چگونه ممکن است اسلام، والسلام شود؟!/جوابیه جالب سیگار به منتقدانش
وبلاگ رفاقت های ماندگار نوشت: چشم ندارید ببینید! به این میگن دولت تدبیر و حال و هول…
دیروز با دوستم در هوای بارانی که پس از مدت ها رحمت خدا بر روی زمین جاری شده بود روانه خیابان شدیم، در راه سوار تاکسی سوار شدیم. راننده تاکسی زیر لب باخودش حرف میزد و لبخند ملیحی بر لبانش جاری می شد و هی میگفت به این میگن دولت تدبیر و حال و …
همین جوری که زمزمه می کرد به یکباره آهنگی گذاشت و بلند گفت این آهنگ ها هم که دیگه مجاز شدند و ما هم از دست این مسافرای غرغرو نجات داده اند.
از راننده تاکسی پرسیدم حالا مگه چی شده؟
راننده تاکسی: مگه خبر ندارید وزارت ارشاد بالاخره کولاک کرد به خواننده زن هم مجوز داد.
-عجب اینکه تا یک مدت پیش گفتند به کسی مجوز ندادند
راننده تاکسی: مگه وات ساپ ندارید خبرا سریع پخش میشه حالا چه درست باشه، چه غلط
حالا که مجوز دادند چشم ندارید ببینید! به این مگن دولت امید و انگیزه، دمشون گرم
– تک خونی زنان طبق قانون جمهوری اسلامی مجاز نبوده و اگرم وزارت ارشاد اینکار وکرده خلاف انجام داده
راننده تاکسی: آقا جمعش کنید شما خودتونم قبول ندارید، کجای قرآن و احادیث گفته حرام است؟
-امام صادق می فرماید: زن خواننده یا نوازنده ملعون است و هر کس درآمد آن را بخورد ملعون است و مزد او هم حرام است.
رسول خدا(ص) هم دراین باره گفتند: در شب معراج که به آسمان ها رفته بودیم در ملکوت زنی را دیدم که سر تا پایش تماما به شکل سگ بود و آتش از پایین اش داخل می شد و از دهانش خارج می شد از جبرئیل پرسیدم این شخص کیست؟
گفت: او زنی بوده که در دنیا آوازه خوانی یا نوازندگی می نمونده است.
-می دونستی خواننده آلبوم یه حرف جالبی رو هم زده اینم شما تایید می کنید؟
همه ما با صدای یک بانو که برای ما لالایی میخواند با موسیقی آشنا میشویم و آن بانو مادر ماست. بیایید تمامی بانوان را مثل مادر خود بدانیم و اجازه دهیم تا صدایشان شنیده شود.
راننده تاکسی: به هر حال وزارت ارشاد مجوز داده ما هم تابع قانونیم!
-همان طور که فرزندی می تواند اینقدر موضعش با پدرش فرق داشته باشد، پس وزارت ارشاد جمهوری اسلامی هم با وجود همچین افرادی می تواند به وزارت ارشاد غیر اسلامی در بیاید.
راننده تاکسی: خودمونیما ولی این مجوز خیلی چیزارو می تونه آزاد کنه، ولی فکر نکنم اینم بازی شون هست که مردم به جون هم بندازند و سرگرم کنند. تو این دولت هر روز سوژه ای برای مردم درست می کنند، مگه توهین به تاکسی دار ها رو یادت رفته؟
حق با شماست در بسیاری اوقات یک مسئله مهم و اصلی در کشور وجود دارد و همه بیاید همت کنند و سراغ این مسئله بروند؛ اما ناگهان می بینیم از یک گوشه ای صدای بلند می شود و یک مسئله حاشیه ای درست می کنند و ذهنها متوجه آن می شود و امکان ادامه حرکت از آنها گرفته می شود.
ازاین دولت خیلی کارها برامده تو این زمینه ها خبره هستند. اگه یادتون باشه پارسال هم قبل از ۲۲ بهمن مردم را سرگرم سبد کالا صفی کردند که یه جورای این مسئله مهم نظام کمتر دیده شود.
امسال هم که این جور که معلوم هست نوبت وزارت ارشاد هست که حرمت های مرزهای اعتقادی ایران اسلامی را نشان روی کرده که زیر سوال ببرد.
