کد خبر: ۲۳۶۶۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۶ - ۱۲ بهمن ۱۳۹۰

چه کسی آمریکایی است؟ خاتمی پاسخ می دهد!

داستان «ابوالحسن بنی صدر» و ستیزش با نظام پایانی نداشت و همچنین بود ماجرای دفاع سیدمحمد خاتمی از ارکان انقلاب در برابر او و یارانش. بنی صدر و حامیانش در حقیقت با نهضت آزادی و همچنین شاخه جدا شده از آن یعنی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) یک اتحاد مثلث تشکیل داده بودند که حول یک محور مشترک می چرخید: ضدیت با نظام اسلامی و اصل ولایت فقیه. این بود که این هرسه جریان، در شرایط بحرانی به سرعت به یاری یکدیگر شتافته و در مقابل نظام صف آرایی می کردند؛ دفتر ریاست جمهوری بنی صدر نیز عملا به اتاق هماهنگی این گروه ها تبدیل شده بود. این دفتر تحت نظارت دکتر «رضا تقوی»- از دیپلمات های وزارت امور خارجه حکومت پهلوی- افرادی را که به جبهه ملی، سازمان مجاهدین خلق، حزب رنجبران و دیگر گروه ها و سازمان های مخالف انقلاب وابسته بودند، گردهم آورده و آن را به کانونی برای تحریک غیرمستقیم مردم علیه ارگان ها و نهادهای برخاسته از انقلاب تبدیل کرده بود. (1)

بهار 1360 در حالی به پایان می رسید که ادامه کارشکنی های بنی-صدر در مسیر انقلاب و همچنین افشای خیانت های او در جریان جنگ تحمیلی،  باعث شد حضرت امام(ره) روز 20 خرداد 1360 طی حکمی وی را از سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برکنار و برای حل اختلاف بین مسئولان نظام، دستور تشکیل کمیته ای را صادر کنند. در نهایت با توجه به گزارش کمیته مذکور، طرح بررسی عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور در دستور کار مجلس قرار گرفت. به دنبال انتشار خبر تصمیم مجلس، حال نوبت هواداران بنی صدر بود که در دفاع از وی پا به میدان بگذارند و بار دیگر، «سید محمد خاتمی» به عنوان سرپرست کیهان، در موقعیتی قرار می گرفت که باید با این دسته از مخالفان نظام نیز وارد کارزار می شد.

سازمان مجاهدین خلق(منافقین) 26 خرداد 1360 اطلاعیه ای صادر و به نمایندگان مجلس درباره شرکت در جلسه بررسی عدم کفایت رئیس جمهور هشدار داد. در همین راستا در روز 30 خرداد تظاهراتی با حضور هواداران بنی صدر برگزار شد که به خشونت کشیده شد. فردای آن روز، کیهان علاوه بر آنکه تظاهرات منافقین را با تیتر درشت «هجوم مسلحانه مجاهدین خلق به مردم با خشم انقلابی توده های مسلمان مواجه شد» منعکس کرد، در سرمقاله ای نوشت که کادر رهبری مجاهدین با شکست جناح بنی صدر هم اکنون رو به شیوه نهایی خود یعنی جنگ مسلحانه آورده و «باید هوشیار بود». در همین روز بود که علی رغم سخنرانی های غرای نمایندگان وابسته به نهضت آزادی به نفع بنی صدر، لایحه عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید و بنی صدر نیز روز چهارشنبه هفتم مرداد 1360 با یک فروند هواپیمای بوئینگ 707 به خلبانی سرهنگ معزی، خلبان ویژه شاه و با چهره مبدل به فرانسه گریخت.

هم اکنون از آن اتحاد مثلث یک ضلع مهم شکسته بود و در شرایط جدید، نهضت آزادی و سازمان منافقین ادامه مسیر خود در ضدیت با ولایت فقیه را باید بدون بنی صدر می پیمودند. این بود که تحلیل روزنامه خاتمی درست از آب در آمد و منافقین پس از عزل بنی صدر و شکست در جبهه سیاسی، دست به سلاح بردند.

منافقین با فاصله کمی از برکناری بنی صدر، فاز دیگری از اقدامات براندازانه خود را آغاز کرده و این بار به شکل گسترده تر و بی سابقه ای به روی مردم و نظام آتش گشودند. آنها کار خود را با ترور آیت الله خامنه ای (ششم تیر 60) آغاز کردند و یک روز بعد از این ترور، با بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی، آیت الله «محمدحسین بهشتی» و 72 تن از یارانش را به شهادت رساندند. گام بعدی منافقین، بمب گذاری در مقر ریاست جمهوری و به شهادت رساندن شهیدان رجایی و باهنر بود. این تحرکات که به یک پروژه زنجیره ای ترور تبدیل شده بود، سرانجام از فاز پنهان خود خارج شد و به مرحله «ترور آشکار مردم در کف خیابان» رسید. پنجم مهرماه 1360 منافقین مزدوران مسلح خود را به خیابان های تهران ریخته و برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی شعارهایی اهانت آمیز علیه حضرت امام خمینی (ره) سر دادند. این تظاهرات مسلحانه به گونه ای بود که در آن تنی چند از پاسداران انقلاب اسلامی و بسیاری از مردم به شهادت رسیدند.

