بقيع، بغض شيعه در گلوی تاريخ
* پيشينه قبرستان بقيع به چه زماني برميگردد و اين قبرستان نزد پيامبر اكرم ـ ص ـ و ائمه اطهار ـ ع ـ از چه منزلتي برخوردار بوده است؟
بقيع اولين مدفن و مزاري است كه به دستور رسول اكرم ـ ص ـ و بوسيله مسلمانان صدر اسلام به وجود آمده است. اين مدفن مقدس و تاريخي در اصل «بقيعالغرقد» و در قرنهاي اخير گاهي «جنهالبقيع» نيز گفته ميشود. ابن اثير ميگويد: «در لغت بقيع به محل وسيعي كه داراي درخت و يا ريشه درخت باشد، گفته ميشود و چون مكان بقيع پيش از آن داراي درخت غرقد و ريشههاي آن بود پس از قطع اين اشجار نيز با همان اسم معروف گرديد.» در بقيع اولين كسي كه از انصار دفن شده است «اسعد بن زراره» و از مهاجرين «عثمان بن مظعون» بوده است. سمهودي ميگويد: «پس از فوت ابراهيم فرزند رسول خدا ـ ص ـ آن حضرت به صحابه فرمودند ابراهيم را به سلف صالح ما عثمان لاحق كنيد و در كنار او به خاك بسپاريد.» او ميگويد پس از دفن شدن ابراهيم در بقيع، مردم مدينه علاقهمند شدند پيكر اقوام و عشيره خود را در آنجا دفن كنند و هر يك از قبايل مدينه درختان و ريشههاي بخشي از بقيع را قطع و زمين آن را براي همين منظور آماده نمودند.
در فضيلت بقيع حديثهاي متعددي از رسول خدا نقل گرديده است. از جمله در حديثي فرمودند: «از بقيع هفتاد هزار نفر كه صورتشان مانند ماه چهارده شبه است محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت ميشوند.» در حديث ديگر آمده است كه رسول خدا ـ ص ـ در بقيع حضور يافتند و اهل قبور را بدين گونه خطاب ميكردند: «درود بر شما و خداوند ما و شما را بيامرزد.» شما پيشاهنگان ما بوديد و ما هم درپي شما خواهيم آمد. حرم ائمه بقيع كه در كتب تاريخ به عنوان مشهد و حرم اهل بيت ـ ع ـ معروف گرديده، در سمت غربي و منتهي اليه بقيع واقع شده است. در اين حرم مطهر قبر چهارتن از ائمه اهل بيت، امام مجتبي، امام سجاد، امام باقر و امام صادق ـ عليهم السلام ـ در كنار هم و به فاصله 2 تا 3 متري اين قبرها، قبر عباس عمومي گرامي رسول خدا ـ ص ـ قرار گرفته و در كنار آن نيز قبر ديگري است كه متعلق به فاطمه بنت اسد است. قبل از ويراني ساختمان اين حرم مطهر همه اين قبور ششگانه در زير گنبد و داراي ضريح زيبايي بودند. همچنين مدفن تعدادي از همسران، فرزندان، اقوام و عشيره پيامبر اسلام و جمع كثيري از صحابه و ياران آن حضرت و تعداد بيشماري از شهدا و علما در اين قبرستان قرار دارد.
بارگاه ائمه مدفون در بقيع
در چه زماني بنا شد؟
گرچه پس از گذشت قريب به يك قرن از تخريب حرم مطهر ائمه بقيع و از بين رفتن
تمام آثار اين بناي باشكوه و معنوي نميتوان همانند ساير ابنيه تاريخي و مذهبي
از آثار آن به عظمت و قدمتش پي برد و تاريخ بناي آن را به دست آورد. آنچه از
منابع مختلف به دست ميآيد تا حدي ميتواند ما را با تاريخ و چگونگي ساخت اين
حرم شريف آشنا سازد و بيانگر وضع اين بناي فخيم و پرشكوه معنوي در طول تاريخ
گردد. اجمال تاريخ اين حرم مقدس اين است كه قبور ائمه بقيع از ابتداي دفن داراي
ساختمان و به مرور زمان گنبد و بارگاه بوده است و در قرون متمادي داراي خادم و
دربان و داراي ظريفترين و گرانبهاترين ضريح و صندوق با زيباترين روپوش و
داراي فرش و قنديل بوده است.