خدا عاقبتمون رو بخیر کنه…
وبلاگ حلقه خط شکن ها نوشت: خدا را در کدام حال بیشتر دوست داری!؟
روزی حضرت موسی به پروردگار متعال عرض کرد:«دلم می خواهد یکی از آن بندگان خوبت را ببینم.»
خطاب آمد:«به صحرا برو. آنجا مردی کشاوزی میکند. او از خوبان درگاه ماست.»حضرت به صحرا آمد و مردی را مشغول به کشاورزی دید.حضرت تعجب کرد که او چگونه به درجه ای رسیده است که خدا می فرماید او از خوبان ماست.
از جبریل پرسش کرد. جبریل عرض کرد:در همین لحظه خداوند او را امتحان میکند ،عکس العمل او را مشاهده کن.بلایی نازل شد که آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش را از دست داد.
نشست و بیلش را در مقابلش قرار داد و گفت:«مولای من،تا تو مرا بینا می پسندیدی من داشتن چشم را دوست می داشتم،حال که تو مرا نابینا می پسندی من نابینایی را بیشتر از بینایی دوست دارم.»حضرت دید این مرد به مقام رضا رسیده است.
رو کرد و به آن مرد فرمود:ای مرد، من پیغمبرم و مستجاب الدعوه. می خواهی دعا کنم خداوند چشمانت را شفا دهد؟
مرد گفت: خیر
حضرت فرمود چرا؟
گفت:آنچه مولای من برای من اختیار کرده بشتر دوست میدارم تا آنچه را که خودم برای خودم بخواهم.
یکی از ویژگی های متقین از دیدگاه مولای متقیان:
” نزلت انفسهم منهم فی البلاء کالتی نزلت فی الرخاء ”
در روزگار سختی و گشایش حالشان یکسان است.
یعنی در بلا و سختی به یاد خداوند هستند .
انواع بلا:
۱٫ازمایش و سختی ۲٫صحت نفس ۳٫سختی و رنج ۴٫مصیبت و افت ۵٫بی نسبی و غربت
این ویژگی در معنای اول به این منعاست که: در هر حالت سختی و اسانی به یاد خدا هستند .
"فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ”.
این ایه این مضمون را می رساند که: بعضی از مردمان هنگامی که در دریا مشکلی برایشان پیش می اید دعا می کنند و مخلص می شوند اما بعد از رهایی از مشکل دوباره شرک می ورزند.
"فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ”
این ایه نیز این مضمون را می رساند که : چون در انسان از ابتدا فطرت الهی وجود داشته در هنگام سختی ها مخلص می شود و به یاد خدا می اتفد.
در خطبه یک نهج البلاغه نیز امده است:خداوند پیامبران را برای این فرستاد تا ان حجاب بوجود امده و پرده را از روی فطرت انسان بردارد.
در روایتی نیز امده است : فرد نزد امام صادق امد و گفت :خدا کیست ؟
امام گفت : ایا تا به حال در کشتی گرفتار طوفان شده ای و در حال غرق شدن باشی و هنوز امید داشته باشی که فردی تو را کمک کند .ان فرد خداوند است.
وبلاگ یاداشت های بیداری نوشت: این مطلب را طلاب حوزه نخوانند!
ما در کشور عزیزمان دو جبهه ی اساسی و بسیار مهم و تاثیر گذار علمی و دینی داریم ؛ یک دانشگاه، دو حوزه علمیه.
یک جبهه تلاش در پیشرفت صنعتی و علمی جامعه ی اسلامی و دیگری تلاش بر گسترش و شناساندن بهتر اسلام ناب واجرای احکام اسلامی هستند .حال سوال این است صنعت چقدر توانسته با کار مبتنی بر علم و نیروی فارغ التحصیل دانشگاهی برای پیشرفت حکومت اسلامی خدمت کند.
