کد خبر: ۵۴۰۱۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۰ - ۲۰ فروردين ۱۳۹۳
روایتی جالب از اردوی جهادی

تلنگری که چهار «بلوک» به آدم می زند!

پنج فرزند دارند. چهار دختر و یک پسر. همه دانش آموز هستند. خانه شامل دو اتاق است. هر دو سیمانی. یکی با سقف چوبی و دیگری با سقف تیرچه و بلوک...

به گرارش شیرازه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانش آموزی استان فارس برای چیدن دیوار مسجد نیاز به بلوک داریم و بلوک ها تمام شده است. تصمیم می گیریم که در خانه اهالی روستا رفته و از هر خانه، به اندازه‌ی بضاعتشان، بلوک جمع کنیم تا دیوار مسجد کامل شود. خانه ها را یکی پس از دیگری در می زنیم و بلوک جمع می کنیم. یکی از خانه ها که نه در دارد و نه دیوار، چهار تا بلوک به ما می دهد. تشکر می کنیم و خداحافظی و می رویم. از نیت و باطن انسان ها، هیچ کس جز خدا مطلع نیست و نمی دانیم که هر خانه ای، بلوک ها را با چه نیتی و به قصد رفع کدام حاجت به ما می دهد. اما...

دست تقدیر یکبار دیگر ما را به همان خانه می کشاند.

مرد خانه چهار سال پیش بر اثر سانحه ی تصادف معلول می شود و عصب های بدنش نمی توانند پیام های عصبی را منتقل نمایند. نمی تواند راه برود، نمی تواند بنشیند و قدرت تکلم خود را از دست داده است. همسرش می گوید دکترها هم نمی دانند ایراد از کجای کار است و ضربه ای که به مغزش رسیده، سبب این بیماری است.

پنج فرزند دارند. چهار دختر و یک پسر.همه دانش آموز هستند. خانه شان کلا دو اتاق است. هر دو سیمانی. یکی با سقف چوبی و دیگری با سقف تیرچه و بلوک که این را هم اهالی از سر دلسوزی برایشان ساخته اند. یکی از اتاق ها مختص مرد خانه است که بیست و چهار ساعت شبانه روز بر روی تخت افتاده است و اتاق دیگر نیز، هم آشپزخانه است، هم اتاق خواب، هم اتاق مطالعه، هم اتاق پذیرایی و هم محل زندگی بقیه‌ی خانواده. برای خودم می گویم زمان هایی که باران نمی بارد، خدا دعای این خانواده ها را مستجاب کرده است؛ چرا که بر اثر هر بارندگی ممکن است سقف چوبی و گلی این خانه سر صاحبانش خراب شود.

همه ی درآمد خانواده از منبع یارانه هایی که دولت واریز می کند تامین می شود. زن خانواده به خاطر انجام کارهای روزمره شوهرش دیسک کمر گرفته است.
بچه های گروه جهادی رفتند آنجا تا اگر کاری از دستشان بر می آید انجام دهند. دستشویی خانه ی این خانواده ی هفت نفره را مسقف کردند و برای آن در کار گذاشتند. یک اتاق کوچک بلوکی، سی متر دورتر از اتاق ها، در گوشه ای از حیاطی که نه دیواری دارد و نه دری. زن خانواده ناشکر نیست و مدام خدا را شکر می کند.

اولش اصلا نمی خواستیم دوربین ببریم آنجا و قصد داشتیم این کار را فقط و فقط برای خدا انجام دهیم، اما بعد تصمیم گرفتیم که مستند کنیم و بنویسیم از این خانواده تا این نکات را فراموش نکنیم:

1- قدر سلامتی مان را بدانیم. امیر مؤمنان می فرمایند: دو چیز است که قدر آنها شناخته نمی شود مگر زمانی که آنها را از دست بدهیم: سلامتی و امنیت.

2- قدر پدر و مادرمان را بدانیم که سالم اند و همه ی زحمات ما به دوش آنهاست.

3- قدر خانه و زندگی و امکانات آموزشی و رایانه و اتاق مطالعه و میز و صندلی و کلاس هوشمند و فلان کتاب کمک آموزشی و فلان جدول برنامه ریزی و فلان و فلان را بدانیم.

4- بعضی ها که مدام دم از انصراف از یارانه و تقسیم عادلانه ی ثروت می زنند، به گوش باشند.

اینها را ننوشتیم که پولی جمع کنیم و به این خانواده کمک کنیم، چرا که خیلی از این خانواده ها در جای جای استان و کشور وجود دارند و ما غرق در زندگی روزمره و امکانات فراوان اطراف خود هستیم.فقط خواستیم تلنگری باشد هم به خودمان و هم به دیگر دوستان.

 

 

نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
چهارشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۳
0
خدا به فریاد همه ما برسه.