فرمانده تیپ یک لشکر ۲۷، مداح اهل بیت(ع) بود؛ با صدای دلنشین نوحه می‌خواند و روضه «شه باوفا ابوالفضل» را هم خیلی دوست داشت.
کد خبر: ۴۷۲۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۲۹
مثل همیشه کسانی هستند که در مسیر پیشوایشان اباعبدالله‌الحسین (ع) گام بردارند و از دین خدا دفاع کنند؛ مانند آن‌هایی که «مدافعان حرم» نام گرفته‌اند و ندای «هل من ناصر ینصرنی» را لبیک گفته‌اند.
کد خبر: ۴۷۲۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۲۹
آخوندی گفت: گفتند نامهای آقایان رفسنجانی، رضایی و قالیباف را از فیلمنامه در آورید و سریال را بسازید البته ما قبول نکردیم و گفتیم که چطور می‌شود این ماجرا در کشور عراق در سطح بزرگان این کشور روایت شود اما در ایران این گونه نباشد.
کد خبر: ۴۷۲۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۲۸
پس از بازگشت سیدعلی اندرزگو از لبنان، سیدعلی اکبر ابوترابی به این تصمیم رسید که خود نیز برای گذراندن آموزش های لازم به لبنان برود.
کد خبر: ۴۷۱۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۲۶
نامه دختر شهید تهرانی مقدم؛
برای آنان که پدرم را نمی‌شناختند می‌خواهم شهادت بدهم که پدرم عاشق حسین(ع) بود و حسینی شد تا اجازه دادند حسینی پرواز کند.
کد خبر: ۴۶۶۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۱۸
موقعی که شهید شد، فقط 18 سالش بود. ما خیلی رو لقمه حلال و حرام دقت می‌کردیم. واسه همین هم همشون خوب شدن. ولی خدا گل ورچینه. آدمای با خدا رو زود می‌بره.
کد خبر: ۴۶۴۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
همان جوانانی که 13 آبان سال 1358 سفارت آمریکا را فتح کردند با شنیدن ناقوس جنگی که صدام به صدا در آمده بود اولین نفراتی بودند که خود را به جبهه های نبرد رساندند. جمعی از همان دانشجویان در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر به شهادت رسیدند
کد خبر: ۴۶۳۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۱۳
در جوابش گفتم من پول ندارم به شما بدهم با چه پولی می خواهی به جبهه بروی. رستم در جوابم گفت: من یک ساعت دارم آن را می فروشم و می روم.
کد خبر: ۴۶۲۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۱۳
شهدای شهر امام حسن (ع) را دریابید؛
در یک سال اخیر ماه ها تغییر نقاشی تصاویر هشت سردار شهید داراب بر روی تابلو سبز رنگ ورودی داراب به طول انجامید اما نیمه کاره رها شد و مسئولین وقت تابلوی مذکور را به مکان دیگری منتقل کرده اند!
کد خبر: ۴۶۲۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
خواهر شهید مجید ابوطالبی می‌گوید: وقتی مجید به خوابم می‌آمد و می‌گفت «من برمی‌گردم»؛ در این سال‌ها توقع من این بود که وقتی وارد منزل پدرم می‌شوم، پشت در خانه نامهای یا نشانی از مجید ببینم.
کد خبر: ۴۶۲۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
«حسین فهمیده» تنها شهید نوجوان جنگ نبود. هرگوشه ای از تاریخ دفاع مقدس را که بگردید، پر است از بزرگمردان کوچکی که تاریخ ایران، شجاعت های آنان را خوب به خاطر خواهد سپرد.
کد خبر: ۴۶۰۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۹
مادر شهید مجید ابوطالبی پس از دیدن خواب چندین باره فرزند، با مرکز تحقیقات ژنتیک بقیه الله تماس گرفت و پس از تطبیق ژنتیک مشخص شد شهید در کهف ال شهدا ی تهران به خاک سپرده شده است.
کد خبر: ۴۶۰۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
در گوشه‌ای نشستیم و نقشه‌ای طرح کردیم، قرار شد در تاریکی شب، یکی از خودروهای عراقی را که در هر سو دیده می‌شدند، سرقت کنیم و با آن تحت عنوان منافق از دژبانی خارج شویم.
کد خبر: ۴۶۰۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
به طرف حسن رفتم دیدم حسن عزیز سر در بدن ندارد اما با تعجب بسیار مشاهده کردم پیکر بی سر حسن که به طرف قبله افتاده بود بلند شد و روی دو پا نشست.
کد خبر: ۴۶۰۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
تعداد کل عراقی‌ها بیست نفر بود که فرمانده آنها دستگیر شد و با هلی‌کوپتر او را منتقل کردند، یک نفر هم که از پا درآمد، نُه نفر هم که خود را تسلیم کردند، پس باقی می‌ماند نُه نفر دیگر که هنوز مقاومت می‌کردند.
کد خبر: ۴۵۹۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
دعوایمان بدجوری بالا گرفت؛ حاج حسین خرازی بیرون آمد و گفت: «چه خبره؟ چرا این قدر سرو صدا می‌کنید؟» مهدی بیات که متوجه حاج حسین نبود، هم چنان با فریاد می‌گفت: «اگر موتورمان را ندهید، با همین تانک می‌آیم توی چادرهایتان».
کد خبر: ۴۵۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۷
به شهید شهبازی گفتم: «به سلامتی حالا که در رده فرماندهان هستی، یک حواله پیکان برای من بگیر تا از دست این ژیان قراضه خلاص شوم». محمود بدون مکث گفت: «از بیت‌المال که نمی‌توانم چیزی به تو بدهم، برای مشکل تو یک راه حل هست».
کد خبر: ۴۵۹۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۷
عراقی‌ها و شاید عرب‌ها دم نمی‌کنند و سماور در بساط شان نیست. در خانه کتری دارند، چای را با شکر در آب جوش می‌ریزند و بعد از جوش خوردن همان که ما از آن پرهیز داریم بدون قند و قندان، چای را می‌خورند. البته انصافاً چای بسیار خوش طعمی است. هنوز مزه چای العماره در بازجویی، زیر زبانم است.
کد خبر: ۴۵۸۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۵
همسر شهید برونسی می‌گوید: به خاطر جبهه رفتن زیاد او ناراحت بودم؛ رو کرد به مادرم گفت: «من حاضرم که این خونه و اثاث و حتی کت تنم رو بگذارم، برای دختر شما. ولی فقط به یک شرط، که دختر شما باید قولش رو به من بده».
کد خبر: ۴۵۸۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۵
سهمیه بورسیه خارج از کشور به ایلام داده شد؛ شهید بی‌نشان «عبدالمجید امیدی» یکی از گزینه‌ها بود اما با توجه به شرایط جنگ، عبدالمجید می‌گوید: «وظیفه امروز من رفتن به دانشگاه جنگ است و حضور در کلاس سنگر».
کد خبر: ۴۵۸۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۴