کد خبر: ۶۸۷۳۷
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۸ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۴
شصت و پنجمین معجون وبلاگی شیرازه؛

هرچی دوست داری آرایش کن، اما.../ فراخوان مهومونی خودومونی «من و خدا»

در شصت و پنجمین قسمت از معجون وبلاگی، منتخبی از مطالب وبلاگ نویسان فارس در موضوعاتی از قبیل «حزب سازی جریان فتنه با برچسب "ندا"!»، «دلیل بیزاری مردم ایران از احکام عرب های سعودی» و موضوعات دیگر منتشر شده است.

شیــــــرازه: وب نویسان فعالی در سراسر استان فارس هستند که وبلاگ های آن ها از سطح بالایی برخوردار است. محتواهای خواندنی این وبلاگ ها گرچه مشتری خاص خود را دارد اما به منظور معرفی هر چه بیشتر، شیـــرازه در نظر دارد به صورت هفتگی گزیده بهترین های وبلاگی را در قالب «معجـــون وبلاگی» تقدیم شما خوانندگان گرامی نماید.

یقیناً مطالب بسیاری زیادی در فضای وبلاگی کشور وجود دارد که شایسته بهترین ها هستند، لذا گلچین این مطالب به معنای نادیده گرفتن زحمات دیگر وبلاگ ها نمی‌باشد. بر این اساس تمامی وبلاگ نویسان عزیزی که مایلند مطالب آنان منتشر شود می توانند به منظور معرفی وبلاگ خود، مطالب تولیدی خود را از طریق ارسال نظر در زیر همین مطلب یا از بخش ارتباط با ما ارسال نمایند.

وبلاگ پیشگامان حجاب نوشت: فرق چادر و بی چادر؟!

چند روز پیش می خواستم برم خرید یکی از همکلاسی هایم از من خواست که همراهم بیاد و من هم قبول کردم.

این همکلاسی عزیز من از لحاظ پوشش و حجاب و حتی نوع رفتار، کاملاً با من متفاوت هست. البته این موضوع باعث نمی شود که من درباره اش فکر بدی کنم یا خدایی ناکرده نسبت بهش سوء ظنی داشته باشم.

javanenghelabi-ba-hejab-15

حالا تصور کنید من چادری و محجبه و دوستم با پوششی نا مناسب. با هم بیرون رفتیم. چشمتون روز بد نبینه، هر قدمی که بر می داشتیم یه متلک آبدار نثار ما می شد از بچه ی کوچیک گرفته تا آدم های مسن و من شدیداً آشفته و ناراحت شده بودم.

خلاصه گذشت و روز بعدش دوباره قرار شد که من بیرون برم. از قضا این همکلاسی بزرگوار دوباره از من خواهش کرد که باهام بیاد بیرون و منم قبول کردم اما این بار ازش خواهش کردم که یه بارم شده چادر بپوشه و بیاد، ایشون هم بدون هیچ مقاوتی پذیرفت.

این دختر همون دختر دیروزی با همون آرایش نا مناسب بود و تنها تغییری که کرده بود چادر سیاهی بود که روی شونه هاش انداخته بود. شاید باورتون نشه اما از متلک و حرفهای نیش و کنایه دار هیچ خبری نبود و ما با آرامش همه ی کارهامون رو انجام دادیم و برگشتیم.

شب با همکلاسیم صحبت کردم و ازش خواستم که اتفاقات دیروز و امروز رو با هم مقایسه کنه.

وقتی که خوب فکر کرد برگشت به من گفت: یعنی رفتار امروز بقیه بخاطر چادری بود که من فقط روی شونه هام انداخته بودم؟!

منم بهش گفتم آره دختر خوب.

پس دلیل اینکه اینهمه تو همیشه به من چادر پوشیدن رو پیشنهاد می دادی همین بود؟!

آره دقیقا همین بود.

من از امروز می خوام چادر بپوشم فقط یه مشکلی هست.

چه مشکلی؟!

چادر پوشیدن خیلی سخته و من نمی تونم با وجود چادر مرتب باشم و تعادل داشته باشم. دوست خوبم ما انواع و اقسام چادر داریم که پوشیدنشون هم خیلی راحته مثل: چادر شالدار، جلابیب، ملی،دانشجویی و…

فردا ی اون شب با هم به بازار رفتیم و یه چادر دانشجویی برای دوستم خریدیم.