در خصوص هر يك از مراحل شكلگيري بارگاه و مشخصات و تحولات آنها در طول تاريخ چه اطلاعاتي را جمعآوري كردهايد؟
آنهايي كه با تاريخ مدينه آشنايي دارند ميدانند كه در آن زمان رسم بود كه جنازه افراد متشخص و مورد احترام به جاي گورستان عمومي در داخل منزل دفن ميشد و در برخي از موارد اين منزل تبديل به آرامگاه خانوادگي ميشد. به عنوان مثال ميتوان به دفن شدن عبدالله پدر گرامي رسول خدا ـ ص ـ در خانه اشاره كرد. در كنار قبرستان بقيع خانههاي زيادي وجود داشت كه يكي از آنها متعلق به عقيل ابن ابي طالب بود. اين خانه به آرامگاه خصوصي و خانوادگي اقوام و فرزندان رسول خدا ـ ص ـ مبدل گرديد و اولين كسي كه در داخل آن دفن شد پيكر فاطمه بنت اسد بود. پس از آن عباس عموي پيامبر در اين خانه دفن گرديد. ابن شبه متوفاي 262 هـ . ق و از قديميترين مورخان و مدينهشناسان ميگويد: «عباس ابن عبدالمطلب در داخل خانه عقيل و در كنار قبر فاطمه بنت اسد دفن شده است.» اين جمله صريح را مورخ و مدينهشناس معروف سمهودي و احمد بن عبدالحميد نيز در كتاب خود نقل نمودهاند. اين خانه به همان شكل تا زمان امام حسن مجتبي ـ ع ـ باقيمانده بود كه آن حضرت در وصيت خود به برادرشان تصريح كردند تا بدن مطهرشان را در كنار قبر رسول الله ـ ص ـ به خاك سپارند و اگر بني اميه مخالفت كردند در كنار قبر مادرشان حضرت فاطمه ـ س ـ دفن شوند. البته شيخ مفيد ـ ره ـ و طبرسي اين وصيت را چنين نقل ميكنند كه آن حضرت فرمودند در كنار فاطمه بنت اسد دفن شوند. به اين وصيت عمل شد و پيكر مطهر امام حسن مجتبي ـ ع ـ در اين خانه دفن شد. پس از آن حضرت، پيكر مطهر امام سجاد، امام باقر و امام صادق ـ عليهم السلام ـ در كنار جد بزرگوارشان امام مجتبي ـ ع ـ دفن گرديد كه اسناد و مدارك فراواني در اين زمينه وجود دارد.
ساخت حرم و بارگاه براي مدفن ائمه اطهار ـ ع ـ از چه زماني آغاز شد و اين بارگاه چه خصوصياتي داشت؟
ساخت حرم و بارگاه در بقيع در چند مرحله صورت گرفت. پس از زمان بنياميه كه شيعيان در سخت ترين شرايط به سر ميبردند و حتي جرأت اظهار عقيده خود را نداشتند عباسيها به روي كار آمدند و در اين زمان بود كه شيعيان به آزاديهايي دست يافتند، تا جايي كه سفاح به حقانيت امير مؤمنان ـ ع ـ اعتراف كرد و اقدام به بازگرداندن فدك به بنيالحسن نمود. طبيعي است در چنين شرايط و با برداشته شدن همه موانع، شيعيان خاندان عصمت و به ويژه سادات بنيالحسن در تعمير و توسعه مدفن ائمه بقيع و تبديل خانه عقيل به حرم به عنوان يك وظيفه ديني و نماد مذهبي اهتمام ورزند. همچنين انتساب عباسيها به عباس عموي پيامبر ـ ص ـ مهمترين انگيزه براي شيعيان آن دوره بود كه به تعمير و توسعه بارگاه جد خود اقدام كنند. بر اساس مدارك تاريخي پيكر مطهر امام صادق ـ ع ـ در سال 148 هـ . ق و پس از دوران خلافت سفاح و منصور در سالهاي 136 تا 157هـ . ق در داخل حرم و پس از تبديل شدن خانه عقيل به مسجد و زيارتگاه عمومي در كنار قبور ائمه سهگانه دفن شده است. متأسفانه در مورد تغيير و تحولي كه پس از اين تاريخ تا قرن پنجم در اين حرم شريف به وجود آمده است، اطلاع دقيق و مستند تاريخي در دست نيست ولي با توجه به بحثهاي گذشته به يقين اين حرم در طول اين سه قرن نيز مورد توجه عباسيان و شيعيان بوده و در هر فرصت ممكن به تعمير و تجديد بناي آن اهتمام ورزيدهاند.