10 روز بعد از این واقعه یعنی 15 مهرماه سال 1360، «مهدی بازرگان» دبیرکل نهضت آزادی که پس از استعفا از مقام نخست وزیری دولت موقت، به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی فعالیت می کرد، در نطق پیش از دستوری که به مناسبت مرگ «انور سادات» -دیکتاتور مصر- قرائت می کرد، به یاری اعضای سازمان منافقین شتافت و از عملکرد آنها دفاع نمود. بازرگان در این نطق تروریست های منافقین را «جوانان جانباز» خواند و در پاسخ به بیانات امام خمینی(ره) که منافقین را مزدوران آمریکا نامیده بود، اظهار داشت:«این جوانان جانباز در خانواده های آمریکایی زائیده و بزرگ نگشته¬اند که بتوان مزدورشان خواند.» (2)

    طبیعتا خاتمی که در آن دوران سیاست«حمایت تمام قد از مواضع رهبر انقلاب» را پیش گرفته بود، نمی توانست در برابر سخنان بازرگان بی-تفاوت باشد و به همین دلیل بود که برای واکنش به نطق وی، ستون یادداشت روز کیهان را برگزید. او اساسا ریشه ظهور جریان منافقین را سازشکاری دولت موقت (به نخست وزیری بازرگان) با آمریکا دانست و چنین نوشت:

«طنز آقای بازرگان، آنجا که از انتساب آشوبگران به آمریکا برمی آشوبند، خود حکایتگر نوعی نگرش آمریکایی به مسائل است... بدین ترتیب تشخیص درست امام و امت را که دشمنان داخلی... را آمریکایی می خوانند و اعمال و مواضع آنان را به نفع آمریکا می دانند، به تمسخر می گیرند... آیا شاه مخلوع که گوی سبقت را از همه حکمرانان جهان سوم در سوق دادن کشور به سوی وابستگی تام به غرب و خصوصاً آمریکا... ربوده بود، در خانواده آمریکایی زاده شده یا از آمریکا برگشته بود، یا اینکه شاه، آمریکایی نبود؟... آیا آقای بنی صدر که... آمریکا همه امیدهایش را برای بازگشت به ایران به وی بسته بود، از خانواده آمریکایی بود؟... آیا آقای «مسعود رجوی» از خانواده آمریکایی است؟... و امروز همان جوانان پاکباز! که شما به دفاع از آنان برخاسته اید، چشم و گوش بسته به فرمان آقای رجوی و همپالگی هاشان و به کمک بازمانده های رژیم شاه، و در هنگامه ای که نیروهای رزمنده جمهوری اسلامی درگیر دفع تجاوز رژیم آمریکایی صدام هستند، به کشتار و تخریب دست می زنند.» (3)

خاتمی سپس به تبیین منظور امام راحل از آمریکایی خواندن منافقین پرداخت و افزود: «مراد از آمریکایی بودن، نحوه ای از دید و بینش است که به سادگی، ابزار دست سیاست های توسعه طلبانه آمریکا می شود. و به خاطر همین دید و بینش، جریانی که شما (مهندس بازرگان) در راس آن قرار دارید همواره از مواضع ضدآمریکایی جمهوری اسلامی- البته با توجیهات گوناگون- اظهار نارضایتی و حتی مخالفت قولی و عملی کرده است... امروز این آمریکاست که پندارگرایانه برای سرنگونی جمهوری اسلامی به مجاهدین خلق! دل بسته است و از آنان حمایت می کند.» (4)

 

 

 

نویسنده:‌ سید یاسر جبرائیلی

 

 

کتاب «سودای سکولاریسم» به زودی توسط انتشارات موسسه فرهنگی خبرگزاری فارس راهی بازار نشر خواهد شد و علاقمندان، نهادها و مراکز می توانند شنبه تا چهارشنبه از ساعت 8 صبح تا 17 عصر از طریق شماره تلفن 88913277-021 سفارشات خرید خود را ارائه دهند.

 

-------------------------------

1- بنی صدر هر چند در ابتدای پیروزی انقلاب، به دولت موقت به نخست وزیری «مهدی بازرگان» روی خوش نشان نداد و در روزنامه خود (انقلاب اسلامی) تا توانست وی را تخریب کرد، اما چون برایش روشن شد که بازرگان رقیب او در انتخابات ریاست جمهوری نیست، روزی وارد تحریریه روزنامه «انقلاب اسلامی» شد و فرمان «آتش بس» صادر کرد. این¬گونه بود که تقریبا تمامی اختلاف های نهضت آزادی و جریان بنی صدر به فراموشی سپرده شد.

2-  روزنامه کیهان، 26/7/1360.

3-  همان.

4-  همان.

برچسب ها: خاتمی ، آمریکا
نظرات بینندگان