حالا همکلاسی منم چادری شده و از این بابت خوشحاله…

ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است              ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است

وبلاگ ایران اسلامی نوشت: حزب سازی جریان فتنه با برچسب "ندا" !

000734

محمد حسین صبوری/ چند وقتی است که شاهد حرکتی لایه ای توسط جریان موسوم به اصلاحات هستیم که تحت عنوان "ندا" وعده ی نسل جدیدی از اصلاحات را می دهد.

با نگاهی کوتاه اما گذشته نگر به مؤسسان و نطق نظراتشان پیرامون اساس فعالیت در این حزب نو و خودساخته، می توان تفسیر و تحلیلی مختصر را پیرامون این موضوع بدست آورد. مقایسه دلایلی که از سوی فرمانداران "ندا”برای تأسیس طرح می شود در کنار مواضع و اقدامات پیشین این افراد، پارادوکسی برجسته را برای همگان آشکار می سازد که هیچ نوع همخوانی و قرابت بین شان یافت نمی شود!

نمونه ی بارز این انگاره، به شخص «محمدصادق خرازی» (بعنوان مؤسس) برمی گردد که روند فعالیت فعلی اش با گذشته وی قرابتی که ندارد بلکه، تفاوتی زمین تا آسمان را نشان می دهد!

پیگیری دیدگاه های اخیر آقای خرازی بر این فرضیه که او در پی القای تعدیل عقاید شخصی خود به مخاطب است، صِحه می گذارد.

خرازی و هم قطاران فعلی اش نظیر سجاد سالک و رضا شریفی و دیگر افراد حاضر در هستۀ اولیه این تشکل (که عمدتاً از فعالین حزب منحله مشارکت و فتنه ۸۸ می باشند) دائماً بر این نکته که نسل دوم اصلاح طلبان قصد دارد در چارچوب قانون و بدون خروج از چارچوب نظری و عملی نظام جمهوری اسلامی حرکت کند، تأکید دارند!

گویا ضربه ای محکم  بِسانِ پُتک بر سر افراطیونی خورده باشد که از ردیف رادیکال ترین افراد کشور, عده ای قَبای چارچوب مداری بر تَن کرده اند…

اصلاح طلبی و اصلاحات که از ابتدای عَلم شدن، با هدف براندازی نرم پا به اجتماع نهاده و پی ریزی این تفکر با دیدگاه سکولاریزه کردن جامعه دینی ایران صورت گرفت، حال به یکباره قصد پوست اندازی کرده! آن هم نه توسط نسل جدید سِنی، که بدست براندازانی نظیر مشارکتی ها و سربازان پروژه ی کودتای ۸۸!

اصلاحات که پس از شکست در انتخابات دهم ریاست جمهوری، چاره ی بازگشت قدرت را در کودتای مخملی و بازی در زمین اپوزیسیون خارجی دانست، خواسته یا ناخواسته، چهره ی ۳۰ سال پنهان شده پشت ظواهری چون "اصلاح دینی”، "دموکراتیزاسیون”، "روشنفکری”، "جامعه مدنیگ و گملی گرایی” خود را عَیان ساخته تا عملاً تمام قدرت و آبروی خود را خرج پیروزی در این پروژه کند؛ فَوقعَ ما وَقَع.

13130_766

پس از وقایع فوق الذکر، به گونه ای بازگشت به عرصه ی فعالیت سیاسی – اجتماعی مقبول و درون نظامی، مرحله ای دشواری به خود دید و بازگرداندن اعتماد از دست رفته نسبت به این جناح (!!)، طالب معجزه ی بزرگ بود.

فضا به نوعی پیش رفت که فارغ از تحلیل ها در محیط رسانه ای جریان رقیب، تئوریسین هایی از داخل همین جریان نیز، رأی به مرگ سیاسی اصلاحات داده و چاره را در دَمیدن روح تازه (تنفس مصنوعی) و یا رونمایی از نسخه ای در ظاهر جدید دانستند.

اساساً پروسه ی تنفص مصنوعی، با فرض بر اینکه نتیجه دهد، فرایندی زمان بر و بلند مدت را طی خواهد کرد.

اما با وجود اینکه تأسیس و مانور برای تشکل و حزبی نوپا در نظام ایران به سهولت امکان پذیر است، فرایند چینش اعضاء، به خودیِ خود تهدیدها و فرصت هایی را پدید خواهد آورد.