اما مرحله بعدي تجديد بناي حرم از قرن پنجم آغاز شده كه خوشبختانه اسناد و مدارك تاريخي زيادي در اين زمينه وجود دارد. طبق مدارك مسلم تاريخي، گنبد و بارگاه حرم ائمه بقيع كه از نظر استحكام و ارتفاع، ظرافت و زيبايي بر همه قبههاي موجود در بقيع تفوق داشته و به مدت هشتصد سال سر بر آسمان ميسوده و نظر مورخان و جهانگردان را به خود جلب ميكرد، به دستور «مجدالملك ابوالفضل اسعد بن محمد بن موسي البراوستاني القمي»، وزير بركيارق از سلاطين سلجوقي در بين سالهاي 486 الي 498 هـ . ق ساخته شده است. در اين زمينه مورخ معروف ابن اثير در حوادث سال 495 هـ . ق ميگويد: «در اين سال امير مدينه منظور بن عماره حسيني دنيا را وداع گفت و او معماري را كه از اهالي قم بود و از سوي مجدالملك بلاساني براي ساختن قبه حسن بن علي و عباس عموي پيامبر در مدينه به سر ميبرد، به قتل رسانيد.» همچنين مرحوم عبدالجليل قزويني زنده (در سال 556) در كتاب النقض ميگويد: «قبه حسن بن علي كه عباس بن عبدالمطلب پدر خلفا آنجا مدفون است مجدالملك فرموده است.»
شايد بهترين راه براي به دست آوردن كيفيت اين بناي شريف و مشخصات آن مراجعه به ثبت مشاهدات و خاطرات مورخان و جهانگردان باشد. مشخصات «قبهاي بزرگ و سر به فلك كشيده و بسيار مستحكم» مشترك در بين مشاهدات مورخان ميباشد؛ جهانگرداني همچون ابن جبير و ابن نجار در قرن هفتم خالد بن عيسي البلوي المغربي و ابن بطوطه (جهانگرد معروف) در قرن هشتم.
اين گنبد و بارگاه تا چه زماني پا بر جا بود و آيا سلاطين ديگري در تعمير يا توسعه آن نقشي داشتهاند؟
در چند مرحله تعميراتي در اين بارگاه صورت گرفته است. اولين تعمير در حرم ائمه بقيع در سال 519 هـ . ق و پس از گذشت بيست و چهار سال از ايجاد ساختمان آن ميباشد كه به دستور مسترشد بالله، خليفه عباسي انجام گرفته است. سمهودي در كتاب خود ميگويد كتيبهاي در طاق سمت قبر عباس وجود دارد كه تاريخ دقيق تعمير و سلطان وقت را نوشته است. دومين تعمير در حرم بقيع بين سالهاي 623 و 640 هـ . ق به وسيله يكي ديگر از خلفاي عباسي به نام مستنصر بالله انجام گرفته است. اين موضوع را نيز سمهودي در كتاب خود و بر اساس كتيبهاي كه در بالاي محراب حرم بقيع نصب شده است، ثابت ميكند. تعمير سوم حرم شريف متعلق به اوايل قرن سيزدهم هجري است كه به دستور سلطان محمود عثماني انجام گرفته است. فرهاد ميرزا كه در سال 1292 هـ . ق به حج مشرف شده است، مينويسد: «تعمير بقعه مباركه در بقيع از سلطان محمودخان در سنه يكهزار و دويست و سي و چهار هجري به دست محمدعلي پاشاي مصري و به امر سلطان واقع شده است.» اما نكته جالب در اينجا ويژگيها و خصوصيتهاي حرم شريف است كه نظر بسياري از مورخان را به خود جلب كرده است و به اختصار به اين ويژگيها اشاره ميكنم. اول آنكه حرم بقيع هشت ضلعي بوده است. براي نمونه ميرزا محمدحسين فراهاني كه در سال 1302 هـ . ق اين حرم شريف را زيارت كرده است، ميگويد: «چهار نفر از ائمه اثني عشر ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ است كه در بقعه بزرگي كه به صورت هشت ضلعي ساخته شده است واقعاند و اندرون و گنبد آن سفيدكاري است.» دوم آنكه حرم بقيع داراي دو در بوده است. ابن نجار مدينهشناس معروف متوفاي 647 هـ . ق ميگويد: «بقيع داراي دو در بوده است كه يكي از آنها هميشه و در تمام ساعات روز به روي زائرين باز بوده است.» سوم بارگاه بقيع محرابي هم داشته است. سمهودي يكي از كتيبهها را در بالاي محراب ذكر ميكند و چهارم آنكه حرم بقيع خادماني نيز داشته است. اين خدام شامل كفشدار و زيارتنامهخوان بود. امينالدوله در سفرنامه خود مينويسد: «يكشنبه يازدهم محرم 1316 هـ . ق هواي بقيع و زيارت ائمه هدي كردم. آنجا جز حاج صادق يزدي و يك ضعيفه كفشدار و يك سقا كسي نبود. كليددار، متولي و زيارتنامهخوان هنوز نيامده بودند» همچنين در برخي سفرنامهها براي حرم تزئيناتي ذكر شده و اينكه اين حرم صحن نداشته است.
