزی را متوجه اقتصاد کرده است.
از آنجا که عصاره اقتصاد مقاومتی به مشارکت مردمی در نظام اقتصادی توجه دارد، وجود فرهنگ اقتصاد دولت زده در تعارض مستقیم با اهداف اقتصاد مقاومتی است. از اینرو زدودن این فرهنگ و تلاش در جهت تغییرات نگرشی در مدیران دولتی، به رفع موانع تحقق اقتصاد مقاومتی و تسریع در روند آن منجر خواهد شد.
مهمترین نکته، رانت زدگی در توزیع اطلاعات اقتصادی است که سالها قبل در قانون دسترسی آزاد به اطلاعات مورد توجه قرار گرفته است. اکنون که تهیه آیین نامه های مربوط به آن در دستور کار دولت قرار دارد، مناسب است مکانیزم های توزیع عادلانه اطلاعات، پیش بینی شوند. در زمینه نقش رسانه ها و اهمیت آن در نیل به اهداف اقتصاد مقاومتی، نکات فراوانی است، برخی از آنها در یادداشت بعدی خواهد آمد.
به عبارت روشن تر، بازنگری در عقلانیت موجود اقتصادی، شاه بیت تحقق الگوی اقتصاد مقاومتی است؛ که بدون شناخت مسائل و مشکلات نظام موجود، به درستی محقق نخواهد شد.
نقش رسانه ها در شکل دادن به گفتمان مورد نظر، بیش از هر چیز، به بازخوانی و مسئله شناسی رفتارها و تصمیمات موجود اقتصادی وابسته است.
بازخوانی علل ناکارآمدی برخی از تصمیمات و سیاست های معطوف به اصل 44 قانون اساسی و ادامه آن تا سطوح خرد، از قبیل نحوه پس انداز، هزینه کرد و رفتارهای معطوف به سرمایه گذاری در جامعه، از جمله محورهایی است که تجدید نظر در آن مستلزم عزم جدی رسانه ها و طرح مسئله نسبت به مبانی عقلانی آنهاست. هدایت فضای عمومی کشور به نقد عقلانیت موجود اقتصادی و فراهم آوردن زمینه های تجدید نظر در روش ها و رفتار های اقتصادی، از نقش های رسانه هاست.
طبعا در سطوح عالی تر نیز سیاستگذاران و مجریان اقتصادی در معادلات و مبانی موجود به تجدید نظر نیاز دارند؛ که ایجاد فضای نقد و تعاملات فکری از طرف رسانه ها، از عوامل مهم در ایجاد بسترهای لازم است.
توجه جدی و غیر تشریفاتی به اقتضائات بومی در نقد وضع موجود و طراحی سیاست های آتی، شکل دهی به بازار ها و شرکای جدید اقتصادی در سطوح بین المللی، فراهم آوردن زمینه های کسب و کار مولد و فرهنگ مالیاتی مبتنی بر مشارکت، از جمله محورهایی است که مطالبه گری رسانه ها و مردم می تواند در کشاندن آنها به دستورکار مدیران اقتصادی موثر باشد.
از دیگر ملاحظات مهم در پرداختن رسانه ها به ادبیات اقتصاد مقاومتی، ایجاد زبان عامیانه و فراگیر برای درک و پذیرش عموم مردم است. ساده سازی مفهومی و ایجاد ادبیات عامیانه از ضروریات ایجاد گفتمان اقتصاد مقاومتی است، که در سطح عملیاتی، همکاری عمومی مردم را به همراه می آورد.
تشویق مردم به سرمایه گذاری در فعالیتهای مبتنی بر مزیتهای رقابتی کشور، مانند صنایع نفت و پتروشیمی، معادن و کشاورزی و پرهیز از هیجانات مقطعی و آسیب زا، از جمله نقش های رسانه ها در این برهه است.
مقابله جدی با قیم مابی ناشی از فرهنگ اقتصاد دولتی، از دیگر وظایف رسانه ها است. رسوب فرهنگ ناشی از قریب به یک قرن اقتصاد دولتی، به طور ناخودآگاه رانت جویی و فساد خیزی را متوجه اقتصاد کرده است.
از آنجا که عصاره اقتصاد مقاومتی به مشارکت مردمی در نظام اقتصادی توجه دارد، وجود فرهنگ اقتصاد دولت زده در تعارض مستقیم با اهداف اقتصاد مقاومتی است. از اینرو زدودن این فرهنگ و تلاش در جهت تغییرات نگرشی در مدیران دولتی، به رفع موانع تحقق اقتصاد مقاومتی و تسریع در روند آن منجر خواهد شد.
مهمترین نکته، رانت زدگی در توزیع اطلاعات اقتصادی است که سالها قبل در قانون دسترسی آزاد به اطلاعات مورد توجه قرار گرفته است. اکنون که تهیه آیین نامه های مربوط به آن در دستور کار دولت قرار دارد، مناسب است مکانیزم های توزیع عادلانه اطلاعات، پیش بینی شوند. در زمینه نقش رسانه ها و اهمیت آن در نیل به اهداف اقتصاد مقاومتی، نکات فراوانی است، برخی از آنها در یادداشت بعدی خواهد آمد.
نظرات بینندگان