مختصراً از تهدید می توان به اختلاف نیروهای رادیکال گذشته با نیروهای به ظاهر تواب(!)؛ و از فرصت، به جذب نیروهای تازه و جوان، با شعارهای بِروز تر نام برد.

اما در تبیین وضعیت فعلی جریانی که به اصلاحات مشهور است، می توان به چند نکته اشاره داشت:

۱ . از سویی این دیدگاه در اقدامی هماهنگ، سعی در پیاده کردن هر دو استراتژی مذکور دارد؛ به گونه ای که از یک سو شاهد تلاش ها در جهت به فراموشی سپردن اقدامات ننگین خود در گذشته و ایجاد انگاره «شتر دیدی ندیدی…» با ابزار های مختلفی همچون مظلوم نمایی و عادی نشان دادن روابط اجتماعی سَران و محکومان فتنه میباشد. (پیام های پیاپی محمد خاتمی از سالگرد ازدواج بازیگران دسته چندم سینما گرفته تا فوت بزرگان، بایکوت خبری حماسه ۹ دی ماه و فجایع ۸ ماه آشوب های خیابانی، حضور رئیس دولت اصلاحات در جمع های کم تعداد و خصوصی و پوشش گسترده رسانه ای و…)

۲ . در سویی دیگر نیز، عده ای از همین جریان و با همین سوابق به سمت تبری جویی از اقدامات گذشته ی خود و همراه و هم پیمانان دیرین خویش، مدعی صلح و آرامش چارچوبی و مُعترف به خشونت طلبی رادیکالی شان شده اند. (نمونه آن: تشکیل حزب "ندا” و مواضع مؤسسین آن)

باشگاه وبلاگ نویسان فارس نوشت: چک های خدا سر وقت پاس می شود…

قُل لِلمُؤمِنینَ یَغُضّوا مِن اَبصـرِهِم؛

یک مرد باغیرت قبل از داشتن زنی با حجاب، چشمی با حجاب دارد!

و به مردان مومن بگو؛

تا چشم های خویش را از نگاه ناروا بپوشند!

جاده جوانی لغزنده است.کمربند ایمان را محکم ببندیم و در برابر نگاه حرام احتیاط کنیم نلغزیم.

مراقب باشیم که دوربین خدا همیشه در حال عکس گرفتن است.

imagesCANIUP1K

فقط یه نگاه را برگردان

چشمت را ببند

با خدا معامله کن…

باشگاه وبلاگ نویسان نسیم نوشت: دلیل بیزاری مردم ایران از احکام عربهای سعودی

کشتار حجاج ایرانی

شاید مهمترین خاطره ناخوشایند مردم ایران از نظام سیاسی سعودی در سالهای پس از انقلاب جنایت بدیهی دولت عربستان در ۱۳۶۶ علیه حجاج ایرانی خانه خدا است. در ۹ مرداد سال ۶۶ نیروهای نظامی سعودی به تظاهرات حجاج بیت الله الحرام علیه آمریکا و اسرائیل حمله کردند که در خلال آن ۴۰۲ نفر کشته شدند که ۲۷۵ نفر از آنان زائران ایرانی بودند. این رخداد علاوه بر اینکه به بروز بحران در روابط دو کشور منجر شد، خاطره ای بسیار تلخ را از دولت سعودی در ذهن ایرانیان به جای گذاشت.

مجله اینترنتی وبگردی

خصومت ورزی با ابزار حج

این اولین بار و آخرین باری نبوده است که رژیم سعودی با کینه و بغض نسبت به مردم ایران، عمل کرده است. در واقع تراژدی مراسم برائت از مشرکین دهه ۶۰ احتمالا اوج این کینه ورزی به حساب می آید. رویکردی که در سال های بعد نیز با صورت های مختلف علیه زوار ایرانی وجود داشته و حتی باعث بروز برخوردهایی میان مقامات دو کشور شده است.

اعدام شهروندان ایرانی

ترویج وهابیت در میان زوار ایرانی و توهین به مقدسات شیعیان موضوعات دیگری اند که بارها موجب اعتراض زائران ایرانی شده است. اعتراضی که حتی برای برخی از زائران محکومیت و زندان در این کشور را به دنبال داشته است. دولت عربستان همچنین در سال های گذشته اقدام به محاکمه و اعدام شهروندان ایرانی کرده است. این افراد عمدتا حجاجی بوده اند که از برخی قوانین سختگیرانه در این کشور اطلاع نداشته اند. این اقدامات دستگاه قضایی عربستان همواره مورد اعتراض ایران بوده است.