به نظر ميرسد اين حرم با اين خصوصيات ضريحي هم بايد داشته باشد. در مورد ضريح اين حرم توضيحاتي بدهيد:
• آنچه از تاريخ به دست ميآيد اين است كه قبور ائمه بقيع و جناب عباس از قديمالايام و بلكه پيشتر از قرن هفتم تا زمان تخريب داراي ضريحهاي متعددي بودهاند كه به مناسبت نزديكي و اتصال قبور ائمه ـ ع ـ همه آنها در داخل يك ضريح و قبر عباس عمومي پيامبر ـ ص ـ به علت فاصله آن با اين قبور داراي ضريح مستقل بوده است. همه مورخان از ظرافت و زيبايي اين ضريحها تعريف و تمجيد كردهاند. در تاريخ براي اولين بار كه از صندوق قبور ائمه بقيع سخن به ميان آمده به وسيله جهانگرد معروف ابن جبير (متوفاي 614 هـ . ق) ميباشد. او ميگويد: «قبرشان بزرگ و از سطح زمين بلندتر و داراي ضريحي از چوب ميباشد كه بديعترين و زيباترين نمونه از نظر فن و هنر است و نقوشي برجسته از جنس مس بر روي آن ترسيم و ميخكوبيهايي به جالبترين شكل در آن تعبيه شده كه نماي آن را هرچه زيباتر و جالبتر نموده است» و عدهاي مورخ ديگر كه شبيه به اين تعابير را به كار بردهاند. از آنجايي كه اين ضريح از نظر ظاهري شبيه ضريح حرم كاظمين ـ ع ـ و عبدالعظيم حسني ـ ع ـ است و اين ضريحها به دستور مجدالملك ساخته شده است، ميتوان گفت اولين ضريح بقيع نيز به دستور مجدالملك ساخته شده است. همچنين دو ضريح ديگر نيز براي بقيع ساخته و نصب شده است كه سومين آنها تا زمان تخريب اين حرم پا برجا بوده است. مرحوم سيد محسن ميگويد: «در اصفهان ضريح ديگري از فولاد به صورتي ظريف و زيبا ساخته شد كه در قسمت بالاي آن اسماء حسني با آب طلا و خط زيبا ترسيم شده بود كه با سختي فراواني به جده منتقل و به خاطر ممانعت سران مدينه سه سال متوقف و با پرداخت مبالغ كلاني به مخالفان، در حرم نصب گرديد.»