حوزه علمیه چقدر توانسته است اسلام ناب و زندگی اسلامی را به اعضای جامعه مخصوصاً قشر جوان بشناساند و در عمل وارد بطن جامعه شود و جذب حداکثری را صورت دهد ؟
آیا وضع کنونی حجاب افراد جامعه، غرب زدگی فرهنگ برخی خانواده ها، آمار و ارقام مسائل اخلاقی، انحرافات رفتاری افراد جامعه ،نوع کسب روزی ، فسادهای اقتصادی، آمار طلاق و افزایش سن ازدواج، بیکاری و دیگر مسائل،نشانه ی موفقیت دو جبهه است یا خلاف این را ثابت می کند؟
آیا واقعاً وقتش نرسیده سرمان را بلند کنیم و یک تجدید نظر و یک بازنگری در به کارگیری و آموزش واقعی و به اندازه ی این دو جبهه برای پیشرفت اسلام و حکومت اسلامی انجام دهیم ؟
مگرهدف دانشگاه غیر از این است که ضمن آموزش علم مناسب و کارآمد ، افکار افراد را نیز آماده خدمت به جامعه و تلاش برای آبادانی حکومت اسلامی کند؟ آیا اکنون در واقعیت چنین است یا خلاف این؟
بهتر نیست همان گونه که حوزویان با تلاش، تعالیم دینی را یاد می گیرند در جامه ی عمل نیز درمسائل و مشکلات جامعه مستقیماً دخیل باشند؟ به راستی الان کدامین طلبه در عین طلبگی آستین بالا می زند و دست به کارگری می زند؟ شاید در ذهن شما این سوال پیش آید که هدف طلبه ورود به حوزه و یادگیری مسائل دینی و سپس هدایت امت است و بس! حال این سوال را با دو سوال پاسخ می دهیم؛ مگر هدف دین شکل دادن به دنیایی بهتر و آخرتی نیکوتر نیست؟
حضرت امیر المومنین علی (ع) بزرگ روحانیون، چاه می کندند، درخت می کاشتند، کشاورزی می کردند، و احتمالاً دام پروری می کردند ، مگر غیر این است؟!
در وضع کنونی جامعه اکثریت جوانان به روحانیت به عنوان یک شغل نگاه می کنند! چرا که وقتی یک جوان – مخصوصاً دانشجو- امنیت و تضمینی برای آینده اش ندارد باید اینگونه فکر کند.
وقتی با خود حساب و کتاب می کند که ؛ یک سال برای کنکور خوانده ، حداقل چهارسال دانشجو بوده و دو سال را در خدمت سربازی طی کرده و حال در نقطه ی صفر قرار دارد( بدون هیچ امیدی برای ساخت آینده اش) و گاه گاهی هم انگ بی عرضه گی به خاطربیکاری اش به او چسبانده می شود، حق بدهید که روحانیت را به عنوان یک شغل نگاه کند .
اینگونه نگاه یک خطر است !
از طرفی وقتی می بیند همتای او به هر طریقی وارد حوزه شده و در یک برهه ی زمانی کمتر ، علمش را به اندازه ی او فرا می گیرید ، یک حداقل مزایایی (هرچند کم ) دریافت می کند ، خدمت سربازی اش را نیز در حوزه ی مربوط به علم و کار خود و به دور از هرگونه اضطراب و خطرات جانی سپری می کند ، حتی شرایط ازدواج او نیز فراهم تر است و به نحوی تا آخر عمر زندگی اش را از طریق علمی که آموخته تامین می کند و در یک نگاه کلی هم دنیا را دارد و هم آخرتش را ، خود را بازنده می پندارد !
حال سخن این است که مطمئناً طولی نمی کشد چندی بعد قشری که بخاطر وضع نا بسامان اجتماعی و اقتصادی آسیب دیده هستند دچار یک دین زدگی خواهند شد . چرا که جوان تحصیل کرده نه تنها نمی تواند علم و فن خود را عرضه کند بلکه در تامین هزینه های زندگی خود نیز دچار مشکل خواهد شد و به قولی دنیای خود را از دست خواهد داد و چه بسا با انحرافاتی که وجود دارد آخرت خود را نیز از دست بدهد . و این دقیقاً خلاف اهداف دین و وظایف متولیان دینی است .
از سوی دیگر با نگاهی به زندگی کم دغدغه ی یک طلبه ی امروزی، ناخود آگاه سمت و سوی انگشت اتهام این شکست های او به سمت روحانیت و حوزه ی علمیه و در نهایت به سمت اسلام نشانه خواهد رفت!
دست به کار شوید و به فکر آینده و آبروی اسلام باشید.
حاج اقا تهرانی: وقتی منکر معروف می شود و معروف منکر آن وقت است که اسلام، والسلام !
وبلاگ صادق انلاین نوشت :خمپارهی شصتم باش!