تعرض به زائران نوجوان ایرانی

اخیرا نیز موضوع تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده مورد توجه رسانه ها قرار گرفته و موجی از اعتراضات را در میان مردم ایران بر انگیخته است.  بر اساس روایت معاون وزیر خارجه ایران، هفته دوم تعطیلات نوروز، به هنگام بازرسی از یک کاروان عمره ایرانی، مأموران متخلف مذکور به بهانه مشکوک‌شدن به دو نوجوان ایرانی، آنها را از بقیه جدا کرده و در بخش دیگری مورد بازرسی بدنی قرار دادند که در اثنای بازرسی، سایر افراد کاروان متوجه شدند که مأموران خاطی قصد آزار و اذیت جنسی آن دو نوجوان را داشته‌اند.

حمایت از قدرت های دیکتاتور منطقه

کشتار در یمن که مورد اعتراض شدید کشورمان قرار گرفته است و این روزها از مهمترین موضوعات مورد انزجار ملت ایران است.

حراج نفت برای مقابله با ایران

ایران و عربستان سعودی هر دو از تولیدکنندگان عمده نفت در جهان هستند و به تبع این ویژگی در طول دوران اهمیت یافتن نفت در سیاست بین الملل، میان دو کشور رقابت های قابل توجهی در جریان بوده است. تفاوت راهبرد انرژی در عربستان همراه با بازار های مشترک باعث شده تا در دهه های اخیر اختلافات قابل توجهی میان عربستان و ایران وجود داشته باشد. عربستان همچنین در جریان تحریم نفت ایران، با افزایش تولید خود تلاش کرد تا از توان اثر گذاری نفت به عنوان یک ابزار اعمال فشار به غرب، برای ایران بکاهد.

مسئله پرونده هسته ای نیز موضوع دیگری است که نگاه منفی مردم ایران به حکومت سعودی را طی سال های اخیر تشدید کرده است. مقامات سعودی در موضعگیری هایی آشکار علیه برنامه هسته ای ایران از یک سو و مذاکرات ایران با ۵+۱ در این زمینه از سوی دیگر، نشان دادند که تا چه میزان با پیشرفت و توسعه همسایه قدرتمند شمالی خود، بیمناک اند. رویکردی که دولت سعودی و لابی عربی در ایالات متحده را یک بار دیگر دربرابر ملت ایران قرار داد.

مقابله سیاسی با دیپلماسی ایرانی

علاوه بر برخوردهای مستقیم حکومت عربستان با مردم ایران، مواضع این کشور در قبال موضوعاتی مانند پرونده هسته ای ایران، بیداری اسلامی و به طور کلی موضوعات منطقه ای و بین المللی، زاویه دیگری از خصومت پادشاهی سعودی با ایران است.

کلام فارس نوشت: گفتگویی خودمونی شاگرد با معلم وبلاگ نویس

این بار باشگاه وبلاگ نویسان فارس با توجه به فرا رسیدن روز معلم به سراغ معلمی رفت که به تازگی فضای برای نوشتن در فضای مجازی پیدا کرده است. باشگاه وبلاگ نویسان فارس روز معلم را به تمام معلمان دلسوز تبریک عرض می نماید و در ادامه گفتگویی صمیمی بین معلم و دانش آموزش وبلاگ نویس را خواهید خواند.

1111

لطفا خودتان را معرفی کنید:

سوسن نعمت الهی سروستانی هستم دبیر زبان و ادبیات فارسی دبیرستان های دخترانه سروستان

از چه زمان با فضای اینترنت آشنا شدید؟

در دوران دبیرستانم با اینترنت و فضای مجازی آشنا شدم و حدود یک سال است که به طور جدی فعالیت دارم و امسال هم شروع به وبلاگ نویسی کردم.

شروع فعالیتم با وبلاگ نماز، پرواز تا روح بوده که در این وبلاگ اشعار خودم کار میکنم البته در چند وبلاگ عمومی نیز کار کردم.

در چه سالی وارد آموزش و پرورش شدید؟

سال۱۳۸۴به استخدام آموزش و پرورش در آمدم.

بهترین خاطرهایی که از کلاس درس دارید چی بوده؟

خاطره که خیلی زیاد است اما به یاد دارم که در یکی از سوالات امتحانی ادبیات سال دوم متوسطه پرسیده بودم؛

رودکی که بود؟ خلاصه ایی از زندگیش را بنویسید؛

دانش آموزی جواب داده بود که رودکی رود کوچکی است که از البرز سرچشمه میگیرد!

