آیا برجام در آتش بدعهدی آمریکاییها میسوزد؟
حالا مسئولین داخلی طرفدار برجام، هرچقدر دلشان میخواهد بلندگو در دست گیرند و محصول دو سال مذاکرهشان را الزامآور بنامند، از تاثیرات خارقالعاده آن بگویند و در برابر عنوان «خسارتِ محض» لشکرکشی کنند. تمامِ این اعمال میتواند صورت گیرد اما یک سایهی تهدید بر روی اقداماتشان سنگینی میکند و آن چیدن تمام تخم مرغها در داخل سبدی شکننده است.
ترامپ اگر رئیس جمهور شود برجام را در برابر لنز صدها دوربین پاره خواهد کرد و به تبع آن ایرانیها نیز برجام را آتش میزنند اما در این میان چه کسی متضرر میشود؟ آمریکاییها نه قلب راکتورشان را با بتن پر کردهاند و نه اورانیومهایشان را با دستِ خویش به فنا دادهاند؛ تنها یک تعهد دادهاند و آن لغو تحریمهایی است که تاکنون خبری از رفع آنها نیست.
بیشک اگر نخواهیم واقعیت را قبول کنیم، کسی توان قبولاندن آن را به ما ندارد لکن حقیقت را هرچقدر هم که در خاموشی نگه داریم یک روزی خود را نشان میدهد و آن روز شاید برای جبران خیلی دیر باشد؛ فرض میکنیم کلینتون رئیس جمهور آمریکا شود و خیالِ چهارانگشتیها را نیز راحت کند، دولتمردان چه تضمینی میتوانند ارائه دهند و به مردم بگویند در دورهی بعدی یک جمهوریخواهان افسارِ سیاست ایالات متحده را در دست نخواهد گرفت؟
اکنون فرصت برای موجسواران نیز فراهم شده تا در قالب مصاحبههای متعدد بگویند: «آی مردم! ببینید ترامپ هم با برجام مخالف است و این یعنی توافق هستهای به نفع ماست» اما غافل از اینکه فرق دموکراتها و جمهوریخواهان در همین چیزهاست، هیلاریها میگویند بدون خونریزی رقیب را از پای در میآوریم و برای رسیدن به این نیز دادن یکی دو امتیازی خالی از ایراد است، لکن ترامپیها معتقدند لازم باشد خون نیز میریزیم و بدون دادن امتیازی با طرف مقابل نبرد میکنیم.
همین دموکراتها و جمهوریخواهان از آغاز انقلاب اسلامی از گزینههای روی میز که یکی از آنها حمله نظامی باشد، سخن میگویند و تاکنون جرأت اجرای آن را نداشتهاند؛ شاید اگر بخواهیم منطقی قضاوت کنیم ترامپ بهتر از کلینتون است چراکه دموکراتها با پنبه و لبخند سر میبرند و جمهوریخواهان بدون آنکه سر ببرند همچون طبل توخالی صدا میدهند.