کلاس آموزش رزمی داشتیم. درس خمپاره و انواع آن. مربی یکی از آنها را بالا گرفته بود و توضیح میداد:
اینکه میبینید، اینقدر شازده است و مؤدب و سر به زیر، جناب خمپاره ۱۲۰
است. خیلی آقاست. وقتی میآید پیشاپیش خبر میکند، پیک میفرستد، سوت می
زند که برادر سرت را ببر داخل سنگر من آمدم، خورد و مرد پای من نیست،
نگویید نگفتید!
سپس آن را گذاشت زمین و خمپاره دیگری را برداشت و گفت: این هم که فکر
میکنم معرف حضور آقایان هست. نیازی به توضیح ندارد، کسی که او را
نمیشناسد خواجه شیراز است. همه جا جلوتر از شما و پشت سر شما در خدمتگزاری
حاضر است. شرفیاب که میشوند محضرتان به عرض ملوکانه میرسانند منتها دیگر
فرصت نمیدهند که شما به زحمت بیفتید و این طرف و آن طرف دنبال سوراخ موش
بگردید! با اسکورتشان همزمان میرسند.
نوبت به خمپاره ۶۰ رسید، خمپارهای نقلی و تو دل برو، خجالتی، با حجب حیاء، آرام و بیسر و صدا. دلت میخواست آن را درسته قورت بدهی. اینقدر شیرین و ملیح بود: بله این هم حضرت والا «شیخ اجل»، «اگر منو گرفتی»، «سر بزنگاه»، «خمپاره جیبی» خودمان ۶۰ عزیز است. عادت عجیبی دارد، اهل هیچ تشریفاتی نیست. اصلاً نمیفهمی کی میآید کی میرود. یک وقت دست میکنی در جیبت تخمه آفتابگردان برداری میبینی، آ آنجاست! مرد عمل است. بر عکس سایرین اهل شعار نیست. کاری را که نکرده نمیگوید که کردهام. میگوید ما وظیفهیمان را انجام میدهیم، بعداً خود به خود خبرش منتشر میشود. هیاهو نمیکند که من میخواهم بیایم. یا در راه هستم و تا چند لحظه دیگر میرسم. میگوید کار است دیگر آمد و نشد بیایم، چرا حرف پیش بزنیم برای همین شما هیچ وقت نمیتوانید از وجود و حضور او با خبر بشوید. اول میگوید بمب! بعد معلوم میشود خمپاره ۶۰ بوده است.
وبلاگ امر به معروف نسیم نوشت: به کوری چشمت ما امسال هم پرشور می آییم
بهمن ماه آمد و روز ۲۲ بهمن نزدیک است و آن روز، روز خروش ماست…
ما می آئیم و اینبار پر شور تر در این راهپیمایی شرکت میکنیم …
وبلاگ خنج باستان نوشت: جوابیه سیگار برای منتقدانش! من هم فوایدی دارم
اندر فواید سیگار:
۱- سیگار کشیدن باعث میشه شما هرچه سریعتر از شر سلامتی و زندگی به امید خدا خلاص بشید و بتونید پا به عرصه های جدیدتری از جمله جهان آخرت بگذارید و تجربه های جدیدی رو کسب کنید !
۲- وقتی سیگار بکشین یه سرفه هایی میکنین به خدا همچین سرتون حال میاد انگار قولنج ریه تون رو گرفته باشن یعنی ششتون حال میاد !
۳- اونایی که سیگاری هستن بعد از یه مدت متوجه میشن که روابط عاطفی عمیقی با چای و نسکافه پیدا کردن ! …
۴- اگه سیگاری بشین برای مواقع بیکاری، بیعاری، بیخوابی، بیداری ،بیزاری، بیذاتی، بیماری سیرابی، لیوانی، خوشحالی، ناراحتی و سایر مواقع بهترین امکان رو در اختیار دارین !
۵- اگه سیگاری بشین دارای روابط اجتماعی درخشان میشین و میتونین دوستان جدید و زیادی از نوع خفن دودی پیدا کنین !
۶- وقتی شما جزء خریداران سیگار باشین دوستانی رو پیدا میکنین که از بس دوستتون دارن شما رو به شکل شیرینی میبینن و درک نوع دوستی به شما بسیار عمیق تر خواهد بود !
۷- اگه سیگاری بشین توی محیط های سربسته و عمومی از دست سیگاری ها حرص نمیخورین و این خودش باعث میشه آرامش اعصاب داشته باشین !