در جایی دیگر پرسیده بودم که اولین منظومه ایی که نیما سروده بود چه بود؟

دانش آموزی نوشته بود منظومه شمسی!

یادم می آید دانش آموزی هنگام قرائت متون فارسی ابراهیم ادهم را ابراهم یک دهم خواند!!

خاطرات زیاد هستند انشا الله که آینده در وبلاگم به سمع و نظر دوستان خواهم رساند.

بهترین درسی که در طی دوران معلمی آموختید بیان کنید:

این که اگر پاسخ سوالی را نمی دانم حاشیه نرم و صادقانه بگویم نمی دانم، می پرسم و جوابتان را می دهم.

از دیدگاه شما معلم نمونه چه کسی است؟

معلم علاقمند به رشته مورد تدریس معلمی دلسوز و مهربان و معلم که نسل امروز را ماهی گیر کند نه خوراک یک روز آنها را فرهم کند.

چه صحبتی با فرهنگیان وب نویس دارید؟

حتما به فضای مجازی سری بزنند و وب نویسی را از همین الان آغاز نمایند تا بدین وسیله با افکار و اندیشه های هم نوعان خود آشنا شوند.

چگونه با وب نویسی آشنا شدید؟

به کمک یکی از دانش آموزانم که مدیر وبلاگ آسمانیان هست، که خیلی دوست دارد همه را وارد این فضا کند وبلاگ نویسی را آموختم و در حال حاظر در حدی که نیاز باشد مهارت دارم.

چه شد که با این همه مشغله تدریس تصمیم گرفتید وبلاگ نویسی کنید؟

اصولا علاقه دارم دیگران نیز از آموخته های خودم بهرمند سازم و لذتش را با دیگران تقسیم کنم.

از مسئولین مجازی استان چه انتظاری دارید؟

تا جایی که من اطلاع دارم فضای مجازی استان فعال هست البته اگر مسئولین سعی کنند فرهنگیان را بیشتر با این فضا آشنا کنند و وبلاگ نویسی را آموزش دهند قطعا مثمر ثمر است در بین فرهنگیان افراد زیادی هستند که شاعر، نویسنده، طنزپرداز و… هستند اگر اینها با این فضا آشنا شوند میتوانند با ساخت وبلاگ مطالبشان را در اختیار مردم بگذارند.

گفتید شاعر هستید روزانه چقدر وقت برای نوشتن شعر می گذارید؟

شاعری به نظر بنده وقت و ساعت مشخص نمی خواهد یک کار تمام وقت در خواب و بیداری سرگرم اندیشه های دور و دراز شعرهایم هستم.

اگر امکانش هست یکی از اشعارتون رو برامون بخونید:

این شعر تازه نوشتم:

یک شب مرا مهمان آن زلف دوتا کن                   در باغ سرخ آرزو یک دم رها کن

یک شب نصیبی زان دو لعل آتشین بخش            صد عاشق دلخسته را غرق صفا کن

یک شب بیا و گوشه تنهاییم را                         با نرگس مستانه ات ازغم رها کن

یک شب چو باران باش بر خاک وجودم                این عاشق دیرینه را غرق صفا کن

یک شب که یاران خلوتی کردند با هم                       از نو حکایت قصه ی مهر و وفا کن

یک شب که سر اندر گریبان داری ای دوست        شرح غم جاندوز با باد صبا کن

یک شب که از نامردمی ها سیر گشتی             جان را معطر از وجود مرتضی کن

ای باده نوش بزم توحید و محبت                       رحمی به حال عاشق بی ادعا کن

البته اشعار طنزهم مینویسم

در مورد کلمات زیر هر چه به ذهنتان می رسد بگویید:

نعمت الهی:نعمت الهی ست

وبلاگ:چیزی که همیشه کمبودش را حس می کردم

مدرسه:تعطیل شدنش=نیستی

شعر:بدون آن لحظه ایی نمیتوانم زندگی کنم

عشق:کیمیای هستی

آرزو:این که آرزویی نداشته باشم

ماه رجب:روزه های قضایم را باید بگیرم

در آخر صحبتی دارید بیان کنید: با آروزی موفقیت شما عزیزان

وبلاگ ایران اسلامی نوشت: دانشگاه سیاسی یا سیاست دانشگاهی؟!