بعد از آشنايي با تاريخ ساخت و نوع بناي حرم ائمه بقيع، مهمترين موضوع ويراني اين مكان شريف است. چه دليلي باعث شد كه اين بارگاه شريف با آن قداست والاي خود مورد هجوم و تخريب قرار گيرد و اين تخريب توسط چه كساني و با چه انگيزهاي بود؟
يكي از آفات بزرگ و خطرناك تمام مذاهب و آيينها كجفهمي و تندرويها و برداشتهاي غلط و انحرافي و به اصطلاح قرائتهاي خودساخته از دين است كه در مقاطع مختلف از ميان پيروان همان مذاهب به وجود آمده و موجب تضعيف و تفرقه در آن مذهب گرديده است. از مصاديق و نمونههاي بارز چنين انحراف فكري و برداشتهاي ناروا، گروه خوارج هستند كه در حال حيات رسول خدا و در ميان جامعه آن روز به وجود آمدند و در زمان اميرمؤمنان ـ ع ـ گسترش يافته و سرانجام آن بزرگوار به دست يكي از عوامل همين گروه به شهادت رسيد. يكي از اوصاف خوارج كه در احاديث بدانها تأكيد شده، كثرت عبادت و تقيد آنان به نماز و روزه و قرائت قرآن است، به حدي كه عبادت ساير مسلمانان نسبت به عبادت آنها حقير و كم مينمايد. ويژگي بعدي فاصله گرفتن آنها از اسلام و دور شدنشان از روح قرآن است كه در اثر غرور و تحجر حاضر نبودند از هيچ ناصحي نصيحت بپذيرند. يكي ديگر از اوصاف خوارج تكفير مسلمانان بود تا جايي كه هر مسلمان متعهدي را كه با عقيده و تفكر انحرافي آنان موافق نبود مرتد و خارج از اسلام ميدانستند.
پس از چندين قرن از ظهور خوارج يعني در آستانه قرن هشتم نمونهاي ديگر از اين انحرافات ظاهر گرديد. احمد بن تيميه در شام مطالبي را در مسايل مختلف اسلامي خلاف مسلمات اسلام و مخالف با فتاواي علما و پيشوايان به شكل سخنراني و مكتوب منتشر كرد. علما و دانشمندان از شام و مصر و بغداد در مخالفت با نظريات او به ميدان آمدند و به نقد عقايد او پرداختند و بر انحراف و ارتداد او فتوا صادر كردند. ابن تيميه پس از چند بار زنداني شدن در مصر و شام، سرانجام در سال 728 هـ . ق در زندان دمشق از دنيا رفت. وضع به همين منوال بود تا اينكه در قرن يازدهم، در نجد حجاز فردي به نام محمد بن عبدالوهاب پا به عرصه حيات گذاشت و پس از چهار قرن بار ديگر به ترويج و تبليغ عقايد ابن تيميه پرداخت. اما دلايل مختلفي باعث شد كه ابن وهاب در فعاليتهاي خود موفق شود. از جمله آنكه وي در شهر نجد به اظهار و نشر عقايد خود پرداخت كه مردم آن را افراد دور از تمدن و معارف تشكيل ميدادند اما ابن تيميه در مركز معارف ديني قرار داشت. همچنين با متهم كردن ساير مسلمانان به كفر، مردم نجد به غارت و كسب ثروت تشويق شدند.
فتاواي فقهي وهابيان كه موضوع اصلي بحث ما است، چندين مورد است. مهمترين آنها حرمت سفر براي زيارت قبور پيامبران و صالحان و حرمت تبرك و توسل به آنان و ساختن حرم و بارگاه بر قبور آنهاست. بنابراين هرگونه توسل و تبرك جستن به ساحت پيامبران و ائمه اطهار شرك و كفر و بتپرستي محسوب ميشود و موجب حلال شدن مال و جان چنين افراد است. مرحوم آيت الله امين عاملي در كتاب خود پيرامون عقايد وهابيان مينويسد: «اعتقاد وهابيان درباره عموم مسلمانان اين است كه مسلمين پس از ايمان به كفر برگشتهاند و پس از توحيد به شرك گراييدهاند. زيرا آنان در دين بدعت گذاشتهاند و به جهت زيارت و تبرك جستن به انبياء و صالحين به كفر و شرك روي آوردهاند، لذا جنگ با آنان واجب و ريختن خون آنان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابيان) حلال است» بر اين اساس بود كه آنها به هر جا و به هر شهر و دياري دست مييافتند قبل از هر چيز به تخريب مشاهد شريفه و بقاع متبركه ميپرداختند. كشتار وهابيان در عتبات