۸- وقتی سیگاری بشین، میتونین توی مسابقه جهانی ترک سیگار شرکت کنین و کلی پول به جیب بزنین !
۹- اگه سیگاری بشین، وقتی با اقوام و دوستان به پیک نیک میرین موقع روشن کردن آتیش میتونین روش روشن کردن کبریت در میان باد و بوران رو به اونا نشون بدین و خودتون رو به عنوان یک قهرمان ملی معرفی کنید !
۱۰- اگه سیگاری بشین با سوپری سر کوچتون بیشتر رفیق میشین طوری که اگه یه روز نرین سراغش دلش براتون تنگ میشه !
۱۱- اگه مخفیانه سیگار بکشین میتونید با کوچه پس کوچه های اطراف خونه پشت بام، زیر زمین و دیگر جاهایی که تا حالا زیاد بهشون توجه نکردین یا لازم نیست اسمی ازش برده بشه بیشتر آشنا بشین !
۱۲- وقتی مخفیانه سیگار میکشین با ادوکلن، عطر و دئودورانت های ارزون قیمت و همچنین انواع آدامسهای p.k، خروس نشان، relax و غیره آشناتر میشین و احساس می کنید (البته خودتون) به آدمی خوشبو با دندونای سفید مبدل شدین !
۱۳- هرچه بیشتر سیگار بکشین راحت تر میتونین از شر پولهایی که توی جیبتون سنگینی میکنه راحت بشین !
۱۴- اگه سیگاری بشین توی شهرای بزرگ که هوای آلوده دارن راحتتر میتونین زندگی کنین و مشکل آلودگی هوا آنچنان آزارتون نمیده !
انجمن وبلاگ نویسان جهرم نوشت : موج جوانان ولایی؛لبیک یا امام خامنه ای . . .
من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم.
چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید.
اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید.
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد.
سیّدعلی خامنهای
۰۱/۱۱/۹۳
حتماً می خواید بگید که آقا(امام خامنه ای(دام ظله) این نامه را برای جوانان اروپایی نوشته و مورد خطابشان شما نیستید!!!
چرا؟ ما جوانان ایرانی هم مورد خطاب هستیم . . .
اگر نه! پس چرا جوانان با شنیدن چند جمله ساختگی ذهنی و شایعات به سمت و سوی غیراسلام واعتقادات شون کشیده میشوند؟!
اگر نه! چرا جوانان با دیدن فیلم و عکسهای ساختگی دست از باورهای خود کشیده و قبول می کنند؟!
اگر نه! چرا اجازه می دهند هر بی سرو پایی به مقدسات، اهل بیت(ع) و پیامبر عظیم الشأن مان جسارت و توهین کنند؟!
اگر نه! . . .
اینجاست که ما باید نه تنها در فضای مجازی به رهبر و ولی فقیه زمانمان لبیک بگوییم بلکه در عمل و واقعیت هم گوش به فرمان ایشان باشیم و با بصیرت، آگاهی، اتحاد و همبستگی و پیروی همه جانبه از رهبر عزیزمان، نقشه و مکر استکبار ستیزان و دشمنان قسم خورده اسلام نقش بر آب کنیم.
از تمامی وبلاگ نویسان و فعالان سایبری پیرو خط ولایت خواهشمنداست تا با تغییر دادن عنوان در وبلاگشان به این موج بپیوندند.
از ۱۲ بهمن لغایت ۲۲ بهمن ماه عنوان وبلاگ شخصی و گروهی خود را به عنوان«لبیک یا امام خامنه ای» تغییر داده ودر قسمت نظرات این پست بیعت دوباره خود را و لبیک گویی به امام خامنه ای اطلاع دهید.
وبلاگ نماز،پرواز روح…. نوشت: از باده ی او عاشق و دیوانه شدم!