ابتدا تا انتهای دانشگاه را که زیر و رو کنیم، زیر و بَم همۀ مباحثه ها و مکالمه ها و مناقشه ها و مذاکره ها و مناظره ها، و صد افسوس، مجادله ها (!) به این می رسد که: دانشگاه سیاسی هست یا نیست؟

635166733131910721

اصلاً دانشگاه و دانشجو باید سیاسی باشد یا غیرسیاسی؟!

نقل به مضمون اینکه جای سیاست در دانشگاه است و جای تفکر سیاسی در دانشجو، نظر متفق القولی نبوده میان مدعیان!

حال در این مقال، قصد نداریم قلم و فکر و کاغذ هَدَر دهیم تا نهایتاً نتیجه گیری مان شود اینکه: دانشگاه سیاسی بودنش خوب است یا بد!!

دلیلی ندارد مُعمای حل گشته را بازطرح کنیم و بخواهیم زمان بگزرانیم برای پاسخ گوئی!!!

ضرورت سیاسی بودن دانشجو و محیط دانشگاه، بارها و بارها به مرحلۀ اثبات رسیده و نیاز به بحث کلیشه ای نیست.

لیک؛ فی الواقع بحث بر سر نوع و چارچوب سیاستی است که دنبال میشود.

بنابراین مخاطب مطلب پیش رو، دانشجویانی هستند که بر لزوم توجه به مسائل و دیدگاه های سیاسی و اجتماعی در چارچوب فضای دانشجویی واقف اند.

اما هدف از این نگارش؛ پرداختن به یک آسیب جدی در زمینه ی فعالیت دانشجویی میباشد، که گاهاً ممکن است دانشجو را بی اختیار در حیطه ی اندیشه ای خاص بازی داده و یا دانشجوی پویا را در حالتی منفعل قرار دهد؛ بی آنکه خود متوجه این پروسه غیرارادی باشد.

حرف همان است که در تیتر مطلب نیز بدان اشاره شد؛ ” یک دانشگاهِ سیاسی میتواند مطلوب باشد یا نوعی سیاست کاری که تغییر ظواهر در فضای دانشگاه، همان مسیر بیرون دانشگاه را در پیش می گیرد؟! "

گاهاً گمان بردیم و خواهیم برد که دیدگاهی با نوعی منشأ فکری بیرون از دانشگاه در صدد پیاده کردن ایده های خود درون این محیط می باشند؛ که لاجرم همین ایده ها و افکار، به شکل کنش و رفتار مجسّم شود تا دانشجو عملاً در زمین تفکری غیر دانشجویی توپ بزنند!!!

(در باب نکته ای جهت رفع هرگونه ابهام در ذهن خواننده عرض کنم که؛ مقصود و مخاطب حقیر تمامی دیدگاه های حاضر در دانشگاه ها با هر تریبون و عنوانی میباشد؛ مشروط بر دانشجو بودن.)

اگر نگاهی هرچند گذرا و سطحی نیز به تفکر غالب دانشجو جماعت مبنی بر تعریف وظایف این قشر داشته باشید، قطعاً یک نقطه اشتراک همیشه نظر شما را جلب خواهد کرد. آن هم موضوع "مطالبه گری” میباشد.

مطالبه گری را حداقل در زبان و شعار هر جریان و شخصی، با هر عقیده و حوزۀ فکری، می توان مشاهده کرد. اما میزان تحقق همین شعار در میان فعالان دانشجویی تا چه اندازه بوده است؟

تا چه مقدار جریانات در دانشگاه، در تلاش برای عملی ساختن آن دسته از ادعاهای خود بوده و هستند؟!

پاسخ به این سؤال و قضاوت آن به عهده ی خودتان…

باز میگردیم به انگاره ی آغازین مان؛

از آنجا که با روند غالبی که متأسفانه در پیش گرفته شده، بیشتر از آنچه دانشجویی سیاسی داشته باشیم، سیاست دانشجویی (!) داشته ایم. به عبارتی؛ شاهد تصمیم گیری های خارج دانشگاهی جهت اقدامات درون دانشگاه بوده ایم، و تأسف بیشتر آنجا شکل میگیرد که تصمیم گیرندگان از قشری غیردانشجویی باشند!

همان روندی که نتیجه اش جز تَنِش های بی حاصل و جدال گونه، در دانشگاه حاصلی در پیش نداشته . . .