عاليات صفحهاي سياه در تاريخ اسلام است. در سال 1216 هـ . ق امير سعود با لشگري بسيار به شهر كربلا حملهور شدند. تعداد بيست هزار نفر از اهالي كربلا و زوار كشته شدند و خزانه حرم و تمام تزئينات و جواهرات حرم به تاراج رفت. همچنين آنان به هنگام تسلط بر طائف و مكه قبور جد و عموي پيامبر، خديجه همسر پيامبر و بسياري از اماكن مقدسه را ويران كردند. در ماه رمضان 1344 هـ . ق وارد مدينه شدند و پس از گذشت چند روز در هشتم شوال گنبد و بارگاه ائمه معصومين ـ ع ـ در بقيع را به كلي منهدم كردند و از اين حرم و قبور به جز قطعه سنگهايي كه در اطراف قبور نصب كردند اثر و علامتي باقي نماند. به كارگراني كه اين عمل ننگين را انجام دادند، مبلغ هزار ريال مجيدي دستمزد پرداخت گرديد. تنها حرم مطهر پيامبر اسلام ـ ص ـ آن هم در اثر ترس از قيام مسلمانان جهان از تعرض و تخريب مصون ماند كه اگر اين ترس نبود حرم پيامبر اسلام ـ ص ـ پيش از ساير بقاع مورد تعرض قرار ميگرفت. بعضي از نويسندگان وهابي اين مصونيت را بدين گونه توجيه ميكنند «كه ما اين گنبد را به عنوان يكي از گنبدهاي مسجد ميشناسيم نه به عنوان گنبد و بارگاه حرم پيامبر والا ...» و اينك با گماردن مأموران تند و خشن و گاهي چوب به دست از نزديك شدن زائران به اين حرم جلوگيري ميكنند.
يكي از جهانگردان غربي به نام مستر ريتر كه به فاصله كوتاه از ويراني اين حرم، بقيع را ديده، ويراني آنجا را چنين ترسيم ميكند: «چون وارد بقيع شدم، آنجا را همانند شهري ديدم كه زلزله شديدي در آن به وقوع پيوسته و به ويرانهاي مبدل ساخته است. زيرا در جاي جاي بقيع به جز قطعات سنگ و كلوخ به هم ريخته و تيرهاي چوب كهنه چيز ديگري نميتوان ديد. ولي اين ويرانيها و خرابيها نه در اثر وقوع زلزله و يا حادثه طبيعي بلكه با عزم و اراده انسانها به وجود آمده بود و همه آن گنبد و بارگاههاي زيبا و سفيدرنگ كه نشانگر قبور فرزندان و ياران پيامبر اسلام بود، با خاك يكسان گرديده است.» چون خبر هولناك ويراني بقاع و هتك حرمت نسبت به حرم شريف ائمه بقيع در كشورهاي اسلامي انتشار يافت مسلمانان آن را مصيبتي عظيم و حادثهاي بس بزرگ نسبت به جهان اسلام تلقي نمودند. تلگرافهاي اعتراض از سوي علما و مراجع و شخصيتهاي سياسي از عراق و ايران و هند و ساير كشورها به سوي حاكمان حجاز سرازير گرديد. مجالس درس در حوزههاي علميه و نمازهاي جماعت در مساجد تعطيل شد. مراسم عزداري به عنوان اعتراض و سوگواري تشكيل گرديد ولي چه سود كه اين حادثه بزرگ و تأسفبار به وقوع پيوست و اين آثار و ابنيه مذهبي و تاريخي كه قداست بعضي از آنها به بيش از ده قرن ميرسد، به دست گروهي متعصب و متحجر و بياطلاع به عنوان ايفاي يك وظيفه واجب مذهبي با خاك يكسان شد.
البته پس از آن وهابيان دست به مبارزه فرهنگي زدند تا وجود چنين مكاني را از منابع تاريخ حذف كنند. يكي از ابعاد آن را ميتوان در تأليفات جديد و متنوعي يافت كه در تاريخ حرمين شريفين و مدينهشناسي منتشر شده است. در اين كتابها گزارشي از اين ابنيه تاريخ ثبت نشده است. به طوري كه گويي اصلاً چنين آثاري وجود نداشته است. يكي از اين تأليفات كه در سال 1412هـ . ق منتشر شده كتابي است به نام «تاريخ المعالم المدينه المنوره قديماً و حديثاً» به قلم سيد احمد ياسين. مؤلف در اين كتاب چهارصد صفحهاي تا آنجا كه توانسته است آثار قديمي و تازههاي مدينه را از مساجد و قلعهها و چاهها با عكس و شرح و تفصيل معرفي نموده ولي از بقيع، حساسترين اثر تاريخي مدينه فقط در هفت سطر و به عنوان گورستان عمومي مردم مدينه ياد نموده است.