در نماز است که دل کعبه ی حاجات شود
غرق شادی و شعف غرق مناجات شود
در نماز است که دل سوی مقامات رود
به هواخواهی او بهر ملاقات رود
در نماز است که جانها همه پروانه شوند
مست از باده ی او عاشق و دیوانه شوند
ذکر حمدش همه گویای مسلمانی توست
مهر تایید سجودش روی پیشانی توست
در رکوعش همه از عشق سخن میگویی
در سجودش همه از یار مدد جویی
قل هو الله احد شاهد یکتایی اوست
ذکر الله الصمد شرح بی همتایی اوست
جوشش دل همه با یاد تو آرام شود
و موذن همه با عشق تو بر بام شود
آنکه هر صبحی و هر شام برد نام تو را
پیک ایزد دهدش مژده و پیغام تو را
آنکه او داد همه نور سماوات مرا
خواهدم رست ز هر بند مکافات مرا
مطرب عشق عجب شور و نوایی دارد
ذکر الله عجب حال و هوایی دارد
خلوتم پر شده از عطر نماز
بادم گرم تو ای مونس راز
آنچه داریم در این عصر نیاز
به یقین دان که نماز است نماز
نویسنده:سوسن نعمت الهی
وبلاگ آسمانیان نوشت: فقط بخاطر وظیفه بر میخیزم
زندگی در نظرم مسخره می آید …
چه پیروزی هایش چه شکست هایش …
چه حیات و چه مماتش … و چه دلخوشی هایش !
چه امید بستن به ارزو ها و چه ترس از قضا و قدر …
همه و همه در نظرم مسخره می آید .. !
به هیچ چیز و هیچ کس دلخوشی ندارم
از هیچ چیز و هیچ کس امید و انتظاری ندارم
فقط بخاطر وظیفه بر میخیزم
و بخاطر وظیفه زندگی میکنم …
والا حیات بر من سنگین و غیر قابل تحمل بوده است …
باشگاه وبلاگ نویسان فارس نوشت: مسابقه بزرگ جمله نویسی فجر بیداری
آتش نمرودیان را گلستان خرم ساخت.
موسایی بود که فرعون را در کام موج انقلاب، غرق کرد و "بنی اسلام” را به ساحل نجات "جمهوری اسلامی” رهنمون گردید.
امام آمد
چراغ بادیه ی ظلمت شد و خلیل حادثه ی ایمان.
"ذلت ایران” را به "عزت اسلام” مبدل ساخت و سرها و گردن ها را درمقابل ابرجنایتکاران، همچو قله های رفیع، برافراشته ساخت و برگه ی بدهکاری مستضعفین را در برابر قدرت های استکباری، به برگه های طلبکاری مبدل کرد و موازنه ها را در منطقه و در سطح جهان برهم زد و طرح نو در انداخت و دنیایی جدید ساخت و اسلام را به عنوان "نیروی سوم” در سطح جهان مطرح نمود…
امام آمد…
شوکت دروغین و جبروت پوک و پوچ جباران را در هم شکست و زمین افتادگان محروم، و لگدمال شدگان مظلوم را به اوج شکوه و شوکت رساند. آمد و سیلی "اسلام” را بر صورت "کفر” نواخت و با مشت و بازوی "حق”، بر فرق و دهان "باطل” کوبید.
انقلابمان پیش رفت – و می رود – ولی نه به بهای کم، که به قیمت هزاران شهید و جانباز و مفقود و اسیر.
و … اینها بود گوشه ای از میوه های روئیده بر شاخسار زمان در "۲۲ بهمن” که با بذرافشانی باغبان بزرگ خیر و برکت و حق و آزادی، یعنی امام امت، فرا دست آمده است.
یاد آن روز آفتابی جاودان، و ثمرات "یوم الله” بزرگ و خونرنگ ۲۲ بهمن افزون باد.
و اینک رسالت ما جوانان انقلابی و پیرو خط ولایت
انجمن وبلاگ نویسان جهرم از شما دوستان عزیز دعوت می کند که در مسابقه جمله نویسی«فجر بیداری»شرکت کنید و جایزه بگیرید.
بهترین جمله ها درباره واژه ها وموضوعهای زیر در روزهای دهه مبارک فجر
این واژه ها عبارتند از: :
انقلاب
بهمن ۵۷
مردم ایران
بصیرت
عاشورا
روزهای فراموش نشدنی
بسیج مردمی
رهبرم پاره تنمم
شرکت کنندگان عزیز می توانند جملات (برگرفته از ذهنیت و احساسات شخصی) خود را در قسمت نظرات، به شماره پیامکی ۰۹۳۰۷۹۱۵۱۹۷ و همچنین ایمیل kalamefars@chmail.ir از ۱۲ بهمن لغایت ۲۲ بهمن ماه با ذکر مشخصات ارسال نمایند.