بهتر است جای تقابل های جدال گونه، عزت ملّی و آرمان خواهی را مطالبۀ خود قرار دهیم. که در غیر این صورت، شعار مطالبه گری، فِعلی ست هَجو !!!

دانشگاه بعنوان «مبدأ همه تحولات» خود می تواند زمینه ساز نوعی "گفتمان” باشد، که:

اولاً؛ بر مرام مطالبه گری و صراحت بیان دانشجو پایبند باشد.

ثانیاً؛ از درون دانشگاه عنصر پذیرد و در بطن این محیط رشد و نمو یابد.

ثالثاً؛ وام دار هیچ جناح و حزبی خارج از این مجموعه (جامعۀ دانشجویی) نباشد.

خامساً؛ با برچم دانشجویی و قشر تحصیل کرده ی اجتماع، اعتماد تمامی اقشار و طبقات را به سمت و سوی خود بکشاند.

مخلص کلام اینکه؛ داعیه دار حق و حقوق جامعه باشد، بِسان طبقه ای روشنگر و صاحب تفکر.

تحقق هرآنچه در این مقول آمد، صرفاً با بینشی آرمانی و مرام حقیقی و به حق دانشجویان، و به دست خود آنان امکان پذیر خواهد بود.

به این امید که گفتمان دانشجویی، نگرش و کُنِش جامعه را جهت دهی کند؛ که نیاز است جامعه مؤثر از دانشجو باشد، نه دانشجو متأثر از کُنِش های زرگری جامعه.

الحق که؛ «دانشگاه مبدأ همه ی تحولات است.»

وبلاگ حاصل وبگردی های من نوشت: هر چی دوست داری آرایش کن… اشکال نداره …

کلاک قراوتی

کار برای خدا یا غیر خدا ؟!

 

و سوزن

احترام به والدین دستور خداست…

 

izabq2ezk9v9

جوجه کلاغ های ایرانی آبروی دیکتاتور رو بردند…

 

دوران شیرازی

وبلاگ بهار نارنج نوشت: فرصت ها و حسرت ها از دیدگاه رهبر معظم انقلاب

به مناسبت شروع سال جدید در جهت غنیمت شمردن فرصت ها پیام هایی با موضوع فرصت ها و حسرت ها از دیدگاه رهبر معظم انقلاب ارائه می گردد.

 

index

فرصت ها و حسرت ها:

اساس همه کارهای نیک، اغتنام فرصت هاست که از یک انسان مومن و کوشنده در راه حق سر می زند ولی در میانه غفلت و ناباوری ما فرصت ها از دست می رود.

امروز از نعمت زندگی، جوانی، نشاط، توانایی جسمی و فکری برخوردارید از این ساعت ها بهره ببرید،گاهی یک کار کوچک چنان اثری دارد که انسان باورش نمی شود. از این فرصت ها استفاده کنید.

فرصت خدمت؛ امروز شما مسئولیت دارید، فرصت خدمت دارید، مدیریت دارید و می توانید کار کنید. از این فرصت حداکثر استفاده را ببرید.

تحریض و تحرص به اغتنام فرصت ها با تقویت رابطه قلبی خودمان با علم معنا است که با خشوع و تضرع در مقابل رب الارباب و پیوند با ولایت اهل بیت(ع) به دست می آید.

افرادی که در دنیا جد و جهد کردند و فرصت را غنیمت شمردند و قدم در کار خیر گذاشتند، به دست آورد عظیمی در روزی که همه محتاج هستند خواهند رسید.

وبلاگ آسمانیان نوشت: گاهی اوقات می خندیم به روزهایی که گریه می کردیم

خاطرات خیلی عجیب هستند،

گاهی اوقات می خندیم به روزهایی که گریه می کردیم،

و گاهی گریه می کنیم به یاد روزهایی که می خندیدیم!

یادتونه یاد اون روزها بخیر بزرگترین آرزومون داشتن یه دوچرخه بود

کیلومترها می دویدیم بدون خستگی و…

چکمه های آبی و قرمز که داشتیم

چقدر هفت سنگ بازی می کردیم …

چقدر با لاستیک های کهنه دوچرخه می دویدیم…

یادتونه ،آن مان نماران ،توتواسکاچی ،آنی مانی …..

همه آرزوهامونو خودمون می ساختیم ….

دیگه از او ن کوچه ها خبری نیست همه اون بازی ها هم فراموش شده اند

یادش بخیر چه دورانی بود …

مرجع وبلاگ نویسان سحاب: سگ حق حیات دارد اما کودک مسلمان نه!

فارغ از غیرانسانی بودن رفتار نامناسب با حیوانات که مخلوقات خدا هستند اما با دیدن این عکس ها مدام این جمله به ذهنم خطور می کند که این جنابان عالی که برای کشتار چند سگ رگ گردنشان باد کرده است، برای کشتار و مجروح شدن بیش از ۲۵۰۰ انسان همنوع خود در طی یک ماه گذشته در یمن و دیگر انسان ها در سوریه، عراق، فلسطین و… چه کرده اند و در کجا به سر می برند؟

resized_491941_337

فارغ از غیرانسانی بودن رفتار نامناسب با حیوانات که مخلوقات خدا هستند اما با دیدن این عکس ها مدام این جمله به ذهنم خطور می کند که این جنابان عالی که برای کشتار چند سگ رگ گردنشان باد کرده است، برای کشتار و مجروح شدن بیش از ۲۵۰۰ انسان همنوع خود در طی یک ماه گذشته در یمن و دیگر انسان ها در سوریه، عراق، فلسطین و… چه کرده اند و در کجا به سر می برند؟

تابلوی «بای ذنب قتلت» را برای کشتن چند سگ بالای دست گرفته اند! اما برای کشتار هزاران هزار انسان( و نه مسلمان و نه شیعه) چه کرده اند؟

روایت شده است که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بعد از اینکه شنیدند در یکی از جنگ ها خلخال از پای زن یهودیه جدا کرده اند با خشم از بالای منبر در حال گریه فریاد برآوردند که اگر امروز مسلمانی این داستان را بشنود و از غصه دق نکند جای تعجب دارد ، امروز هم همان داستان است اما با این تفاوت که افرادی که مورد ظلم واقع شده اند عده ای مسلمان مظلوم و کودک و زنان بدون پشتوانه و حامی هستند که در زیر بمب های اسراییلی سعودی در حال جان دادن هستند .

مدعیان حقوق بشر کجا هستند …؟

چرا نگفتند آیا مسلمان بودن جرم است؟

فراخون فرصتی دوباره در مهمانی خودمونی؛ «من و خدا»

به گزارش کلام فارس فراخوان فرهنگی هنری «من و خدا» همزمان با ماه رجب و ایام اعتکاف، به همت باشگاه وبلاگ نویسان فارس برگزار می شود.

فراخوان اعتکاف 94

حضور ارزشمند و گسترده اقشار مختلف مردم و به ویژه جوانان در مراسم اعتکاف نوعی همدلی و همزمانی را با خود به دنبال دارد.

«پدیده ی اعتکاف یکی از رویش های انقلابی است. ما اول انقلاب این چیزها را نداشتیم. اعتکاف همیشه بود. زمان جوانی ما وقتی ایام ماه رجب فرا می رسید، در مسجد امام قم -آن هم فقط قم؛ در مشهد من اصلاً اعتکاف ندیده بودم-، شاید پنجاه نفر، صد نفر فقط طلبه اعتکاف میکردند. این پدیده ی عمومی؛ این که ده ها هزار نفر در مراسم اعتکاف شرکت کنند، آن هم اغلب جوان، جزو رویش های انقلاب است. من یک وقت عرض کردم که انقلاب ما ریزش دارد، اما رویش هم دارد؛ رویش ها بر ریزش ها غلبه دارند. پس خوشا به حالتان معتکفین عزیز.»

این فراخوان در هفت بخش عکاسی با تلفن همراه، دل نوشته، مقاله، فیلم کوتاه، شعر، خاطره نویسی و داستان کوتاه و همچنین وبلاگ برتر «ارزیابی مطالب وبلاگ در مورد اعتکاف» برگزار خواهد شد.

صفحه ای مخصوص با موضوع اعتکاف و با عنوان «اعتکاف مهمونی خودمونی”من و خدا” » در سایت کلام فارس راه اندازی خواهد شد.

علاقمندان می توانند آثار خود را تا پایان خردادماه به پست الکترونیکی Kalamefars@chmail.ir و یا از طریق شبکه های مبایلی به شماره ۰۹۲۱۷۲۳۷۴۲۲ ارسال کنند و یا جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت kalamefars.ir مراجعه کنند.

لازم به ذکر است به برگزیدگان جوایز نفیس و ارزنده اهدا خواهد شد.

 

نویسنده :
باشگاه وبلاگ نویسان فارس
نظرات بینندگان